۰ نفر

چرا عاشق آدم های اشتباه می شویم؟ + دلایل و نشانه ها

۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ۲۱:۴۶
کد خبر: 668379
چرا عاشق آدم های اشتباه می شویم؟ +  دلایل و نشانه ها

عاشقی حس‌وحال خوشی است. انگار روزها و ثانیه‌ها در آن طور دیگری می‌گذرند. اما…، یک امای بزرگ در این میان وجود دارد. گاهی حس‌وحال خوش روزهای نخست که می‌گذرد، ابرهای تیره‌ای ظاهر می‌شوند که نشان می‌دهند ما عاشق فردی اشتباه شده‌ایم.

به گزارش اقتصاد آنلاین؛خروج از چنین رابطه‌ای یا مدیریت آن سخت می‌شود و روزگارمان را تلخ می‌کند. باید حواسمان را حسابی جمع کنیم و نگذاریم چنین چیزی برایمان رخ بدهد. قبل از هرچیز باید بدانیم چرا عاشق آدم‌های اشتباه می‌شویم و بعد با شناخت نشانه‌ها و دلایل ماجرا خود را نجات بدهیم. راهکارهایی هم برای اسیرنشدن در چنین تله‌ای از احساسات وجود دارد که در این مقاله درباره همه اینها خواهید خواند.

عاشق آدم‌های اشتباه می‌شویم، چرا؟

عاشق‌ کسی شدن که آدم زندگی ما نیست دلایلی دارد. اگر با چشمانی باز به این دلایل نگاه کنیم، چیزهای زیادی درباره عشق و خودمان دستگیرمان می‌شود. آن‌وقت است که دیگر دچار تجربه‌های عاطفی فرساینده و غلط نمی‌شویم. در ادامه، با تعدادی از این دلایل آشنا خواهید شد:

۱. خود را طور دیگری جلوه‌دادن؛ ابراز شخصیتی غیرواقعی

گاهی‌ در معرفی و ابراز شخصیت خود از ویژگی‌هایی وام می‌گیریم که به ما ارتباطی ندارند. از خودمان طوری تعریف می‌کنیم و سعی داریم شخصیت‌مان را به‌گونه‌ای به دیگران نشان بدهیم که از واقعیت دور است. در چنین مواقعی، بدیهی است که با فرستادن نشانه‌های اشتباه درباره خودمان به روابطی پای می‌گذاریم که متعلق به ما نیستند.

این روزها که ارتباطات از راه‌های مجازی رونق گرفته‌اند، ابراز شخصیت غیرواقعی آدم‌ها هم بیشتر از گذشته‌ها شده است. اگر صادقانه به معرفی خود مشغول شویم و از خودِ واقعی‌مان پرده برداریم، جذب فردی مانند خودمان می‌شویم که برای ارتباط و رابطه مناسب ماست.


در این زمینه بخوانید؛

با این ترفندها از چشمان عشقتان رمزگشایی کنید! / ۷ حقیقت جذاب درباره معانی مختلف نگاه کردن

اعتیاد به عشق حقیقت دارد؟ + راه درمان

این چند علامت میگه رابطه عاطفی شما دوامی نداره!


 

یکی از دلایل ورود عشق‌های اشتباهی به زندگی همین است. خودمان را در گروه آدم‌هایی قرار می‌دهیم که با ما متفاوت‌اند. باید کمی خلوت کنیم و ببینیم چرا چنین کاری می‌کنیم و چرا سعی داریم از دنیای حقیقی‌مان فاصله بگیریم و خود را طور دیگری معرفی کنیم. پاسخ‌دادن به این پرسش‌ها در شناخت و رسیدن به آدم مناسبمان بسیار مؤثر است.

تنهایی شکست عشق

۲. خیال‌پردازی درباره طرف مقابل؛ رؤیاپردازی درباره آدم ندیده‌ونشناخته

زمانی که هنوز اطلاعات کافی و شناخت دقیقی از فرد نداریم، شروع به خیال‌پردازی درباره او می‌کنیم و ویژگی‌هایی از او برای خود تعریف می‌کنیم. چنین چیزی اشتباه است. با دانشی اندک درباره شخصیت یک فرد و مثلا دیدن تصاویر او در شبکه‌های اجتماعی نمی‌توانیم به دیدگاه درستی درباره‌اش برسیم؛ بنابراین، امکان دارد در برخورد و ارتباط واقعی به‌اصطلاح توی ذوقمان بخورد یا متوجه شویم کاملا در اشتباه بوده‌ایم.

پس تا قبل از اینکه شناختی واقعی و نزدیک از فرد مقابل کسب نکرده‌ایم، نباید شروع به تخیل درباره او کنیم و برایش ویژگی‌های ساختگی در ذهن در نظر بگیریم. عاشقیِ درست به شناخت نیاز دارد.

باید خیال‌پردازی را کنار بگذاریم و سعی کنیم حقیقت طرف مقابل را دوست بداریم، نه رؤیاهای ساختگی‌مان درباره او را.

۳. خود را قبول‌نداشتن؛ بی‌علاقگی به خود و احساس ناکافی‌بودن

یکی دیگر از سموم رابطه و ورود به ارتباطات اشتباه در زندگی این است که خود را به‌اندازه کافی دوست نداریم و ستایش نمی‌کنیم. داشتن گفت‌وگوهای مثبت درونی با خود در زمان ورود به رابطه عشقی و عاطفی مهم است. اگر به خودمان اهمیت ندهیم و خود را از نقطه‌نظرهای مختلف مثل ظاهر، اخلاق و… لایق ندانیم، پایمان به روابطی اشتباه باز می‌شود.

مثلا اگر مدام خود را به‌خاطر اضافه‌وزنمان سرزنش کنیم یا از شغلمان خجالت بکشیم، امکان جذب عشقی درست و گرفتن ارتباطی سالم و خوشایند با دیگری هم برایمان وجود نخواهد داشت و وارد عشق و ارتباطی اشتباه خواهیم شد.

اعتماد‌به‌نفس جذاب است. باید خودمان را دوست داشته باشیم و با اعتمادی که به خود داریم وارد رابطه شویم. در چنین شرایطی است که عشق و احترام فردی دیگر هم به سمتمان می‌آید. در غیر این صورت، عشقی اشتباهی و نامطلوب زندگی‌مان را تباه می‌کند، عشقی بدون احترام و مسموم.

۴. به‌دنبال نیمه‌ گمشده؛ در جست‌وجوی عشقی کامل و ایدئال

ما لایق بهترین‌ها هستیم، این درست است؛ اما با کمال‌گراییِ بیش‌ازحد هم اسیر روابط اشتباه می‌شویم. باید به طرف مقابل فرصت داده شود خود را به ما معرفی کند و بهترین وجه و ابعاد شخصیتی‌اش را در کنارمان ابراز کند. هیچ‌کس کامل نیست و تلاش برای رسیدن به موردی ایدئال فقط موجب می‌شود تنها بمانیم. ایجاد تعادل میان خواسته‌ها و واقعیتِ طرف مقابل است که باعث می‌شود به رابطه‌ای پای بگذاریم که مانند تمام بخش‌های دیگر زندگی به تلاش برای بهترشدن نیاز دارد.

جست‌وجوی ویژگی‌های آرمانی دیدمان را منحرف می‌کند و نمی‌گذارد فرد مناسب را پیدا کنیم.

زناشویی

۵. ماندن در گذشته؛ حضور تجربه‌های تلخ قدیمی

گاهی تجربه‌های تلخی از گذشته روی روابطمان سایه می‌اندازند و نمی‌گذارند رابطه‌ای جدید را بدون ترس‌ها و اشتباه‌های قدیمی پیش ببریم. چنین چیزی ما را وارد رابطه‌های اشتباه می‌کند. خاطرات بد از عشق قدیمی یا تجربه‌های ناخوشایند والدینمان در روابط عشقی و عاطفی‌شان می‌تواند دلیلی باشد بر ناتوانی در ورود به روابط درست تازه.

اگر سایه اشتباه‌های قدیم روی زندگیِ در جریان فعلی‌مان افتاده باشد و ترس‌هایی قدیمی را بر دوشمان بکشیم، امکان اینکه وارد رابطه با فردی درست شویم به حداقل می‌رسد. باید روی خودمان کار کنیم، گذشته‌ها را در آلبوم تنها بگذاریم و به‌سمت شروع روابطی سالم و تازه برویم که دیگر در آنها خبری از ردپای گذشته‌ها نیست.

۶. علاقه به تغییردادن دیگری؛ عوض‌کردن نقاط منفی طرف مقابل

باید از زندگی درس بگیریم. تکرار اشتباه‌های قبلی اصلا عاقلانه نیست. اگر در گذشته تجربه‌هایی ناموفق در عشق داشته‌ایم، باید در روابط جدیدمان از آنها الهام و درس بگیریم تا دوباره تکرار نشوند؛ مثلا باید بدانیم ویژگی‌هایی از فرد قبلی که به دستمان تغییر نکردند در هیچ فرد دیگری هم تغییر نخواهند کرد.

به‌طور کلی، امید به تغییردادن فرد مقابل در زندگی امیدی واهی و بیهوده است. نمی‌توانیم کسی را تغییر بدهیم؛ پس به این امید وارد رابطه عشقی با فرد مقابل نشوید. با این امید و طرز فکر، وارد رابطه‌ای می‌شویم که ما را ناامید خواهد کرد.

رابطه‌ای که در آن تلاش می‌کنیم ایرادات فرد دیگر را رفع کنیم، حالت والد-فرزندی به خود می‌گیرد. چنین رابطه‌ای موفق نخواهد شد. ضمن اینکه به طرف مقابل این حس را می‌دهد که کافی و مطلوب نیست و نیاز به تغییر دارد. چه‌کسی از چنین حسی استقبال می‌کند؟ هیچ‌کس.

۷. جست‌وجوی نیاز و نه خواسته؛ سرپناهی برای خلأها

همیشه باید از خودمان بپرسیم چرا می‌خواهیم در رابطه قرار بگیریم. این خواسته و میل نباید ناشی از نیاز باشد. هیچ‌کس نمی‌تواند منبعی برای رفع نیازهای مختلف‌مان در زندگی باشد. عشق واقعی زمانی پیدا می‌شود که به‌دنبال فردی بگردیم که برایمان جذاب است و در سطح و جایگاهی مناسب و شبیه خودمان قرار دارد. اگر به‌دنبال کسی باشیم که خلأهای زندگی‌مان را پُر کند، عشق را اشتباه فهمیده‌ایم.

کسی که دوست داریم با کسی که نیازهایمان را رفع می‌کند از زمین تا آسمان فرق دارد؛ پس اگر در عشق به‌دنبال همراه‌شدن با کسی باشیم که دوستش می‌داریم، مسیر زندگی را شیرین‌تر پشت‌سر خواهیم گذاشت. منتها جست‌وجوی کسی که نیازهای مختلفی را از ما رفع می‌کند بیشتر شبیه معامله است.

هیچ رابطه‌ای بدون تلاش به شیرینی نمی‌رسد. از همان ابتدا به‌دنبال کسی نباشید که بتواند زندگی‌تان را یک‌تنه شیرین و جذاب کند. این مسیری است که باید دونفره در آن راه بروید و بکوشید.

با کارکردن روی همین دیدگاه است که انسانی خواستنی در زندگی‌تان پیدا خواهد شد که هم‌سفرتان می‌شود.

گاهی مشخص است که عاشق آدم اشتباهی شده‌ایم. گاهی هم نشانه‌های بنیادینی وجود دارد که شناختشان نیاز به کشف دارد. آن‌وقت است که دلیل ناکامیابی و ناراحتی‌هایمان در رابطه را می‌فهمیم. در ادامه، از نشانه‌هایی خواهید خواند که به ما می‌گویند با فرد اشتباهی وارد رابطه عاشقانه شده‌ایم:

تنهایی شکست عشق

۱. تغییری در فرد موردنظرتان ایجاد نمی‌شود

یکی از نشانه‌های عشق اشتباه این است که شما با امید تغییر فرد مقابل وارد رابطه می‌شوید، اما هیچ تغییری متناسب با انتظاراتتان پیش نمی‌رود. در رابطه سالم و درست، شما و فرد مقابل درباره دل‌نگرانی‌ها و دغدغه‌هایتان درباره یکدیگر باهم صحبت می‌کنید و با کمک هم سعی دارید مشکلاتی را که میانتان وجود دارد رفع کنید و بعضی چیزها را تغییر بدهید، با تلاشی دونفره. منتها در رابطه‌ای اشتباه شاهد چنین چیزی نخواهید بود و در واقع، هیچ تغییری در ارتباط و فرد مقابل دیده نمی‌شود.

یادتان نرود هیچ‌کس تا خودش نخواهد تغییری در زندگی و رفتارش ایجاد نخواهد کرد.

۲. برنامه‌های زندگی‌تان باهم سازگار نیست

یکی دیگر از مصادیق عشق اشتباهی زمانی شکل می‌گیرد که برنامه‌های زندگی‌تان با طرف مقابل سازگار نیست. این موضوع در روابط دور از هم یا به‌قول فرنگی‌ها لانگ‌دیستنس (Long Distance) زیاد دیده می‌شود. منظور همان عشق و ارتباطی است که میان دو نفر از دو نقطه جغرافیایی مختلف شکل می‌گیرد؛ برای مثال، یکی در شمال زندگی می‌کند و دیگری در جنوب یا یکی در ایران است و دیگری در اروپا.

زمانی که برنامه‌های زندگی و اهداف شخصی دو فرد متناسب باهم نباشد، شانس و فرصت اندکی برای ساختن ارتباطی دوسویه پیدا می‌کنند. متفاوت‌بودن برنامه‌ها نشان از آن دارد که هر فرد خواسته و نیازهای متفاوتی نسبت به طرف مقابلش دارد. همین‌ها نشانه‌هایی است که باید از چنین عشقی دوری کرد. چرا؟ چون در نهایت به جایی نمی‌رسد و مسیر دو فرد بالأخره در جایی از راه از هم جدا می‌شود.

۳. هزینه‌ها به‌طور نامتعادلی از سوی یک طرف رابطه پرداخت می‌شود

زمانی که هزینه‌های مادی رابطه فقط از یک سو پرداخت می‌شود نیز باید شاخک‌های کنترل رابطه را به کار بیندازید. اگر فقط یکی از دو طرف مدام خرج می‌کند و مسئولیت هزینه‌های مادی را عهده‌دار می‌شود، نشانه‌هایی از نبود تعادل در رابطه را به وجود می‌آورد.

برای نمونه، زمانی که هدایای تقدیم‌شده از سوی طرف مقابل بسیار گران‌تر از طرف دیگر است یا زمانی که مسئولیت پرداخت تمام هزینه‌ها یا بخش قابل‌توجهی از آن به گردن یک سمت رابطه می‌افتد، نشانه‌هایی از نبود تعادل و تناسب در این عشق نمایان می‌شود.

۴. عادت‌های اشتباه و نادرستی در زندگی‌تان در حال شکل‌گیری است

یکی دیگر از نشانه‌های عشق اشتباه این است که پای عادت‌هایی ناخوشایند به زندگی‌تان باز می‌شود؛ مثلا شما تا قبل از ورود به رابطه عشقی‌تان، به رژیم غذایی و خواب کافی و ورزش اهمیت زیادی می‌داده‌اید؛ اما با شروع رابطه همه اینها فراموش شده‌اند. چنین تغییراتی نشان می‌دهد مسیر درست زندگی و اهدافتان در حال دگرگونی و خروج از جاده مطلوب است.

۵. نوسانات زیادی در رابطه‌تان وجود دارد

رابطه‌ای که مدام در نوسان است نمی‌تواند عشقی خوشایند به زندگی‌تان وارد کند. اگر روز و روزگارتان با طرف مقابل مدام در حال تغییر احوال است، بهتر است وضعیت را بررسی کنید. احتمال دارد چنین رابطه‌ای اشتباه باشد. نمی‌شود که زندگی را در نوسان میان حالت خوب و شیرین/ بد و ناراحت‌کننده نگه داشت.

برای اینکه عشقی سالم را تجربه کنید، باید به روندی قابل‌‌پیش‌بینی و قابل‌مدیریت برسید.

تنهایی شکست عشق

۶. ارتباطات‌تان با خانواده و دوستان کمتر شده است

رابطه عشقی مناسب و مطلوب چیزی نیست که در آن ارتباطات‌تان با دوستان و خانواده کم‌رنگ شود. اگر طرف مقابلتان فردی اشتباه نباشد، هرگز در روند برقراری و مدیریت ارتباطات‌تان اختلال و تغییر ایجاد نمی‌کند.

۷. اهداف و معیارهایتان در زندگی متفاوت است

کسی که اهدافش او را به‌سمت جاده‌هایی متفاوت از شما می‌برد همراه خوبی برایتان نخواهد بود. نمی‌توانید با کسی وارد رابطه شوید که معیارهای زندگی‌اش از نقطه‌نظرهای گوناگون متفاوت است؛ برای نمونه، درباره مقوله تعهد به رابطه، اگر استانداردها و خواسته‌هایتان با طرف مقابل متفاوت باشد، به دردسر خواهید افتاد.

۸. به طرف مقابل عادت کرده‌اید و جدایی را سخت می‌دانید

گاهی عادت‌کردن به طرف مقابل است که نمی‌گذارد از رابطه‌ای خارج شوید، که چندان درست نیست. به‌خاطر عادت‌کردن به دیگری نگذارید اشتباه‌های او و ناهماهنگی‌های رابطه نادیده گرفته شوند.

۹. عشقی آنی را تجربه می‌کنید که با عشق واقعی و مداوم فرق دارد

شاید اصطلاح «کراش» را زیاد شنیده باشید. کراش یا عشقی آنی و زیاد از آن احساساتی است که با عشق واقعی فرق دارد. زمانی که شما به‌طور ناگهانی و غیرعادی از فردی خوشتان می‌آید، از او بُتی می‌سازید که با واقعیت وجودی‌اش هم فرق دارد. منتها عشق واقعی طور دیگری است. در عشق واقعی به بدی‌ها، خوبی‌ها، زشتی‌ها و زیبایی‌های طرف مقابل واقف هستید؛ اما او را به‌رغم تمام ناملایمات و چیزهای ناخوشایندی که در او می‌بینید بازهم دوست دارید.

یادتان باشد اگر دچار عشقی عجیب و آنی نسبت به فردی شدید، احتمالا در تله عشق اشتباهی در حال اسیرشدن هستید.

۱۰. طرف مقابلتان بابت اشتباه‌هایش عذرخواهی نمی‌کند

نشانه مهم دیگری که درباره وجود عشق اشتباه در زندگی به شما هشدار می‌دهد این است که طرف مقابل یا همان به‌اصطلاح عشقتان از شما بابت خطاهایش عذر نمی‌خواهد. این شاید منشأ کشف مهمی باشد. کسی که بابت اشتباه‌هایش عذرخواهی نمی‌کند، یا خودپسند است و به بلوغ عاطفی نرسیده یا اصلا کاری را که انجام داده اشتباه نمی‌داند. در هر دو صورت، چنین رابطه‌ای به‌سمت مسیری درست پیش نخواهد رفت.

۱۱. رفتارهای فرد مقابل در جمع شما را شرمنده می‌کند

شرمندگی بابت کارهایی که طرف مقابلتان انجام می‌دهد از نشانه‌هایی است که می‌گوید باید بیشتر به رابطه‌تان فکر کنید. اگر کارهایی که فرد انجام می‌دهد شما را سرشکسته می‌کند یا با آنها مخالفید، حتما نگاهی دوباره به وضعیت‌تان داشته باشید. شاید باید بیشتر فکر کنید و از این رابطه خارج شوید.

۱۲. نمی‌توانید درباره نیازهای جنسی‌تان باهم راحت باشید

ارتباط جنسی بخشی از رابطه عاطفی است. اگر نتوانید در این زمینه با طرف مقابلتان راحت باشید، امکان لذت‌بردن از رابطه‌ای درست و مناسب را نخواهید داشت. این موضوع را هم نادیده نگیرید و به چشم مقوله‌ای مهم در ساختن رابطه‌ای عاشقانه به آن نگاه کنید.

اگر طرف مقابلتان واقعا عشق زندگی‌تان باشد، ارتباط جنسی با او هم چیزی فراتر از رابطه‌ای جسمانی و سرشار از لذت و درک متقابل خواهد بود.

۱۳. مدام نگران واکنش‌های او هستید و حرف‌هایتان را مزه‌مزه می‌کنید

البته فکرکردن به حرفی که می‌زنید بسیار کار پسندیده‌ای است، منتها اگر برای هر حرفی که می‌زنید و رفتاری که دارید دچار نگرانی از واکنش‌های طرف مقابل هستید، یعنی با فرد درستی وارد رابطه نشده‌اید. عشق واقعی‌تان کسی است که شما را همان‌طوری می‌پسندد که هستید و شما را درک می‌کند و لازم نیست برای ارتباط با او به زحمت و نگرانی بیفتید.

۱۴. بودن با کسی که فقط به خواسته‌های شما اهمیت می‌دهد

شاید فکر کنید که چنین چیزی ایدئال و رؤیایی است، اما نیست. کسی که خواسته و نظر مشخصی ندارد یا آن‌قدر با شما راحت نیست که واقعا از خواسته‌هایش بگوید فرد مناسبی برای داشتن رابطه‌ای عاشقانه نخواهد بود.

۱۵. وجود خستگی روحی و عاطفی در ارتباط با فرد مقابل

شکست عشقی

رابطه عاشقانه مناسب و سالم رابطه‌ای است که طی آن مدام احساس انرژی و شادابی به سراغتان می‌آید. اگر احساس خستگی عاطفی دارید و روحتان از کلنجارها و کش‌مکش‌های رابطه خسته شده است، یعنی باید فکری به حال خود کنید و احتمالا با فردی اشتباهی وارد رابطه شده‌اید.

راه‌هایی وجود دارد که شما را از ورود به رابطه‌ای اشتباه بازمی‌دارد. مرورشان خالی از لطف نخواهد بود:

۱. الگویی مشخص از فرد مطلوب خود داشته باشید

برای جلوگیری از ورود به ارتباطی اشتباه باید الگویی از فرد موردنظر در ذهن داشته باشید. ویژگی‌های موردعلاقه‌تان چیست؟ از چه‌چیزهایی خوشتان نمی‌آید؟‌ از رابطه‌های اشتباه قدیم چه درس‌هایی گرفته‌اید؟

۲. به حرف دوستان صادقتان دقت کنید و شانستان را از دست ندهید

گاهی نگاه آدم‌های بیرون به یک رابطه دقیق‌تر و درست‌تر است؛ مثلا شاید فکر کنید فردی برایتان مناسب نیست، اما اگر دوستان صمیمی و صادقتان با آن فرد و در حضورتان معاشرت کنند به این موضوع پی ببرند که چقدر شما و طرف مقابل باهم متناسب هستید.

گاهی از دوستان درباره این موضوع کمک بگیرید و ببینید نظرشان درباره فرد مقابلتان چیست. در این صورت، آدم‌های درست به زندگی‌تان راحت‌تر وارد می‌شوند.

۳. بیش‌ازحد به ندای عقلتان گوش ندهید

توصیه عجیبی است؟ نه، واقعا عجیب نیست. عقلانیت در شکل و شمایل اغراق‌شده ممکن است مضر باشد. درست است که برای انتخاب‌نکردن عشقی اشتباه باید الگویی عقلانی داشته باشید، اما گاهی نداهای درونی عقلتان بیش‌ازحد محتاط می‌شوند و فرصت ورود به رابطه‌ای سالم را از شما می‌گیرند.

یادتان باشد هر راهی چالش‌هایی دارید. عشق هم بی‌دردسر نیست و باید از جاده‌های پرپیچ‌وخم آن با دقت عبور کنید تا به مقصدی خوشایند برسید.

در آخر

تابه‌حال عشقی اشتباه را تجربه کرده‌اید؟ نشانه‌ها و دلایل آن چه بوده است؟ به نظرتان چه راه‌های دیگری برای واردنشدن به ارتباطی نادرست وجود دارد؟