۰ نفر

ماموریت سخت خروج برجام از بن ‏‌بست

۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۳۳
کد خبر: 685176
ماموریت سخت خروج برجام از بن ‏‌بست

یک اصل تغییرناپذیر بر روابط بین‌الملل حاکم است و آن اینکه هیچ دوست یا دشمن دائمی در سیاست خارجی وجود ندارد. دست‌کم نیمی از این اصل در مورد جمهوری اسلامی ایران صادق است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از روزنامه هم میهن، ایران دچار بحران بی‌سابقه‌ای در رابطه با دوستان سابق‌اش شده است. از شمال، جمهوری آذربایجان یک روز در میان برای ایران خط و نشان می‌کشد و ایران در عین لشکرکشی به مرزهای دو کشور، از روابط برادرانه بین دو ملت حرف می‌زند. در غرب، دولت عراق در اقدامی عجیب یک اطلاعیه رسمی منتشر کرده و در آن به جای واژه خلیج‌فارس از عبارت جعلی خلیج عربی استفاده کرده است. در جنوب، گفت‌وگوهای محرمانه ایران و عربستان برای از سرگیری روابط که با میانجی‌گری عراق در جریان بود، بعد از پنج دور متوقف شده و به‌رغم اعلام آمادگی ایران برای ادامه مذاکرات، همچنان خبری از دور جدید نیست.

اوضاع دیپلماسی با آن سوی همسایگان ایران هم بهتر نیست. شورای حقوق بشر سازمان ملل که یکی از ارکان مهمترین نهاد بین‌المللی است، دستور تشکیل کمیته حقیقت‌یاب برای بررسی وضعیت سرکوب اعتراضات در ایران را داده است. منابع آگاه از احتمال اخراج جمهوری اسلامی ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد در روزهای آتی خبر داده‌اند. مذاکراتی که از نوامبر 2020 و بعد از پیروزی بایدن در انتخابات برای احیای برجام آغاز شده بود، عملا به بن‌بست خورده است؛ آمریکا اعلام کرده مذاکرات احیای برجام از دستور کارش خارج شده و بر مسئله حمایت از اعتراضات در ایران متمرکز شده است. در این میان کشورهای اروپایی تندترین مواضع را علیه ایران و در حمایت از معترضان ایرانی در پیش گرفته‌اند.

شورای حکام آژانس سومین قطعنامه را با لحنی به‌مراتب تندتر صادر کرده و از ایران خواسته در مورد سه سایت مشکوک هسته‌ای شفاف عمل کند و محل نگهداری مواد و تجهیزات هسته‌ای مورد استفاده در این سایت‌ها را به آژانس اعلام کند. ایران هم در واکنش به مجموعه این تحولات، هفته گذشته غنی‌سازی 60 درصدی اورانیوم را آغاز کرده است. شواهد نشان می‌دهد هیچ‌یک از طرفین قصد ندارند دست دوستی دراز کنند. به گفته نصرت‌الله تاجیک، دیپلمات سابق ایرانی، این وضعیت هر روز ایران را از رویکرد بین‌المللی‌گرایی که به لطف برجام ایجاد شده بود، دورتر کرده است.

روزنامه اسرائیلی هاآرتص نزدیکی فزاینده ایران به روسیه را علت‌العلل تضعیف احتمال احیای توافق هسته‌ای خوانده و گفته «ارزیابی محافل اطلاعاتی اسرائیل این است که شانس ایالات متحده و اروپا برای دستیابی به چنین توافقی در حال حاضر «نزدیک به صفر» است؛ اگرچه این ایده به‌طور قطعی از روی میز حذف نشده است.» علی واعظ برای حذف نشدن کامل گزینه احیای برجام از روی میز هم یک تحلیل ارائه کرده است. او معتقد است، هیچ‌یک از طرفین حاضر نیستند اعتراف کنند که برجام مرده، چراکه این مسئله برای ایران تبعات اقتصادی سنگینی دارد و برای غرب هم مطلوب نیست. رسانه‌های اسرائیلی معتقدند دشمنی اروپا و روسیه و نزدیکی فزاینده مسکو به تهران، توانایی غرب برای تشکیل جبهه مشترک با پوتین علیه ایران برای نظارت بر برنامه غنی‌سازی اورانیوم در ایران را تا حد زیادی کاهش داده است.

مجموعه این تحولات، امید به شنیدن بوی بهبود از اوضاع جهان را کاهش داده و لزوم پیش‌بینی قدم بعدی را تقویت کرده است. سوالی که باید به آن پاسخ داد، این است که چرا غرب چنین رویکرد خصمانه‌ای در پیش گرفته و چرا ایران هم متقابلا بر آتش این دشمنی می‌دمد؟ آیا طرفین به جایگزینی برای مذاکره دست پیدا کرده‌اند؟ آیا این جایگزین احتمالی منافع ملی ایران را تامین می‌کند؟ با علی واعظ، مشاور ارشد گروه بین‌المللی بحران در امور ایران درباره وضعیت برجام و شانس احیای آن گفت‌وگو کردیم. واعظ معتقد است احتمال بازگشت طرفین به برجام تقریبا از دست رفته و اکتبر سال 2023 احتمالا اوضاع برای ایران وخیم‌تر هم خواهد شد.

براساس تقویم برجام، 19 اکتبر سال 2023 به روز انتقال یا Transition Day معروف است. مطابق برجام محدودیت‌های موشکی، برخی محدودیت‌های هسته‌ای و نیز برخی محدودیت‌های باقیمانده در مورد اشخاص تحت تحریم باید اکتبر 2023 برداشته شوند و در همین تاریخ آمریکا ملزم به اقدام برای لغو تحریم‌های کنگره علیه ایران است. به عقیده واعظ، با استمرار وضعیت کنونی، طرف‌های غربی عضو برجام قبل از این تاریخ از مکانیزم ماشه استفاده خواهند کرد.

‌آیا شانسی برای احیای برجام وجود دارد؟ پارلمان اروپا اعلام کرده دیگر هیچ مذاکره‌ای با ایران ندارد. هرچند ظاهرا مذاکرات برجام از این تصمیم مستثنی شده، اما مواضع دو ماه اخیر کشورهای اروپایی در حمایت از معترضان داخل ایران عملا شانس موفقیت‌آمیز بودن مذاکره با کشورهای اروپایی را پایین آورده است. در این شرایط چطور می‌شود از سه کشور اروپایی که تندترین مواضع را علیه ایران داشته‌اند، انتظار داشت که میانجی قابل اعتمادی باشند؟

سه عامل اصلی، علت سفت و سخت شدن مواضع غرب نسبت به ایران هستند؛ عامل اولیه، فرسایشی شدن مذاکرات برجام در ماه‌های گذشته از اسفند تا زمان توقف آن در تابستان بود. این فرسایشی شدن مذاکرات، برداشتی را در غرب ایجاد کرد که ایران جدیت لازم را برای رسیدن به خط پایان ندارد. این فرض در غرب به وجود آمد که در داخل ایران اختلافانی وجود دارد و مقامات ارشد کشور قانع نشده‌اند که برجام منافع‌شان را تامین می‌کند. از سوی دیگر غربی‌ها به این نتیجه رسیدند که ایران به دنبال اتلاف وقت برای پیشرفت‌های هسته‌ای بیشتر است و این حس سرخوردگی را در غرب ایجاد کرده است. سرخوردگی‌ای که در مذاکرات حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل هویدا بود.

مسلما وقایع بعدی به این سرخوردگی افزود. وقایعی که بعد از فوت مهسا امینی در ایران آغاز شد و هزینه سیاسی توافق با ایران را برای دولت‌های غربی بالا برد. به‌ویژه برای اروپا که حقوق بشر در سیاست داخلی‌اش نقش مهمی دارد. در آلمان یکی از بزرگترین اجتماعات ایرانیان خارج از کشور در حمایت از معترضان صورت گرفت و باعث شد مقامات آلمانی مجبور شوند موضع سخت‌تری نسبت به ایران اتخاذ کنند. همینطور در آمریکا هزینه رفع تحریم‌ها، انگیزه دولت آمریکا را برای ورود به این مسیر کاهش داد و در نهایت و شاید تیر آخر را نقش‌آفرینی ایران در جنگ اوکراین وارد کرد. اطلاعاتی مبنی بر در اختیار قرار دادن برخی تسلیحات ایرانی به روسیه وجود داشت و هرچند مقامات ایران در ابتدا آن را انکار کرده بودند، اما نهایتا پذیرفتند که چنین امری صورت گرفته است. این تصمیم از نظر غرب یک خنجر از پشت محسوب می‌شود، چون جنگ اوکراین جنگی است که در حیاط خلوت اروپا در جریان است و حمایت ایران از روسیه باعث شده غرب ایران را یکی از طرفین جنگ قلمداد کند و رفع تحریم ایران به‌عنوان حمایت مالی از یکی از طرفین جنگ در اوکراین قلمداد شود. در فضای سیاسی غرب همه اینها دست‌به‌دست هم داده‌‌اند تا احیای برجام را ناممکن کند.

‌با وجود این پیش‌فرض‌ها، وزیر خارجه ایران حسین امیرعبداللهیان اعلام آمادگی کرده که به‌زودی نشست بعدی وین برگزار شود. او از مواضع غیرسازنده کشورهای اروپایی در هفت هشت هفته اخیر انتقاد کرده. با این حال گفته، در همین هفته‌های اخیر گفت‌وگوها با آمریکا در دستور کار بوده است. همه اینها در حالی است که آمریکا چنین مذاکراتی را تکذیب کرده است.

دو علت اصلی برای موضع‌گیری‌های وزارت خارجه وجود دارد؛ یکی اینکه، بستن در دیپلماسی دارای تبعات اقتصادی و سیاسی است و مسلما بازارها در ایران به اخبار منفی درمورد مذاکرات همیشه واکنش نشان داده‌اند و اگر برایشان مبرهن شود که در دیپلماسی بسته شده، بازارهای مالی و نرخ ارز در ایران واکنش نشان می‌‌دهد و این به نفع اقتصاد نیست. دوم اینکه، اصولا اعتراف به اینکه مذاکرات شکست خورده منجر به این خواهد شد که تبعات بعدی آن از لحاظ دیپلماسی بین‌المللی اجتناب‌ناپذیر شود و شورای امنیت را وادار می‌کند واکنش مشابهی نشان دهد. با خروج ایران از ان‌پی‌تی و اعتراف به شکست برجام، روند تقابلی‌ای آغاز می‌شود که هر دو طرف از آن متضرر می‌شوند. به همین دلیل دولت آمریکا و اروپا هم در دیپلماسی را نبسته‌اند، چون هر کدام از طرفین اگر اولین طرفی باشد که بگوید برجام بلاموضوع شده، این باعث می‌شود که به صورت اتوماتیک فاز تقابلی آغاز شود و هیچ‌کس در شرایط فعلی خواهان چنین وضعیتی نیست.

‌با این اوصاف طرفین تا کجا می‌توانند بدون اعلام رسمی مرگ برجام به عدم مذاکره و رسیدن به نتیجه ادامه بدهند؟ ادامه این روند اساسا چه سودی برای ایران دارد؟

اگر ما به سابقه چنین رویارویی بین ایران و آژانس نگاه کنیم، می‌بینیم که در دوره دولت خاتمی و اوایل دولت احمدی‌نژاد هم چنین وضعی وجود داشت. رویارویی با یکسری قطعنامه‌های شورای حکام شروع شد و نهایتا کار به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و از آنجا به تحریم‌های سازمان ملل کشید. امروز فکر می‌کنم یک گام با تکرار این سابقه و ارجاع به سازمان ملل فاصله داریم، به این معنی که قطعنامه‌هایی که از سال 2020 آغاز شده و تا امروز سه قطعنامه در شورای حکام صادر شده، آهنگ‌اش بیشتر شده و لحن‌اش تندتر. گام بعدی، ارجاع به شورای امنیت است که می‌تواند اواسط سال آینده صورت بگیرد. من بعید می‌دانم که پرونده اختلافات پادمانی ایران و آژانس بیشتر از سال 2023 بدون تبعات برای ایران باقی بماند. عدم رسیدن به راه‌حل دیپلماتیک و در عین حال پیشرفت‌های سریع هسته‌ای ایران، همچنین ارسال تسلیحات به روسیه، غرب را در شرایطی قرار می‌دهد که به‌هیچ‌وجه پنجره غروبی که در قطعنامه 2231 وجود دارد و در اکتبر 2023 موعدش سر می‌رسد، برایش قابل قبول نیست. اگر تا اکتبر 2023 راهکاری برای کاستن از دامنه نگرانی‌ها در این دو مورد به‌دست نیامده باشد، غرب از مکانیزم ماشه و تحریم‌های سازمان ملل استفاده می‌کند. برای رسیدن به این مرحله پرونده اختلافات پادمانی ایران به شورای امنیت ارجاع می‌شود. از آنجایی که در ارجاع به شورا، قطعنامه تحریمی به دلیل وتو روسیه و چین تصویب نمی‌شود، بهانه‌ای برای استفاده از مکانیزم ماشه توسط غرب به‌وجود می‌آید.

‌گزینه آلترناتیو ایران چیست؟ بعضی تحلیل‌گران معتقدند رویکرد ایران بالا بردن قدرت چانه‌زنی برای احیای حداکثری برجام است.

درک موضع ایران واقعا دشوار است. با توجه به قابلیت‌های هسته‌ای ایران، نیازی به غنی‌سازی 60 درصدی در هیچ کجای صنایع کشور وجود ندارد. اگر مذاکره بعد از دو سال به نتیجه نرسیده و احتمالا هم با مجموعه شرایطی که گفتم چشم‌انداز روشنی برای یک نتیجه دیپلماتیک نباشد، تولید این همه اهرم مذاکراتی که شما را به نتیجه مطلوب نرساند، اتلاف وقت و انرژی است. از سوی دیگر ایران همچنان مدعی است که دنبال سلاح هسته‌ای نیست و تصمیم در آن زمینه هم مسلما بدون هزینه نخواهد بود. همچنان نتیجه‌گیری سازمان‌های اطلاعاتی غربی این است که با وجود اینکه ایران قابلیت دستیابی به بمب اتم را دارد، اما تصمیم سیاسی ندارد. اگر این نتیجه تغییر کند، ریسک درگیری نظامی هم بیشتر می‌شود، به‌ویژه اینکه امروز تندروترین و دست‌راستی‌ترین دولت اسرائیل هم دارد سرکار می‌آید.

از سوی مقابل هر چقدر برنامه هسته‌ای ایران پیشرفت کند، زمان برای بازگرداندن این برنامه به عقب بیشتر می‌شود. حتی اگر تابستان برجام احیا شده بود، زمان گریز هسته‌ای که در برجام بیش از یک سال در نظر گرفته شده، قابل احیا نبود و زمان گریز هسته‌ای به شش ماه کاهش پیدا کرده بود. اگر شش ماه دیگر برجام احیا شود این زمان گریز برای ایران دو یا سه ماه می‌شود. دو یا سه ماه گریز هسته‌ای یعنی غرب فقط 25 درصد از امتیازات هسته‌ای مدنظرش در برجام را به‌دست آورده، درحالی‌که ایران به دنبال امتیازات 150درصدی از احیای برجام از جمله تعیین خسارت یا دریافت تضمین است. به این ترتیب این تعادل در راهکار دیپلماتیکی که غرب را به 25 درصد امتیازاتش برساند و ایران را به 150 درصد وجود ندارد.

‌اگر افزایش توان هسته‌ای را از طرف ایران و موضع‌گیری‌های تند در حمایت از معترضان از طرف غرب را تلاش برای افزایش قدرت چانه‌زنی در مذاکره نمی‌دانید، پس این تنش‌افزایی اخیر چه معنایی دارد؟ آیا ایران و غرب رسما وارد فاز تقابلی شده‌اند؟

بله صددرصد. تا ماه سپتامبر سقف و کف واقعی مذاکرات مشخص شده بود. امروز از مقامات غربی حتی یک بار هم نشنیده‌ایم که تصورشان این باشد که به دلیل ناآرامی‌های ایران، امکان امتیاز گرفتن بیشتر برایشان وجود داشته باشد. آنها این نگرانی را دارند که در شرایطی که ایران را متهم به سرکوب مردم و نقش داشتن در جنگ اوکراین می‌کنند، هزینه رفع تحریم و رسیدن به توافق با ایران برایشان بالا رفته است. من هیچ صحبتی از امتیاز‌گیری بیشتر نشنیده‌ام. از سوی دیگر تلاش برای امتیازگیری در ماه‌های اخیر مذاکره هم یک‌طرفه شده و غرب دنبال این نبود که سانتریفیوژهای بیشتری را از کار بیندازد، بلکه این ایران بود که در یک برهه‌ای به دنبال تضمین یا رفع تحریم‌های سپاه با بسته شدن پرونده پادمانی بود.

‌منظور از امتیازات مدنظر غرب، یعنی مذاکره درباره مباحث موشکی و منطقه‌ای؟

به‌هیچ‌وجه در مذاکرات کنونی برجام این بحث‌ها مطرح نبوده است. یک توافق 25صفحه‌ای وجود دارد که از ماه سپتامبر آماده امضاست. در شش ماهی که بعد از آن مذاکره در جریان بوده، چند جمله این توافق بالا و پایین شده و هیچ حرفی از موشکی یا منطقه‌ای در آن مطرح نبوده است. غرب الان به دنبال این نیست که چنین امتیازی از ایران بگیرد. من فکر می‌کنم اگر همین الان ایران بگوید متن سپتامبر را می‌پذیرد، غرب را در شرایط دشواری قرار خواهد داد، چون از نظر سیاسی غرب در شرایطی نیست که بتواند رفع تحریم را برای ایران توجیه کند.

دیدگاه غالب در ایران این است که مذاکره با آمریکا بی‌فایده است و مشکلی را حل نمی‌کند چون آمریکایی‌ها به تعهدات‌شان پایبند نیستند و فقط از مردم ایران باج می‌خواهند.

ایران یکسری خطوط قرمز غیرواقعی برای خودش تعیین کرده است. مثلا بحث تضمین‌ها؛ از ابتدای کار مشخص بود که بدون عدول از چنین خط قرمزی توافقی به‌دست نمی‌آید. این خطوط قرمز بحث امتیازگیری جدید نیست. در شرایط جدید باید در مورد امتیازی که قابل دستیابی هست یا نیست، واقع‌بین بود. تصور اینکه در این شرایط احیای برجام در دستور کار غرب باشد، دشوار است. برداشت من این است که اصولا انگیزه ایران هم برای توافق کم شده است؛ به این‌معنا که طرف ایرانی مطمئن است که دست غرب پشت ناآرامی‌هاست و بنابراین دادن امتیاز هسته‌ای به طرفی که دنبال سرنگونی است، جذابیتی ندارد. هر دو طرف انگیزه‌ای برای امتیاز دادن ندارند و تنها امری که شاید هر دو طرف در موردش یا ساده‌انگاری می‌کنند یا خطراتش را کوچک می‌شمارند این است که شرایط فعلی چندان پایدار نیست. اکتبر 2023 مقطعی است که حتما در مسیر رسیدن به آن بحران ایجاد می‌شود. شرایط فعلی پایدار نیست و اگر دو طرف به این نتیجه رسیده‌اند که احیای برجام ممکن نیست، باید به دنبال راه‌حل‌های دیپلماتیک بعدی باشند؛ راه‌حلی که به نظر می‌رسد از همه راه‌حل‌های دیگر منطقی‌تر است، «توافق کمتر در مقابل کمتر» است که برای طرفین وقت بخرد تا شرایط مهیا شود تا بتوانند به یک توافق براساس یک گفتمان متفاوت با محورهای جدید برسند. من فکر می‌کنم آمریکا از یک توافق موقت استقبال می‌کند برای اینکه اصولا انگیزه اصلی آمریکا در برجام هم این بود که موضوع هسته‌ای ایران را بتواند از حاد بودن بکاهد تا بتواند بر موضوعاتی که برایش اهمیت بیشتری دارد یعنی رقابت با چین و روسیه تمرکز کند. به این دلیل است که آمریکا از یک توافق موقتی که جلوی هسته‌ای‌تر شدن ایران را بگیرد و در عین حال تحریم‌های کمتری را لغو کند، استقبال می‌کند. مسلما برای ایران هم توافق موقت جلوی بحرانی‌تر شدن اوضاع اقتصادی را خواهد گرفت.

درباره شانس احیای برجام با توجه به مواضع تند کشورهای اروپایی در حمایت از معترضان ایرانی و همچنین اعلام از دستور خارج شدن مذاکرات از سوی آمریکا با نصرت‌الله تاجیک، سفیر اسبق ایران در اردن، تحلیل‌گر مسائل سیاسی و بین‌المللی گفت‌وگو کرده‌ایم. او معتقد است ایران با شکست برجام در واقع رویکرد بین‌المللی‌گرایی را کنار گذاشته است.

‌در شرایط فعلی چه شانسی برای احیای برجام قائل هستید؟

برجام چرتکه داده‌ها و ستانده‌های ما در مقوله هسته‌ای یا سیاست خارجی نبود، بلکه نتیجه رویکرد بین‌المللی‌گرایی ما بود. ما در برجام می‌خواستیم به دنیا بگوییم با ضوابط و هنجارهای بین‌المللی آشنا هستیم و آن را رعایت می‌کنیم. البته تحفظ و اصول خودمان را هم داریم. بنابراین درصدد بودیم که برنامه هسته‌ای‌مان را ضمن بومی‌سازی و توانمند کردن دانشمندان‌مان با همکاری بین‌المللی جلو ببریم.

به‌طور مشخص دو الگو در توسعه صنعت هسته‌ای وجود دارد؛ یکی الگوی کشورهای در حال توسعه‌ مثل هند، برزیل و حتی عربستان و امارات است که با همکاری بین‌المللی دنبال انرژی هسته‌ای هستند و یک الگو، الگوی کره‌شمالی است که مقتضیات خاص خودش را دارد. ما در دولت‌های یازدهم و دوازدهم دنبال این بودیم که به جهان بگوییم می‌خواهیم با همکاری‌های بین‌المللی و مسئولیت‌پذیرانه به انرژی هسته‌ای چه برای مصارف صلح‌آمیز و چه به‌عنوان دفاع مشروعه از خودمان دست پیدا کنیم. هر کشوری دکترین امنیت ملی و تهدیدات و دغدغه‌های خود را دارد، ولی به هر دلیل و انگیزه‌ای، ما هزینه زیادی از جهت مادی و معنوی برای دستیابی به انرژی هسته‌ای داده‌ایم. یک راه طی‌شده‌ای را در این زمینه داشته‌ایم و به اینجا رسیده‌ایم که در برجام بگوییم می‌خواهیم این را در قالب همکاری‌های بین‌المللی پیش ببریم. نتایج خوب برجام با نابخردی ترامپ از حیز انتفاع ساقط شد.

‌آیا به عقیده شما غرب با وجود حمایت علنی از معترضان ایرانی هنوز تمایلی به احیای برجام دارد؟

نباید فراموش کرد که برجام رویکرد بین‌المللی‌گرایی ماست و به عقیده من همچنان آن راهبرد با تحفظاتی مورد قبول حاکمیت است. از طرفی این خواسته در طرف مقابل هم هنوز وجود دارد. غرب هنوز هیچ جایگزین مناسبی برای برجام ندارد. اگرچه التهابات داخلی ایران به هر صورت در همه موارد چه سیاست داخلی و چه خارجی ضریبی را از این به ‌بعد به خود اختصاص خواهد داد. اگر ما به جای حساسیت بیش از حد نسبت به آمریکا و به جای پیش کشیدن شرایط خارج برجامی، مذاکرات را طولانی نمی‌کردیم، هم از فواید اقتصادی آن بهره‌مند می‌شدیم و هم این التهابات اتفاق نمی‌افتاد و اگر هم اتفاق می‌افتاد، به این میزان نبود، چون این التهابات زمینه‌های اجتماعی هم دارد. ثانیا زمینه برای تخریب‌ ائتلاف عربی-عبری-نئومحافظه‌کاران هم فراهم نمی‌شد.

‌آیا شرایط داخلی ایران برجام را از دستور کار غرب خارج کرده است؟

هنوز شواهدی دال بر عدم تمایل غربی‌ها و مشخصا آمریکا برای احیای برجام وجود ندارد و به‌عقیده من آنها هم خواهان احیای برجام هستند. ما باید از این مرحله عبور و تلاش کنیم که در چارچوب مذاکراتی که تا 95درصد پیش رفته بود، به توافق برسیم. باید در بعضی درخواست‌ها از جمله خروج نام سپاه از فهرست تحریم‌ها و تضمین عدم خروج آمریکا از برجام تجدیدنظر کنیم و در چارچوب خود برجام به توافق دست پیدا کنیم.

دوم، استراتژی خوب ما در دوران ترامپ نتیجه‌بخش بود؛ همکاری با آژانس. در آن زمان ما 15 گزارش مثبت از آژانس دریافت کرده بودیم و مورد دوم، همکاری با اروپا برای اینکه پشت سر ترامپ نروند و ترامپ را در انزوای ناشی از خروج از برجام قرار بدهند. متاسفانه ما الان در هر دو زمینه عقبگرد داشته‌ایم. این موضوع را باید هرچه سریع‌تر حل‌وفصل کنیم.

ما باید خواسته‌های معقولی در چارچوب برجام داشته باشیم. اگر خارج از برجام درخواست‌هایی داشته باشیم، طرف مقابل هم می‌رود سراغ تضمین‌های دیگر. باید تیم مذاکره‌کننده قوی‌تر شود. چرا نباید از استراتژی قبلی که آمریکا را منزوی کرد، استفاده کنیم؟ چرا از فرصت ابتدای روی کار آمدن بایدن که دل خوشی از رقبای منطقه‌ای ما نداشت و تمایل به بازگشت به برجام داشت، استفاده نکردیم؟ کشور در عدم احیای برجام نیست. باید از تجربیاتی که منجر به موفقیت‌های دیپلماتیک قبلی شده استفاده کنیم و تلاش نکنیم چرخ را از اول اختراع کنیم.