۰ نفر

غفلت از گردشگری ادبی

۶ تیر ۱۴۰۰، ۷:۰۱
کد خبر: 539812
غفلت از گردشگری ادبی

خانه‌ای که از آن تحت عنوان موزه بنیاد داستایوفسکی یاد می‌شود محلی است که این نویسنده نامدار روس دو بار آن را اجاره کرد،‌ یک‌بار مدت زمانی کوتاه در ۱۸۴۶ و بار دیگر سه سال پایانی عمر خود یعنی بین سال‌های ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۱.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، این خانه اکنون به یکی از مراکز گردشگری در این کشور تبدیل شده و دوستداران ادبیات روسیه در برنامه‌های سفرشان آن را می‌گنجانند. در ایران شرایط متفاوت است و به این ظرفیت مغفول کمتر توجه می‌شود،‌ همین موضوع باعث شده است که بارها در خبرها بخوانیم خانه‌ای که نویسنده یا شاعری نامدار در آن زیسته یا روزگار کودکی و جوانی‌اش در آن سپری شده در آستانه تخریب است و چند روز بعد هم تصویری از ساختمان فروریخته در رسانه‌ها منتشر ‌شود.

افتتاح موزه و مرکز اسناد انتشارات علمی و فرهنگی در هفته‌های اخیر خبری خوش در این حوزه بود و همین امر باعث شد سراغ رضا دبیری‌نژاد کارشناس موزه رفته و در این باره نظر او را جویا شویم.  دبیری‌نژاد در این گفت‌وگو با اشاره به اینکه در خرداد سال‌جاری موزه و مرکز اسناد انتشارات علمی و فرهنگی به دست احمد سمیعی‌گیلانی افتتاح شد، می‌‌گوید: موزه سه محور دارد که شامل مرکز اسناد، شامل اسناد مکتوب و داده‌های دیداری و شنیداری و دیجیتال،‌ کتابخانه و آرشیو می‌شود و در مرکز اسناد آن به تنهایی ۳۰۰ هزار برگ سند و پنج هزار کتاب قرار دارد.  او می‌افزاید: گشایش موزه انتشارات علمی ‌و فرهنگی فرصتی تازه برای تهران و حتی فراتر از آن برای حوزه میراث کتاب و ادبیات است.

انتشارات علمی ‌و فرهنگی میراث‌دار موسسات مختلفی از بنگاه نشر و ترجمه نظیر«فرانکلین» و «نومرز» است که طی هفت دهه فعالیت این موسسه حوزه‌های مختلفی را در زمینه نشر پوشش داده است؛ از ایجاد آتلیه گرافیک گرفته تا ایجاد چاپخانه افست و کاغذ پارس، تولید کتاب‌های جیبی و موارد دیگر. با چنین پیشینه و فعالیت‌هایی است که موزه انتشارات علمی ‌و فرهنگی به نمایش و ارائه بخشی از تجربیات فرهنگی معاصر جامعه ایران می‌پردازد که نامداران بسیاری در عرصه‌های نویسندگی، ویراستاری و... به آن پیوست شده‌اند.

با بازدید از موزه انتشارات علمی و فرهنگی می‌توان سابقه فعالیت‌های این نامداران را از نزدیک دید و دریافت که حوزه نشر در ایران در برهه‌هایی از تاریخ معاصر چه وضعیت‌ها و نوساناتی را تجربه‌ کرده است.  این کارشناس موزه با اشاره به اینکه در زمانه‌ای که کمتر به ثبت تاریخ فرهنگی معاصر رفته‌ایم و گاه در خوانش و تحلیل آن با نقاط مبهم بسیار و خطاهای حاصل از گمشده‌هایی در این حوزه روبه‌رو هستیم ایجاد چنین موزه‌ای می‌تواند قدمی ‌برای جلوگیری از آلزایمر و فراموشی فرهنگی باشد، عنوان می‌کند: این فراموشی گاه حاصل قضاوت‌های بیرون از حوزه فرهنگ درباره‌ نام‌ها و تجربیات است و باعث می‌شود برخی تاریخ‌ها ناگفته و پنهان بماند اما موزه‌هایی مشابه انتشارات علمی و فرهنگی این جرات را به ما می‌دهد که خارج از محدودیت‌ها، تا حدودی بتوانیم به ثبت و ضبط نشانه‌ها و اسنادی بپردازیم که روایتگر تاریخ معاصر این سرزمین هستند.

توجه داشته باشیم که تاریخ فرهنگی بیش از هر زمانی نیاز به ثبت و ضبط و انتقال تجربیات دارد تا وقفه‌های نسلی پدید نیاید یا باعث تابوسازی از گذشته نشود و بتوانیم با واقعیت به درستی روبه‌رو شویم. دبیری‌نژاد اضافه می‌کند: در کنار آنچه گفته شد موزه انتشارات علمی ‌و فرهنگی بیش از هر چیز ایجاد یک حلقه تازه برای تکمیل زنجیره گردشگری ادبی در کشورمان است. در سال‌های اخیر شاهد شکل‌گیری موزه‌هایی نظیر خانه سیمین و جلال، خانه اخوان ثالث و موزه نادر ابراهیمی ‌در فاصله کمی ‌از همین مجموعه نوپدید بوده‌ایم.

اگر به این موارد خانه الف. بامداد(احمد شاملو) یا مجموعه‌های مرتبط به نسخ خطی ادبی گذشتگان در کتابخانه‌ها و موزه‌های دیگر را بیفزاییم ملاحظه می‌کنیم که همه اینها شبکه‌ و حلقه‌ای را در کنار هم می‌سازند که با آن ادبیات را به یک سرمایه ملموس و مادی رویدادمحور تبدیل می‌کنند.  او با بیان اینکه برای کشوری مانند ایران که در زمینه ادبیات شهره و دارای افتخارات بسیار است و می‌خواهد گذشته را به امروز متصل سازد ایجاد چنین مراکزی سبب تداوم این میراث‌ها و پیوند آنها با زیست امروز مردمان این سرزمین می‌شود.

زیستی که می‌تواند با گردشگری یا قطب‌های فرهنگی پویا سبب پویایی اجتماعی و حتی اقتصادی آن شود، می‌گوید: در نظر داشته باشیم موزه انتشارات علمی‌فرهنگی در پهنه فرهنگی و گردشگری قرار گرفته است که کتابخانه ملی یا باغ کتاب تهران نیز در همین پهنه هستند و قادر است بین موزه‌ها و این مراکز فرهنگی دیگر نیز پیوند برقرار کند.

حالا می‌توان امیدوار بود که نمونه‌های مختلفی از موزه‌های با موضوعات ادبی را شاهد باشیم که می‌توانند در همنشینی با هم شبکه‌ای برای گردشگری یا شهری خلاق در حوزه ادبیات ایجاد کنند. این پایان یک راه نیست بلکه آغازی برای پیوندها و هم‌افزایی‌ها است.