بحران خانه سالمندان برای دهه شصتی ها
دهه شصتی ها، همان ها که در خانواده های پرجمعیت بزرگ شدند، مدرسه و کلاس شلوغ را تجربه کردند، پشت سد کنکور ماندند و برای شغل و ازدواج و سربازیشان به خاطر جمعیت زیادشان مشکلات زیادی درست شد، بیست سال دیگر سالمند می شوند.
آمارها نشان می دهد که جمعیت سالمند بالای 60 سال در ایران تا 20 سال آینده 4.2 برابر شود و به 17 میلیون نفر برسد. این در حالیست که کشور هیچ وقت با چنین حجم عظیمی از جمعیت سالمند روبرو نبوده و تجربه برخورد با این تعداد را نداشته است. به همین دلیل، عده ای از کارشناسان نگرانی هایی از این وضعیت دارند و معتقدند با شکل گرفتن سونامی سالمندی، مشکلاتی در زمینه ی نگهداری و مراقبت از آن ها و رسیدگی و حتی درمان آن ها وجود خواهد داشت. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، حسین نحوی نژاد، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی در این رابطه به خبرآنلاین می گوید: این که درصد جمعیت سالمند رو به افزایش است خاص کشور ما نیست. هم در کشورهای توسعه یافته که زودتر این اتفاق برایشان افتاد و هم در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم تعداد جمعیت سالمندان رو به افزایش است. او ادامه می دهد: این امر دو دلیل عمده دارد. یکی کاهش زاد و ولد که در پی فقر کشورها و محدودیت منابع می آید و دلیل دوم به خاطر کاهش مرگ و میرها. شاخص های بهداشتی بالا رفته اند و مرگ و میر کم شده به همین دلیل افزایش سالمند داریم. معاون توانبخشی سازمان بهزیستی می افزاید: اما این که افزایش سالمند را سونامی یا طوفان بنامیم و چالش بدانیم، برمی گردد به نحوه نگاه ما و برنامه ریزی که در این زمینه داریم. اگر یک سیاست گزاری درست و برنامه ریزی داشته باشیم که جمعیت سالمند سالم و عادی داشته باشیم، به این معنی که آدم ها با بالا رفتن سن دچار بیماری و درد و مصیبت و فقر نشوند یک فرصت هم ایجاد می کند . یعنی ما در صورت رعایت کردن شرایط، جمعیتی با تجربه و سالم داریم که می توانند چرخ های اقتصاد و اجتماع را بچرخانند. او می گوید: اما اگر دست روی دست بگذاریم، یعنی وضعیت اقتصادی سالمند خراب باشد و با بازنشسته شدنش امید به زندگی نداشته باشد و مجبور باشد دو سه جا کار کند. از طرف دیگر بیماری های مزمن مثل بیماری های قلبی و عروقی و دیابت و مشکلات مفاصل و استخوان، سرطان ها و بدخیمی ها و افسردگی ها و ناراحتی های روحی و روانی به سراغش بیاید، و فکری نکینیم که آن ها را شناسایی کنیم و به موقع جلوی آن را بگیریم، قاعدتا اتفاق بدی که نباید بیفتد، می افتد و جمعیت زیادی به صورت سربار و بیمار داریم که نمی دانیم برای نگهداری آن ها چه کنیم. دکتر فرید براتی سده، رییس دبیرخانه شورای ملی سالمندان سازمان بهزیستی هم چندی پیش در کافه خبر علاوه بر تاکید بر پیر شدن جمعیت کشور به بیشتر شدن تعداد زنان سالمند اشاره کرد و گفت: برآورد ها نشان می دهد که تا سال 1415 همه جمعیت ما پیر خواهد شد و البته زنان سالمند ما بیشتر می شوند، الان نسبت زن سالمند به مرد سالمند ما 99 است، قدیم این طور بود که به ازای هر 100 زن سالمند 101 مرد سالمند داشتیم، الان اما به ازای هر 100 زن سالمند 99 مرد سالمند داریم؛ و 1400 به بعد این برابر می شود با 88 مرد سالمند به ازای هر 100 زن سالمند. بحران خانه سالمندان برای دهه شصتی ها در حال حاضر در کل کشور 250 مرکز نگهداری از سالمند وجود دارد که تعداد 10 الی 15 هزار نفر را پذیرایی می کنند. این آمار نشان می دهد که وضعیت نگهداری از سالمندان در روزگار فعلی، وضعیت بدی نیست. چرا که از 6-7 میلیون نفر سالمند ایرانی، درصد کمیشان به خانه سالمندان سپرده شده اند و مابقی یا توانشان را از دست نداده اند و یا مورد مراقبت خانواده هستند. اما در رابطه با سالمندان بیست سال آینده، نمی توان مطمئن بود که این وضعیت خوب پایدار بماند؛ چرا که نسل فعلی تمایل به تک فرزندی دارند و علاوه بر آن، فرهنگ احترام به سالمند و تکریم سن و سال دارها مانند گذشته وجود ندارد و هر چه زمان می گذرد بدتر خواهد شد. همین موضوع باعث می شود نگرانی در مورد افزایش سن سالمند از جهت مراقبت و نگهداری از آنان قوت بگیرد. نحوی نژاد هم با تایید این موضوع به خبرآنلاین می گوید: ما در دهه های آینده جمعیت سالمندی مواجه هستیم که مراقبت کننده های خوب و درستی ندارند چرا که در جمعیت سالمند فعلی سه چهار فرزند می دیدیم و در جمعیت سالمند آینده این هم وجود ندارد و همه تک فرزند شده اند. او ادامه می دهد: اگر ما جمعیت سالمندی داشته باشیم که اولا سالم نیستند و جسمی و روحی مشکل دارند و دوما کسی را برای نگهداری ندارند، مشکل تازه آن جا شروع خواهد شد. دکتر نحوی نژاد هم معتقد است که در حال حاضر وضعیت آزار دهنده نیست. او می گوید: در حال حاضر وضعیت بدی نداریم. آمار سالمندان تنها فقط حدود 10 درصد جمعیت سالمندی است. یعنی فقط 10 درصد سالمندان فعلی مجبورند بار خودشان را خودشان به دوش بکشند و 15 تا 20 هزار نفر هستند که در مراکز سالمندی حضور دارند. اما با توجه به فاکتورهای گفته شده نمی شود پیش بینی کرد که در آینده چه اتفاقی می افتد. او به ارائه آماری از تعداد خانه سالمندان می پردازد و می گوید: 250مرکز نگهداری از سالمند داریم که 15 تا 20 هزار شناور هستند چرا که ظرفیت های اسمی با ظرفیت های موجود گاهی همخوانی ندارند. که این عدد اصلا بزرگ نیست در برابر جمعیت بالای شش میلیون نفر که الان در کشور هستند. اما ممکن است در آینده مسائلی باعث شود که که یک مقداری نگران باشیم. کاری کنیم سالمند سربار نداشته باشیم پیر شدن جمعیت اجتناب ناپذیر است. جمعیت فعلی به هر حال به سن کهنسالی می رسند و در وضعیتی که پیش خواهد آمد، بهترین و عاقلانه ترین کار، ایجاد زمینه برای بالا بردن کیفیت زندگی سالمند است. دکتر نحوی نژاد، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی در این باره می گوید: اگر بخواهیم به ارائه راهکار بپردازیم، اول باید روی سالمندی سالم کار کنیم. سالمندی سالم را با طب پیشگیری باید ایجاد کرد. طب پیشگیری و طب سالمندی می بایست جای خودش را باز کند. ما می بایست از سن میانسالی به افراد آموزش دهیم که چطور مراقب خودشان باشند. او ادامه می دهد: برای مثال، سیگار جوانی، سرطان ریه را در پیری تجربه می کند. طرز غلط زندگی میانسالی و جوانی است که مشکلات پیری را ایجاد می کند. پس اول آموزش باید داد. باید به جامعه جوان و میانسال آموزش دهیم که آماده ورود به زندگی سالمندی و سالمندی سالم باشند. معاون توانبخشی سازمان بهزیستی می گوید: دومین راهکار استفاده از طب پیشگیری است. باید تست های غربالگری را به خصوص با توجه به حمایت های سیستم بیمه ای در کشور افزایش بدهیم. پزشکان آگاهی داشته باشیم که نسبت به بیماری های مزمن دوره سالمندی آگاه باشند. یعنی به موقع تشخیص دهند تا هزینه های درمان ما پایین بیاید. او تاکید می کند: حدود 8 درصد جمعیت ما سالمند هستند اما 27 درصد اشغال تخت های ما در سالمندان است. یعنی سه برابر وزنشان ضریب اشغال تخت دارند. این به این خاطر است که چون به این افراد نمی رسیم، بیماری در آن ها بیشتر وجود دارد. زمان هایی که دور از خانه و در بیمارستان ها می گذرانند بیشتر است. به گفته دکتر نحوی نژاد، ما ارتباطی بین طب پیشگیری، طب درمانی و طب توانبخشی نداریم. مثلا اگر سالمندی سکته مغزی می کند و دچار فلجی می شود وقتی حالش مساعد شد، ما او را مرخص می کنیم بدون این که او وارد سرویس توانبخشی شود و فیزیوتراپی و کاردرمانی روی او انجام شود. نتیجه ی این اتفاق این است که دچار مشکلاتی مثل زخم بستر، زمینگیر شدن، خشکی مفاصل و افسردگی می شود که این اتفاقات او را از بین می برد. بیمه های فعلی کارامد نیست به طور کلی در زمینه سلامت، بیشتر به جنبه درمانی توجه می شود تا پیشگیری. بیشتر مشکلاتی هم که به وجود می آید، از همین نگاه اشتباه سرچشمه می گیرد. این موضوع، در مورد سالمندان هم وجود دارد و این قشر هم استثنا نشده اند. همیشه منتظر می مانیم تا سالمند بیمار شود و بعد به فکر راهکار می افتیم. در این بین، نقش بیمه ها را هم نمی شود انکار کرد. معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی از ایراد بیمه های فعلی می گوید و معتقد است که می بایست به غیر از بیمه های درمانی، بیمه هایی با محوریت پیشگیری داشته باشیم. او می گوید: ما بیمه های پیشگیری محور یا بیمه هایی که خدمات توانبخشی را پوشش بدهند نداریم. بیمه های ما صرفا بیمه های طبی است. منتظر می مانند اتفاقی برای فرد بیفتد بعد هزینه جراحی اش را بدهند و داروهای گرانقیمت را تامین کند. و اتفاقی روی طب پیشگیری نمی افتد. استفاده از مشوق ها برای نگهداری از سالمند در روزهایی که بخش قابل توجهی از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل بدهند، نگهداری از سالمند تنها با تکیه بر امکانات دولتی و سازمانی ممکن نیست. در همین رابطه، استفاده از تجربیات کشورهای دیگر به کمک ما می آید. فرید براتی، رییس دبیرخانه سالمندان سازمان بهزیستی در این باره می گوید: مثلا الان در ژاپن به فرزندان گفته اند شما والدین خود را نگه داری کنید تا از بخشی از مالیات هایی که باید به دولت بدهید معاف شوید؛ یا مثلا در کشور های اسکاندیناوی چیزی به نام بیمه مراقبت های دراز مدت وجود دارد که بیمه نگهداری آن ها را می دهد. ما هم مثلا می توانیم بگوئیم یارانه می دهیم، چون تجربه این کار را درمورد بیماران روانی داریم، و این را در مورد سالمندان هم باید تسری بدهیم و اقداماتی مثل بیمه مراقبت دراز مدت و یا یارانه منزلت انجام دهیم. او هم به موضوع آموزش تاکید می کند و می گوید: اقدامی که در حال حاضر داریم انجام می دهیم این است که بتوانیم عده ای را به عنوان مراقب سالمند آموزش بدهیم، چون ما در آینده با بحران مراقبت هم رو به رو خواهیم شد، تا بتوانند به سالمندی که تنها است خدمات ارائه بدهند. خیلی از این سالمندان به خصوص خانم ها ممکن است به لحاظ جسمی مشکلی نداشته باشند و فقط خواهان این باشند که کسی به او گوش بدهد و نیاز عاطفی او را برآورده سازد؛ این مراقب اگر آموزش دیده باشد می تواند این نیاز را تامین کند. سالمندان کشور شرایط مشارکت در جامعه ندارند به گفته کارشناسان، اگر قرار باشد جمعیت سالمند زیاد شود و زیرساخت ها و امکانات برای بهتر زندگی کردن آن ها نباشد، مشکل خواهیم داشت و در غیراینصورت، نگرانی در این زمینه نخواهیم داشت. نحوی نژاد در این باره می گوید: متاسفانه در حال حاضر سالمندان ما شرایط این را در جامعه ندارند که در محیط بیایند. خیابان و اماکن عمومی و پارک های ما امادگی پذیرش افراد سالمند را ندارد.به اندازه کافی سرویس بهداشتی در سطح شهر نداریم؛ متروی ما مناسب سازی نشده. باعث می شود که سالمند منزوی بشود و از خانه خارج نشود. او ادامه می دهد: شرایط برای اوقات فراغت و کارهای داوطلبی فراهم نیست که سالمند بتواند از انرژی اش استفاده کند. در این صورت سالمند احساس می کند که عاطل و باطل است و بیشترین کاری که می تواند انجام دهد روزنامه خواندن در پارک است! معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی می گوید: در حالی که در جوامع دیگر از نیروی سالمند استفاده می کنند؛ در مهد کودک ها، مراکز نگهداری معلولان، خدمات داوطلبانه در بحران ها، در بحث های سیاسی، انتخابات و جاهای مختلف می شود از نیرویی که سالمندان بازنشسته دارند استفاده کنیم. به گفته ی کارشناس ها، تمامی عوامل گفته شده باعث می شود تا ما از سالمند شدن جمعیت کشور و افزایش تعداد کهنسال ها بترسیم. اگر قرار باشد به سالمندبه عنوان فردی بی مصرف و بیمار و یک عنصر زائد که گوشه بیمارستان و آسایشگاه است نگاه شود، نگرانی از مراقبت از آن ها هم بیشتر خواهد شد اما چنانچه سالمندانی سالم و پرتوان داشته باشیم که در جامعه مشارکت اقتصادی و اجتماعی دارند و از کار نیفتاده اند، آن وقت این سونامی نه تنها تهدید نخواهد بود که به یک فرصت طلایی تبدیل خواهد شد.