۰ نفر

برزیل، روسیه، هند و چین (BRIC)

۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۶:۰۹
کد خبر: 710492
برزیل، روسیه، هند و چین (BRIC)

چین و هند به ترتیب به تامین کنندگان غالب کالاهای تولیدی و خدمات در جهان تبدیل خواهند شد.

در حالی که برزیل و روسیه نیز به طور مشابه به تامین کنندگان غالب مواد خام تبدیل می‌شوند. از سال 2010، آفریقای جنوبی به این گروه ملحق شده است که اکنون به عنوان BRICS شناخته می شود.

نکات کلیدی

اصطلاح BRIC مخفف بلوک اقتصادی کشورهای متشکل از برزیل، روسیه، هند و چین است.

در سال 2010، آفریقای جنوبی به گروه BRIC پیوست.

اقتصاددانان بر این باورند که این چهار کشور تا سال 2050 به دلیل هزینه های پایین نیروی کار و تولید به تامین کنندگان عمده کالاها، خدمات و مواد خام تولید تبدیل خواهند شد.

منتقدان استدلال می‌کنند که مواد خام کشورها نامحدود فرض شده است و مدل‌های رشد ماهیت محدود سوخت‌های فسیلی، اورانیوم و دیگر منابع حیاتی و پرمصرف را نادیده می‌گیرند.

سلطه‌ی جهانی BRIC بر رشد اقتصادی جهان

در سال 1990، کشورهای BRIC  در حدود 11 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی (GDP) را به خود اختصاص می‌دادند. تا سال 2014، این رقم به نزدیک به 30 درصد افزایش یافت. این ارقام پس از سقوط به لحاظ ارزشی در نزدیکی بحران مالی 2008 در سال 2010 به بالاترین رقم خود رسیدند.

در ابتدا توسط جیم اونیل از گلدمن ساکس در سال 2001 پیش بینی کرد که کشورهای BRIC به سریع الرشدترین اقتصادهای بازاری تبدیل خواهند شد. در این نظریه گلدمن ساکس استدلال نشده است که این کشورها یک اتحاد سیاسی مانند اتحادیه اروپا (EU) یا یک انجمن رسمی بازرگانی را تشکیل خواهند داد هستند. در عوض، ادعا شده است که این کشورها از قدرتی مشابه بلوک اقتصادی برخوردارند. کشورهای BRIC انعقاد موافقت نامه های تجاری رسمی را در میان خود اعلام نکرده اند، اما رهبران این کشورها به طور مرتب در اجلاس سران شرکت می کنند و اغلب هماهنگ با منافع یکدیگر عمل می کنند. فرض بر این است که این اقتصادها تا سال 2050 از بسیاری از قدرت های بزرگ اقتصادی فعلی ثروتمندتر خواهند شد.

این رشد از هزینه های کمتر نیروی کار و تولید در این کشورها ناشی خواهد شد. نظریه ابتدایی BRIC در سال 2010 گسترش یافت تا آفریقای جنوبی را به عنوان پنجمین کشور این بلوک شامل شود. بسیاری از شرکت ها همچنین از کشورهای BRIC به عنوان منبع توسعه خارجی یا فرصت های سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) یاد می کنند. گسترش تجارت خارجی در کشورهایی اتفاق می افتد که اقتصادهای امیدوارکننده ای دارند که می‌توان در آن‌ها سرمایه‌گذاری کرد.

گلدمن ساکس که ابداع کننده این اصطلاح بود همچنین صندوق سرمایه گذاری خاصی را ایجاد کرد که به ویژه فرصت های اقتصادی موجود در کشورهای BRIC را هدف قرار می دهد. با این حال، در سال 2015 پس از کاهش چشم‌انداز رشد اقتصادهای جهان، این صندوق را با صندوق گسترده‌تر بازارهای نوظهور ادغام کرد.

مقدمه و تالیفات اولیه در مورد کشورهای BRIC

اونیل در گزارش خود در سال 2001 که توسط گلدمن ساکس منتشر شد، اشاره دارد در حالی که رشد تولید ناخالص داخلی جهانی در سال 2002 به میزان 1.7 درصد پیش‌بینی می‌شد برآوردهای موجود حاکی از آن بودند که کشورهای BRIC سریع‌تر از کشورهای گروه G-7 رشد کنند. کشورهای گروه G-7 گروهی از هفت اقتصاد پیشرفته جهانی شامل کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و ایالات متحده است.

اونیل در مقاله‌ای با عنوان «ساختن کشورهای BRIC اقتصادی بهتر»، چهار سناریو را برای اندازه گیری و پیش بینی تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص داخلی تعدیل شده برحسب برابری قدرت خرید (PPP) تشریح کرده است. در این سناریوها، فرض تولید ناخالص داخلی اسمی کشورهای BRIC از  8 درصد اندازه‌گیری شده به دلار آمریکا (USD) در سال 2001 به 14.2 درصد افزایش می‌یابد — یا در صورت تبدیل به نرخ برابری قدرت خرید به 23.3 درصد تا 27.0 درصد می‌رسد.

در سال 2003، دومینیک ویلسون و روپا پوروشوتامان گزارشی را با عنوان «رویاپردازی با کشورهای BRIC: مسیری به سوی 2050» تالیف کردند که بار دیگر توسط گلدمن ساکس منتشر شد و در آن ادعا شده بود که تا سال 2050 اقتصاد دسته کشورهای BRIC ممکن است برحسب دلار به اندازه‌ای بزرگتر از کشورهای G7 برسد. بنابراین، مهم‌ترین اقتصادهای جهان در چهار دهه آینده به‌شدت متفاوت به نظر می‌رسند، زیرا بزرگترین قدرت‌های اقتصادی جهانی از نظر درآمد سرانه، دیگر ثروتمندترین کشورها نیستند.

اثر پژوهشی با عنوان کشورهای BRIC و فراتر از آن که در سال 2007 منتشر شد که بر ظرفیت رشد کشورهای BRIC همراه با تأثیرات زیست محیطی این اقتصادهای در حال رشد و پایداری رشد آنها تمرکز داشت. این گزارش 11 کشور بعدی (N-11) را نیز در نظر گرفته است که اصطلاحی برای اشاره به 11 اقتصاد نوظهور در رابطه با کشورهای BRIC است. این مطالعه همچنین به بررسی صعود کلی بازارهای جهانی جدید پرداخته است.

انتقاد از نظریه BRIC

نظریه اونیل در مورد کشورهای BRIC با تغییر فضای اقتصادی و جغرافیایی سیاسی در طول سال ها به چالش کشیده شده است. استدلال هایی که در این زمینه مطرح شده‌اند شامل این مفهوم می‌شوند که در این نظریه مواد خام در کشورهای BRIC چین، روسیه و آفریقای جنوبی نامحدود در نظر گرفته شده است. کسانی که از مدل‌های رشد اقتصادی انتقاد می‌کنند می‌گویند این الگوها ماهیت متناهی سوخت‌های فسیلی، اورانیوم و دیگر منابع حیاتی و پرمصرف را نادیده می‌گیرند. همچنین استدلال شده است که چین از نظر رشد تولید ناخالص داخلی و قدرت سیاسی از اقتصادهای دیگر اعضای BRIC با اختلاف زیادی پیشی گرفته و این کشور را در دسته بندی متفاوتی قرار می دهند.