۰ نفر

هنگامی که در زندگی تحت فشار هستید، چگونه در خود ایجاد انگیزه کنید؟

۲ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۲۸
کد خبر: 522535
هنگامی که در زندگی تحت فشار هستید، چگونه در خود ایجاد انگیزه کنید؟

تصور می‌کنم مانند اکثریت، از خداحافظی با سال 99 بسیار خوشحال شدم. البته در اوایل سال چیز زیادی تغییر نکرد. همه گیری کووید بیداد می‌کند، مشاغل هنوز در تلاش هستند. مشاغل هنوز از دست می‌روند و مردم قادر به دیدن عزیزانشان در بسیاری از گوشه‌های جهان نیستند، بسیاری از مردم در زندگی احساس خستگی می‌کنند.

به گزارش اقتصادآنلاین، به طور قطع  وقتی من در اولین روز سال جدید از خواب بیدار شدم چیزی تغییر نکرده بود. اما چیزی در مورد روز اول سال جدید وجود دارد که باعث ایجاد تمرکز تازه‌ای می‌شود.

 من خوش بین هستم که امسال شاهد بازگشت برخی از موارد نرمال خواهیم بود و خوشبختی با پشت سر گذاشتن سال 99 افزایش می‌یابد.

من در ابتدای امسال ابتدا برای خود برنامه نوشته و هدف و  پیشرفت مشخص کرده‌ام و به خود وعده‌ی رسیدن به آن ها را داده‌ام و همواره در راه رسیدن به آنها تلاش خواهم کرد و در این راه ثابت قدم خواهم ماند.

برنامه ریزی

معمولا همه‌ی ما هر ساله اینکار را انجام می‌دهیم و سعی می‌کنیم که خوش بین باشیم و نیمه‌ی پر لیوان را ببینیم و سال جدید را نقطه‌ی شروع دوباره می‌بینیم. مثل هر سال بعضی ها در این راه دوام می‌آوریم و طبق برنامه پیش می‌رویم و بعضی نه.

اما بعضی وقت ها در دنیای اطراف ما چیزی شبیه آتش گرفتن همه چیزی که در پیرامون ما هست اتفاق می‌افتد و ما چگونه باید در این شرایط انگیزه و اراده‌ی خود را حفظ کنیم؟

برنامه و هدف ما لزوما قرار نیست خیلی بزرگ و پر ریسک باشد بعضی وقت ها ساده است مانند رعایت رژیم غذایی یا دویدن روزی نیم ساعت یا عوض کردن محل کار و یا هر چیز کوچک دیگر.

من روانشناس نیستم، اما دوست دارم فکر کنم تجربه زیادی در زمینه حفظ تمرکز و انگیزه بدون توجه به آنچه در محیط اطراف من اتفاق می‌افتد، کسب کرده ام.

من سالها صرف تکمیل مهارت‌‌های کارامد خود کرده‌ام و تاکتیک‌های بی‌شماری را امتحان کرده‌ام که ​​وقتی در زندگی بیش از حد احساس خستگی می‌کنم، به من کمک می‌کنند و موفق می‌شوم.

 بنابراین بگذارید برخی از مواردی را که موفق شده‌ام فشار روانی خستگی و اتفاق‌‌های ناگوار و نامنتظره‌ی اطرافم را تحت کنترل بگیرم را برای کمک به شما درمورد تمرکز بر روی آنچه برای شما مهم است، بدون توجه به اتفاقات دیگر در جهان، به اشتراک بگذارم.

قدم اول اینکه چیزهایی که شما را تحت فشار قرار می‌دهد لیست کنید

لیست ها موارد بسیار قدرتمندی هستند. من اغلب متوجه می‌شوم که وقتی در زندگی احساس خستگی می‌کنم، معمولا فراموش می‌کنم  که چه چیزی من را تحت تاثیر قرار داده تا باعث شده احساس خستگی و ناامیدی کنم.

وقتی چنین احساسی پیدا می‌کنم، آنچه باعث ایجاد احساس خستگی در من می‌شود را لیست می‌کنم. این لیست اغلب انقدر که انتظار دارم طولانی نیست. احساس خستگی فقط به یک یا دو نکته در ذهنم خطور می‌کند.

با این لیست چه چیزی را می‌توانید کنترل کنید؟

با لیستی  که  پیش رو دارید، وقت آن است که نگاهی به آنچه می‌توانید تحت تأثیر قرار دهید، بیندازید.

به طور مثال:

  • اگر کار‌های فوری بیش از حد در لیست من باشد، با مشتریان صحبت می‌کنم که آیا می‌توانم برخی موارد را تغییر دهم یا نه، یا شاید در آن ماه کار را متوقف کنم.
  • اگر احساس خستگی در موارد مربوط به تعهد غیر شغلی کردم می‌توانم آنچه را که می‌توانم لغو کنم، لغو کنم.

از طرف دیگر اگر موضوعی باشد که من قادر به کنترل آن نیستم (مانند یک بیماری همه گیر) من به خودم اجازه می‌دهم که با آن کنار بیایم این که با این مشکلات نتوانم کنار بیایم مسئله خاصی نیست.

من لیست خود را مرور می‌کنم و برای تغییر هر چیزی که می‌توانم تغییر دهم اقدام می‌کنم  (حتی اگر این فقط یک ایمیل برای واگذاری کار یا تغییر  مهلت باشد.) این چیزی است که به من کمک می‌کند کمی بیشتر کنترل داشته باشم.

برنامه ریزی

هر روز برای خود اهداف کوچک تعیین کنید. احساس خستگی مفرط واقعاً می‌تواند باعث کاهش بهره وری شود و شما را از انجام کارهایی که نیاز دارید یا به طور معمول می‌خواهید انجام دهید باز دارد. 

یکی از راه‌هایی که من برای غلبه بر آن دریافته‌ام تعیین اهداف کوچک و قابل دستیابی اسان برای هر روز کاری است.

بنابراین اگر یکی از اهدافم در روز، تکمیل یک گزارش طولانی است آن را به بخشهایی تقسیم می‌کنم که ممکن است در مقابل یک روز کامل کاری  فقط 30 دقیقه زمان ببرد.

 پس از آن می‌توانم پیشرفت را در جهت رسیدن به این هدف به وضوح ببینم (و صادقانه می‌گویم، من عاشق این هستم که چیزهایی را که در لیست کارها قرار دارند انتخاب کنم.)

من یک طرفدار بزرگ اهداف کوچک هستم، که به طور مداوم به من کمک می‌کند تا سریعتر وظایف را پشت سر بگذارم و وظایف طاقت فرسا را ​​به مشاغل کوچکتر تقسیم کنم.

وظایف و اهداف را اولویت بندی کنید

برنامه ریزی

ایا اهداف کوچک زیادی در یک روز دارید؟ آنها را اولویت بندی کنید. در آن روز کارها را براساس مهم ترین ها مرتب کنید و اگر می‌خواهید بعضی از مهلت ها را تغییر دهید یا کمک بگیرید پس انجامش دهید.

من شخصاً به همه چیز از 1 تا 3 نمره می‌دهم، که 1 بالاترین اولویت است و من اول روی اولویت‌‌های اولم کار می‌کنم. مقیاس وسیع تری از سطح اولویت ممکن است برای شما مفید باشد یا حتی فقط 2 سطح.

کمی برای خودتان وقت بگذارید

این چیزی است که همیشه غیرمتعادل است. وقتی مشغول هستید، آخرین چیزی که به فکر شما می‌رسد این است که شاید وقت بگذارید کاری برای خود انجام دهید.

اما فهمیدم که دور شدن از میز کار و 30 دقیقه راه رفتن ذهنم را پاک می‌کند و من با تمرکز و توانایی بیشتری برای بهره وری باز می‌گردم.

تاکتیک‌‌های دیگر نیز می‌توانند به شما کمک کنند تا بازده بیشتری داشته باشید اما مطمئناً برای من یک پیاده روی سریع مفید است. ثابت شده است که مدیتیشن باعث کاهش سطح استرس می‌شود. مدیتیشن چیزی است که می‌تواند در هرجایی انجام شود.

بعضی ها دوست دارند بدوند و برخی دوست دارند با تلفن‌‌های خود بازی کنند.

تکنیک شما هرچیزی که هست، وقت بگذارید تا از چیزی که از آن لذت می‌برید و باعث می‌شود احساس بهتری داشته باشید. صرف نظر از اینکه چه اتفاقی می‌افتد و چقدر مشغول هستید، لذت ببرید.

چند وظیفه ای  را متوقف کنید

چند وظیفه‌ای می‌تواند بهره وری شما را کاهش دهد و احساس خستگی در زندگی را افزایش دهد. واقعیت برای اکثر ما این است که تمرکز روی (یا تلاش برای انجام ) همزمان چندین چیز بدان معناست که واقعاً نمی خواهیم روی هیچ یک از آنها تمرکز کنیم.

چندکاری باعث می‌شودما کندتر بشویم، استرس بیشتری داشته باشیم و لیست کار‌های کمتری را علامت بزنیم. بنابراین در لحظه یک کار را به عهده بگیرید.

اما اگر مجبورید چند وظیفه‌ای را انجام دهید چه می‌کنید؟

با توجه به موارد بالا، من چند وظیفه‌ای را دوست ندارم. ترجیح می‌دهم که در یک زمان فقط روی یک کارتمرکز کنم.

 آیا تاکنون بایک کودک 5 ساله در حالی که برادر 3 ساله اش گلوله‌‌های Nerf را به سمت او شلیک می‌کند و  برادرکوچکش سعی در نابود کردن همه چیز دارد، آموزش در خانه داشته اید؟

من هفته پیش تجربه کردم و سعی کردم برخی گزارش‌‌های عملکرد سال 2020 را نیز در طول روز به پایان برسانم. من قرارنیست دروغ بگویم کمی فاجعه بود.

روز دوم، تصمیم گرفتم کمی بلند پروازانه عمل کنم. ما درحالی که با موضوع آموزش درخانه مواجهیم برنامه‌ای برای جمع بندی گزارشات نداریم.

من این کار را با کار در بلوک‌‌های زمانی انجام دادم و کمی از روش Pomodoro الهام گرفتم. من 25 دقیقه کامل زمان لازم برای انجام بلوک‌‌های کامل پومودورو را نداشتم.

 اما وقتی کودک خوابید، من این فرصت را دیدم که دو بچه بزرگتر را در اتاق‌های جداگانه قرار دهم.

کار‌های کوچک را برای بچه کوچک تعیین کنید و بگذارید بچه بزرگتر ما به کار‌های مدرسه‌ای که برای او تعیین شده ادامه دهد. من به آنها گفتم که به 10 دقیقه زمان نیاز دارم.

و در سکوت کامل و بدون هیچ حواس پرتی کار کردم تا صندوق ورودی خود را در این ده دقیقه پاک کنم.

من در طول روز و در طول چرت زدن نوزاد 6 مورد از این دسته هارا مدیریت کردم کافی بود صندوق ورودی‌ام را تحت کنترل داشته باشم.

بنابرایند حتی اگر ممکن است چند وظیفه‌ای انجام دهید، به جای اینکه بخواهید همزمان چندین کار را انجام دهید، باید سعی کنید در بلوک‌‌های چند یا چند دقیقه‌ای که برای شما عملی است کار کنید.

یک دوست پاسخگو داشته باشید

من و یکی از دوستان نزدیکم سال گذشته برخی از اهداف سلامتی و تناسب اندام را دنبال کردیم ما به طور مرتب در  Zoom  یا اپلیکیشن‌‌های مشابه درمورد پیشرفت صحبت می‌کردیم و برای گزارش فعالیت از اپلیکیشن بدنسازی برای یکدیگر عکس می‌فرستادیم.

 داشتن یک دوست پاسخگو در رسیدن به اهداف بسیار مفید است. ما در آن روزهایی که حس و حال نداشتیم یک دیگر را تشویق می‌کردیم برای من، این یکی از مهمترین عواملی بودکه باعث شد هفت ماه به این تغییرات ادامه دهم.

من همچنین با افراد مرتبط با وظایف کاری روابط مشابهی دارم. من با افراد زیادی صحبت کرده‌ام (بسیاری از آنها فریلنسر هستند) که با بهره وری و به تعویق انداختن مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند، به خصوص از زمان شروع همه گیر شدن بیماری که ما با چالش‌‌های زیادی روبرو هستیم.

بنابراین من با دو نفر در ارتباط هستم کسانی که مرتباً با آنها گام برمی دارم و درمورد اینکه چقدر از لیست کارهایم را می‌گذرانم صحبت می‌کنم و آنها نیز با من کار می‌کنند.

از به اشتراک گذاشتن نترسید

آیا احساس ضعف در زندگی دارید؟ این طبیعی و قابل قبول است، به خصوص در چنین شرایطی.

 در مورد آن صحبت کنید، احساسات خود را با یک مخاطب مورد اعتماد در میان بگذارید و در نهایت با خود مهربان باشید.

چگونه وقتی مسائل از کنترل خارج شده زندگی خودرا به حالت نرمال برگردانید؟

آیا فکر می‌کنید که چگونه زندگی خود را به مسیر درست برگردانید؟ ابتدا باید این سوال را از خود بپرسید: کنترل چیست و به نظر شما چگونه است؟

آیا این به معنای داشتن تعادل مناسب بین زندگی شخصی و شغلی شما است یا بیشتر به مهارت داشتن برای تصمیم گیری سریع بستگی دارد؟ کنترل توسط هر شخص، متفاوت تعریف می‌شود و هر چند وقت یکبار اجازه می‌دهیم این کنترل از دست ما خارج شود.

وقتی این کنترل لغزید، ما دو گزینه داریم: گرفتن آن، یا کاملا رها کردن، که در نتیجه به یک اثر دومینو منجر می‌شود.

تام را به عنوان نمونه‌ای از اثر دومینو در نظر بگیرید تام کار بسیار خوبی دارد و مرتباً به باشگاه می‌رود. او وعده‌‌های غذایی نسبتاً متعادلی می‌خورد و اگرچه در رژیم خود سخت گیری نمی کند، اما آگاهانه از آنچه در بدن او قرار دارد آگاه است.

 او همسر دوست داشتنیی در خانه دارد و همچنین عکاسی را به عنوان سرگرمی خارج از کارش انتخاب کرده است زیرا سرگرمی او را خوشحال می‌کند.

 اکنون تام به تازگی پروژه‌ای را در محل کار خود شروع کرده و این موضوع او را تحت فشار قرار داده است. او خود را با محافل اجتماعی خود هماهنگ کرد، شام سالگرد ازدواج خود را با همسرش دوباره برنامه ریزی کردو به طور کلی از رفتن به ورزشگاه جلوگیری کرد.

 او به خودش می‌گوید: "وقتی این کار تمام شد آن را جبران می‌کنم."

و همچنان فقط بر روی پروژه حاضر تمرکز می‌کند. ماه ها بعد ، تام پروژه خود را به اتمام رساند و جایزه بسیار شایسته‌ای را برای کار سخت خود دریافت کرد.

اگرچه تام احساس موفقیت می‌کند، اما احساس قطع ارتباط می‌کند. محافل اجتماعی او برنامه‌ای برای گردهمایی بدون حضور اورا برنامه ریزی کرد، او از بی‌توجهی به رژیم غذایی و سالن بدنسازی خود چندین پوند خرج کرده است، و گرچه شام ​​سالگرد را با همسرش ترتیب می‌دهد، اما به نظر نمی رسد که زن دیگر واقعاً علاقه مند باشد.

 نکته اخلاقی این داستان این است که وقتی ما به چیزها و افرادی که برای ما مهم هستند بی‌توجهی کنیم یا آنها را نادیده بگیریم، حتی اگر موقتی باشد ، معمولا احساس خارج شدن از تعادل می‌کنند.

 در این مواقع است که ممکن است فکر کنید چگونه زندگی خود را به مسیر درست برسانم. همچنین نکته دیگر این است که به محض اینکه اجازه بدهید یک چیز بلغزد، لغزیدن چیز‌‌های دیگر نیز آسان تر می‌شود که این باعث ایجاد احساس عدم تعادل می‌شود.

اگر این اتفاق بیفتد، چیزهایی وجود دارد که می‌توانید برای بازگشت به مسیر درست، از بین بردن عادت‌‌های بد و زندگی کردن انجام دهید.