۰ نفر

امیر عبداللهیان: باید بازیگر اصلی همکاری‌های اقتصادی ‌با عراق باشیم

۲۲ اسفند ۱۳۹۶، ۹:۲۸
کد خبر: 258050
امیر عبداللهیان: باید بازیگر اصلی همکاری‌های اقتصادی ‌با عراق باشیم

معاون سابق عربی و آفریقای وزیر خارجه و دستیار ویژه بین‌الملل فعلی علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی از مخالفان سر سخت هرگونه مذاکره موشکی با غربی‌هاست.

 او که پیش از این سفیر ایران در بحرین بوده و در دوره‌ای نیز در عراق به‌عنوان دیپلمات فعالیت کرده در استدلال مخالفتش به خاطره‌ای از دوران حضورش در عراق اشاره می‌کند و می‌گوید که آمریکایی‌ها بعد از 10سال شخم زدن عراق و اطمینان از اینکه عراقی‌ها جز کلاش و سلاح‌های بی‌خاصیت، قدرت دفاعی دیگری ندارند به این کشور حمله کردند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، مشروح گفت‌وگو با حسین امیرعبداللهیان را در ادامه می‌خوانید:

آقای امیر عبداللهیان اخیرا کنفرانس بازسازی عراق در کویت برگزار شد اما به‌نظر رسید که در چینش صندلی‌ها به‌گونه‌ای عمل شده بود که هیأت ایرانی در حاشیه باشد و البته مقامات شرکت‌کننده هم نقش ائتلاف را در نابودی داعش برجسته کردند و از ایران نامی برده نشد. در دوران پساداعش، ایران چه نقشی را در عراق و سوریه بر عهده دارد؟

مایلم پیشاپیش سال جدید  تبریک بگویم. اولا به این نکته اشاره کنم که جهانیان سال جدید میلادی و به تبع آن سال 1397را در شرایطی شروع کرده و می‌کنند ‌که منطقه عاری از داع

ش شده است؛ داعشی که با ادعای نادرست خلافت اسلامی عامل بی‌ثباتی شده بود و مورد حمایت برخی سرویس‌های امنیتی بود؛ هرچند هنوز بقایای داعش و تروریست‌ها به قوت خود باقی هستند و آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها به حمایت خود از این تروریست‌ها ادامه می‌دهند. در شکست یا به تعبیر من خردشدن استخوان‌های داعش در منطقه، ایران به کمک مردم و دولت‌های عراق و سوریه شتافت و حزب‌الله لبنان برای دفاع از مرزهای خود در عرصه مبارزه با تروریسم نقش ایفا کرد و مدافعین حرم از ایران و سایر کشورها در این زمینه نقش مهمی داشتند که این را در تاریخ معاصر خود نباید فراموش کنیم.

به اینکه در کنفرانس بازسازی عراق نامی از ایران متناسب با نقشش برده شد یا نه یا اینکه وزیر خارجه در کدام صف قرار داشت، خیلی دقت نکردم اما چون خودم برای شرکت در 2 اجلاس مربوط به پناهندگان سوریه و طرح سیاسی سوریه به کویت رفته‌ام، می‌دانم که روال آنها این است که به‌ترتیب حروف الفبا جایگاه‌ها را تعیین می‌کنند اما مایلم به‌عنوان کسی که سال‌ها تحولات مبارزه با داعش را از نزدیک دنبال کرده‌ام با صدای بلند اعلام کنم ایران در شکست داعش نقش بسیار کلیدی و مهمی را عهده‌دار بود و این را دوستان ما و افکار عمومی به خوبی متوجه می‌شوند و من فکر می‌کنم در دوران پساداعش تداوم نقش ایران در حمایت از دوستانش در منطقه نشان‌دهنده این است که نقش ایران در مبارزه با داعش چقدر پررنگ است و در دوران پساداعش هم این نقش باید ادامه داشته باشد؛ هرچند ممکن است برخی دشمنان منطقه‌ای ایران از این موضوع خیلی خرسند نباشند.

ایران خط اول مبارزه با داعش بود، سؤال این است که آیا در بازسازی عراق و سوریه هم ایران در خط اول خواهد بود؟ یعنی پیوند مسائل سیاسی و اقتصادی مدنظر ایران است؟

سیاست، امنیت و اقتصاد 3 مقوله به هم پیوسته هستند چه در حوزه داخلی چه در سیاست خارجی، همانطور که اگر از ما بپرسند چرا در عراق و سوریه حضور یافتید یکی از این دلایل به امنیت و تأمین حداکثری امنیت ملی ایران بر می‌گردد، به همان نسبت اینکه چرا سیاست حمایت ایران از عراق و سوریه را دنبال کردیم و چرا باید در حوزه همکاری‌های اقتصادی جزو بازیگران اصلی باشیم، به‌دلیل ظرفیت‌های بالای ایران است و توانمندی ایران در حوزه صدور خدمات علمی، فنی و مهندسی و فناوری است که می‌تواند درعرصه‌های برون‌مرزی نقش‌آفرینی کند. علاوه بر این، مشترکات با عراق و سوریه از عوامل مهمی بود که در دوران مبارزه توانستیم در کنار هم کار کنیم، بنابراین در عرصه بازسازی و همکاری‌های اقتصادی هم باید با همان قدرت حضور داشته باشیم، بخش خصوصی ما و همه حوزه‌های علمی و فناوری و صنعتی ما باید نقش فعالی داشته باشند. آنچه ایران در قبال عراق و سوریه دنبال می‌کند، این است. در عرصه همکاری‌های اقتصادی و بازرگانی و بازسازی باید بتوانیم با حضور مؤثر، این مرحله جدید را در دوران پساداعش کلید بزنیم.

اخبار ضد‌و نقیضی از سرنوشت ابوبکر بغدادی به گوش می‌رسد، شما اطلاعی از سرنوشت او دارید؟

اولا البغدادی که روزی از پله‌های منبری در مسجد جامع موصل بالا رفت و ادعای خلافت کرد. امروز از این منبر سقوط کرده و افتاده، حالا این سقوط یا باعث مرگش شده یا مجروحیتش. شخصا نمی‎توانم با اطمینان بگویم البغدادی به درک واصل شده یا مجروح است اما آنچه را که با اطمینان می‌توانم بگویم این است که البغدادی نقش و کارکردی در شرایط فعلی در قبال داعش ندارد و یک عنصر تاریخ مصرف گذشته است.

البغدادی قرار بود از منبری بلند در مسجد جامع موصل خلافت کند و امروز گم و مفقود است و این یعنی کسانی که در پشت صحنه بودند از بغدادی عبور کرده‌اند، از این گذشته البغدادی قرار بود چکار کند؟ قرار بود خلافت اسلامی برقرار کند، امروز نه از خلافت اسلامی خبری هست نه از البغدادی و نه از آن منبر ادعایی.

پدیده دیگری که در تحولات 7ساله سوریه رخ داد، موضع ترکیه بود؛ ترک‌ها زمانی در جبهه مقابل ایران بودند اما الان از داخل سوریه احساس خطر کرده و حتی علیه آمریکا اظهارنظر کرده‌اند که آمریکا در حال تسلیح کردها علیه ترکیه است. این تغییر موضع ترکیه واقعی است؟

من در دوره‌ای که معاون وزارت خارجه بودم چند بار و به تناوب با مقامات ترکیه مذاکره کردم، برداشتم این بود به‌رغم روابط خوب و نزدیکی که با ترکیه داریم در موضوع سوریه به‌ویژه در مسئله اساسی حاکمیت ملی سوریه، تفاوت دیدگاه داریم. سیاستمداران هم در صحنه بین‌المللی و هم منطقه‌ای یک خطای جدی مرتکب شدند، آمریکایی‌ها هنوز دارند آن خطا را تکرار می‌کنند، آنها فکر می‌کنند می‌توانند داعش را مدیریت کنند و دیگر کشورها از داعش ضربه بخورند اما آمریکا و متحدانش امن باشند، اما تجربه سال‌های اخیر نشان داد تروریسم خوب و بد ندارد و مسجد و کلیسا نمی‌شناسد و آمریکا و خاورمیانه هم ندارد. در سطح منطقه هم برخی کشورها ازجمله عربستان تصور کردند می‌توانند با تفکر وهابیسم و با موتور محرکه تکفیری داعش را پشتیبانی کنند تا در حوزه‌های جغرافیایی‌شان داعش اهداف آنها را دنبال کند اما بعد دیدند همین داعش دست پرورده بیرون آمد و عربستان را هدف قرار داد.

خطایی که دوستان ما در ترکیه مرتکب شدند این بود که فکر کردند سوریه می‌تواند نا امن باشد، بدون اسد باشد و در عین حال منافع ترکیه حفظ شود درحالی‌که داخل سوریه یک جریان قوی به نام جریان کردی هم وجود داشت و این جریان در کنار تهدیداتی که تروریست‌ها ایجاد می‌کردند می‌توانست در یک بازی نسنجیده به یک بحران برای ترکیه تبدیل شود.

برداشت من این است که مقامات ترکیه نسبت به تحولات سوریه رویکردشان در مقایسه با گذشته اصلاح شده و برخی اشتباهاتی را که کشورهای منطقه و خارج از منطقه داشتند، تلاش دارند در مسیر سیاسی و حمایت از روند سیاسی سوریه اصلاح کنند.

نگرانی‌ای که وجود دارد این است؛ در همین روند سیاسی که ترکیه الان از آن حمایت می‌کند اگر زمانی موضوع به سرنوشت اسد برسد، زیر میز بزند.

در هر روند سیاسی که در سوریه دنبال می‌شود، یکی از موضوعات اساسی برگزاری انتخابات صرف‌نظر از زمان آن است. طبیعی است این مردم سوریه هستند که باید تصمیم بگیرند اما اینکه ترکیه واقعا با سماجت و اصرار شرط همراهی با روند سیاسی را حذف بشار اسد قرار دهد، من با مجموعه تحولات منطقه‌ای تصور می‌کنم ترکیه متناسب با واقعیات صحنه عمل خواهد کرد.

فکر می‌کنید کنار بیاید؟

ترکیه در نهایت با تصمیمی که مردم سوریه خواهند گرفت کنار خواهد آمد حتی اگر این تصمیم رأی مجدد به آقای بشار اسد باشد.

سؤال دیگر درباره تحولات سوریه موضوع همکاری با روسیه است، روس‌ها بخشی از نیروهای خود را از سوریه خارج کردند، گفته شده در رابطه با استقرار آمریکایی‌ها در مرز رژیم صهیونیستی، توافقاتی با آمریکا داشته‌اند. فکر می‌کنید روس‌ها در حال تغییر تاکتیک هستند؟

اگر بخواهیم تحولات سوریه را از منظر رژیم صهیونیستی و در ارتباط با این رژیم بررسی کنیم، آمریکایی‌ها، اسرائیل را متحد خود می‌دانند، روسیه هم بالاخره بیان می‌کند بیش از یک میلیون یهودی روس تبار در سرزمین‌های اشغالی زندگی می‌کنند، بنابراین اینکه آمریکا و روسیه دارای مواضع مشترک در حمایت از رژیم صهیونیستی باشند، در سیاست خارجی 2 کشور امر روشنی است. اینکه روسیه تلاش کند در ترتیبات سیاسی- امنیتی سوریه ملاحظه تل‌آویو را داشته باشد هم واقعیتی است که در حوزه تحرکات سیاست خارجی روسیه نمی‌توانید آن را کتمان کنید اما روی این مسئله که روس‌ها با آمریکایی‌ها درباره موضوعات مختلف سوریه کنار آمده باشند نمی‌شود قضاوت زودهنگام کرد؛ باید روند رفتار سیاسی- نظامی و بین‌المللی روسیه در قبال سوریه را دید. روند نشان نمی‌دهد روسیه و واشنگتن در حال زد و بند و رسیدن به توافق در موضوع سوریه باشند این روند تا‌کنون چنین شاخصی را نشان نمی‌دهد و صرف استقرار لزوما به‌معنای همراهی روس‌ها نیست. اطلاعات و اخباری وجود دارد که تأیید می‌کند آمریکایی‌ها در همین مدت به جای اینکه به مبارزه با داعش کمک کنند تلاش کردند در 7منطقه در سوریه مستقر شوند، توافقات نانوشته‌ای بین روس‌ها و آمریکا وجود دارد، بالاخره روس‌ها عملیات انجام می‌دادند و از طرف آمریکا مورد تعرض قرار نمی‌گرفتند، اما اینکه بگوییم روند تحولات سوریه به سمتی است که مسکو و واشنگتن در حال زد و بند باشند، هنوز کدهای روشنی نداریم بلکه کدهای خلاف آن را مشاهده می‌کنیم.

اخیرا با مطرح شدن بحث جنگنده اسرائیلی، این نگرانی بین صهیونیست‌ها ایجاد شد که تنش با ایران بالا بگیرد، حتی گفته شد نتانیاهو از پوتین درخواست میانجیگری برای کاهش تنش را داشته است، فکر می‌کنید درگیری ایران و رژیم صهیونیستی در آینده نزدیک جدی است؟ چون هم مرزی سوریه و اسرائیل چنین گمانه‌ای را ایجاد می‌کند که آنها به نیروهای ایرانی متعرض شوند و ایران مجبور به واکنش شود.

در پیچیده‌ترین شرایط و آشفته‌ترین وضعیت سوریه که مستشاران نظامی ما در سوریه بودند، اسرائیلی‌ها جرأت نکردند اقدامی علیه ایران انجام دهند چون تبعات سنگین آن را خیلی خوب درک می‌کنند، اتفاقاتی که در جریان سقوط جنگنده اسرائیلی رخ داد به‌دلیل تصمیم قطعی سوری‌ها بود. سوریه تصمیم گرفته اجازه ندهد اسرائیل تمامیت ارضی‌اش را نقض کند و می‌خواهد به این نقض‌ها پاسخ قطعی و قاطع بدهد. آنچه به ایران و رژیم صهیونیستی برمی‌گردد این است اگر اسرائیلی‌ها هر نوع تهدیدی را متوجه ایران کنند با پاسخ قاطع مواجه می‌شوند.

موضوع روابط با حماس سؤال دیگری است که وجود دارد، به‌نظر می‌رسد حماس اشتباهات محاسباتی داشت و رهبرانش در جریان تحولات سوریه موضعگیری‌هایی علیه ایران و اسد داشتند اما الان شاهد پیغام و پسغام بین دو طرف هستیم.

واقعا در آن مقطع هم که خیلی‌ها گمانه‌زنی می‌کردند در موضوع سوریه، بین ایران و حماس اختلاف‌هایی وجود دارد و این روابط مخدوش شده، اینطور نبود، در اوج تحولات سوریه، رژیم صهیونیستی به غزه حمله کرد و حماس همانند قبل از بحران سوریه، به این موضوع واکنش نشان داد و اسرائیلی‌ها مجبور شدند پیشنهاد آتش‌بس بدهند و ایران هم به حمایت‌های خود در این قضیه ادامه داد.

عناصری در حماس وجود داشتند که از وضعیت سوریه فاصله گرفتند و در نقطه مقابل راهبرد مشترک ما و سوریه قرار گرفتند ؛ آن عناصر تلاش می‌کردند دیدگاه شخصی خود را به کل حماس تعمیم بدهند درحالی‌که در همان زمان ما بهترین روابط و همکاری را با حماس داشتیم. الان آن عناصر هم به این نتیجه رسیده‌اند که محاسباتشان در رابطه با سوریه غلط بوده و قدری نسبت به پیش‌بینی‌شان درباره آینده سوریه جوگیر شده‌اند و آنها هم تلاش کردند به جرگه رهبران حماسی بپیوندند که نه‌تنها روابطشان با ایران سرد نشد بلکه روابط گرمی داشتند. آن عناصر سرد و دارای تحلیل نادرست هم رویه خودشان را اصلاح کرده‌اند. در نگاه کلی روابط جوهری ایران و حماس روابط خوبی بوده اما در ماه‌های اخیر خوب‌تر و گرم‌تر شده است.

تنش بین قطر و عربستان به‌نظر می‌رسد در نزدیک شدن حماس و ایران تأثیر‌گذار بود، فکر می‌کنید روابط ما با قطر بعد از این تنش توانست به نحو مطلوب مدنظر قرا بگیرد؟

روابط ایران و قطر ظرفیت بسیار بیشتری برای همکاری دارد، یکی از نمادهای توسعه همکاری‌ها سفر مقامات عالی رتبه دو کشور است. در سال‌های اخیر و تقریبا از زمانی که آقای شیخ تمیم امیر قطر شده ایشان سفر رسمی و دوجانبه‌ای به ایران نداشته است لذا از نظر نماد روابط، این نماد نشان نمی‌دهد روابط در سطح بالایی تنظیم شده باشد، البته ایران از توسعه روابط با قطر حمایت کرده است. در رابطه با تنش عربستان و قطر ما خوشحال نیستیم که کشورهای منطقه با هم اختلاف داشته باشند؛ ما از گفت‌وگو و همکاری بین کشورهای منطقه حمایت می‌کنیم.

آینده ما با عربستان چه خواهد شد؟

اگر بخواهیم با یک نگاه آینده‌پژوهی به موضوع بپردازیم، ریاض گزینه‌ای جز بازگشت به روابط طبیعی با تهران ندارد. نکته دوم اینکه همچنان رفتار عربستان آل‌سلمان در منطقه در ارتباط با سوریه، یمن، لبنان، بحرین و عراق غیرسازنده است، با این حال تصور می‌کنم اگر حاکمان فعلی عربستان در بحران‌های داخلی خود موفق بشوند و به مرحله ثبات در داخل عربستان برسند، عربستان محمد‌بن‌سلمان در آینده در مسیر بازگشت به روابط عادی با ایران قدم خواهد برداشت.

موضوع جنجال‌برانگیز دیگر، مذاکره موشکی است، موگرینی گفته بود که ایران مایل بوده در موضوعات دیگر هم مذاکره کند اما این اروپا بوده که خواسته فقط درباره موضوعات هسته‌ای مذاکره شود.

به‌نظر من اگر ایران قدرت دفاعی بالا نداشت و نفوذ بالا در قبال تحولات منطقه نبود نه آمریکا و نه 5کشور حاضر نبودند سال‌ها با ایران بر سر میز مذاکره بنشینند. از همان ابتدا آمریکا و برخی کشورهای غربی تلاش کردند برجام را گروگان بگیرند برای اینکه ایران برآمده در منطقه و قدرت دفاعی‌اش را تضعیف کنند چون می‌دانند با تضعیف قدرت دفاعی ایران می‌توانند گام‌های بعدی را بردارند. فراموش نکنیم، من در عراق به‌عنوان دیپلمات حضور داشتم و از نزدیک دیدم در قالب بازرسی‌های سازمان ملل آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها 10سال تمام عراق را شخم زدند و وقتی مطمئن شدند صدام هیچ سلاح و موشک و امکاناتی ندارد جز کلاش و سلاح‌های بی‌خاصیت، آن موقع آمریکا تصمیم گرفت به عراق حمله کند، یعنی آمریکا اول تمام دندان‌های صدام را کشید و وقتی که خیال آنها راحت شد که عراق هیچ واکنشی نمی‌تواند نشان دهد بعد از 10سال عملیات نظامی گسترده در عراق را آغاز کردند.

آمریکایی‌ها خیلی حساب شده توان دفاعی ما و نفوذ ما درمنطقه را هدف قرار داده‌اند، برجام را گروگان گرفته‌اند تا این دو توان ما را در حد اعلای خودش تضعیف کنند.

آیا ایران با مذاکرات منطقه‌ای مخالف است؟

به‌نظر من تفاوتی بین بدعهدی آمریکای اوباما و بدعهدی آمریکای ترامپ وجود ندارد. روش‌ها و تاکتیک‌ها فرق دارد، دقیق‌ترین راهبردی که می‌توان اتخاذ کرد این است که در موضوع دفاعی هیچ‌گونه مذاکره‌ای نداریم، در موضوع منطقه‌ای، حل و فصل مسائل منطقه از درون منطقه باید صورت بگیرد اما مشارکت طرف‌های بین‌المللی در حل و فصل مسائل با روش سیاسی می‌تواند یک موضوع قابل توجه باشد، اما خط قرمز اینجاست، گروگان گرفتن برجام نباید عاملی شود که بخواهند در موضوعات منطقه‌ای ایران را که همواره نقش سازنده داشته، وارد چالش جدید کنند.