یارانه باید سیاستزدایی شود
معضلی شده است پرداخت یارانههای نقدی؛ چنان مردابی که هر دو پای دولت در آن است و راه خلاصی برایش نیست؛ یارانههایی که از همان روز اول هم انگیزههای سیاسی پرداختش، مقدم بر کارکرد اقتصادیاش بود.
طرحی بهصراحت پوپولیستی که از آخرین روزهای آذر سال ١٣٨٩ اجرایی شد؛ حتما مردم، به ویژه پایتختنشینها به خاطر دارند آن شبی را که ناگهان اعلام کردند از ساعت ٢٤ دیگر بنزین ١٠٠ تومانی عرضه نمیشود. هجوم به پمپبنزینها؛ درگیری؛ زد و خورد؛ آتش زدن برخی پمپبنزینها و... از همان نخستین روزی که در انتخابات ١٣٨٤ سخن از پرداختهای ماهانه به میان آمد، انگیزههای سیاسی پشتش بود؛ یک تبلیغ انتخاباتی برای به دست آوردن رای بیشتر. بعدتر که در سال ١٣٨٩، محمود احمدینژاد شروع به پرداخت یارانه نقدی کرد، بسیاری چنین ارزیابی میکردند که پرداخت یارانه نقدی بیش از آنکه محصول مطالعه طرحی تحت عنوان هدفمندی یارانهها باشد، اقدامی برای کسب محبوبیت توسط دولت دهم است. او پول چاپ کرد و پول چاپ کرد و بیتوجه به اثر وحشتناک کارش بر اقتصاد کشور تا دل مردم را در شهرهای کوچکتر و روستاها به دست آورد. این پرداختها، مانند تیشه بر ریشههای اقتصاد کشور فرود میآمد اما به هر حال دستاویزی برای محبوبیت سیاسی آقای احمدینژاد بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ،ماجرا آنجا اسفناک میشود که آمارها به خوبی نشان میدهد پولی به جیب صنایع نیازمند نرفته است؛ فقط مردم از این جریان خوشحال شدهاند. بنگاهها و صنایع به دلیل آزاد شدن قیمت حاملهای انرژی و البته حمایت نشدن از سوی دولت روز به روز بیشتر تحلیل رفتند. نتیجهاش هم «امروز» است؛ نرخ رشد اقتصادی که بین صفر و منفی رقابت میکند؛ بحران بیکاری و رکود عمیق. همین نمونه به خوبی نشان میدهد که این طرح تا چه حد اهداف سیاسی را دنبال میکرده و چقدر ارزش اقتصادی داشته است. بسیاری برای یارانههای نقدی این تعبیر را به کار میبرند. «او» سنگی را درون چاه انداخت که در آوردنش کار هر کسی نیست. بعدتر که دورهاش درحال تمام شدن بود و سیاستمداران جدید برای قدرت رقابت میکردند، هر کاندیدا، وعدهای برای اصلاح نظام پرداخت یارانهها میداد. حسن روحانی هم از این بازی بیرون نبود؛ او هم وعدههایی برای اصلاح این روند داد. وعدههایی که با وجود اقدامات سه ساله دولت برای ساماندهی به این حوزه هنوز «تحقق یافته» تلقی نمیشود.
رییس جمهوری ایران و تیمش، بیشک سال ١٣٩٤را با فکر انتخابات مجلس گذراندند؛ سال ١٣٩٥ نیز نه فقط دولت که تمامی بخشهای جامعه خود را برای ورود به دوران «دوازدهم» آماده میکنند و در این میان بسیاری معتقدند یارانه ابزاری برای کشمکشهای سیاسی شده است. «محمود» کمکم وارد گود انتخاباتی میشود و وعده یارانههای ٢٥٠ هزار تومانی میدهد. از سوی دیگر مجلس دولت را مکلف به حذف ٢٤ میلیون یارانهبگیر کرده است و دولت را راه و بیراه به اجرای قانون فرا میخواند. پرداخت پولهای بیهدف، هر ماه ادامه دارد. شاید اگر این سیاست، هدفی حمایتی و کوتاهمدت را دنبال میکرد، میتوانست در نوع خود کارا باشد اما به تدریج ادامهدار شد. بدنه اقتصادی و اجتماعی به آن عادت کرد و حالا به سختی قابل حذف است. این مختص ایران نیست؛ تجربه حذف و اصلاح یارانه سوخت در کشورهای مختلف معمولا با مقاومتهای اجتماعی شدید همراه شده است؛ دولتها هم از بیم آثار سیاسی، یا آنرا به تاخیر میاندازند یا تدابیر تسکیندهنده حذف یارانه، به مسالهای آسیبزا تبدیل میشوند.
تجربه سالهای گذشته اجرایی شدن هدفمندی یارانهها در ایران به خوبی نشان میدهد که این طرح تا چه حد در خدمت اهداف سیاسی دولتمردان بوده است. نکته مهم اما آن است که غیرسیاسی کردن فرآیند اصلاح یارانه، محوریترین شرط موفقیت برنامههای اصلاح یارانه است؛ این را بررسی دهها تجربه حذف یارانه در جهان نشان میدهد. هرچند که غیرسیاسی شدن جدایی بدنه هر اقتصادی از سیاست، خود نیازمند مقدماتی خاص است؛ مقدماتی که براساس روشهای فنی متناسب، پیادهسازی میشود.
از مهمترین مقدمههای غیرسیاسی کردن اصلاح یارانه، «ثبات نسبی اقتصاد کلان» در کنار پایین بودن نسبی قیمتهای جهانی حاملهای انرژی است. با وجود اینکه در ظاهر به نظر میرسد غیرسیاسی کردن فرآیند اصلاح یارانه سهلالوصول است، اما تجربههای واقعی که در سراسر دنیا وجود دارند نشان میدهند برخی از کشورها توانستهاند به خوبی اصلاح تدریجی یارانه انرژی را با موفقیت مدیریت کنند، اما سوی دیگر برای برخی کشورها انجام اصلاحات یارانه انرژی باعث شده است که اقتصاد کلان دچار بیثباتی شود. حتی در مواردی هم ثبات سیاسی دولتها تهدید شده است. بر همین اساس لازم است که در انجام اصلاحات یارانه انرژی، مجموعه آثار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و ظرفیتهای کشور در این ابعاد با هم و همزمان در نظر گرفته شوند.
مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی تهیه کرده که نشان میدهد روشهای متفاوتی برای انجام این اصلاحات در دنیا وجود دارد. یکی از این روشها، روش قیمتگذاری خودکار سوخت همراه با اعمال نوارهای همراهساز یا اعمال میانگین متحرک است. خودکارسازی قیمتگذاری سوخت، در شرایط ثبات اقتصاد کلان و پایین بودن قیمتهای جهانی سوخت بهتر قابل انجام است. با این حال همانطور که در گزارش بیان شد مساله یارانه انرژی یکی از مجموعه مسائلی است که باید در مدیریت جامع بازار انرژی در کشور مدنظر قرار گیرد و باید جزوی از یک بسته سیاسی مدیریت بازار انرژی کشور باشد که در آن مسائلی مانند سرمایهگذاری، انتقال، توزیع، مصرف، دیسپچینگ، تنظیمگری و... درنظر گرفته شوند. لازم است که از اصلاحات قیمتی انرژی بدون توجه به سایر بخشهای مدیریت بازار انرژی احتراز شود. دراین میان نکتهای که باید در نظر گرفته شود آن است که اصولا ارایه یارانه به حالتی گفته میشود که فاصله قیمت پرداختی از جیب خانوارها یا بنگاهها از قیمت بازار، بهگونهای از سوی دولت جبران شود. به هر حال اکنون ساز و کاری روشن در ایران برای محل هزینهکرد یارانههای پرداختی وجود ندارد.
در دنیا اما به طور معمول از سه شیوه برای ارایه یارانه به بخشهای مختلف استفاده میشود. نخست، توزیع مستقیم یارانه که معمولا به شکل پرداخت نقدی انجام میشود. دوم یارانههای مالیاتی است؛ به این معنا که مالیات بر مصرف انرژی یا حاملهای آن، باید حداقل به اندازه مالیات وضع شده بر دیگر محصولها باشد چرا که مصرف حاملهای انرژی به طور معمول با آثار جانبی منفی (مانند آثار جانبی منفی محیط زیستی یا آثار جانبی منفی بر سلامت) همراه است. به این ترتیب اگر مالیات بر مصرف انرژی مساوی یا کمتر از مالیات بر مصرف سایر محصولات باشد، دولت در حال دادن یارانه است. سوم هم کنترلهای قیمتی است؛ اگر دولت به گونهای با دخالتهای قیمتی بهای مصرف انرژی را پایین نگه دارد، در حال پرداخت یارانه است. نکته آنجا است که یارانهها هزینههای زیادی را بیشتر به نفع اقشار بهرهمند، به ساختار مالی بخش عمومی وارد میکنند. یارانههایی که میتوانند صرف اهداف توسعهای یا حتی تامین هزینههای کمک نقدی، به نفع اقشار غیربهرهمند شوند، معمولا بهراحتی ارایه و گسترش داده میشوند، اما به سختی قابل اصلاح یا حذف هستند.