سفره مردم با یارانه پر نشد!
پرداخت ماهی 45هزار و 500 تومان آن هم در یک خانواده 6-5 نفره، خیلیها را خرسند کرد و امیدوار به اینکه سطح رفاه زندگیشان با این پول بالاتر میرود و زندگی راحتتری را خواهند گذراند.
با این آرزو که تعداد بیشتری از خواستههای فرزندانشان را برآورده کرده و زندگی شادتری خواهند داشت. غافل از آنکه معادلات اقتصاد با آنچه در ظاهر تصور میشود تفاوت دارد. ماهی ٤٥ هزار و ٥٠٠ تومان به ازای هر نفر که به قراری ماهی سه هزار و ٥٠٠ میلیارد تومان میشود برای خرید مایحتاج وارد بازار شد ولی در مقابل بازار توان جوابگویی به این میزان تقاضا را نداشت و در نتیجه قیمتها در بازار رفتهرفته بالا رفت. ماه به ماه رشد قیمتها توان خرید مردم را کاهش داد و امروز پس از گذشت پنج سال از آغاز هدفمندی یارانهها میبینیم که نهتنها سطح رفاه خانوارها افزایش نیافته است بلکه مصرف مواد غذایی اساسی مانند شیر، گوشت، برنج و نان در سبد خوراکی خانوار آب رفته است. نهتنها مصرف مواد غذایی اساسی بلکه تمام مصارف با استناد به جدیدترین آمار بانک مرکزی از هزینه و درآمد خانوار در سال ٩٣، کمتر شده است. سبد غذایی و آشامیدنی ١٩ درصد آب رفت هر خانواده در سال ١٣٨٩ یعنی سالی که هدفمندی یارانهها برای بهتر شدن زندگی مردم آغاز شد؛ دو هزار و ٣١٨ کیلوگرم مواد خوراکی و آشامیدنی مصرف میکرد ولی این مصرف در سال ٩٣ به یک هزار و ٨٧٤ کیلوگرم رسیده است که نشان میدهد سبد غذایی مردم 19/15 درصد کوچکتر شده است. اگر فقط ملاک مقایسهمان مقدار مصرف اقلام خوراکی و آشامیدنی اساسی باشد میزان مصرف از یک هزار و ٧٦ کیلوگرم به ٨٤٦ کیلوگرم کاهش یافته که به این ترتیب 21/37 درصد افت مصرف مشاهده میشود. این نکته را باید اضافه کرد که مبنای محاسبه سرانه مصرف، خانوار است. یعنی در یک خانوادهای که به طور متوسط در سال ٨٩، 3/7 نفر جمعیت داشته مقدار مصرف مواد غذایی محاسبه شده است. با توجه به اینکه تعداد افراد خانوار در سالهای گذشته رو به کاهش بوده به تعبیری بُعد خانوار کاهش یافته و به 3/4 نفر در هر خانوار رسیده است. به این ترتیب تعداد افراد هر خانواده به طور متوسط 0/4نفر کاهش یافته است. بنابراین بخشی از افت مصرف سالانه مواد غذایی هر خانوار به کاهش بُعد خانوار مربوط میشود ولی از آنجا که بُعد خانوار تنها 0/4 نفر کمتر شده، تاثیر کاهش جمعیت خانوارها در کاهش مقدار مصرف مواد غذایی چندان تاثیرگذار نیست. به طور مثال در مورد مصرف برنج درحالی که در سال ٨٩، هر نفر 42/97 کیلوگرم برنج در سال مصرف میکرد؛ میزان مصرف در سال ٩٣ به 35/29 کیلوگرم کاهش یافت. 5/14 درصد افت مصرف با لحاظ بُعد خانوار محاسبه میزان کاهش مصرف ١١ قلم مواد خوراکی اساسی بر اساس بُعد خانوار سرانه نشان میدهد در سال ٨٤، هر فرد در سال ٢٩٠ کیلو گرم مواد خوراکی و آشامیدنی اساسی مصرف میکرد اما مقدار مصرف هر فرد در سال گذشته به ٢٤٨ کیلوگرم رسید که 14/48 درصد کمتر شده است. در مورد مصرف تمام اقلام خوراکی و آشامیدنی نیز این آمارها با روندی مشابه قابل مشاهده است. به این صورت که مصرف اقلام خوراکی و آشامیدنی هر فرد در سال ٦٢٦ کیلوگرم در سال ٨٩ بوده که با ١٢ درصد کاهش به ٥٥١ کیلوگرم در سال ٩٣ رسیده است. هر نفر ماهانه ٧٧٩ هزار تومان هزینه و ٤٩٣ هزار تومان درآمد داشته است مقایسه هزینه و درآمد خانوارها طبق معمول از عقبماندگی درآمدها نسبت به هزینه افراد حکایت دارد. در سال ٩٣ هر خانوار در سال ٣١ میلیون و ٨١٥ هزار و ٤٩٨ تومان هزینه داشته است که میشود دو میلیون و ٦٥١ هزار و ٢٩١ تومان هزینه ماهانه و اگر بخواهیم هزینه هر نفر در ماه را محاسبه کنیم رقم ٧٧٩ هزار و ٧٩١ تومان به دست میآید. در مقابل هر خانوار در سال ٩٣ به طور متوسط ٢٠ میلیون و ١١٧ هزار و ٢٠٥ تومان درآمد خالص پولی داشته است که درآمد ماهانه خانوار بر این اساس یک میلیون و ٦٧٦ هزار و ٤٣٣ تومان برآورد شده و درآمد هر فرد در یک ماه ٤٩٣ هزار و ٣٨ تومان محاسبه میشود. با کسر میزان هزینه از درآمد ماهانه هر فرد ملاحظه میشود که هر نفر در ماه برای مخارج خود ٢٨٦ تومان کسری درآمد دارد. هر خانواده ماهانه ٩٧٤ هزار تومان کسری دارد با محاسبه هزینه و درآمد خانوار در سال ٩٣ میتوان گفت که هر خانواده برای تامین مایحتاج خود در ماه ٩٧٤ هزار و ٨٥٨ تومان کسری دارد. عقب ماندگی درآمد از هزینه همواره وجود داشته است. این کسری را در سال ٨٩ هم میتوان دید. فقط ارقام کمی متفاوتتر بوده است. در این سال درآمد سالانه هر خانوار ٩ میلیون و ٢٢٩ هزار و ٦٩٧ تومان بوده که ماهانه ٧٦٩ هزار و ١٤١ تومان برآورد میشود. در مقابل هزینه سالانه خانوار ١٣ میلیون و ٤٥٤ هزار و ٣٢١ تومان و هزینه ماهانه خانوار یک میلیون و ١٢١ هزار و ١٩٣ تومان بوده است. بر اساس این ارقام میزان کسری هر خانواده برای تامین مایحتاج ماهانه خود ٣٥٢ هزار و ٥٢ تومان محاسبه میشود. هزینه خوراکیها کم شد یکی از نکاتی که از سوی اقتصاددانان به عنوان آیتمی که سطح رفاه اقشار متوسط و پایینتر را تحت تاثیر قرار میدهد؛ افزایش هزینه خوراکیهاست. از آنجا که سهم خوراکیها از سایر هزینهها مانند کفش و کیف، پوشاک و تفریح و... در طبقات متوسط و ضعیف جامعه بیشتر است؛ رشد قیمت خوراکیها به عنوان یک آیتم برای تغییرات سطح رفاه خانوار در نظر گرفته میشود. در سال ٩٣ کاهش کمتر قیمت خوراکیها نسبت به دیگر گروههای هزینهای به عنوان یک نشانه مثبت برای سطح رفاه خانوارهای کمدرآمد تلقی میشود به این مفهوم که با توجه به اینکه خوراکیها در سال ٩٣ تنها 8/1درصد افزایش قیمت داشته است؛ خانوارهای با درآمد کمتر قدرت خرید خود را به اندازه سالهای قبل از آن که هزینههای خوراکی بالای ٣٠ درصد رشد داشت؛ از دست ندادهاند و توان خرید خوراکیهای بیشتری را در سال به دست آوردهاند. تداوم این روند میتواند به معنی آن باشد که در درازمدت و مثلا با ادامه روند رشد کم در هزینه خوراکیها طی ١٠ سال میتوان انتظار بهبود سطح رفاه خانوار را داشت.