۰ نفر

منظور از تجزیه ‌و تحلیل سهام چیست؟

۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۵:۳۲
کد خبر: 715163
منظور از تجزیه ‌و تحلیل سهام چیست؟

تجزیه و تحلیل سهام روشی است که سرمایه گذاران و معامله گران برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش به کار می‌گیرند.

 سرمایه گذاران و معامله گران با مطالعه و ارزیابی داده های گذشته و فعلی تلاش می کنند تا با تصمیم گیری آگاهانه در بازار برتری کسب کنند.

تحلیل بنیادی

دو نوع اساسی تحلیل سهام وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل فنی. تجزیه و تحلیل بنیادی بر داده های حاصل از منابع از جمله سوابق مالی، گزارش های اقتصادی، دارایی های شرکت و سهم بازاری متمرکز است. سرمایه گذاران و تحلیلگران برای انجام تجزیه و تحلیل بنیادی یک شرکت سهامی عام یا بخش اقتصادی، معمولاً معیارهای مربوط به صورت های مالی شرکت – ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و پاورقی های آن‌ها – را تجزیه و تحلیل می کنند. این صورت‌های مالی در قالب گزارش Q-10 یا 10-k و از طریق سامانه پایگاه داده EDGAR که توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) اداره می شود، برای عموم منتشر می شوند. سرمایه گذارانی که به دنبال تعیین میزان درآمد، هزینه ها و سود شرکت‌ها هستند همچنین گزارش‌های درآمدی را که در طی بیانیه مطبوعاتی درآمد سه ماهه شرکت‌ها منتشر می‌شوند تجزیه و تحلیل می‌کنند.

تحلیلگران هنگام تجزیه و تحلیل سهام بر اساس صورت های مالی شرکت‌ها، معمولاً معیارهای سودآوری، نقدینگی، توان مالی پرداخت بدهی، کارایی، مسیر رشد و اهرم مالی شرکت را بررسی می کنند. برای تعیین میزان سلامت شرکت‌ها می توان از نسبت های مختلفی استفاده کرد. به عنوان مثال، نسبت‌های جاری و سریع برای برآورد توانایی مالی شرکت برای پرداخت بدهی های کوتاه مدت با استفاده دارایی های جاری خود استفاده می شوند. نسبت جاری با تقسیم دارایی های جاری بر بدهی های جاری که در ترازنامه یافت می‌شوند، محاسبه می شود. اگرچه چیزی به عنوان نسبت فعلی ایده آل وجود ندارد، اما نسبت‌های کمتر از 1 ممکن است به تحلیلگر سهام نشان دهد که شرکت در وضعیت مالی ضعیفی قرار دارد و ممکن است در پرداخت تعهدات بدهی کوتاه مدت خود در زمان سررسید آن‌ها دچار مشکل شود.

تحلیلگر سهامی که ترازنامه شرکتی را بررسی می‌کند ممکن است بخواهد از سطح بدهی فعلی آن شرکت اطلاع پیدا کند. در این مورد، تحلیلگر مربوطه ممکن است نسبت بدهی شرکت را محاسبه کند که با تقسیم کل بدهی ها بر کل دارایی های شرکت محاسبه می شود. نسبت‌های بدهی بالاتر از 1 معمولاً به این معنی هستند که شرکت بدهی بیشتری نسبت به دارایی‌های خود اخذ کرده است. در این مورد، تحلیلگر سهام به دلیل استفاده شرکت از اهرم مالی بالا ممکن است به این نتیجه برسد که افزایش نرخ بهره ممکن است احتمال نکول شرکت را افزایش دهد.

تجزیه و تحلیل سهام شامل مقایسه صورت های مالی جاری یک شرکت با صورت های مالی آن در سال های گذشته می‌شود تا سرمایه‌گذار بینشی به دست آورد که آیا شرکت در حال رشد است، وضعیت باثباتی دارد یا وضعیت آن رو به زوال است. صورت مالی شرکت‌ها را می توان با یک یا چند شرکت دیگر در همان صنعت نیز مقایسه کرد. تحلیلگر سهام ممکن است با بررسی صورت سود و زیان دو شرکت رقیب حاشیه سود عملیاتی آن‌ها را با یکدیگر مقایسه کند. حاشیه سود عملیاتی که به صورت درآمد عملیاتی تقسیم بر درآمد محاسبه می شود، معیاری است که نشان می دهد پس از پرداخت هزینه های عملیاتی چه مقدار درآمد برای شرکت باقی مانده است و چه بخشی از این درآمد برای پوشش هزینه های غیرعملیاتی باقی می‌ماند. شرکتی که حاشیه عملیاتی آن 0.30 باشد مطلوب‌تر از شرکتی با حاشیه 0.03 ارزیابی می‌شود. حاشیه عملیاتی 0.30 به این معنی است که به ازای هر دلار درآمد شرکت، 30 سنت پس از پوشش هزینه های عملیاتی برای شرکت باقی می ماند. به عبارت دیگر، شرکت 70 سنت از هر دلار حاصل از فروش خالص را برای پرداخت هزینه های متغیر یا عملیاتی خود استفاده می کند.

تحلیل فنی

روش دوم تحلیل سهام، تحلیل فنی است. تحلیل فنی بر مطالعه الگوهای قیمت گذشته و حال برای پیش بینی احتمال حرکت قیمت در آینده تمرکز دارد. تحلیلگران فنی بازار مالی را به عنوان یک کل تجزیه و تحلیل می کنند و در درجه اول به قیمت و حجم و همچنین عوامل عرضه و تقاضا که بازار را به حرکت در می آورند توجه دارند. نمودارها ابزارهای کلیدی تحلیلگران فنی هستند زیرا تصویری نموداری از روند تغییرات قیمت سهام را در یک بازه زمانی مشخص نشان می‌دهند. به عنوان مثال، تحلیلگر فنی با استفاده از نمودار ممکن است مناطق خاصی را به عنوان سطوح حمایت یا مقاومت علامت‌گذاری کند. سطوح حمایتی با پایین‌ترین سطوح قیمت قبلی سهام در زیر قیمت معاملاتی فعلی آن مشخص می‌شوند و نشانگرهای سطوح مقاومت نیز بر اساس بالاترین قیمت قبلی سهام در بالای قیمت فعلی آن قرار داده می‌شوند. شکست سطح حمایت و حرکت قیمت به زیر آن نشان دهنده تشکیل یک روند نزولی برای تحلیلگر سهام است، در حالی که شکست سطوح مقاومت و حرکت قیمت به سطوح بالاتر از آن چشم انداز صعودی را به همراه خواهد داشت.

تجزیه و تحلیل فنی سهام تنها زمانی مؤثر است که نیروهای عرضه و تقاضا بر روند قیمت تحلیل شده تأثیر بگذارند. هنگامی که عوامل خارجی بر حرکت قیمت تاثیر می‌گذارند، ممکن است تجزیه و تحلیل سهام با استفاده از تحلیل فنی موفقیت آمیز نباشد. نمونه هایی از عواملی خارجی به غیر از عرضه و تقاضا که ممکن است بر قیمت سهام تأثیر بگذارند عبارتند از تجزیه سهام، فرآیند ادغام، اعلام سود توزیعی سهام، دادخواهی سنخی، مرگ مدیر عامل شرکت، حمله تروریستی، رسوایی های حسابداری، تغییر مدیران، تغییرات سیاست پولی و غیره.

هم تحلیل بنیادی و هم تحلیل فنی را می توان به طور مستقل یا در کنار هم انجام داد. برخی از تحلیلگران از هر دو روش تحلیل استفاده می کنند، در حالی که برخی دیگر به یکی از آنها پایبند هستند. در هر صورت، استفاده از تجزیه و تحلیل سهام برای بررسی سهام شرکت‌ها، بخش ها و بازار روش مهمی برای ایجاد بهترین استراتژی سرمایه گذاری برای تشکیل سبد سهام است.