۰ نفر

شمس‌الدین خارقانی ارزیابی کرد:

تقویت روابط با اروپا؛ گسترش قدرت لابی‌گری ایران است

۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۷:۱۳
کد خبر: 158137
تقویت روابط با اروپا؛ گسترش قدرت لابی‌گری ایران است

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه هفته گذشته پس از پایان سفر دو روزه‌اش به لبنان، راهی پایتخت‌های سه کشور اروپایی شد که در تقسیم‌بندی جغرافیایی و تاریخی‌شان به کشورهای اروپای شرقی شهره‌اند. جمهوری‌های رومانی، اسلواکی و چک سه کشوری بودند که ظریف با هیأت 30 نفره اقتصادی همراهش به آنجا سفر کرد و با عالی‌ترین مقام هایشان به گفت‌وگو نشست.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، به همین مناسبت اهمیت و جایگاه کشورهای اروپای شرقی در سیاست خارجی ایران را از شمس‌الدین خارقانی، سفیر اسبق ایران در آلمان، انگلیس و هلند جویا شدیم.  

وزیر امور خارجه در روزهای اخیر سفر فشرده کاری به سه کشور اروپای شرقی انجام دادند، اهداف این سفر و اهمیت این کشورها در سیاست خارجی ایران چه می‌تواند باشد؟

در سیاست خارجی اصل اساسی این است که بدانید صد دوست کم است و یک دشمن زیاد. رقابت شدیدی بین کشورهای جهان وجود دارد برای اینکه بر فهرست دوستان خود بیفزایند و ارتباطات‌شان را با کشورها در سطوح مختلف گسترش دهند. کشور ما در منطقه ویژه‌ای قرار دارد. منطقه‌ای که با بیشترین جنگ و درگیری و  تلفات انسانی و محیط زیستی مواجه است و متأسفانه گروه‌های تروریستی به نام دین درآن ترکتازی می‌کنند. این وضعیت سبب می‌شود که گسترش روابط با جهان برای ایران اهمیت بیشتری پیدا کند. از سوی دیگر کشورهای دنیا برای اینکه به نوعی خود را درگیر مسائل این منطقه کنند، حاضرند هزینه‌های سنگینی بپردازند. چرا که دیپلماسی همانقدر که به معنای گسترش روابط داخلی یک کشور است، همبستگی بین کشورها را هم دنبال می‌کند و درگیری و نزاع در مقابل یک جریان ثالث خود مبنای خوبی برای قرار گرفتن در همبستگی‌های بین‌المللی است. بنابراین گسترش هر نوع ارتباط بین ایران و کشورهای پنج قاره جهان یک کار اساسی است.

با  وجود این به نظر می‌رسد که توسعه روابط با اروپای شرقی بتازگی یا دست‌کم در دولت یازدهم در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار گرفته است؟ چنانکه خبرها حکایت از آن دارد که سفر آقای ظریف به رومانی 20 سال پس از آخرین سفر یک وزیر خارجه ایرانی به این کشور انجام شده است.

بله اما باید این را هم در نظر داشته باشیم که کشورهای اروپای شرقی حتی تا 12-10 سال پیش قدرت در منطقه اروپا محسوب نمی‌شدند. از زمانی که آرام آرام به اتحادیه اروپا گرویدند و از امکانات این اتحادیه استفاده کردند؛ هم توانستند بین خودشان ارتباطات نزدیک برقرار  و از حقوق یکدیگر به طور جمعی دفاع کنند و هم کشورهای ثروتمندتری شدند و قدرت سیاسی بیشتری کسب کردند. زیرا این کشورها، از کشورهای وابسته به اتحاد جماهیر شوروی سابق تبدیل به کشورهایی تریبون‌دار شدند که می‌توانند در رأس اتحادیه اروپایی بنشینند و در تصمیم‌گیری‌ها تأثیر بگذارند. همچنین با کمک شرکت‌ها و کشورهای اروپایی بعضاً به قدرت‌های اقتصادی تبدیل شده‌اند و وضعیت‌شان از زمین تا آسمان با گذشته متفاوت است.

با وجود این ما با برخی از این کشورها در دوران وابستگی‌شان به شوروی سابق نیز ارتباطات نزدیکی داشتیم. اما در سال‌های گذشته روابط در همان حد متوقف باقی مانده بود. چنان‌که در برخی  کشورهای اروپای شرقی در حد سفارت یا در حد کاردار روابط داشتیم و این سفرا کشورهایی را که سفارت نداشتیم، پوشش می‌دادند. روابط اقتصادی و سیاسی‌مان با وسعت این کشورها نسبت مستقیم داشت. به همین دلیل رابطه‌مان با یوگسلاوی سابق بیشتر بود تا رومانی که کشور کوچک‌تری بود و مزیت اقتصادی چندانی برای ایران نداشت.

با توجه به تغییر وضعیت سیاسی و اقتصادی این کشورها، جایگاه فعلی آنها را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

امروز سیاست خارجی ایران یک سیاست پایا و پویا است. بر همین اساس لازم دیده شده که توسعه روابط با کشورهای اروپای شرقی نیز مانند سایر کشورهای اروپایی پیگیری شود. یک دلیل این ضرورت مزیت‌های پدید آمده در خود این کشورها است که به کشورهای نیمه صنعتی با بنمایه قابل توجه اقتصادی تبدیل شده‌اند. وجه دیگر نیز آن است که این کشورها در نفس خود دریچه‌هایی برای ارتباطات بیشتر با کشورهای اروپایی به شمار می‌روند که در سیاست خارجی ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند.

و این میزان از اهمیت رابطه با اروپا در مقایسه با دیگر مناطق جهان...

می‌دانید که ما با کشور امریکا به عنوان بخش قابل توجهی از مفهوم غرب در روابط بین‌الملل رابطه‌ای نداریم. همین واقعیت سبب شده است که اتحادیه اروپا جایگاه ویژه‌ای هم در سیاست خارجی و هم در مسائل اقتصادی ایران داشته باشد زیرا باید جای امریکا را هم پر کند. هرچند به باور بسیاری از کارشناسان، سیاست خارجی رابطه با امریکا یک ضرورت است که ما به هر دلیل از تجدید آن اجتناب کرده‌ایم. اگر چنین رابطه حتی در پایین‌ترین سطح وجود داشت، آمدن رئیس جمهوری از جنس دونالد ترامپ نمی‌توانست چندان نگران کننده باشد زیرا در آن صورت ما لابی‌ها و ارتباطات خودمان را داشتیم. به هر حال در نبود آن رابطه، رابطه ما با اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی اهمیت راهبردی بیشتری پیدا می‌کند. هر چند این رابطه هم از مشکلات ارتباطی ما با امریکا تأثیر می‌پذیرد.

در واقع معتقدید که ارتباط با اتحادیه اروپا نه تنها نمی‌تواند راه حل جایگزین باشد که خود تحت تأثیر عدم رابطه با امریکا تبدیل به رابطه راهبردی نمی‌شود.

این از لحاظ سیاسی مصداق دارد؛ اما از نظر اقتصادی طبیعتاً ما می‌توانیم اروپا را جایگزین امریکا کنیم. البته مشخص است که قدرت اقتصادی امریکا به تنهایی با کشورهای عضو اتحادیه اروپا برابری می‌کند. اما اروپا توانسته است در تأمین اغلب زیرساخت‌های اقتصادی و فنی مورد نیاز جایگزین شود. اما در مسائل سیاسی مسأله متفاوت است. چنانکه شاهد آن بودیم که در سال‌های گذشته مذاکرات هسته‌ای با تروئیکای اروپایی بی‌حاصل ماند. اما زمانی که امریکا به مذاکرات افزوده شد، قدرت سیاسی دستیابی به یک توافق بین‌المللی به دست آمد. توافقی که در اصل  حاصل شجاعت ایران و امریکا به عنوان طرف‌های اصلی این مذاکره بود و برای هر دو کشور برد سیاسی در پی داشت و این از مثال‌های متعددی است که باید بودن این رابطه را تشریح می‌کند.

اما اگر برگردیم به بحث‌مان درباره تقویت رابطه با کشورهای اروپایی، باید گفت که  داشتن ارتباط نزدیک با  کشورهای اروپایی، اعم از اروپای شرقی و غربی فرصتی است که به گسترده‌تر شدن قدرت لابی‌گری ایران در عرصه بین‌الملل و کمک به حل مشکلات منطقه می‌انجامد. به همین دلیل شاهد آن بودیم که آقای ظریف در گفت‌وگوهایی که در این سفر با مقامات عالی کشورهای اروپایی داشت، یکی از مواضع جدی‌اش این بود که  ایران حاضر است پل ورود کشورهای اروپای شرقی به بازار خاورمیانه باشد و از حمایت و همکاری آنها برای مقابله با مسائلی همچون تروریسم و افراط‌گرایی استقبال کند.

در هر سه کشور مقصد، همایش‌های اقتصادی با حضور فعالان اقتصادی ایران و کشورهای میزبان برگزار شد. ارزیابی‌تان از سنت همراهی هیأت اقتصادی در سفر‌های وزیر امور خارجه چیست؟   

خب این سنتی است که در دوره وزارت خارجه آقای ظریف تقویت شده و در ادوار گذشته کمتر سابقه داشته است. در این سفر هم یک هیأت اقتصادی 30 نفره آقای ظریف را همراهی کردند. این در حالی است که وزیر خارجه به طور معمول می‌تواند با جمع کوچکی از معاونان و مدیرکل‌های خود سفر کند. اما اینکه وزیر امور خارجه هیأت‌های اقتصادی را با خود همراه می‌کند و در همایش‌هایی که سرمایه‌گذاران و بازرگانان کشورهای میزبان حضور دارند سخنرانی می‌کند، علاوه بر تلاش برای به فعلیت رساندن دستاورد‌های اقتصادی برجام، نشان از آن دارد که دستگاه دیپلماسی ما به این نتیجه درست رسیده است که بدون در نظر گرفتن مسائل اقتصادی، حتی مسائل سیاست خارجی هم پیش نمی‌رود. بنابراین ظریف از فرصت بسیار ارزنده سفرهای خود برای پیشبرد هر دو هدف که یکدیگر را تقویت می‌کنند، بهره می‌گیرد. وقتی وزیر خارجه همراه چنین هیأت بلندپایه اقتصادی وارد یک کشور می‌شود، ارزش رابطه با آن کشور را نشان می‌دهد و این تأثیرات مثبت سیاسی خود را برجا می‌گذارد.