آیا احمدینژاد بلوف میزند؟
محمود احمدینژاد مدعی است که فشارهای زیادی برای بازگشت به سیاست بر او وارد میشود اما او چنین قصدی ندارد. در همین حال برخی چهرههای اصولگرا اعتقاد دارند که اگر بیاید هم توان برهم زدن معادلات سیاسی موجود را ندارد.
دو سال از اتمام دولت محمود احمدینژاد گذشته است اما هنوز سایه حضورش بر سر سیاست کشور است. در یک سال اخیر بحث ورود دوباره او به عرصه قدرت سیاسی داغ شده و آمدن و نیامدنش سؤالی است که گویا رییسجمهور پیشین و هوادارانش از باقی ماندن آن لذت میبرند. تا چند ماه قبل فقط خبری در راه بود اما حالا عده از وزرای دولت نهم و دهم در کنار هم جمع شده و برای حضور در صحنه رقابتهای انتخاباتی اعلام موجودیت کردهاند. رییس سابق آنها نیز مصرانه میگوید علیرغم پایگاه رأی مردمی و تمایلی که برای حضورش وجود دارند، چنین قصدی ندارد. ماجرا از آنجایی آغاز شد که با یک تصویر اینستاگرامی شروع دوباره فعالیتهایش را نوید داد، پس از آن جلسات و سفرهای استانی به بهانههای مختلف از سر گرفته شد. مراسم گرامیداشت مادر احمدینژاد، سخنرانی به بهانه سالگرد پیروزی انقلاب، مراسم تشییع پیکر شهدای غواص و ... از موارد است که تاکنون با رنگ و بوی انتخاباتی برگزارشده است. حالا هم رئیس دولت نهم و دهم در مراسم افطار با شماری از مقامات و مسئولان عالیرتبه دولتهای نهم و دهم که چند روز پیش در ساختمان ولنجک تهران برگزار شد، گفته است «بنده و جمعی از دوستان پس از یک بررسی دقیق به این نتیجه رسیدهایم که در این مقطع از زمان، بهجز بازخوانی و تبیین اندیشه حاکم بر انقلاب که همان اندیشه امام راحل، اسلام ناب و حقیقت توحید و عدالت است، هیچ مسئولیت و تکلیف دیگری نداریم. ... شما میدانید که فشار بر جمع ما برای حضور در برنامههای سیاسی مثل انتخابات مجلس و دولت و چه و چه زیاد است. من میخواهم خدمت آن دسته از عزیزانی که اطلاع ندارند عرض کنم که ما در اینجا بهطور مطلق هیچ برنامهای و علاقهای برای فعالیتهای انتخاباتی نداریم.» احمدینژاد از یکسو اینچنین میگوید و از سوی در یک مراسم ملی همچون تشییع پیکر شهدا یکباره از روی صحن سر درمیاورد. همکارانش نیز اعلام موجودیت میکنند و با جریان اصولگرا جلسه تشکیل میدهند. طیف نزدیک به پایداری که بعد از آن یکشنبه سیاه و قهر 11 روزه احمدینژاد راهش را از جریان انحرافی جدا کرد نیز این روزها به هر در میزند تا در میان ائتلافها و یارگیریهای جریان اصولگرایی سهم بیشتری از آن خود کند. سؤال اینجا است که تکلیف احمدینژاد و یارانش در عرصه سیاست کشور و انتخابات آتی چه خواهد بود؟ قصد آمدن دارند یا از طرح این مسئله بهعنوان حربهای برای به هم زدن بازی دیگر طیفها استفاده میکنند؟ سؤال دیگر در این مقطع زمانی و قبل از انتخابات میتوان به آن پرداخت این است که چه گروه و چه جریانی به احمدینژاد فشار میآورد که وارد صحنه شود؟ برخی کارشناسان و فعالان سیاسی همیشه این نوع اظهارات احمدینژاد را در حد یک بلوف سیاسی میدانند و اعتقاددارند که نباید آن را چندان جدی گرفت. برخی دیگر نیز اعتقاددارند که هر یک از چهرههای سیاسی کشور را باید بهاندازه جایگاه خود جدی گرفت و با بزرگنمایی و کوچک نمایی قضاوت نکرد. محسن کوهکن کارشناس مسائل سیاسی اصولگرا ازجمله افرادی که در گروه دوم جای میگیرد. وی در گفتوگو با فرارو گفت: اینکه چه کسانی به احمدینژاد فشار میآورند را خودش باید پاسخ دهد اما به اعتقاد من کیفیت فشارها از کمیت آن بیشتر اهمیت دارد. وی افزود: ممکن است که تعداد زیادی فشار آورند که احمدینژاد بازگردد و گاهی ممکن است که چند نفر از مشاورانش خیلی فشار آورند لذا کیفیت آن از کمیت آن بسیار مهمتر است. این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه این مسئله چندان مهم نیست، گفت: به نظر من مسئله بازگشتن یا نگشتن احمدینژاد بهاندازهای بزرگ نیست که خیلی به آن بپردازیم. بازگشت او هم چندان معادلات سیاسی کنونی را به هم نخواهد زد. کوهکن افزود: عدهای از یاران او نیز اکنون مجموعهای را تشکیل دادهاند که اعلام میشود نسبتی با احمدینژاد ندارد. من هم با شناختی که از آنها دارم آن را منتسب به احمدینژاد نمیدانم. از سوی دیگر معتقد هستم که احمدینژاد هم مانند هر کس دیگر برای خود جایگاهی دارد که باید در همان جایگاه دیدش، نه کوچکتر و نه بزرگتر آن.