چرا نباید شغلتان را دائم تغییر دهید؟
یکی از همکارانم اخیرا مقالهای را در مورد این که تغییر مداوم شغل این روزها عمومیت یافته، منتشر کرده بود. وی در این مقاله اشاره کرده بود کارفرمایان معتقدند اگر فردی بیش از 10 سال در یک شرکت بماند، دچار رکود میشود و این پرسش برای آنها پیش میآید که آیا این افراد به اندازه کافی بلند پرواز نیستند تا دنبال فرصتهای دیگر باشند؟
اگرچه اظهارات همکارم مستندات آماری داشته، اما من با نظر او مخالفم. دادههای اداره آمار کار آمریکا که به تازگی منتشر شده، نشان میدهد تا ژانویه 2012 میانگین زمانی که کارمندان حقالزحمهای یا ثابت در یک شرکت کار کردهاند تنها 6/4 سال بوده که آمار حیرت انگیزی است. از سوی دیگر، سایت Monster.com تغییر مداوم شغل را یک معضل دانسته و دلایل وقوع و البته راهکارهایی را برای مقابله با آن ارائه داده است: • شغل شما خیلی سخت است. متنفر بودن از هر چالشی، خصوصیتی نیست که بسیاری از کارفرمایان از آن راضی باشند. اگر شغل شما خیلی سخت است، هر کاری که لازم است انجام دهید تا آن را سر و سامان دهید. درخواست برنامههای آموزشی بیشتری کنید یا در کلاسهایی شرکت کنید که مهارت هایتان را افزایش میدهد. موقعیتتان را پایین نیاورید و یا از تلاش کردن کنار نکشید. • خسته شدهاید. در حالی که ملالت (و عدم وجود یک چالش) میتواند مانعی جدی برای توسعه حرفهای شما باشد، اما بهانهای نیست که آن شغل را رها کنید. حداقل تا زمانی که گزینههای دیگری را در شرکتتان امتحان نکردهاید، از این کار اجتناب کنید. اگر فقط اراده کنید، کارهای زیادی هست که میتوانید انجام دهید. • نمیتوانید با افراد ارتباط برقرار کنید. این مساله تا حدی به فرهنگ سازمانی بستگی دارد؛ اما اگر فردی هستید که مرتب شغلتان را به دلیل اینکه نتوانستهاید با همکاران یا رییستان ارتباط خوب برقرار کنید، عوض کردهاید، بهتر است کمی رفتارهای خودتان را مورد بررسی قرار دهید. به این فکر کنید که تنها مخرجمشترک این معادله، خودتان هستید. بنابراین، به جای اینکه هر وقت کدورتی پیش آمد، شغلتان را عوض کنید، به این فکر کنید که چه کاری انجام دادهاید تا به این اختلاف دامن زده باشید. • فقط برای پول شغلتان را عوض میکنید. تغییر مداوم شغل، فقط به هدف کسب درآمد بیشتر اشتباه بزرگی است. اگر افزایش حقوق تنها انگیزه تغییر شغلی است، در بلند مدت به احساس نارضایتی میرسید. به عنوان فردی که کسب و کاری را مالکیت میکند، انگیزه زیادی دارم که کارمندان با استعداد را نگه دارم. اما به عنوان یک کارمند، معتقدم افراد اگر به جای این که مرتب تغییر شغل بدهند، در یک شغل ثابت بمانند، میتوانند چه از نظر مالی و چه مهارتی پیشرفت بهتری داشته باشند.ایده کلی و فلسفه «کار بی عیب و نقص» میتواند چشم شما را بر روی فرصتهای بزرگ تر برای بزرگ تر کردن موقعیتی که دارید، ببندد. بنابراین با احترام به فرضیات قبلی که همکاران ارائه کردهاند، فهرست تازهای را تحت عنوان 10 دلیل مناسب برای باقی ماندن در یک شرکت به مدت 10 سال یا بیشتر معرفی میکنم: 1) ارشد بودن. اگر مدت زمان زیادی در یک شرکت بمانید، به تدریج ارتقای شغلی مییابید و به موقعیت ارشدی در آن شرکت میرسید. اما اگر مرتب به شرکتهای جدید بروید، مجبورید برای به دست آوردن یک نقش قوی تر و مهم تر برای خودتان، بجنگید. 2) فرصتهای مدیریتی. همراه با ارتقای شغلی، فرصت مدیریت کردن بر دیگر افراد و آموزش دادن به کارمندان جدید برای شما فراهم میشود. موفقیت شما توانایی هایتان را افزایش میدهد - یعنی حس وظیفهشناسی و پیروی را در اعضای تیم زیر دست شما به وجود میآورد - و شما را به مدیری تبدیل میکند که به طور طبیعی از سوی تیم حمایت میشوید. اما اگر به شرکت تازهای بروید و ناگهان حکم ارتقای شغلی به شما بدهند، دایم باید از توانایی هایتان برای حفظ آن موقعیت دفاع کنید. 3) ثبات کاری. اگر همیشه نگران این هستید که سال آینده کجا کار میکنید، طرح ریزی برنامههای بلند مدت کار سختی خواهد بود. کمی ثبات در شغل و محیط کاری به شما کمک میکند با استرسهایی که بقیه عمرتان هم به طور حتم اتفاق میافتند، به طور موثرتری روبهرو شوید و آنها را برطرف کنید. 4) پایین آمدن هزینه مسکن و برخورداری از بیمه بازنشستگی ثابت. کسانی که مرتب شغل خود را تغییر میدهند، هزینههای زیادی را برای تغییر مسکن و بیمه بازنشستگی میپردازند. هر تغییر شغلی که نیاز به تغییر محل زندگی شما داشته باشد، هزینههای انجام معامله را نیز به همراه دارد. نظم پرداخت بیمههای بازنشستگی نیز به واسطه تغییر مداوم شغل دچار اختلال میشود و در آن وقفههایی به وجود میآید؛ بنابراین با اینکه کارمندان فکر میکنند اگر به شرکت جدیدی بروند از مزایا و افزایش حقوق برخوردار خواهند شد، اما در بلند مدت، کارمندانی که کار ثابت داشتهاند و حق بیمه بازنشستگی خود را به طور دائم پرداخت کردهاند، شرایط بهتری خواهند داشت. 5) مزایای بیشتر. بسیاری از شرکتها برای کارمندان قدیمی خود مزایای ویژه در نظر میگیرند و به طور مثال، ساعات استفاده از مرخصی را برای آنان افزایش میدهند. در این صورت میتوانید وقت بیشتری را کنار خانواده صرف کنید و اهداف سبک زندگی خود را با داشتن زمان بیشتر تحقق بخشید. 6) اصلاح خود. اگر دیگران فرصت داشته باشند در طول زمان بیشتری شما را بشناسند، میتوانید از مشورتها و نصیحتهای آنان بهره ببرید و آنها میتوانند نقاط کوری را به شما نشان دهند که هیچ گاه خودتان به آن توجه نمی کردید. به علاوه اگر در جای ثابتی کار کنید، میتوانید ضعفهای خودتان را بفهمید و آنها را برطرف کنید و مسائلی را که آزارتان میدهد، مورد بررسی قرار دهید. اما اگر تغییر شغل بدهید، به ضعفهای خودتان پی نمی برید، بلکه همیشه از همکاران و رییس سابقتان اظهار نارضایتی میکنید. 7) قابلیت اعتماد و اطمینان. اگر توانایی این را داشته باشید که برای 10 سال در یک شغل ثابت بمانید، نشان دهنده این است که میتوانید از پس کارهای زیادی به درستی برآیید. افراد برای این قابلیتهایی که دارید، احترام قائل خواهند شد و به شما اطمینان میکنند. 8) انعطافپذیری. بیشتر افرادی که به مدت یک دهه یا بیشتر در یک شرکت میمانند، از طریق نقشهای مختلف و چالش انگیزی که بر عهده میگیرند، پیشرفت میکنند. آنها وظایف گوناگونی را در شرکت امتحان میکنند تا حوزه تمایلات کاری خود را مشخص کنند. فرق بین تغییر مکان در داخل یک شرکت با تغییر مکان بین شرکتهای مختلف این است که اگر در یک شرکت بمانید و پیشرفت کنید، موقعیت و مزایای خود را حفظ میکنید و در عین حال آزاد هستید تا تجربههای جدید را هم امتحان کنید. 9) پشتکار و استقامت. بعد از مشاهده بی عدالتیها یا چالشهای جدی در یک شرکت، آسان ترین کار این است که از آن شرکت بیرون بیایید، اما اگر استقامت به خرج دهید، راه حلهای درست برای حل مشکلات پیدا کنید، آسیبها را اصلاح کنید و نقش فعالی در تغییر یک شرایط نامناسب داشته باشید، شخصیت پرقدرت تری از خودتان به نمایش گذاشتهاید. (البته اگر واقعا محیط کاری مسموم و غیرقابل تحمل دارید، بهتر است هر چه زودتر آن را ترک کنید). 10) دخالت در آینده شرکت. میتوانید بر هدایت شرکتتان در طول سالها تاثیر مثبتی بگذارید. وقتی در همه شرایط خوب و بد در کنار شرکت بودهاید، این کار از موضع تجربه و دانش شما در طول چند سال صورت خواهد گرفت. این مساله در مورد شرکت ما صدق میکند و به خصوص در مورد فرصتی که اکنون با آن روبهرو هستیم، درست است. تیم ما نقش بسیار مستقیمی در خرید مجدد سهام شرکت از سرمایهگذار قبلی داشته است؛ بنابراین فرآیندی پیش رو داریم که طی آن قصد داریم به بسیاری از کارمندانمان سهام واگذار کنیم. در این صورت، هم کارمندان و هم مدیریت با هم در مالکیت شرکت سهیم هستند. به علاوه، کارمندان ما این حق را به دست میآورند که در رشد آینده شرکت مشارکت داشته باشند و در پیشبرد اهداف تولیدی و تکنولوژی محور فعلی و آینده شرکت کمک کنند. طرحهای اعطای پاداش ما که همه افراد شرکت در هر سطحی را شامل میشود، بر اساس مبنای حق الزحمهای است. این برنامه برای آنها حیاتی است و نقش مهمی نیز در موفقیت ما داشته، به طوری که رشد سالانه شرکت از سال 2007 به طور مداوم نزدیک به 60 درصد بوده است. این کار باعث میشود هر کس در شرکت به فکر روشهایی برای درآمدزایی باشد و نیازمند این است که همه ما صرفهجویی را رعایت کنیم. در اصل، کارمندان قادرند خودشان مثل کارآفرینانی باشند که در هر سطحی از شرکت دخالت دارند، بدون اینکه با ریسک یا زیان راه اندازی کسبوکار تازهای برای خودشان مواجه باشند.
مترجم: مریم رضایی منبع: Forbes