کمپین حمایت از کودکان کار
مگر میشود فقط با کشیدن یک چشم دو ابرو و لبخند پهن، کودکان کار را خوشحال کرد؟ اما این موضوع کمپینی است که بهتازگی در یکی از رستورانهای تهران به راه افتاده و قرار است کودکان کار را شاد کند.
وقتی از معضلات اجتماعی صحبت میشود، از یک طرف دولت مورد سوال قرار میگیرد که چرا به وظایفش عمل نکرده و از سوی دیگر از سازمانهای مردمنهاد انتظار میرود با جدیت بیشتری فعالیت کنند؛ اما یک حلقه دیگر در زنجیره رسیدگی به معضلات اجتماعی وجود دارد که گاهی مغفول واقع میشود؛ «کسب و کارها» میتوانند خود را به یکی از حلقههای این زنجیره تبدیل کنند تا علاوه بر اینکه از این طریق برای خود اعتباری کسب کنند، به حل یک معضل هم کمک کنند. در دنیا راههای مختلفی توسط کسبوکارها امتحان شده و معضلاتی مانند محیط زیست، حقوق کودکان و کمک به نیازمندان در برنامههای مسئولیت اجتماعی شرکتها و کسبوکارها قرار گرفته است. برنامههایی که حالا دیگر جزیی از وظایف حتمی شرکتهای بزرگ است و در بازار رقابت بدون چنین فعالیتهای خیریه و عامالمنفعهای اعتبار کسبوکارها تحتتأثیر قرار میگیرد.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شهروند ، بهتازگی فستفودهای زنجیرهای شیلا کمپینی را برای حمایت از کودکان کار آغاز کرده است که ٢ هفته به طول انجامیده است. در کمپین «بنشان به لبش لبخند» مشتریان شعب این فستفود یک کارت کوچک با تصویر یک سر بدون صورت دریافت میکنند و از آنها دعوت میشود با کشیدن یک لبخند و چسباندن آن روی دیوار مخصوص، بهطور غیرمستقیم به کودکان کار کمک کنند. به ازای هر لبخند، این رستوران هزار تومان به انجمن حمایت از کودکان کار اهدا میکند. در نهایت این هزینهها برای تفریح کودکان در یک مجتمع شهربازی صرف خواهد شد. بعضی از هنرمندان هم به این حرکت پیوستهاند و عکسهای خود را در حال کشیدن لبخند منتشر کردهاند.
حقوق کودکان یکی از مسائل مورد توجه کسبوکارها در مسأله مسئولیت اجتماعی است. شرکتهای بزرگ در دنیا به صورت سنتی در این رابطه شروع به کاهش نیروی کار کودک و ایجاد محدودیتهایی در قوانین استخدام خود کردهاند تا نقض حقوق کودکان را در مجموعههای متعلق به خود حذف کنند. اگرچه مسئولیت اجتماعی در قبال کودکان بسیار فراتر از «استفاده نکردن از نیروی کار کودک» میرود. برنامههای مسئولیت اجتماعی خوب باید در جهت ارتقای حقوق کودکان هم بکوشند. این مسأله در جهان بهقدری اهمیت پیدا کرده است که یونیسف در سال ٢٠١٢ مرامنامهای برای «حقوق کودکان و اصول کسبوکارها» تنظیم کرد که در آن از کسبوکارها خواسته طی فعالیتها و روابط کاریشان از حقوق کودکان دفاع کنند. براساس اصول دهگانه این مرامنامه شرکتها باید حقوق کودکان را محترم بشمارند و متعهد به حمایت از این حقوق باشند، از به خدمت گرفتن کودکان خودداری کنند، امنیت کودکان را در تمام فعالیتهایشان حفظ کنند، از امن بودن محصولات و خدماتشان مطمئن شوند و از بازاریابی و تبلیغات برای حفظ حقوق کودکان کمک بگیرند.
بعضی از شرکتها مسئولیت اجتماعی خود را مرتبط با تخصصشان ایفا میکنند؛ مثلا برند تامز (Toms) در کالیفرنیای آمریکا در راستای حمایت از کودکان بخشی از عینکهای آفتابیاش را برای محافظت از چشمان کودکان نیازمند اهدا میکند. این برند بهازای هر کالایی که از آن خریده میشود به یک کودک کمک میکند؛ اما تنها مشتریان این برند نیستند که با خریدشان در خیریه مشارکت میکنند. کارکنان تامز هم در یک مراسم سالانه طی یک سفر، اقلامی را به این کودکان اهدا میکنند. بعضی از شرکتها هم وارد فعالیتهایی میشوند که ارتباط مستقیمی با خدمات و محصولاتشان ندارد. جنرال الکتریکس یکی از برندهایی است که سابقه زیادی در فعالیتهای خیریه به نفع کودکان دارد. کارکنان این شرکت بیش از یکمیلیون ساعت در سال کار داوطلبانه انجام میدهند. مراکز خیریه زیادی توسط این شرکت حمایت شدهاند ازجمله کودکان مبتلا به اوتیسم و برنامههای سوادآموزی کودکان نیازمند. گرچه یونیسف تلاش کرده اهمیت این مسأله را بیان کند، یک سال بعد از تنظیم مرامنامه، تحقیق در این نهاد بینالمللی نشان داد که کسبوکارها هنوز به اندازه کافی به کودکان توجه ندارند و بسیاری از شرکتهای بزرگ و معتبر به این عرصه بیتوجهاند.
در ایران توجه به حقوق کودکان و معضلات اجتماعی آنها دغدغهای است که اگرچه بسیاری از مردم آن را دورادور دنبال میکنند و برخی در قالب فعالیتهای خیریه نسبت به آن واکنشهایی نشان میدهند، اما شرکتها و کسبوکارها هنوز چندان در مورد آن وارد عمل نشدهاند. با این حال به نظر میرسد حرکتهایی درحال شکلگیری است و بعضی از کسبوکارها به اهمیت مسئولیت اجتماعی پی بردهاند و کودکان نیازمند را هدف فعالیتهای خیریه خود قرار دادهاند. همراهی انجمن حمایت از کودکان کار با کمپین «بنشان به لبش لبخند» باعث شده به سراغ مدیرعامل این انجمن خیریه برویم و از او بخواهیم کارایی این نوع کمپینها را تشریح کند و علت اهمیت مسئولیت اجتماعی شرکتها و کسبوکارها را از دیدگاه خیریه تحلیل کند. فرزانه بنیهاشمنژاد درباره اثربخشی فعالیتهای خیریه کسبوکارها میگوید: «مسئولیت اجتماعی شرکتها در دنیا سالهاست به شیوههای مختلف اجرا میشود. درحال حاضر بسیاری از پروژههای تبلیغاتی و برندسازی به سمت CSR یا مسئولیت اجتماعی رفتهاند و بخشی از محبوبیتی که برندها به دنبالش هستند از آنجا ناشی میشود که تصویر مسئولانهتری از خودشان بسازند. در شرایطی که رقابتها تنگاتنگ میشود، راهی جز این نمیماند که صاحبان کسبوکارها به سمت فعالیتهای اجتماعی روی بیاورند و سمپاتی بیشتری با افکار عمومی برقرار کنند. زمانی که افکار عمومی یک مجموعه را دلسوز و همراه با مسائل اجتماعی ببیند، احساس سمپاتی بیشتری با آن دارد و برعکس آن هم صادق است. مثلا زمانی که در یکی از مجموعههای تولیدی والمارت آتشسوزی رخ داد و مشخص شد که محصولات آنجا در شرایطی غیرانسانی تولید میشوند این فروشگاه بهشدت افت سهام پیدا کرد و تجربه دشواری را از سر گذراند. چرا که نامش با رفتار غیرمسئولانه شناخته شد.»
بنیهاشمنژاد میگوید که کسبوکارها فارغ از بحث فروش و برندینگ هم، کوشش میکنند در قبال اجتماع رفتار مسئولانه داشته باشند و این مسأله با میزان پیشرفته بودن جوامع ارتباط مستقیم دارد: «ماجرای دردناک آسیبهای اجتماعی به صاحبان کسبوکارها هم گره خورده و هر انسانی را آزار میدهد. فکر نمیکنم کسی که ساعت ١٢ شب دختر کوچکی را میبیند که به زور قدش به شیشه ماشین میرسد تا گدایی کند بدون آزردگی خاطر بتواند این صحنه را ترک کند.» مدیر عامل انجمن حمایت از کودکان کار میگوید در شرایطی که سردرگمی بسیاری درباره نحوه کمک موثر به این کودکان وجود دارد، کمپینها میتوانند شرایطی را فراهم کنند که افراد راههای مورد اعتماد را پیدا کنند: «بیشتر ما نمیدانیم که در برابر این پدیدهها باید چه کار کنیم. از یک طرف میگویند پشت سر این کودکان گَنگ وجود دارد و نگرانیم پول دادنمان به بازتولید کار کودک کمک کند. از سوی دیگر بههرحال انسانیم و فکر میکنیم نکند این بچه ماموریت دارد مثلا ٢٠هزار تومان جمع کند و اگر ما این پول را بدهیم زودتر میتواند برود. این تعارضها وجود دارد و ساختار تعریف شدهای در کشور ما موجود نیست. اینجاست که انجیاوها برای شما ساختار تعریف میکنند. مثلا من بهعنوان مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار میگویم ما خانواده را نشانه میگیریم و چتر حمایتی از خانواده و کودک را باعث جلوگیری از آسیب میدانیم. کمپینهای کوچک هم هر کدام افراد را به گروههایی وصل میکنند.»
او در پاسخ به این انتقاد که گفته میشود کمپینها نتایج کوتاه مدتی دارند و حل معضلات به کارهای عمیق نیاز دارد، میگوید: «هیچ کمپینی پایدار نیست. کمپین به ذات این خاصیت را دارد که بر یک موضوع برای مدت کوتاه اما پرفشار تمرکز میکند. کمپینها منابع نامحدود ندارند که همیشه بولد باشند و مورد توجه قرار بگیرند. در این رویدادها هر موضوعی باید قلهها و فراز و فرودهایی را دنبال کند. در قلهها ذهنیتهایی را جذب میکنید که قابلیت این را دارد که درنهایت به کاری بزرگ منجر شود. من در مجموعهای کار میکنم که از کمکهای ٢٠ و ٣٠ هزار تومنی به نتیجه میرسد نه کمکهای میلیونی. انجیاوها با حامیان خرد رشد میکنند و به راهشان ادامه میدهند. در کمپینها این حامیان راهشان را پیدا میکنند و همراه میشوند و کار کمپین همین است.»
او میگوید دلیل آنکه این کمپین مورد حمایت انجمن، شادی کودکان و لبخند آنها را هدف گرفته این است که آسیبها همیشه با اندوه گره خوردهاند: «اگر نمیتوانیم هیچ کاری برای بچهها انجام دهیم، وقتی میتوانیم حداقل در ٥-٤ ساعت فرصت شادی را به آنها بدهیم چرا این کار را نکنیم؟ این کودکان بیش از پول به شادی و کودکی نیاز دارند و این یک نیاز اساسی است که در تلاشیم در حد توانمان به آن رسیدگی کنیم.» این کمپین حامی کودکان کار قرار است تا اواخر دی ادامه پیدا کند و مشارکت بیشتر در آن به معنی کمک به تعداد بیشتری از کودکان کار برای شرکت در یک برنامه تفریحی است.