x
۲۶ / دی / ۱۳۹۱ ۱۶:۳۰

افزایش یارانه نقدی یک مانور تبلیغاتی است

افزایش یارانه نقدی یک مانور تبلیغاتی است

پرداخت یک میلیون تومان به هر خانواده بیش از آنکه یک طرح اقتصادی باشد، یک مانور تبلیغاتی است.

کد خبر: ۱۲۸۷۴
آرین موتور

محمد حسین ادیب با تبیین تاثیر حذف کامل یارانه حامل‌های انرژی بر نرخ ارز، اجرای صحیح آن را ملازم با سقوط شدید نرخ ارز و اجرای نادرست آن را عامل افزایش سنگین نرخ ارز می داند. مشروح نظرات این اقتصاددان را در ادامه می خوانید. اگر یارانه انرژی به طور کامل حذف شود چه تغییری در قدرت جامعه ایجاد می شود ؟ قدرت خرید مردم به چهار سمت روان است: کالاهای با منشاء ارزی، حامل های انرژی، بقیه کالاها و بخش خدمات. اگر وزن یک بخش در سبد خانوار افزایش یابد، باید وزن بخش های دیگر کاهش یابد تا قدرت خرید ثابت بماند. به عبارت صریح تر، افزایش وزن حامل های انرژی در سبد مصرف خانوار، تنها با کاهش وزن سه بخش دیگر حاصل می شود، اگر وزن انرژی در سبد خانوار افزایش یافت باید وزن کالاهای با منشاء ارز ، بقیه کالاها و خدمات در سبد مصرف آنقدر کاهش یابد تا قدرت خرید ثابت بماند. با افزایش وزن حامل های انرژی در سبد خانوار، قیمت ارز سقوط می کند . تقاضا برای بقیه کالاها کاهش می یابد و بخش خدمات با افت تقاضای قابل ملاحظه روبرو می شود.، قطعا بخش خدمات با بحران فروش روبرو می شود و نتیجه، سقوط قیمت سرقفلی و ارزش املاک تجاری است. با سقوط قیمت ارز، وزن کالاهای وارداتی در سبد خانوار کاهش می یابد، نقدینگی موجود با حذف کامل یارانه انرژی باید دوباره توزیع شود و در توزیع مجدد وزن بخش مسکن و ارز به شدت کاهنده خواهد بود لذا با حذف کامل یارانه انرژی، نگاه سرمایه ای به ارز و مسکن حذف می شود و این مثبت ترین جنبه طرح ریاست جمهوری است. با حذف کامل یارانه انرژی، حباب ارز و مسکن در بازار می ترکد. اگر یارانه انرژی به صورت کامل حذف شود، عمده حباب های قیمتی در بازار می ترکد. در اقتصاد دیر یا زود بین قیمت هر کالا و عایدی آن کالا تناسب ایجاد می شود. در وضع موجود، بین قیمت بسیاری از امور و عایدی آن تناسب نیست. با حذف کامل یارانه انرژی، این تناسب بین قیمت و عایدی برقرار می شود. شفاف تر توضیح دهید در وضعیت موجود بین ارزش املاک تجاری و عایدی آنها تناسب نیست و با حذف یارانه انرژی این تناسب برقرار می شود به عبارت دیگر ارزش املاک تجاری آنقدر پائین می آید تا با عایدی آن سازگار شود عدم تعادل های عدیده دیگری نیز وجود دارد؛ در وضع موجود ارزش حامل های انرژی چه میزان است ؟ اگر مصرف گاز بر اساس معادل حرارتی نفت محاسبه شود، ارزش حامل های انرژی در کشور 130 میلیارد دلار است که 12 میلیارد دلار آن را اقتصاد پرداخت می کند و 118 میلیارد دلار باقی مانده یارانه انرژی است. قدرت خرید جامعه چه قدر است ؟ در کشور 25 میلیون شاغل وجود دارد اگر قدرت خرید هر شاغل، دو برابر متوسط حقوق شاغلین و بازنشستگان باشد قدرت خرید جامعه در وضع کنونی با دلار 3290 تومان 128 میلیارد دلار است که 12 میلیارد دلار آن برای حامل های انرژی ، 60 میلیارد دلار برای کالاهای با منشاء ارزی و 56 میلیارد دلار برای بقیه کالاها به اضافه بخش خدمات مصرف می شود. معدل قدرت خرید جامعه آیا کمتر از این نیست ؟ اگر متوسط قدرت خرید شاغلین فقط 50 درصد بیش از قشر حقوق بگیر دولتی باشد، کل قدرت خرید جامعه 64 میلیارد دلار است و تنها 60 میلیارد دلار آن را برای کالاهای وارداتی پرداخت می کند و برای حامل های انرژی ، بقیه کالاها و نیاز های خدماتی 4 میلیارد دلا باقی می ماند که غیر منطقی است و قدرت خرید جامعه بیش از این میزان است. با سناریو ریاست جمهور ،اگر به طور کامل یارانه انرژی حذف شود شاغلین با توجه به قدرت خرید 128 میلیارد دلاری چه میزان از آن را برای حامل های انرژی تخصیص می دهند ؟ ارزش حامل های انرژی 130 میلیارد دلار و در خوش بینانه ترین حالت قدرت خرید شاغلین 128 میلیارد دلار است مردم اگر هیچ کالای دیگری مصرف نکنند 2 میلیارد دلار کم می آورند در عمل مصرف حامل های انرژی به شدت کاهش می یابد. به چه میزان قدرت خرید حامل های انرژی کاهش می‌یابد؟ اسکاندیناوی منطقه ای قطبی است و به مناسبت قطبی بودن وزن حامل های انرژی در سبد مصرفی خانواده ها بالاترین وزن در سیاره زمین است. در اسکاندیناوی 30 درصد سبد مصرفی خانوارها، انرژی است. اکنون وزن انرژی در سبد مصرفی خانوار در ایران 9 درصد است اگر وزن مصرف حامل های انرژی به سطح مناطق قطبی افزایش یابد ، شاعلین در سال قادر به خرید 38 میلیارد دلار حامل های انرژی خواهند بود اما اکنون مصرف حامل های انرژی در کشور 130 میلیارد دلار است. به عبارت صریح تر، با حذف کامل یارانه انرژی، مصرف به 30 درصد میزان موجود کاهش می یابد . اگر اقتصاد مصرف را 70 درصد کاهش ندهد به معنای آن است که وزن حامل های انرژی به بیش از 30 درصد از کل مصرف افزایش یابد که غیر ممکن است مردم چنین رفتاری در پیش نخواهند گرفت. این سناریو تا چه میزان امکان تحقق دارد؟ اگرمتوسط قدرت خرید شاغلین در کشور دو برابر متوسط حقوق کارمندان و بازنشسته های بخش دولتی باشد و همه یارانه انرژی به صورت کامل حذف شود و مردم با حذف یارانه انرژی 70 درصد مصرف را کاهش دهند برای خرید بقیه کالاها به غیر از کالاهای وارداتی و انرژی به اضافه نیاز های خدماتی فقط 30 میلیارد خواهند داشت. به عبارت صریح تر، با 128 میلیارد دلار قدرت خرید اگر 60 میلیارد دلار آن برای کالاهای وارداتی هزینه شود و مصرف انرژی 70 درصد کاهش یابد 38 میلیارد دلار برای مصرف انرژی هزینه می شود و رقم باقی مانده برای مابقی کالاها و همه نیاز بخش خدمات 30 میلیارد دلار است در حالی که در وضع موجود برای مابقی کالاها و بخش خدمات 56 میلیارد دلار هزینه می شود . با این سناریو ، جایگاه بخش خدمات چه خواهد شد ؟ وزن بقیه کالاها به اضافه بخش خدمات از 56میلیارد دلار به 30 میلیارد دلار کاهش می یابد که به منزله فروپاشی اقتصاد غیر نفتی ایران است. همه چیز در پای بخش انرژی و وارداتی قربانی می شود. بنیاد اقتصاد شهری ایران در بخش خدمات است. اساس اشتغال شهری نیز بر بخش خدمات استوار است این استراتژی به منزله از دست دادن میلیونها اشتغال موجود است. کاهش وزن خدمات در این سطح غیر عملی است ؟ بله همین طور است. این تقسیم بندی به معنای این است که هر فرد ایرانی به استثنای کالاهای وارداتی و انرژی در سال برای بقیه کالاها و همه نیاز های خدماتی 428 دلار هزینه کند که غیر ممکن است. لذا یک انتخاب بیشتر باقی نمی ماند و آن کاهش مصرف کالاهای وارداتی و یا کاهش مصرف کالاها با منشاء ارزی است. راهکار عملی ،کاهش وزن کالاهای با منشاء ارز در سبد خانوار است که راه حلی بسیار عملی است. در این حالت، اگر تقاضا برای کالاها با منشاء ارز به نصف کاهش یابد،در صورت ثابت بودن عرضه ارز ، قیمت ارز به شدت سقوط می کند به عبارت دیگر اگر عرضه ارز در سطح گذشته باشد اما تقاضا برای کالاهای با منشاء ارز نصف شود قیمت دلار به شدت سقوط می کند. با افزایش وزن انرژی در سبد مصرفی از 9 درصد به 30 درصد، باید مردم در دو بخش دیگر کمتر مصرف کنند در کدام یک کمتر مصرف می کنند ارز یا بقیه کالاها و یا بخش حدمات ؟ احتمالا در عمل مردم افزایش وزن انرژی در سبد مصرفی را با کاهش مصرف کالاهای وارداتی و بقیه کالاها و بخش خدمات جبران می کنند،در هر سه زمینه مردم کمتر مصرف می کنند ولی صرفه جویی در بخش ارز قابل ملاحظه خواهد بود. لذا سقوط نرخ ارز در صورت ثابت بودن حجم عرضه ارز قطعی است. شفاف تر توضیح دهید استراتژی ریاست جمهوری در حذف یارانه انرژی به صورت کامل، به ترکیدن حباب نرخ ارز می انجامد. ارز سقوط می کند و کسانی که نگاه سرمایه ای به ارز داشته اند با زیان قابل ملاحظه بازار را ترک می کنند. ضریب خطای این مسأله چه میزان است ؟ این تحلیل بر دو فرض پایه استوار است فرض اول، متوسط درآمد شاغلین کشور دو برابر متوسط حقوق کارمندان دولت است و فرض دوم، وزن انرژی در سبد مصرفی در ایران نمی تواند از وزن انرژی در کشوری که انرژی بالاترین وزن را دارد بیشتر باشد، به میزانی که این دو فرض پایه نادرست باشد باید در محاسبات تجدید نظر شود. اثر حذف کامل یارانه انرژی بر بخش صنعت چیست ؟ صادرات غیر نفتی ایران عمدتاً چیزی بیش از تبدیل یارانه انرژی به محصول و صادرات آن نیست. یارانه انرژی انرژی به پتروشیمی بر اساس ارزش حرارتی نفت 69 هزار میلیارد تومان است. کل ارزش تولیدات بخش پتروشیمی با دلار 3250 تومان 62 هزار میلیارد تومان است . در واقع این یارانه انرژی است که به اسم پتروشیمی صادر می شود. اکنون روزانه 15 میلیون لیتر نفت کوره به کارخانه های سیمان عرضه می شود که ارزش نفت خام آن 12 هزار میلیارد تومان است، اما کل قیمت سیمان تولیدی 6 هزار میلیارد تومان است. صادرات ماهانه یک میلیون تن سیمان چیزی بیش از صادرات نفت کوره نیست. اگر یارانه انرژی به میزان 97 هزار میلیارد تومان به 11 صنعت پتروشیمی ، فولاد ، سیمان ، کاشی ، شیشه ، آجر و ... قطع شود قسمت عمده صادرات متوقف شده و با قطع ارز ناشی از صادرات نرخ ارز به شدت افزایش می یابد. در واقع نرخ ارز مجددا افزایش می یابد شما که گفتید نرخ ارز کاهش می یابد ؟ با حذف کامل انرژی، نرخ ارز به شدت کاهش می یابد اما با قطع یارانه به بخش صادراتی، نرخ ارز به شدت افزایش می یابد. ممکن است نرخ ارز در سطحی افزایش یابد که همه یارانه انرژی حذف شده با افزایش نرخ ارز مجددا برقرار شود. بیشتر توضیح دهید در آذر 1389 ارزش حامل های انرژی مصرفی 130 میلیارد دلار بود با دلار 1000 تومان ارزش حامل های انرژی مصرفی 130 هزار میلیارد تومان بود. با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه مازاد بر 13 هزار میلیارد تومانی که مردم برای انرژی پرداخت می کردند( قبل از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ) 26 هزار میلیارد تومان دیگر نیر به قیمتها اضافه کردند. در مجموع، با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه 39 هزار میلیارد تومان اقتصاد برای حامل های انرژی پرداخت می کرد، اما ارزش انرژی مصرفی 130 هزار میلیارد تومان بود به عبارت دیگر، یارانه انرژی 90 هزار میلیارد تومان بود، اما اکنون دلار به بیش از 3200 تومان افزایش یافته یعنی ارزش حامل های انرژی 416 هزار میلیارد تومان است که اقتصاد 39 هزار میلیارد تومان آن را پرداخت می کند. به عبارت دیگر، یارانه انرژی از 90 هزار میلیارد تومان به سبب افزایش نرخ ارز به 377 هزار میلیارد تومان افزایش یافته و یا طرح ریاست جمهوری به 4 برابر شدن یارانه انرژی انجامید. آیا وضعیت سابق یکبار دیگر تکرار می شود ؟ ادیب : نه به آن نسبت، اما اگر یارانه به بخش صنعت صادراتی قطع شود با کاهش عرضه ارز به اقتصاد ، نرخ ارز به شدت افزایش یافته و با وجودی که یارانه یکبار قطع شده دوباره با افزایش نرخ ارز برقرار می شود. چه راهکاری پیشنهاد می کنید ؟ یارانه انرژی به بخش مصرفی و نه تولیدی اقتصاد قطع شود. در این حالت، درآمد ارزی صادراتی حفظ شود. یارانه به بخش صنعت حدود 25 درصد از کل یارانه است. توصیه ، تداوم پرداخت یارانه به بخش صنعت تا اطلاع ثانوی است. در این حالت، اجرای طرح ریاست جمهوری در عمل به کاهش واقعی یارانه انرژی و کاهش شدید نرخ ارز می انجامد. به جای پرداخت یارانه نقدی بیشتر به مردم بهتر است در جهت کاهش قشار به اقتصاد خانواده ها نرح ارز کاهش یابد. کاهش یارانه گاز به کاهش شدید مصرف گاز می انجامد، اما گاز مازاد را نمی توان صادر کرد. لذا تنها با کاهش مصرف، فشار بی سابقه ای به قدرت خرید مردم وارد می شود بدون اینکه درآمدی برای دولت ایجاد کند همه محاسبات ریاست جمهور در مورد پرداخت یارانه نقدی بیشتر با کاهش مصرف گاز و عدم استفاده از گاز صرفی جویی شده در بخش صادراتی در هم می ریزد. در عین حال، تقریباً 60 درصد برق مصرفی خانگی و گاز مصرفی خانگی، به سه دهک بالای درآمدی مربوط می شود. 70 درصد برق تجاری را نیز سه دهک از ده دهک تجاری مصرف می کنند. اگر یارانه برق و گاز به سه دهک بالای مصرف کننده خانگی و تجاری قطع شود 60 درصد یارانه در این بخش قطع شده است. در عین حال، می توان یارانه برق 7 دهک باقی مانده را به هزینه برق و گاز سه دهک برخوردار اضافه کرد و در عمل بدون اینکه به هفت دهک پائین درآمدی آسیبی وارد شود. یارانه برق و گاز خانگی و برق تجاری را حذف کرد در حالی که قشر برخوردار کشور مالیات لازم را پرداخت نمی کند مصرف برق و گاز خانگی و تجاری را مبنایی برای پرداخت مالیات قرار داد شاید این به عدالت اجتماعی نزدیک تر باشد. در مورد فرآورده های نفتی چه راهکاری ارائه می دهید؟ فرآورده های نفتی با گاز متفاوت است به هر میزان که فرآورده نفتی کمتر مصرف شود خود مردم بدون دخالت دولت آن را به کشورهای همسایه قاچاق می کنند، در وضعیت موجود قسمت عمده بنزین، گازوئیل و نفت کوره شرق ترکیه و غرب افغانستان و پاکستان بوسیله قاچاقچی از ایران تامین می شود روش تامین آنهم استفاده از سهمیه های موجود است، واقعیت این است که سهیمیه نفت کوره و گازوئیل در کشور حداقل 50 درصد بیش از نیاز است و اختلاف به کشورهای همسایه صادر می شود و این را همه مردم عادی هم می دانند. حذف یارانه گازوئیل و نفت کوره، اقدام صحیحی است. با حذف یارانه گازوئیل و نفت کوره، اتفاق مهمی هم نمی افتد درآمدی که نصیب قاچاقچی می شود نصیب دولت می شود. مجلس در این مورد باید همراهی کند. در مورد نفت سفید خانواده های مصرف کننده در مناطق بدون گاز، کاملا شناسایی شده اند. در این مورد پرداخت یارانه ریالی به جای نفت سفید امکان پذیر است در مورد بنزین ، مشکل ساختاری است. استراتژی حمل و نقل در همه دنیا استوار است بر ماشین ارزان و سوخت گران. استراتژی حمل و نقل در ایران استوار است بر ماشین گران و سوخت ارزان. تا زمانی که این استراتژی تغییر نکند کار زیادی نمی توان انجام داد. اگر خودرو به قیمت جهانی به مردم فروخته شود و بنزین بدون یارانه عرضه شود هزینه حمل و نقل حتی کاهش هم پیدا می کند با آزاد سازی بخش حمل و نقل هزینه حمل و نقل قطعا کاهش خواهد یافت. اما کارخانجات مشکل پیدا می کنند و مشکل کوچک نیست، اکنون صنعت حمل و نقل و قطعه سازان براساس آمار های موجود در بورس 22 هزار منلیارد تومان بدهی بانکی دارند در حالی که کل فروش خودروسازان در سال گذشته 24 هزار میلیارد تومان بوده با کاهش 60 درصدی تولید در سال جاری بدهی 22 هزار میلیارد تومانی مشکل ساز می شود. کاهش قیمت خودرو باعث می شود تا خودروسازان نتوانند بدهی خود به سیستم بانکی را پرداخت کنند. با شیوه فعلی، یارانه انرژی در واقع 4 برابر شده است. اگر در طرح جدید، یارانه به بخش صنعت قطع شود، صادرات غیر نفتی به شدت کاهش یافته و به تبع آن با کاهش عرضه ارز، نرخ ارز افزایش می یابد. با افزایش نرخ ارز، همه یارانه انرژی که قطع شده بود دوباره برقرار می شود و کشور وارد سیکل معیوب کاهش یارانه انرژی و افزایش نرخ ارز می شود. اگر هدف به واقع کاهش یارانه انرژی باشد راهکار عملیاتی وجود دارد، ولی اگر صرفا هدف از حذف کامل یارانه انرژی، ایجاد یک فضای تبلیغاتی در کشور باشد که عده ای با 5 برابر کردن یارانه نقدی مخالف اند و دولت می خواهد به هر خانواده در ماه یک میلیون تومان پرداخت کند اما شماری مانع می شوند مطلب دیگری است. با حذف یارانه به بخش صنعت، صادرات آنچنان کاهش می یابد که عبور نرخ ارز از 5 هزار تومان محتمل خواهد بود. پرداخت یک میلیون تومان به هر خانواده بیشتر آنچه که یک طرح اقتصادی باشد یک مانور تبلیغاتی است.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x