راه و رسم سیاستگذاری در دولت روحانی
دبیر ستاد هماهنگی امور اقتصادی دولت با بیان جزئیات نحوه سیاستگذاری اقتصادی در دولت یازدهم گفت که شخص رئیس جمهور فرمانده اقتصاد کشور است و تصمیمگیریهای کلان با حضور و دخالت او در دولت صورت میگیرد.
محمد علی نجفی گفت: دولت قبل به سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور تیر خلاص را زد و این سازمان تضعیف شد به گونهای که میتوان این سازمان را به آقای حجاریان قبل و بعد از ترور تعبیر کرد. او افزود: با توجه به اینکه احیای چنین سازمانی زمانبر است رئیس جمهور ستاد هماهنگی امور اقتصادی کشور را تشکیل داد تا در مسائل اقتصادی، به خصوص آن بخش از مسائل اقتصادی که سیاستگذاری در آنها روی شاخصهای اصلی اقتصاد کلان تاثیرگذار است، حضور موثرتری داشته باشند و در تصمیمگیریها، تصمیمسازیها و بحثهای کارشناسی، دخالت مستقیمتری داشته باشند. نجفی تصریح کرد: بنابراین یکی از علتهای تشکیل این ستاد به نظرم این بود که آقای رئیسجمهور خودشان علاقهمند بودند که شخصاً در ارتباط با تصمیمات اقتصاد کلان حضور داشته باشند و در بحثها، مداخله کنند. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تجارت فردا، او افزود: ایشان تیمی را برای اداره کشور انتخاب کردهاند که از جریانات فکری، سیاسی و اقتصادی گوناگونی تشکیل شده و به نظر میرسد با توجه به اینکه مساله بازسازی اقتصاد ایران یکی از مهمترین مسائل پیش روی دولت است، نیاز بود با تشکیل چنین ستادی تصمیمگیریها و سیاستگذاریها هماهنگ شده و دود سفیدی از دودکش دولت در خصوص اقتصاد بیرون آید. البته میتوان گفت در یک تقسیمبندی کلی، تیم اقتصادی دولت در یک طیف مشخصی قرار دارند ولی به هر حال نیاز بود به منظور هماهنگی بیشتر بین افراد پروژهمحور و استراتژیست هماهنگی بیشتری به وجود آید و این دو به درک بهتری از وضعیت کشور برسند و دچار بخشینگری نشود. نجفی اظهار کرد: البته به غیر از مسائل اقتصادی به نظر میرسد که شاکله دولت از نظر سیاسی و اجتماعی باورهای مشترک زیادی داشته باشند. همه اعضای کابینه در یک طیف هستند و در تعریف کلی جزو اعتدالیون به شمار میآیند اما به هر حال اختلاف نظرات و تفاوتهایی از نظر تفکر اقتصادی، اجتماعی و نحوه اداره کشور در بدنه این تیم وجود دارد. دبیر ستاد هماهنگی امور اقتصادی کشور تصریح کرد: در بخش اقتصاد با توجه به اینکه نگاههای گوناگونی از طیف چپ تا راست وجود دارد نیاز بود این ستاد تشکیل شود تا رئیسجمهور یک نوع هماهنگی برای تصمیمگیریهای کلان اقتصاد اعمال کنند چون احساس میکردند اگر ستاد خاصی برای هماهنگی در امور اقتصادی وجود نداشته باشد، ممکن است که اختلاف نظر بین اعضای تیم اقتصادی یا اختلاف دیدگاه در ارتباط با موضوعات مختلف، منجر به تصمیمگیریهای ناهماهنگ در دولت شود. رئیسجمهور زمان بسیار زیادی برای تشکیل جلسات این ستاد میگذارد و در کنار تمام دغدغههایی که دارند اختصاص دو جلسه در هفته برای تشکیل جلسات اقتصادی و بحث در خصوص مسائل مختلف آن نشانهای از اهمیت هماهنگی در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها در دولت یازدهم است. روحانی مغرور نیست او در پاسخ به این سوال که گفته می شود شخص رئیسجمهور مغرور است و وزرا برای وقت گرفتن باید بوروکراسی زیادی را طی کنند تا مسائل خود را با او در میان بگذارند، گفت: چنین موضوعی صحت ندارد. اینها همه نشأت گرفته از سوءاستفادههایی است که از نامه چهار وزیر شد. رئیسجمهور شاید برای عزت و افتخار ایران و مردم آن در مقابل سایر کشورها غرور داشته باشد اما برای حل مسائل اساسی کشور نهتنها مغرور نیستند بلکه بیشترین وقت را برای حل مسائل اقتصادی میگذارند. او افزود: درباره ستاد هماهنگی امور اقتصادی، باید بگویم این ستاد 10نفره با حضور شخص رئیسجمهور دو بار در هفته تشکیل جلسه میدهد. چون رئیسجمهور مستقیماً در تصمیمگیریهای این ستاد دخیل میشود طبیعتاً با حمایت بیشتری مباحث مطرحشده در آن پیش برده میشود. این ستاد، علیالقاعده در مسائل کلان اقتصاد باید فرماندهی کند و به مسائل خردتر وارد نشود. کارگروه تخصصی که زیر نظر این ستاد است مباحث مختلف را بحث میکند و با توجه به اینکه در این کارگروه، از همه دستگاههای اصلی اقتصاد کشور نمایندهای حضور دارد، بررسیها را انجام داده و نتیجه را به ستاد میفرستند تا مورد بحث قرار گیرد. کل کار ستاد همین است. بنابراین اگر از من بپرسید فرماندهی اقتصاد کشور باید چه نهادی باشد خواهم گفت باید تدریجاً به همان مجرای قانونی برگردیم به طوری که مرکز این فرماندهی یا قرارگاه آن سازمان مدیریت و برنامهریزی باشد و تصمیمات و سیاستگذاریهای نهایی را شورای اقتصاد به عنوان فرمانده به تصویب برساند. تیر خلاص به مغز برنامهریزی او در پاسخ به این پرسش که با توجه به انحلال این سازمان در دولت قبل و خالی شدن بدنه کارشناسی آن، فکر میکنید هماکنون چنین توانایی در آنجا وجود داشته باشد؟ گفت: وقتی دولت قبل تیر خلاص را به سازمان مدیریت و برنامهریزی شلیک کرد تا آن را از بین ببرد، این سازمان به موجودی ضعیف تبدیل شد که بخش بزرگی از کارایی خود را از دست داد. برگرداندن این سازمان به نهادی فعال، تلاشگر و صاحب ایده و انگیزه بسیار سخت است. شاید در اواخر کار دوره اول ریاستجمهوری آقای دکتر روحانی بشود انتظار داشت که سازمان شکل و شمایل مورد نظر را پیدا کند و روی پای خودش بایستد و بتواند این مسوولیت سنگین را عهدهدار باشد تا تدریجاً آنچه را که در ستاد هماهنگی امور اقتصادی انجام میشود به شورای اقتصاد انتقال داد. او افزود: می توان سازمان مدیریت قبل از انحلال و بعد از احیا را به ترور آقای سعید حجاریان تشبیه کرد و خدا چقدر به ایشان و کشور رحم کرد که به هر حال زنده ماندند و با اینکه از نظر جسمی در یک حد کمتری از نظر توان و سلامتی قرار دارند میتوانند نظراتی را ارائه دهند و راهنماییهایی در زمینههای مختلف بکنند. ولی کاملاً مقایسه است. آقای حجاریان قبل از ترور و بعد از ترور، به سازمان مدیریت قبل از انحلال و بعد از انحلال میماند.