اجبارحضورپتروشیمیهادربورسمنطقینیست
یکی از مهمترین خصایص مدیران باتجربه «شجاعت» در بیان واقعیتهای موجود است. از این منظر عباس شعریمقدم مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی کشور نمره خوبی را به خود اختصاص میدهد.
این مدیر باتجربه که با روی کار آمدن بیژن زنگنه دوران بازنشستگی را بدرود گفته و سکان مدیریت شرکتی را عهدهدار شد که با چالشهای فراوانی مواجه بود، در گفتوگوی اختصاصی خود با شجاعت تمام اظهار کرد: «نباید حتی تصور کنیم که تحریمها باقی میمانند. با وجود تحریمها صنعت پتروشیمی دورنمای امیدوارکننده و مشعشعی نخواهد داشت و توسعه آن بسیار آرام و لنگانلنگان خواهد بود.» مهندس شعریمقدم از نیاز صنعت پتروشیمی به جذب سالانه 7میلیارد دلار سرمایه خارجی تا 10سال خبر میدهد و اظهار میکند که هر چند بعضی میگویند که این جاهطلبانه است اما با رفع تحریمها خواهیم توانست به آن دست پیدا کنیم. متن کامل این گفتوگو را که بخش کوتاهی از آن در شماره قبلی روزنامه چاپ شده بود، در ادامه میخوانید. صنعت پتروشیمی از ابتدا صنعتی پیشرو و محرک موتور اقتصاد ایران تلقی میشده است. اما این صنعت فراز و نشیبهای فراوانی را در سالهای مختلف طی کرده است. آیا شما هنوز این قابلیت را برای صنعت پتروشیمی متصور هستید که بتواند پیشرو اقتصاد ایران باشد؟ اساسا ماهیت صنعت پتروشیمی با گذشته تفاوت پیدا کرده است. بدین معنا که این صنعت با حرکت به سمت خصوصی شدن و اجرای اصل 44 قانون اساسی ماهیت و نقش جدیدی پیدا کرده است. پیش از این، بدنه دولتی این صنعت نقش ایجاد و توسعه را ایفا کرده و از محل درآمدهای خود یا اخذ وام در این زمینه اقدام میکرد اما اکنون شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی طبق قانون حق سرمایهگذاری ندارد و باید برای جذب سرمایه بخش خصوصی اقدام کند. از اینرو این صنعت باید جذابیت خود را برای ورود سرمایهگذاران افزایش داده و هدایتگر و راهنمای بخش خصوصی برای ورود به این صنعت باشد. یکی از مهمترین خصایص یک صنعت برای جذب بخش خصوصی، مبحث امنیت سرمایهگذاری است. اکنون ابهام در نرخ خوراک گاز مجتمعها، از نگاه واحدهای خصوصی مانعی پیشروی تحقق این امنیت است. شما پیش از این اظهار کرده بودید که نرخ 13سنت برای این خوراک منطقی است. اکنون آخرین وضعیت جلسات وزارتخانههای نفت، اقتصاد و صنعت و معدن در مورد تعیین این نرخ به کجا رسیده است؟ قسمت عمده بحثها انجام شده و این موضوع در مرحله نهایی شدن است. در واقع نرخ خوراک تا چند روز آینده اعلام خواهد شد. تا جایی که من اطلاع دارم، نرخ 13سنت تغییری نخواهد کرد اما طبق قانون طرحهایی که در مناطق محروم و مورد نظر وزارت نفت قرار داشته و در تکمیل زنجیره ارزش و صنایع پاییندستی کمک کنند، شامل 30درصد تحفیف خواهند شد. به این ترتیب نرخ خوراک برای چنین مجتمعهایی به حدود 9سنت خواهد رسید. برخی مدعی هستند نرخ خوراک گازی در ایران در مقایسه با نرخ خوراک کشوری مانند قطر بالاست و این امر قدرت رقابتپذیری را از تولیدکنندههای ما سلب میکند. به نظر شما آیا با این نرخ خوراک پتروشیمی ایران توان رقابت با تولیدکنندگان پتروشیمی در بازار خلیج فارس را خواهد داشت؟ کشورهای حوزه خلیج فارس برای جذب سرمایهگذار تنوع قراردادی بسیار بالایی دارند. به عنوان مثال قطر قراردادی را با یک شرکت هندی منعقد کرده بود که به موجب آن نرخ خوراک برای طرف هندی صفر در نظر گرفته شده بود. اما در مقابل، طرف هندی متعهد شد تا قسمتی از تولید محصول نهایی خود را به صورت رایگان در اختیار قطر قرار دهد و قطر این میزان محصول را در بازارهای جهانی بفروش برساند. از سوی دیگر بعضی از کشورهای خلیج فارس نیز از مجتمعهای پتروشیمی مالیات اخذ میکنند. اگر من بخواهم در این زمینه نظر کارشناسی و شخصی خودم را مطرح کنم، اخذ مالیات از این واحدها روشی منطقی است. زیرا اخذ مالیات سبب میشود در وهله اول گاز با نرخ ارزانتری در اختیار مجتمعهای پتروشیمی قرار گیرد. از منظر دیگر اخذ مالیات از محل سود این واحدها سبب میشود که سودآوری در مجتمعهای پتروشیمی نسبت به وضعیت فعلی بیشتر تضمین شود. اما به هر صورت در وضعیت فعلی با توجه به اینکه ایران از مجتمعهای مستقر در مناطق آزاد مالیات اخذ نمیکند، نرخ 13سنت منطقی بوده و رقابتپذیری این واحدها را از بین نمیبرد. آیا این نرخ برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی یکسان خواهد بود. چون چندی پیش برخی اخبار از درخواست هندیها برای خوراک ارزانتر جهت سرمایهگذاری در پتروشیمی ایران حکایت میکردند. این قیمت برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی یکسان خواهد بود. هندیها با توجه به قراردادهایی که با خوراک ارزان در جنوب خلیج فارس بسته میشد از ما تقاضای تخفیف کردند. اما به هندیها اعلام شد که به دلیل عدم اخذ مالیات در ایران نرخ خوراک گازی در ایران مناسب است. جدا از هندیها، به تازگی مهندس زنگنه اعلام کردهاند که در حاشیه اجلاس اوپک در وین با مدیران شرکتهای توتال و شل مذاکراتی داشتهاند و این شرکتها برای سرمایهگذاری بهخصوص در صنعت پتروشیمی ایران ابراز علاقه کردهاند. آیا شما جزییات بیشتری در این زمینه در اختیار دارید؟ جناب مهندس پیوندی در این زمینه مذاکراتی با شرکتهای خارجی داشته است. این شرکتها دارای تکنولوژی بالایی در این صنعت هستند و برای ورود به ایران ابراز علاقه میکنند اما این امر را منوط به حصول توافق هستهیی کردهاند. پتروشیمی ایران برای جهش نیاز مبرمی به تکنولوژی خاصی ندارد و بیش از آن نیازمند سرمایهگذاری است. این مساله سبب میشود که شرکتهای غربی که سرمایه فراوانی دارند به دلیل بالاتر بودن نرخ بهره در ایران اشتیاق زیادی برای ورود به بازار ایران نشان دهند. با ورود شرکتهای خارجی تکنولوژیهای مورد نیاز نیز که در تکمیل زنجیره ارزش اهمیت دارند وارد میشوند. شرکتهایی از آلمان، سوییس، هلند، ایتالیا، هند و فرانسه و اسپانیا تاکنون با شخص بنده مذاکره کردهاند. البته تمایل ما به همکاری با امریکاییها بیشتر از اروپاییها است زیرا امریکاییها تکنولوژی برتری نسبت به اروپاییها داشته و از سوی دیگر نیز سخاوتمندتر از اروپاییها برخورد میکنند که همین مسائل مشارکت با آنها را بهصرفهتر میکند. با توجه به اینکه پیش از این وزیر نفت اعلام کردهاند که صنعت پتروشیمی به جذب 70میلیارد دلار سرمایهگذاری احتیاج دارد، برآورد شما از حجم جذب سرمایهیی که صنعت پتروشیمی خواهد توانست با برداشته شدن تحریمها در کوتاهمدت جذب کند چه میزان است؟ صنعت پتروشیمی برای جذب این 70میلیارد دلار در 10سال احتیاج به سرمایه 7میلیارد دلاری در یک سال دارد. بعضی میگویند که چنین برنامهیی جاهطلبانه و غیرممکن است. این عده به این مساله اشاره میکنند که در زمان حضور مهندس نعمتزاده در شرکت پتروشیمی که بزرگترین توسعه این صنعت در آن زمان رخ داد، جذب سرمایه پتروشیمی بهطور متوسط 2.7میلیارد یورو بوده است. اما این اظهارات بیپاسخ نیست. در مقابل این اظهارات باید به این توجه داشت که در آن زمان فقط شرکت صنایع ملی پتروشیمی متولی سرمایهگذاری و جذب منابع مالی بود اما اکنون طیف گستردهیی از سرمایهگذاران داخلی و خارجی را در اختیار داریم که مایل به سرمایهگذاری هستند. ازسوی دیگر در زمان دولت اصلاحات آقای زنگنه اقدامات بسیاری را برای ایجاد و تاسیس شرکتهای پتروشیمی کردند که در آن زمان در ابتداییترین مسایل فنی مانند جوشکاری مشکل داشتند اما اکنون در این زمینه با چالشی مواجه نیستیم. در سالهای گذشته ظرفیت این شرکتها گسترش یافته و اکنون در پی توسعه خود هستند که گامی فراتر از گذشته است. یکی از مشکلاتی که پس از خصوصیسازی در صنعت پتروشیمی رخ داد از بین رفتن برندی بود که پیش از این توسط شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایجاد شده بود. مجتمعهای پتروشیمی پیش از این زیر سایه یک چتر واحد در برند PCC فعالیت میکردند اما اکنون ماجرا تغییر کرده است. مهندس نجابت (مدیرعامل اسبق شرکت ملی صنایع پتروشیمی) نیز بهتازگی از این مساله انتقاد کرده و این واحدها را به اتخاذ روشی هماهنگ در برندسازی توصیه کرد. به نظر شما اکنون مجتمعهای پتروشیمی باید با این مساله چگونه برخورد کنند؟ به نتیجه رسیدن این مساله در گرو رسیدن شرکتهای پتروشیمی به بلوغ است. اروپاییها پس از پایان جنگ جهانی به این بلوغ رسیدند که هرچند تا چندی پیش در حال جنگ بودند، اما نیاز به اتحاد دارند. اکنون شرکتهای ما نیز باید به این بلوغ رسیده و از رقابت مخرب با یکدیگر دست بکشند. متاسفانه اخباری به گوش میرسد که شرکتهای ایرانی برای فروش بیشتر خود به تخریب یکدیگر و بازار میپردازند. اطلاعات در دست ما نشان میدهد پتروشیمیهای ایرانی در بازار چین به دنبال تخریب یکدیگر هستند که تاسفآور است. شرکت ملی صنایع پتروشیمی درنظر دارد که با برگزاری جلسات مرتب با شرکتهای داخلی آنها را به اثرات این اقدامات آگاه کرده و فرآیند این بلوغ را تسریع بخشد. امیدواری من این است که شرکتهای داخلی به سطحی از بلوغ برسند که مجددا به استفاده از شرکتهایی مانند «بازرگانی پتروشیمی» و «کالای پتروشیمی» بهعنوان متولی خرید و فروش روی بیاورند. در حال حاضر هر کدام از شرکتهای پتروشیمی به تنهایی اقدام به خرید مایحتاج خود میکنند. در صورتی که اگر همگی این مجتمعها توافق کنند که به جای اینکه تکتک اقدام به خرید کنند، استفاده از شرکتی مانند «کالای پتروشیمی» عهدهدار این امر شود هم از لحاظ قیمتی، هم از لحاظ انبارداری و بسیاری موارد دیگر به نفع آنها خواهد بود. اما متاسفانه به علت همان عدم بلوغی که به آن اشاره شد این رویکرد هنوز در کشور عملی نشده است. باتوجه به این مسایل آیا میتوان استنباط کرد که دولتی ماندن شرکتهایی مانند «کالای پتروشیمی» و «بازرگانی پتروشیمی» به نفع این صنعت بود؟ نه لزوما به این معنی نیست. حتی اگر شرکتهای یاد شده نیز دراختیار دولت باقی میماند بخش خصوصی ترجیح میداد خود مسوولیت فروش محصولات خود را بهعهده بگیرد و این مسوولیت را به دولت نمیسپرد. اساسا آزادی عملی که اکنون در دست مجتمعهای پتروشیمی است از نظر من قابل انتقاد نبوده و به نفع صنعت است. این شرکتها با چشیدن طعم فعالیت انفرادی درنهایت به این بلوغ خواهند رسید که هماهنگی و اتحاد تولیدکنندگان پتروشیمی با یکدیگر به نفع خودشان است. تبدیل شدن شرکت ملی صنایع پتروشیمی به سازمانی رگولاتوری که بتواند روابط واحدها با یکدیگر را هماهنگ کند تا چه اندازه در این زمینه راهگشا خواهد بود؟ ببینید در حال حاضر نیز شرکت صنایع ملی پتروشیمی با منش ریشسفیدانه سعی در حل و فصل مشکلات داشته است. اما این روش قطعا پایدار نخواهد بود و باید ساز و کاری قانونی برای این مساله تعریف شود. در حال حاضر یک مجموعه آییننامه رگولاتوری که مبنای بازدارندگی دارد تنظیم شده است. ما در نظر داریم که با تنظیم یک آییننامه حمایتی مسایلی مانند تضمین سرمایه (که از سال90 به بعد قانون این امکان را از شرکت ملی صنایع پتروشیمی سلب کرده است) را عملی و از واحدهای پتروشیمی در برابر بانکها حمایت کنیم. همچنین تعاملات این شرکتها با سازمان محیطزیست نیز به واسطه نبود تجربه کافی اکنون با چالشهایی مواجه است که NPC خواهد توانست در این موارد وارد عمل شود. این آییننامه به تازگی به مهندس زنگنه ارایه شده و منتظر اعلام نظر ازسوی وزیر است. البته بخشهایی از این آییننامه نیازمند اخذ مجوز ازسوی دولت است. به نظر شما پتروشیمی ایران در 10سال آینده باید در مسیر چه تولیداتی گام بردارد تا بتواند با رقبای منطقهیی و فرامنطقهیی خود رقابت داشته باشد؟ اولا در نظر داشته باشید که ایران کشوری سرشار از منابع انرژی است که منابع انسانی تحصیلکرده فراوانی دارد و از لحاظ اقلیمی نیز شرایط بسیار مناسب دارد. اینکه با وجود تمام این مزیت ایران باز هم نمیتواند با رقبای خود رقابت داشته باشد نشان میدهد که اشکال کار در جای دیگری است. ما در این مدت جلسات متعددی را با شرکتهای پایین دست پتروشیمی برگزار کردهایم تا علل عدم رشد آنها را کشف کنیم. متاسفانه شاهد این هستیم که در سالهای اخیر به دلیل فراهم نبودن شرایط رشد ناشی از تحریم و سایر موانع تولیدی، تعداد زیادی از شرکتهای پتروشیمی داخلی از ایران خارج شده و کارخانه خود را به کشورهای همسایه مانند ترکیه و امارات بردهاند. یکی از همین افرادی که کارخانه خود را در امارات تاسیس کرده بود به بنده میگفت: «در امارات به محض اینکه موافقتنامه اصولی را به من اعطا کردند پس از آن مدام بهدنبال حمایت از کارخانه و حلوفصل مشکلات بودند اما اعطای موافقتنامه اصولی در ایران به معنی این است که من باید مشکلات مسوولان را حلوفصل کنم و اگر با مسوولان همکاری نشود آنقدر مشکلتراشی ازسوی مسوولان میشود که امکان فعالیت را سلب میکنند.» عدم ثبات قوانین یکی دیگر از مشکلات است. ازسوی دیگر اجبار شرکتهای پتروشیمی به فروش محصولات در بورس خود به معضلی جدید تبدیل شده است. البته عرضه کالا در بورس به خودی خود مشکلی ندارد اما باید توجه کرد که بورس یکی از راههای فروش محصولات است. اینکه ما با اجبار شرکتها را مجبور کنیم که محصول خود را در بورس عرضه کنند و از آنها وثیقه نیز اخذ کنیم که اگر محصولات آن شرکت فروش نرفت جریمه شوند یا اینکه مالیات بر ارزش افزوده را از خریدار یکجا اخذ کنیم باعث مشکل میشود. به نظر شما چنین معضلاتی ریشه در چه خلأیی در کشور دارد؟ به نظر من نبود متولی توسعه در ایران مهمترین مشکل است. در ایران باید سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور از حالت جزءنگر سابق که به دنبال تنظیم و نظارت بر دخل و خرج سازمانها بود خارج شود و رو به برنامهریزی کلان و استراتژیک بیاورد. سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور باید در بحث آمایش سرزمینی و مشخص کردن محل فعالیت صنایع مختلف تعیین تکلیف کند. متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل نبود این سازمان و عدم کارشناسی در تعیین محل ساخت، در مناطقی از کشور مجتمعهای پتروشیمی ساخته شده است که خوراک ندارند. اگر این سازمان وجود داشت اکنون کارکنان مجتمعهای پتروشیمی در عسلویه با مشکل مسکن روبهرو نبودند. وجود چنین سازمانی از رسیدن کارکنان طرحهای اقماری به میزان فعلی که واقعا جای نگرانی دارد جلوگیری میکرد. تمام این معضلات به واسطه نبود نهادی مانند سازمان مدیریت و برنامهریزی است که نقشش بررسی تمام جوانب ایجاد یک طرح عمرانی در یک نقطه از کشور است. آیا اختصاص دادن تخفیف در خوراک گازی مجتمعهای پتروشیمی به واحدهایی که در مناطق محروم ساخته میشوند سرمایهگذاران را به سمت مناطقی بدون زیرساخت سوق نمیدهد و مشکلاتی که اشاره کردید را تشدید نمیکند؟ برای مثال مناطقی که اکنون کمبود آب در آنها وجود دارد. خیر. خوشبختانه بخش خصوصی از عقلانیت لازم برای تعیین سود خود برخوردار است و مانند بخش دولتی نیست که تحت فشار سیاسی و نمایندگان مجلس واحدی را در ارومیه ایجاد کند که هنوز هم مشکل دارد. بخش خصوصی محاسبه این مساله را میکند که آیا این تخفیف 30درصدی در برابر مشکلاتی که تاسیس یک مجتمع پتروشیمی در مناطق دورافتاده ایجاد میکند به صرفه است یا خیر. مضاف بر اینکه به دلیل لزوم ایجاد مجتمعهای پتروشیمی در مقیاسهای بزرگ و جهانی و توجه به صادرات، باید واحدهای خود را در کنار آب تاسیس کنند. این مسایل سبب میشود که اکثریت آنها به سمت مناطق محروم نزدیک آب روی بیاورند. به نظر شما این روش تعیین نرخ خوراک برای سرمایهگذاران جدید سبب اعتراض سایر واحدهای پتروشیمی که از این تخفیف برخوردار نیستند نخواهد شد؟ خیر. زیرا پتروشیمیهای قدیمی با ارزهای زیر هزار تومان احداث شدند. جهش نرخ ارز در ادامه باعث برگشت چند برابری سرمایه اولیه این واحدها شد، اما واحدهای جدید باید با ارز 3هزار تومانی ساخته شده و نیاز به حمایت دارند. از اینرو این واحدها باید مشمول تخفیف نرخ خوراک شوند. با تمام انتقاداتی که نسبت به اجبار شرکتها برای حضور در بورس داشتید برخی اعتقاد دارند حضور در بورس تا حد زیادی دست دلالان را از صنعت پتروشیمی کوتاه کرده است و مشکلات این صنعت از این ناحیه را کاهش داده است. آیا گزینه دیگری بهتر از بورس برای خرید و فروش محصولات پتروشیمی وجود دارد؟ دقت کنید که ما نباید اصل قضیه را رها کنیم و به دنبال پیدا کردن راهحلهای مقطعی باشیم. علت به وجود آمدن دلالی تفاوت نرخ ارز بود. مگر سابق بر اینکه بورس وجود نداشت معاملات پتروشیمی چگونه انجام میشد؟ قبلا خریدار و فروشنده بدون هیچ مشکلی و به صورت مستقیم با هم معامله میکردند. مشکل از زمانی ایجاد شد که ارز چند نرخه شده و زمینه ایجاد فساد و فعالیت دلالان در صنعت پتروشیمی را بهوجود آورد. به هر حال در هیچ نقطهیی از جهان، تولیدکنندگان را مجبور به خرید و فروش در بورس نمیکنند بلکه حضور در بورس یک انتخاب در کنار سایر گزینههای دیگر است. من تضمین میکنم که اگر تفاوت نرخ ارز از بین برود، دلالی در صنعت پتروشیمی از بین رفته و به هیچوجه نیاز به بورس برای فرار از دلالان وجود نخواهد داشت. همانطور که مستحضرید یکی از مشکلات بخش پتروشیمی خامفروشی گسترده و عدم توانایی برای فرآوری محصولات پتروشیمی به دلیل نداشتن تکنولوژی است. درحال حاضر یک نگاه به وین و مذاکرات هستهیی و رفع تحریمهاست که موج سرمایهگذاری خارجی را روانه ایران کند. اما ممکن است به هر دلیلی این مذاکرات به نتیجه نرسد یا طولانی شود. آیا برنامه جایگزینی در داخل ایران برای رفع این مشکل دارید؟ ببینید ما فعالیتهایی در داخل خصوصا در شرکت «پژوهش و فناوری پتروشیمی» داریم که این تهدیدها را بیاثر کنیم. اما به قطعیت باید بدانیم که اگر تحریمها رفع نشود پتروشیمی ایران دورنمای مشعشع و امیدوارکنندهیی نخواهد داشت و اصلا نباید به خود اجازه فکر کردن به این مساله را بدهیم که مذاکرات به نتیجه نرسد. ما باید از تجربه کشورهای دیگر درس بگیریم. آفریقای جنوبی در زمان آپارتاید تحت تحریمهای بینالمللی بود و ایستادگی زیادی در برابر این تحریمها نشان داد اما در نهایت نظام آپارتاید سقوط کرد. نمیتوانیم تا ابد دور خود را خط بکشیم و خود را منزوی کنیم. خوشبختانه گروه مذاکرهکننده ایران تاکنون نیز بسیار خوب از منافع کشور دفاع کردهاند و باید از این پس نیز کاملا از آنها حمایت کنیم. به این ترتیب اگر تحریمها بر جای خود باقی بمانند نمیتوانیم توسعه چشمگیری را برای صنعت پتروشیمی متصور باشیم. درست است؟ اکنون صنعت پتروشیمی به صورت لنگان لنگان و آهسته در حال توسعه است، به عنوان مثال درحال حاضر 8میلیارد دلار سرمایهگذاری از طریق صندوق توسعه ملی و مشارکت چینیها برای چهار سال آینده فراهم کردهایم اما این رقم اندک است و همانطور که اشاره شد ما به سالانه 7میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داریم که در صورت عدم رفع تحریمها، آیندهیی چندان روشن برای این صنعت ترسیم نخواهد شد.