همهگیری ویروس اضطراب

از روزی که ویروس کرونا پایش را به زندگی مردم دنیا گذاشت، با خودش علاوه بر بیماری، چیزهای دیگری هم آورد؛ از قرنطینه و خانهنشینی گرفته تا بحران اقتصادی و تغییر در سبک زندگی چند میلیارد ساکن کره زمین. اما این، همه دردسرهایی نیست که کرونا برایمان ایجاد کرده.است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ پیامدهای روانی همهگیری این بیماری از عوارض جسمانی آن اصلا بیاهمیتتر نیستند و هر روز روانپزشکان درباره تأثیر آن بر سلامت روان افراد صحبت میکنند. اگرچه هر نوع بیماری همهگیری میتواند باعث آسیبرسانی به سلامت روان جامعه شود، اما کرونا با ابهامات و تحمیل تجربههای جدید به انسانها، همه ما را در موقعیت ویژهای قرار داده است. علیرضا شیری، پزشک و آموزشدیده طرحواره درمانگری در لندن، با یک تقسیمبندی ساده، درباره پیامدهای روانیای که این ویروس با خود به همراه داشته، برایمان میگوید.
شما یکی از این چهار گروه هستید
کرونا پیر و جوان، فقیر و ثروتمند و ضعیف و قوی نمیشناسد و ممکن است سراغ همه برود؛ البته به همین ترتیب، پیامدهای روانی آن هم مختص گروه خاصی نیست و میتواند هر فردی را درگیر کند. اما این پیامدها بسته به اینکه فرد در برابر این ویروس در کدام نقطه ایستاده، متفاوت است؛ بنابراین 4گروه اصلی را که با کرونا مواجهه دارند به شکل زیر تقسیمبندی میکنیم:
1- کادر درمان شامل پزشکان، پیراپزشکان، پرستاران و کادرهای بیمارستانی
2- مبتلایان به کرونا که خودشان به 3دسته شدید، متوسط و ضعیف تقسیم میشوند.
3- خانوادهها و همراهان بیماران
4- عموم مردم جامعه
بعضی عوارض روانی کرونا بین این گروهها مشترک است و بعضی هم با توجه به شرایط، مختص گروهی خاص. اینکه هر کدام از این گروهها چه عوارضی را تجربه میکنند و دچار چه مشکلات روانیای میشوند، موضوعی است که قرار است درباره آن بیشتر حرف بزنیم؛ احساسی که بیشتر افراد جامعه صرفنظر از اینکه در کدامیک از این گروهها هستند تجربه میکنند ترس و اضطراب است. این مفاهیم چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
ترس و اضطراب متفاوتند
تا به حال از خودتان پرسیدهاید که ترس چیست؟ وقتی اتفاقی واقعا نگرانکننده است و ما با آن در تماس هستیم، ترس رخ میدهد؛ مثلا قصد داریم لامپی را تعویض کنیم و میترسیم که برق ما را بگیرد یا اتفاقاتی از این دست بیفتد. این ترس و اندازه آن طبیعی و ناشی از اتفاقی است که احتمال وقوع آن وجود دارد. اما اضطراب، واکنشی است که تناسب بین میزان نگرانی با واقعیت را از بین میبرد. فردی که دچار اضطراب میشود به جای اینکه درباره موضوعی 10واحد نگران شود، ناگهان 70واحد واکنش نشان میدهد. وقتی میترسیم، روانمان آرایش دفاع یا حمله میگیرد و تکلیف مشخصی دارد. همهچیز واقعی است و فرد میداند که میتواند با آن موقعیت روبهرو شود یا نه؟ اما در موقع اضطراب، آنچه تجربه میکنیم نسبتی با واقعیت ندارد. اضطراب، دومین اختلال شایع دنیای مدرن است. مثال مشهورش بیماری ایدز است که افرادی که از ترس و فوبیای ایدز آسیب خوردهاند از خود مبتلایان به ایدز بیشتر هستند! بنابراین اضطراب میتواند بهراحتی کنترل روان ما را در دست بگیرد؛ بهخصوص وقتی که در شرایطی مبهم گیر افتادهایم، سلامت روان ما را دچار آسیبهای جدی کند.
احساسات بیفایده
درست است که ترس و اضطراب در چنین شرایطی همهگیر میشود، اما بد نیست از خودمان بپرسیم که آیا در این اوضاع باید بترسیم؟ جواب این است که بله، به هر حال پای سلامتی، عمر و زندگی ما در میان است. حق داریم که نگران شویم و بترسیم. حالا این ترس کمکی هم میکند؟ الزاما نه! وقتی ترس و اضطراب مبتلا شدن به کرونا داریم دست به رفتارهای مضطربانه و وسواسگونه میزنیم که گرفتاریهای جدید برایمان ایجاد میکند؛ مثلا در بعضی افراد به وسواس شستوشو منجر میشود، یا در بعضی دیگر بهدلیل استفاده افراطی و نادرست از مواد شوینده، آسیبهای ریوی و پوستی مشاهده میشود. از طرف دیگر وقتی کسی بر اثر اضطراب دچار وسواس شده است، روابطش با اطرافیان هم تحتتأثیر قرار میگیرد. او فکر میکند دیگرانی که به اندازه او وسواسی رفتار نمیکنند مرتکب اشتباه شدهاند و به این ترتیب، درگیری، دعوا و تنش رخ میدهد. اینجاست که تأثیرات اضطراب یکییکی خودشان را نشان میدهند. تعادلهای رفتاری از بین میرود و کنترل اوضاع از دستمان خارج میشود. طنز تلخ داستان این است که این اضطراب کمک خاصی هم به ما نمیکند تا کمتر از بقیه به بیماری مبتلا شویم و بدتر آنکه ردپای آن ممکن است تا مدتها روی روان ما باقی بماند و خودش به دردسری بزرگتر تبدیل شود.