کوچک زیباست؟!
بیاد دارم در گذشته های دور، کتابی یا عنوان «کوچک زیباست» به دستم رسید. نمی دانم به چه علت این عنوان برایم جالب بود و عجیب. کنجکاو شدم آنرا مطالعه کنم...
1- وقتی شروع به مطالعه کردم متوجه شدم موضوع کتاب مربوط به مدیریت و مباحث اداری است . مباحث و موضوعات کتاب و سخن تازه ای که این کتاب مطرح میکرد برایم تازگی داشت، ولی حساسیت و توجه خاصی به آن نداشتم چون هنوز وارد عرصه کار و اشتغال نشده بودم و موضوع زیادی در مورد مسائل اداری، مدیریت و منابع انسانی نمی دانستم. اکنون که سالهای زیادی است در دستگاه اداری مشغول بکارم و به قول معروف سرد و گرم روزگار را در سیستمهای اداری چشیده ام، نکاتی که آن کتاب مطرح کرده بود برایم معنا و مفهوم عمیقتری یافته است. حرف اصلی این کتاب در مورد دستگاهها و واحدهای اداری بود و در نهایت نتیجه گرفته بود که هر دستگاه اداری که رشد غیر منطقی داشته باشد، دچار نقصان و ضعف در کارایی می شود . البته در کتاب دلایل خاصی در ارتباط با این تز و دیدگاه مطرح شده بود، که قابل اعتنا و توجه بود. در این کتاب آمده که فربه گی و بزرگی سیستم اداری نه تنها موجب سنگینی و سستی در حرکت و پویایی می شود، بلکه تنش و کنتاکت بین کارکنان را که یکی از مهمترین زمینه های کاهش کارایی در واحدهای اداری است، افزایش خواهد داد. به نظرم خواندن این کتاب برای کلیه مسئولین و صاحب منصبان اداری لازم و در خیلی از زمینه ها راهگشا خواهد بود. 2- متاسفانه تب «افزایش و بزرگی» در احداث و راه اندازی مراکز مختلف خدماتی- اداری کشور را فرا گرفته است. این که گفته شود فلان مرکز در ایران یا در منطقه تک و بی نظیر است، برای عده ای از مسئولان نشانه توانایی و قابلیت شده است . در صورتی که هر مرکز یا واحد خدماتی را باید با توجه به نیاز کشور و محل مورد نظر ایجاد کرد. اکثرا بدون توجه به نیازمندی های محل مبادرت به تصویب و اجرای پروژه های بلند پروازانه می کنند که این اقدام نه تنها به دلیل بزرگی، مدت زمان زیادی برای احداث، راه اندازی و ارائه خدمات نیاز دارد، بلکه مسائل و مشکلات دیگری ؛ از قبیل ایجاد تمرکز، شلوغی ، مشکلات رفت و آمد، عدم توانایی در اداره درست و منطقی ، سردرگمی مراجعه کننده و ارباب رجوع و... به وجود می آورد. گرچه در مورد مسائل درمانی تخصص ویژه ای ندارم ولی بخاطر مختصر تجربه و مطالعه ای که در امور اداری و مدیریتی دارم ، بر خود فرض دانستم ، این مختصر را در مورد بیمارستان سازی در سازمان تامین اجتماعی بنگارم. همانگونه که همگان اطلاع دارند سازمان تامین اجتماعی به لحاظ آن که متولی اجرای بندهای (الف و ب) ماده 3 قانون تامین اجتماعی با توجه به قانون الزام می باشد، با دریافت حق بیمه مقرر درماده 28 قانون (9درصد دستمزد مشمول کسرحق بیمه ) از بیمه شدگان به ارائه خدمات درمانی به مشمولین خود می پردازد. سازمان تامین اجتماعی به عنوان دومین تولید کننده درمان در کشور، دارای مراکز درمانی فراوانی در نقاط مختلف کشور است و با توجه به هزینه ها و مخارج حوزه درمان که مبلغ بسیار بالایی را در بر می گیرد، لازم است در این زمینه به لحاظ رعایت اصل «هزینه-فایده» دارای برنامه و طرح دقیق وعلمی باشد. ضمن این که اجرای طرحهای حوزه درمان به شدت به حسابگری و توجه نیازمندیهای منطقه به لحاظ تعداد بیمه شده و... نیاز دارد. البته سازمان در این زمینه دارای یکسری معیارها و ملاکهایی است که موظف است مطابق این معیارها به تاسیس مراکز درمانی در کشور اقدام نماید. اما در برخی موارد تصمیمات برای احداث مراکز درمانی، مطابق معیارهای پذیرفته و مصوب اتخاذ نمی گردد و به لحاظ مسائل سیاسی، جناحی و سفارشات و فشارهای سیاسی مختلف از طرف مقامات محلی و کشوری و..این ضوابط زیر پا گذاشته می شود. شاهد بوده ایم در مناطقی به احداث بیمارستان یا مرکز درمانی اقدام گردیده که استانداردهای لازم را نداشته و آمار و ارقام از همان ابتدا حکایت از فقدان تحقق ظرفیت لازم در آینده برای این مراکز را داشته است. اما نکته ای که موجب شد در این زمینه دست به قلم شوم ، تب جدیدی است که در سازمان مذکور در مورد بیمارستان سازی، در میان مسئولین، بالا گرفته و بعنوان اقدامی مهم و افتخار آمیز مطرح می شود. ساخت بیمارستانهایی همچون میلاد تهران در نقاط مختلف کشور موضوعی است که متاسفانه از حالت تبلیغ و شعار به واقعیت بدل شده است.. بیمارستانهایی که در سطح وسیع و معظمی ساخته شده و همانند بیمارستان میلاد در تهران بتواند خیل عظیمی از جمعیت و خدمات درمانی را پوشش دهد. عملکرد و تجربه اخذ شده از بیمارستان میلاد تهران نشاندهنده عدم کارایی و موفقیت اجرای چنین طرح هایی در ایران است. همانگونه که در ابتدای سخن به آن اشاره داشتیم بزرگی هر چیزی نه تنها به معنای خوب بودن آن نیست، بلکه می تواند زیانبار نیز باشد. دستاوردهای کشورهای پیشرفته در سالهای اخیر ثابت کرده که هر چه قدر سازمانها بزرگتر بوده و گسترش یابند از کارایی و توانایی آن کاسته می شود. به همین دلیل در کشورهای مذکور بجای بزرگ کردن بنگاهها و سازمانها آنانرا به واحدهای کوچکتر تقسیم می کنند، تا کارایی و پویایی آنها حفظ شود . علم مدیریت نیز این امر را اثبات کرده است. احداث بیمارستانهای بزرگ همانند بیمارستان میلاد تهران در نقاط دیگر کشور، اقدام اشتباهی است که متاسفانه بر اجرای آن توسط مسئولین سازمان اصرار می شود. بجای تاسیس بیمارستانهایی به بزرگی میلاد که هم باعث هزینه های سرسام آور شده و هم سازو کارهای مدیریتی و تشکیلاتی لازم برای اداره آن به نحو بهینه فراهم نیست، نوعی اتلاف هزینه است. کمتر کسی است که پس از مراجعه به بیمارستان میلاد تهران از بلبشو ، بی برنامه گی، شلوغی و دادن وقتهای طولانی مدت پذیرش در این بیمارستان گله مند نباشد. بهتر نبود بجای چنین بیمارستانی که برای آن منطقه نیز یک معضل ترافیکی ایجاد کرده به تعداد بیشتری بیمارستان کوچک در نقاط مختلف شهر احداث می کردیم. یادم هست که در همان زمان نیز صحبت از آن بود که برای اداره این بیمارستان، مدیر از خارج آورده شود که بعداً به دلایلی مسکوت ماند. در شرایط فعلی نیز اقدام به احداث بیمارستانهای بزرگ در نقاط مختلف کشور را حیف و میل منابع سازمان می دانیم و معتقدیم باید به فکر ساخت تعداد بیشتری از مراکز درمانی در مقیاسی کوچکتر با کارایی و توانمندی بیشتر در نقاط مختلف کشور بویژه در مناطقی که فقدان مراکزدرمانی در آنها به شدت احساس می شود، باشیم. بنابراین توصیه می شود بجای یک بیمارستان بزرگ چندین کلینیک تخصصی در چند گوشه شهر احداث گردد تا با تراکم و ترافیک انبوه مراجعه کننده نیز مواجه نباشیم. بیمارستانهای بزرگ برای منطقه خود یک معضل شهری و ترافیکی ایجاد می کنند و منطق درون شهری را به هم می ریزند. این در حالی است که بیمارستانهای بزرگ به دلایل مختلف؛ مثل عدم وجود مدیریت بهینه و تخصصهای مورد نیاز در اداره این بیمارستانها وعدم تناسب با نیازهای منطقه ای، عموماً از ضریب حداقلی اشغال تخت ، طبق استاندردهای معمول نیز برخوردار نیستند و این امر متاسفانه باعث هدر رفتن پول بیمه شدگان و ثروت جامعه می شود.
* کارشناس سازمان تامین اجتماعی