x
۰۸ / تير / ۱۳۹۴ ۱۵:۱۶

ایران بعد از 8 سال در مطب دکتر!(طنز)

- آقای دکتر سلام. من داغونم. فکر کنم با ماشین تصادف کردم و بعد یه تریلی از روم رد شده و بعد افتادم ته دره. خوب میشم؟

کد خبر: ۸۷۶۵۱
آرین موتور

: بذار ببینم. کجات درد می‌کنه؟ اینجا؟ فکر کنم استخوونت شکسته. - نه آقای دکتر. اونجام اصلا درد نمی‌کنه. : عجیبه. اینجا باید استخوون‌های دکلی‌ات باشه. چطوری تو استخوون نداری و هنوز سر پایی؟ - نمی‌دونم. دکل‌هام کو؟ : دکل‌رو ول کن عزیزم. کلیه‌هات که در پزشکی بهش میگیم خزانه بدن، هم نیست. یعنی خالی‌خالیه. مگه میشه جفت کلیه‌هات‌رو نداشته باشی؟ - کلیه هم ندارم؟ خزانه خالی‌ایه؟ : خزانه‌رو ول کن. کل رگ‌های زمینی و هوایی و ریلی‌ات به حال خرابی افتاده. نه گلبولی می‌تونه بره نه می‌تونه بیاد. این چه وضعه راهه؟ راه ارتباط با خارجت هم کلا مسدوده و دهانت هم درست باز نمیشه. - رگ‌هام هم تعطیله؟ دهانم بسته‌اس؟‌ای بابا. : رگ‌ها‌رو ول کن. مغزت هم از کار افتاده. یعنی عملا پشت جمجمه‌ات یه حفره به اندازه سوراخ بابک زنجانی در شهرک غرب مشخصه که معلومه از اونجا مغز‌رو به‌عنوان یه دفینه خالی کردند. - مغزم‌رو هم درآوردند و خوردند یا فرار مغزها شده؟ : مغز‌رو ول کن. شش‌هات پر از گردوغبار و خاشاکه. - میگم چرا نفسم بالا نمیاد. : نفس‌رو ول کن. چرا کچل شدی؟ توی پزشکی بهش میگیم ازبین‌رفتن مراتع و جنگل‌ها. کی فروختی جنگلت‌رو؟ - نمی‌دونم آقای دکتر. : جنگل‌رو ول کن. چشمت هم خشک‌خشکه. این چه وضعه دریاچه‌ارومیه و هامونته؟ چشم بدون آب کور میشه‌ها. - میگم چرا چشمم دیگه آب نمی‌خوره... : چشم‌رو ول کن. ببین خانوم شما همه‌جات درب و داغونه و خالییه. ببینم تصادف کردی چیزی یادت نیست؟ - نه. فقط حس کردم چندتا تریلی و یه خاوری به این اندازه پُر از پول و طلا از روم رد شدن. یادمه از توی خاور صدای سلین دیون میومد... : عزیزم نگران نباش. ولی فکر کنم هشت سال توی کما بودی و افتاده بودی ته دره. یادته کی نجاتت داد؟ - کسی نجاتم نداد آقای دکتر. دیگه از اینکه کاری نکنم خسته شدم واسه همین پا شدم اومدم بیرون. : خب. آفرین. خیلی ظریف خودت‌رو نجات دادی. - امیدی هست آقای دکتر؟ جاییم صحیح و سالم مونده اصلا؟ : ببین عزیزم قلبت داره می‌زنه و این خیلی مهمه. معلومه خیلی قلب بزرگی داری. دمت گرم. می‌خوای از راننده‌ای که زیرت کرد شکایت کنی؟ - نه آقای دکتر. همان هشت سال کسی شکایتی نکرد، الان خنده‌دار نیست من شکایت کنم؟ راستش همین که زنده‌ام باز هم جای شکرش باقییه. : خیلی احساساتی شد. من اینجا باید بغض کنم و برم توی افق گم شم. تو خیلی قوی هستی.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x