خبرنگارانِ نمکگیر، کارت هدیههای بینمک
خبرنگار، چشم بینای جامعه است. هزاران بار با کلام ادبی و شیوا این جمله را شنیدهایم، ولی وای به وقتی که چشم بینای جامعه و زبان گویایش را ارقام درجشده روی کارت هدیه و سکهها کور و لال کند؛ چنانکه ببیند و نگوید و مصلحت ورزد.
تا جایی که برای اینکه هدیه را نگرفته، جنجال کند؛ انگار نه انگار اصل وظیفهاش همین بوده و به جنجال هم نیازی نیست. آبان امسال بود که خبر هدیهدادن چند سکه به تهیهکننده برنامه «پایش» جنجال رسانهای برپا کرد. همین اتفاق کافی است تا سراغ عنصری پنهان، اما حاکم در فضای رسانه برویم؛ هدیههای ویرانگر. شاید این صفت بهترین توصیفی باشد برای آن چیزی که با عنوان هدیه به خبرنگاران و فعالان رسانهای در دورههای مختلف اهدا میشد. هدیههایی که به مرور زمان تغییر شکل یافته و امروز در قالب «کارتهای هدیه» به بهانههای گوناگون به خبرنگاران حوزههای خبری ارائه میشود.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق ، ظاهر قضیه چنین است که این کارتها فقط به عنوان یک هدیه ناقابل برای تشویق و ترغیب ایشان به فعالیت بیشتر در آن حوزه اعطا میشود، اما امروز به رویهای ناشایست تبدیل شده است؛ به گونهای که دریافتکردن یا نکردن کارت هدیه یا حتی تعداد و مبلغ آن روی رفتار حرفهای برخی خبرنگاران آن حوزه خبری تأثیرگذار است.
چه کسانی کارت هدیه میدهند؟ تماس که میگیرد شماره سازمانی است و خود را روابطعمومی یک سازمان هم معرفی میکند. بعد از سؤال و جواب که آیا همچنان در همان حوزه مشغول هستید، تقاضایش را مطرح میکند: خبری را میخواستیم درج کنیم و آرام میگوید هدیه زحمتی که میکشید محفوظ است! خبر درباره برگزاری یک همایش تبلیغاتی است. مهرداد خلیلی، کارشناس رسانه درباره اینکه اصولا کارت هدیه از سوی چه کسانی اهدا میشود، میگوید: «به طور معمول روابطعمومی سازمانهای دولتی یا اشخاص و افرادی که تمایل به کنترل جریانهای خبری داشتهاند، در سالهای اخیر این کار را انجام میدهند. نکته دوم در این ماجرا، تمایل صاحبان قدرت برای کنترل رسانههاست. این کنترل از طریق ارائه خدمات رفاهی، هدیههای نقدی یا عقد قراردادهایی در قالبهایی مانند مشاوره و... انجام میشود. بهاینترتیب خبرنگاری که آبشخور مالی خود را در ادامه حمایت از یک سازمان یا شخص مییابد، هرگز اقدام به اطلاعرسانی شفاف و صادقانه نمیکند». او همچنین درباره یک مورد عینی در این زمینه میافزاید: «در یک بررسی میدانی در سال ٨٥ در رابطه با مسائل مالی میان یک نهاد عمومی در شهر تهران و خبرنگاران مشخص شد، خبرنگارانی که از سوی یک رسانه به روابطعمومی این نهاد معرفی شده و در بانک اطلاعات آن نهاد و زیرشاخههای آنکه بسیار هم گسترده بود، به ثبت رسیدهاند، حتی در صورتی که فعالیت خبری چندانی نداشته و نقد یا گزارشهایی له یا علیه آن نهاد ننوشتهاند، بهطور میانگین سالانه رقمی معادل ٤٠ میلیون ریال تسهیلات مالی در قالب کارت هدیه، بن، سکه و نظایر آن دریافت کردهاند. این مسئله نشان میدهد که چرا برخی دستگاههای دولتی یا عمومی با وجود آنکه در ارائه خدمات خود به مردم ناکارآمد هستند، اما تصویری مثبت از خود در رسانهها به نمایش درمیآورند». چه خبرنگارانی کارت هدیه دریافت میکنند؟ خبرنگاری شغلی مهیج است. به قول ضربالمثل معروف «از دور دل میبرد و...» و این نمای بیرونی شغل خبرنگاری، باعث جذب افراد بیشماری به این حوزه شده است. افرادی که جویای شهرت یا وجهه شغل خبرنگاری هستند، اما اصول خبرنگاری را نمیدانند. این موضوع دیگر فقط منوط به خبرنگارانی نمیشود که برای شهرت خبرنگار شدهاند. علی. م، خبرنگار حوزه اقتصادی است و حدود ١٠ سالی است که در این حوزه کار میکند. درباره اینکه چه خبرنگارانی معمولا کارت هدیه میگیرند، میگوید: «در بین خبرنگاران، معمولا خبرنگاران حوزه اقتصادی به اینکه وضع خوبی دارند، معروف هستند، دلیلش هم این است که در نشستهای خبری و برنامههای این حوزه، معمولا هدایای خوبی داده میشود. دراینمیان حوزه بانک و بیمه و بازرگانی نانشان در روغن است.
تا جاییکه یادم میآید، چند وقت پیش یک خبرگزاری نسبتا معروف که به یک نهاد بزرگ وصل است، آگهیای برای استخدام خبرنگار حوزه بانک و بیمه در یک گروه تلگرامی گذاشته بود، وقتی رقم حقوق را از فرد آگهیدهنده میپرسیدی، رسما اعلام میکرد با کارت هدیه و تسهیلاتی که بهواسطه حوزه خبری میرسد رقم خوبی دستت را میگیرد!» از دیگر سو، رسانههایی که به طور مقطعی در دورهای برسر کار میآیند و تعدادی خبرنگار را با تجربه کم و حقوق اندک استخدام میکنند و آنها را به حوزههای خبری میفرستند، دیگر برای آن خبرنگار کمتجربه توضیح ندادهاند که دریافت کارت هدیه درازای عدم پوشش رسانهای جریانی، درست نیست و نباید به هر دلیل حتی شرایط بد اقتصادی نیز هدیهای دریافت شود. البته دراینمیان نمیتوان به مشکلات عدیده خبرنگاران نیز اشاره نکرد. خبرنگارانی که اصولا بیمه نمیشوند، حقوق اندکی میگیرند، و شاید همین عوامل موجب لغزیدن آن دستهای میشود که عِرق کامل به این شغل ندارند. البته دراینمیان درباره خبرنگارانی که کارت هدیه دریافت میکنند، چندی پیش شیرزاد عبداللهی، کارشناس مسائل آموزشی که فعالیت مطبوعاتی هم دارد گفت: «گرفتن هدیه را باید در چارچوب اقتصاد مطبوعات و رسانهها بررسی کرد. ظاهرا با این اوضاع متزلزل رسانهها و حقوقهای اندک خبرنگاران در ایران و سیاست ممیزی و خودسانسوری حاکم بر روزنامهنگاری ایران، قضاوت درباره خبرنگارانی که از روابطعمومیها هدیه که نام مستعار آن رشوه است، میگیرند چندان ساده نیست و نمیتوان فقط خبرنگار را به عنوان حلقه آخر محکوم کرد». او میگوید: «بالاخره خبرنگاری که چند صد هزار تومان از روزنامه حقوق میگیرد و سالی چندماه هم بیکار است و ماهی یک تا یکونیم میلیون هزینه میکند٬ چگونه باید زندگی کند؟»
البته در میان خبرنگاران کسانی هم هستند که در تنگنا یا تهدید روابطعمومی قرار میگیرند. یکی از خبرنگاران حوزه خودرو دراینباره میگوید: «چندی پیش در نشست خبری یکی از واردکنندگان، رسما از گرفتن کارت هدیه سرباز زدم و نکته جالب ماجرا در این بود که مسئول رسانه و روابطعمومی تأکید میکردند: مگر مصاحبه و گفتوگو نمیخواهی، پس هدیهات را بردار، خیالت هم راحت باشد ما به مدیرمسئولتان نمیگوییم کارت را گرفتی! و جالبتر اینکه نصف کسانی که در نشست شرکت کرده بودند، واقعا خبرنگاران معروف آن حوزه نبودند و جالب بود که فقط برای پوشش حضور داشتند». از دیگر سو، خبرنگارانی هستند که ناخواسته در این وادی میافتند؛ یکی از روزنامهنگاران که مدتی در «...» فعالیت می کرده، میگوید: «مدتی که در این خبرگزاری مشغول به کار بودم، حقوق ما از کارتهای هدیهای که وزارت ارشاد به خبرگزاری اهدا میکرد، پرداخت میشد». کارت هدیه یا حقیقت؛ مسئله این است بین سازمان تأمین اجتماعی و وزارت بهداشت بر سر تجمیع بیمهها درگیری است. روزنامهبهدست کنار کیوسک ایستادهاند و بحث میکنند. معلوم است بازنشسته هستند. در دو جبهه ایستادهاند و حق را هرکدام به یک طرف میدهد. نفر سوم، پیرمردی که تمام موهایش برف پیری دارد، تیر خلاص را میزند: «اینها بازی رسانههاست، هر کدام از یک طرف پول گرفتهاند و حالا شما هم بجنگید، دست آخر هرکس پول بیشتری داد او برنده روزنامههاست! خبرنگارجماعت راست نمیگه!» حالا خبرنگارجماعت نمیداند به مردم بگوید راست میگوییم، این خبرها راست هستند، خبرهایی است که بدون نگاه به صفرهای کارت هدیه و زرقوبرق سکه در گرما و سرما نوشته شده یا بگوید خبرهایش را محض خاطر دل رئیس فلان سازمان با نگاه به رقم کارت درون پاکت کنار ظرف میوه نشست خبری نوشته است... به قول حمید مصدق: «حرف را باید زد / درد را باید گفت...» اما نه با رقم و عدد و... .