کریدور شمال - جنوب محور مذاکرات تهران، باکو
رؤسای جمهوری ایران و روسیه در آستانه برگزاری نشست سهجانبه باکو بر تقویت همکاریهای دوجانبه تأکید ویژهای داشتهاند تا جایی که ولادیمیر پوتین در موضعی کم سابقه روابط تهران و مسکو را راهبردی خوانده است.
گزارهای که بنا به گفته صاحبنظران، تحت تأثیر روند تحولات منطقه و لزوم تقویت پیوندهای سیاسی بازیگران مهم مورد توجه مقامات کرملین قرار گرفته است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، در آستانه دیدار سهجانبه سران ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان، با جهانگیر کرمی استاد دانشگاه و کارشناس روسیه گفتوگو کردیم. وی ملاقات از پیش تعیین شده سران ایران و روسیه را در شرایطی که پوتین رابطه تهران- مسکو را راهبردی خوانده است، اتفاق مهمی در روند تحولات سیال منطقه میداند. مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد.
رؤسای جمهوری ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان امروز در باکو با یکدیگر دیدار میکنند، درباره اهمیت این نشست که قرار است دیدارهای دوجانبهای هم میان مقامات تهران و مسکو در جریان آن صورت بگیرد، بفرمایید. مهمترین محورهای مورد بحث در این دیدارها به چه موضوعاتی اختصاص دارد؟
اولاً این نشست از نظر زمانی در شرایط مهمی برگزار میشود؛ تحولات مهمی در ماههای اخیر در حوزه قفقاز یعنی بحران قرهباغ اتفاق افتاده که به بروز درگیریهای جدی منجر شده است، ازسرگیری روابط روسیه و ترکیه و همچنین کودتای نافرجام این کشور از جمله اتفاقاتی است که بر اهمیت این ملاقاتهای دوجانبه و سهجانبه در باکو میافزاید. دوم، موضوع اصلی این دیدار است که همکاریهای ارتباطی و کریدور حمل و نقل شمال و جنوب به بحث گذاشته میشود. در سال جاری خط آهن قزوین- رشت- آستارا تکمیل خواهد شد و این خط آهن میتواند از طریق آذربایجان و روسیه یک ارتباط گستردهای را برای حمل و نقل بین کشورهای شمال اروپا، روسیه و کشورهای حوزه دریای خزر از طریق ایران به پاکستان و همین طور به هند ایجاد کند. به هر حال دو دهه درباره کریدور شمال- جنوب، بحث، کار و سرمایهگذاری شده است و حالا برقراری این خطوط ارتباطی اهمیت ویژهای در ارتباطات شمالی و جنوبی دارد.
از منظر اهمیت سیاسی این نشست به موضوع کودتای نافرجام ترکیه اشاره داشتید، اتفاقی که بعد از احیای روابط آنکارا و مسکو رخ داد، بفرمایید این موضوع در شرایط کنونی منطقه که رایزنیهای سیاسی حل بحران سوریه در جریان است، چه تأثیری دارد؟
هم ازسرگیری روابط روسیه و ترکیه و هم کودتایی که اخیراً در این کشور اتفاق افتاد، در تعدیل و انعطاف بخشی از مواضع آنکارا در مسائل مربوط به خاورمیانه و قفقاز جنوبی و همکاری با دو کشور اصلی در این حوزه یعنی ایران و روسیه تأثیر بسزایی دارد. ضمن آنکه بعد از کودتا کدورت شدیدی میان ترکیه و کشورهای غربی بویژه اتحادیه اروپا و امریکا ایجاد شده و توجه ترکیه را به همکاریهای منطقهای افزایش داده است. بنابراین در آینده شاهد نقشآفرینی مثبت سهجانبه میان ترکیه، روسیه و ایران در درجه اول در قفقاز جنوبی و در درجه دوم در مسائل خاورمیانه خواهیم بود و این مسأله میتواند شرایط منطقهای را از وضعیت گذشته که ترکیه در جبهه غربی و عربی مقابل ایران، روسیه و کشورهایی مانند سوریه و عراق نقشآفرینی داشت، تغییر دهد.
رئیس جمهوری روسیه قبل از نشست باکو با تأکید بر ضرورت افزایش همکاریهای همه جانبه ایران و روسیه گفته است که دو طرف وارد همکاریهای راهبردی شدهاند، این موضعگیری در شرایط کنونی که تحلیلهای متفاوتی درباره همسویی تهران و مسکو درباره سوریه مطرح است، چه معنایی دارد؟
روابط ایران و روسیه طی چند سال اخیر به صورت روزافزونی افزایش یافته است. یعنی از زمان روی کار آمدن آقای پوتین در دور جدید انتخابات ریاست جمهوری و بعد بنبستی که در روابط روسیه و غرب بر سر بحران اوکراین و سوریه ایجاد شد و این طرف هم سیاست دولت جدید ایران مبنی بر تعامل با دنیا و شرایط جدیدی که در نتیجه توافق هستهای برای روابط دو طرف ایجاد کرد، شاهد فضای جدیدی در عرصه مناسبات دوجانبه تهران و مسکو هستیم که به دلیل خارج شدن ایران از چنبره تحریمهای بانکی و قطعنامهها نوع جدیدی از روابط اقتصادی و سیاسی را میان دو طرف بنیان گذاشته است.
از طرفی در موضوع سوریه و مسائل منطقهای دو طرف بیش از پیش بر اهمیت همکاری برای ایجاد ثبات در منطقه تأکید دارند و این همراهیها در سوریه در زمینههای عملیاتی، فنی و اطلاعاتی اوج گرفته است و در مجموع باعث شده از همکاریهای دو کشور با عناوین و مفاهیم جدیدی از جمله راهبردی دانستن این همکاریها استفاده شود که معمولاً از طرف مقامات روس کمتر این واژه به کار برده شده بود. شاید جزو اولین مواردی بود که رئیس جمهوری روسیه همکاری با ایران را راهبردی نامید.
اما به نظر میرسد همکاری تهران و مسکو برای حل بحران دمشق در مقطع کنونی با چالشهایی مواجه شده است. رایزنیهای اخیر میان مقامات کرملین و کاخ سفید که گفته میشود با توافق پشت پردهای هم درخصوص سوریه همراه بوده، یکی از دلایلی است که در روند گفتوگوهای سیاسی حل موضوع سوریه و ایجاد فاصله معنادار در سیاستهای تهران و مسکو در این باره تأثیرگذار بوده است؛ نظر شما چیست؟
روسیه هیچ وقت همکاری با ایران درباره سوریه را به معنای نفی همکاری با سایر کشورها نمیداند. روسیه درخصوص موضوع سوریه از همان ابتدا تلاش کرده با ترکیه، عربستان و کشورهای غربی و از همه مهمتر امریکا گفتوگو کند این در حالی است که در این سوی، ایران با امریکا گفتوگو نکرده و نمیکند و طرفهای عربی و ترکی هم مایل نیستند با ایران بر سر موضوع سوریه وارد مذاکره شوند. در اینجا نقش روسیه از دو جنبه قابل بررسی است؛ یک، می تواند نقش مثبتی تلقی شود از این جهت که میان ایران و سوریه و مواضع جدیشان برای حفظ نظام سیاسی و دولت این کشور پلی ایجاد کند با طرفهای غربی و همین طور طرفهای عربی و ترکیه که مقابل دولت سوریه و ایران قرار دارند. پلی که باب دیالوگ را باز بگذارد و کمک روسیه این بود که باعث شد ایران وارد فرآیند مذاکرات سیاسی سوریه شود اما یک بعد منفی هم طبیعتاً دارد و آن این است که روسیه و امریکا مسائل متعددی در سطوح مختلف با یکدیگر دارند و طبیعی است که روسیه وقتی آن مسائل را در مذاکره دوجانبه با امریکا پیش میبرد، لزوماً همه منافع و دغدغههای ایران و سوریه را در نظر نمیگیرد بلکه بر اساس منطق قدرتهای بزرگ عمل خواهد کرد. این مسأله همواره نگرانیهایی را در ایران و سوریه به دنبال داشته و گاهی هم به اعتراضهایی در طرف ایرانی و سوری منجر شده است، منتهی نگاه واقعبینانه میگوید که اگر ما فرض را بر یک آینده مطمئن برای دستیابی به موفقیت در بحران سوریه بگذاریم و با توجه به اینکه در حال حاضر فضای روشنی وجود ندارد، لزوماً نمیتوان گفت همه توافقات علیه ایران و سوریه خواهد بود بلکه در شرایطی که وضعیت وخیم شود این گفتوگوها چندان به زیان تهران و دمشق نخواهد بود.
آیا ایران در شرایط کنونی و در مواجهه با سیاستهای چندگانه روسیه درخصوص حل بحران دمشق توانسته مطالبات و خواستههای خود را به مسکو دیکته کند؟
بخشی از سیاستهای روسیه مورد استقبال ایران بوده و هست ولی نه همه آنها. از طرفی برخی موضوعاتی در دستور کار روسیه و امریکا قرار دارد که تعارضاتی را با منافع ایران و آنچه که دستاورد عملیاتی خود در صحنه میدانی سوریه تلقی میکند، نشان میدهد. ایران سعی کرده که در مذاکرات نگرانیهای خود را به روسها بروز دهد، در جاهایی هم این مسأله مسائلی را میان روسیه و ایران ایجاد کرده است. در مجموع توافقات اخیر امریکا و روسیه که البته به طور رسمی اعلام نشده است تا جایی که مربوط به آتشبس و کمکرسانیهای بینالمللی و تمرکز بر مقابله با داعش است خیلی با منافع ایران متعارض نیست ولی جاهایی که مربوط به گروههای تروریستی غیرداعش در صحنه سوریه است، با خواستههای ایران مشکل دارد.
همکاریهای نظامی ایران و سوریه این روزها بویژه از سوی مقامات نظامی دو طرف مورد توجه ویژهای قرار گرفته است؛ با توجه به سابقه نه چندان قابل توجه مسکو بویژه در باب تحویل موشکهای «اس-300» به ایران، این همکاریهای جدید در شرایط پسابرجام تا چه اندازه معنادار است؟
نباید فراموش کرد که بعد از جنگ ایران و عراق عمده فناوریهای نظامی که وارد سیستم دفاعی ایران شده از طرف روسیه بوده است و سایر دولتهای دارنده فناوری نظامی حاضر به هیچ گونه همکاری با ایران برای انتقال این تکنولوژیها نبودند. بنابراین ورود فناوریهای نظامی در سیستم دفاعی ایران تأثیر مثبتی دارد اما ابعاد منفی هم دارد و آن اینکه معمولاً انتقال این فناوریها تابعی از سیاستهای بینالمللی روسیه و در نظر گرفتن دغدغههای بازیگران دیگر از جمله امریکا و اسرائیل است و این دغدغهها همیشه از طرف روسیه لحاظ شده است لذا منطق تأمین تسلیحاتی همیشه این مشکل را دارد. دولتها معمولاً برای حل این مشکل در درجه اول به بومیسازی فناوریهای نظامی و در درجه دوم به تنوع بخشیدن به بازارهای عرضه روی میآورند. منتهی ایران به خاطر اینکه در تنوع بخشی به بازارهای عرضه مشکل دارد، تنها بازار موجود برای تأمین فناوری نظامیاش روسیه است لذا این محدودیت را از قبل برای خود مفروض دانسته است اما به نظر من الان شرایط تغییر کرده است. در حال حاضر ویژگی عمده روابط ایران و روسیه متأثر از پسابرجام است به این معنا که ایران در روابط بینالمللیاش از چندجانبهگرایی بیشتری برخوردار شده و دولت روسیه دیگر دستان ایران را در تعاملات جهانی بسته نمیبیند لذا شرایط بهتر از گذشته شده، اگرچه هنوز در حوزه فناوری نظامی این چندجانبهگرایی خیلی برای ایران قابل رؤیت نیست.