شوشتری: پایان جنگ مساوی با پایان عمر سیاسی نتانیاهو است/ امکان باز کردن جبهههای جدید جنگ برای اسراییل ممکن نیست
مدیرکل غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت امور خارجه گفت: کنترل بحران در منطقه باب المندب و منطقه استراتژیک دریای سرخ، فقط یک راه دارد و آن هم توقف جنگ علیه غزه و توقف کشتار غیرنظامیان در نوار غزه است.
اقتصادآنلاین _ پرستو بهرامی راد؛ جنگ غزه شرایط خاورمیانه را تغییراتی داده است. اوضاع در بابالمندب بحرانی شده و به نظر میرسد احتمال گسترش دامنه جنگ وجود دارد.
با این حال برای بررسی جنگ غزه و ابعاد آن با مهدی شوشتری، دستیار وزیر و مدیرکل غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت امور خارجه به گفتگو پرداختهایم.
شاهد شهادت یکی از فرماندهان ایرانی در سوریه و یکی از فرماندهان ارشد حماس در لبنان بودیم. برخی مطرح میکنند که این اتفاقات نشان از شرایط جدیدی در جنگ غزه دارد و اسرائیل مثل اینکه دوباره خودش را باز یافته است. نظر شما در این خصوص چیست؟
برای پاسخ به این سوال حتماً باید نگاهی به شرایط جنگ علیه غزه و شرایط رژیم در میدان غزه داشته باشیم. امروز قریب به سه ماه از جنگ غزه میگذرد، رژیم از ابتدای حمله به نوار غزه بعد از عملیات طوفان الاقصی یکسری اهداف راهبردی را برای خودش ترسیم کرد. ابتدا صحبت از نابودی و برچیده شدن بساط حماس و غزه بود؛ به مرور اهداف خود را باز تعریف کرد و سطح اهداف را به کلی کاهش داد. به این معنا که بعد از گذشت چند هفته و در نتیجه مقاومتی که در میدان (به ویژه با ورود زمینی) مشاهده کرد، صحبت از نابودی توان نظامی حماس، ترور رهبران و فرماندهان نظامی حماس و آزادی اسرای در اختیار حماس و سایر گروههای مقاومت فلسطین کرد. با گذشت ۹۰ روز از حملات علیه غزه که این سطح از حملات و هدف قرار دادن غیر نظامیان، بیمارستانها و زیرساختها بی سابقه است، رژیم به هیچکدام از اهدافی که به عنوان اهداف راهبردی از جنگ علیه غزه ترسیم شده بود، دست پیدا نکرده است. نه یکی از اسرای خودش را توانسته زنده آزاد کند، نه توان نظامی حماس را توانسته ضربه خاصی بزند. چند روز پیش شاهد بودید در ابتدای سال نوی میلادی دوباره شلیک موشکها در سطح گسترده به خود تلاویو را شاهد بودیم. این نشان میدهد که توان نظامی حماس و گروه مقاومت همچنان در همان سطح هفتههای اول در نوار غزه است که با وجود اشغال غزه و ورود نظامی، همچنان مقاومت دارند. همچنین موشکهایی را به سمت اراضی و شهرکهای اشغالی شلیک بکند. در بحث اسرا هم همینطور، تا به امروز حتی یک اسیر اسرائیلی را ارتش اسرائیل نتوانسته آزاد کند. در چنین شرایطی در مقابل وضعیت در صحنه بینالمللی با هفتههای اول خیلی تفاوت کرده است.،به این معنا که در هفتههای اول به دلیل نوع تبلیغاتی که رژیم کرده بود که ما با یک حادثه تروریستی مواجه شدهایم، همراهی جامعه بینالمللی را بدست آورده بود. اما امروز ما با یک وضعیتی رو به رو هستیم که بسیاری از کشورهای دنیا از اروپا، آسیا و کشورهای عربی خواهان توقف رژیم و جنگ رژیم علیه غزه هستند. نمونه بارز آن را در برنامه مجمع عمومی سازمان ملل در آخرین قطعنامه که با ۱۵۳ رای یعنی بیش از ۳ چهارم آراء بود. در این قطعنامه جامعه جهانی خاستار توقف فوری جنگ میشوند. در چنین وضعیتی به یک معنا رژیم بعد از غافلگیری استراتژیک عملیات طوفان الاقصی با یک غافلگیری و یا نوعی بن بست استراتژیک در جنگ غزه مواجه شده است. همچنین اعتراضات و مخالفتهایی در داخل خود رژیم هم در مورد ادامه جنگ از ناحیه خانواده اسراء و گروههای سیاسی مخالف و حتی بعضاً از داخل خود کابینه شنیده میشود که خواستار پایان جنگ و گفت و گو برای آزادی اسراء هستند. این وضعیت نشان از ضعف و شکست راهبردی برای رژیم بعد از ۳ ماه نبرد با مجموعههای مقاومت در غزه دارد که در طول ۷۵ سال بی سابقه است. در چنین شرایطی رژیم دست به ترور خارج از فلسطین میزند و دو تن از فرماندهان نظامی و مستشار نظامی ایرانی در سوریه و یکی از رهبران سیاسی مقاومت در بیروت را مورد هدف قرار داده است. به نظر میرسد که نتانیاهو در داخل با فشار روبرو است و بسیاری از تحلیلگران ارزیابیشان این است که پایان جنگ مساوی با پایان عمر سیاسی نتانیاهو و حتی محاکمه وی است. برهمین اساس سعی دارد دست به یک اقداماتی بزند که به افکار عمومی نشان دهد که در این ۳ ماه عملیاتهای موقتی انجام داده است. به عنوان جمع بندی در پاسخ به سوال شما این ترورها ناشی از قوت و قدرت رژیم نیست، بلکه ناشی از ضعف است. رژیم سعی میکند به برخی از اهداف سمبولیک دست پیدا بکند. در عین حال که موضوع ترور رهبران مقاومت، فلسطینی و غیر فلسطینی وابسته به مقاومت چیز جدیدی نیست که ما این را به عنوان یک تحول و یک نقطه جدید بدانیم.
این در تاریخ عمر ۷۵ ساله رژیم عنصر اساسی ماهیت وجودی رژیم است و ما سالها شاهد ترورهای مختلف از رهبران بزرگ مقاومت در داخل و خارج فلسطین بودهایم و این ادامه آن سیاست تروری است که همیشه دنبال کردهاند.
برخی مطرح میکنند که نتانیاهو به دنبال این است که جنگ را گسترده کند و آمریکا را وارد جنگ در منطقه کند. شما چقدر با این تحلیل موافقید و جمهوری اسلامی برای چنین تحلیلی آمادگی لازم را دارد؟
یکی از ارزیابیها موضوعی است که شما اشاره کردید؛ برخی تحلیلگران معتقدند که نتانیاهو به دلایل شخصی خواستار باز شدن جبههها یا گسترده شدن دایره جنگ برای حفظ خودش در قدرت است. یعنی به عنوان یک خواسته و هدف شخصی برای نتانیاهو است؛ اما در معادلات میدانی و ارزیابیهای موسسات نظامی و امنیتی رژیم وضعیت شاید به گونه دیگری باشد. به این معنا که تصور کنید که اگر جبهه های دیگری به صورت گسترده باز شود، آیا توانمندیهای رژیم این اجازه را میدهد که همزمان در چند جبهه بخواهد درگیر باشد؟ بسیاری از تحلیلگران در این خصوص علامت سوال بزرگی میگذارند که بعید است اسرائیلی که نتوانسته در غره ظرف ۳ ماه به اهداف خود برسد و جنگ را جمع و جور کن و به پایان برساند، در نگاه راهبردی امکان باز کردن جبهه های دیگر برایش ممکن نیست. اگر باز کند حتماً ضربات سنگینتری خواهد خورد. این را در کنار وضعیت روحی-روانی نیروهای اسراییلی در نظر بگیرید که در رسانههای رژیم نشان میدهد در شرایط مساعدی نیستند، در نظر بگیرید. اقتصاد رژیم در این ۳ ماه به دلایل مختلف از جمله مهاجرتها از شهرکهای شمالی فلسطین اشغالی، نوار مرزی با جنوب لبنان و اطراف غزه، هزینههای زیادی را بر رژیم و دولت رژیم تحمیل کرده است. همچنین فراخوان نیروهای احتیاط که بسیاری از آنها در مشاغل اقتصادی و تجاری در رژیم مشغول به کار بودند، شرایط اقتصادی رژیم را سخت کرده است. اگر این عناصر را در کنار هم قرار دهیم، نتانیاهو تنها به دلایل شخصی میخواهد جنگ را گسترش دهد. با یک ارزیابی منطقی بسیاری این را شاید بدترین سناریو برای رژیم میدانند. به همین خاطر است که آمریکا و برخی از همپیمانان رژیم هم از ابتدای تحولات و جنگ غزه همواره به دنبال این هستند که دایره جنگ گسترده نشود.
یمن این روزها عملیاتهایی انجام میدهد که برخی آن را فشاری بر اسرائیل میدانند، ولی ما شاهد این هستیم که برخی مقامات اسرائیلی و آمریکایی اقدامات یمن را به ایران نسبت میدهند. همچنین این نگرانی وجود دارد که بخاطر اقدامات یمن، جنگ غزه گسترش پیدا بکند. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
باید باز این شرایط را به وضعیت فلسطین و جنگ غزه ارتباط دهیم. به دلیل ناکامی، به دلیل شکست راهبردی در مبارزه با چند گروه مقاومت در فلسطین، رژیم و آمریکا که در ۳ ماه گذشته کنار رژیم بوده به یک وضعیتی رسیدند که به نوعی فرافکنی میکنند؛ اما ما به صراحت به عنوان جمهوری اسلامی ایران از ابتدای عملیات طوفان الاقصی و جنگ علیه غزه تا به امروز اعلام کردیم که این تصور اشتباه رژیم، آمریکا و برخی کشورهای دیگر است که اقدامات گروههای مقاومت را به جمهوری اسلامی ایران نسبت میدهند. گروههای مقاومت کاملاً مستقل تصمیمگیری میکنند. اقداماتشان چه در فلسطین، چه در لبنان، چه در سوریه، چه در عراق و چه در یمن کاملاً مستقل است. امروز که گروههای مقاومت در یمن برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین، برای فشار بر رژیم جهت توقف کشتار غیرنظامیان، دست به اقداماتی میزند. به صراحت هم خودشان اعلام کردند به عنوان دولت نجات ملی در یمن و گروه انصارالله که ما تنها کشتی هایی را که به مقصد اسرائیل و به مقصد فلسطین اشغالی باشد یا مالکیت رژیم باشد را مانع میشویم. در مقابل محاصره ظالمانه نوار غزه و ممانعت از رسیدن به سوخت، دارو، غذا، به دو ملیون و سیصد هزار مردم بیگناهی که تحت شدیدترین حملات بودند،باید برطرف شود. این رسما و علنا گروه های مقاومت در یمن اعلام کردند. این سیاست فرافکنی قابل پذیرش نیست و ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران، این را بارها اعلام کردیم و مجدداً مورد تاکید قرار میدهیم.
باب المندب برای جهان منطقه مهمی است. فکر میکنید که غربیها و مخصوصاً آمریکاییها اقدامات نظامی علیه یمنیها انجام دهند؟
بارها اعلام شده از ناحیه گروههای مقاومت در یمن و گروههای مقاومت فلسطینی که راهحل پایان بحران در منطقه توقف جنایات رژیم در غزه است. هیچ راه دیگری نیست جز اینکه این جنگ متوقف شود. اگر آمریکا و دیگران دنبال حفظ امنیت در منطقه حساس غرب آسیا هستند باید دست از حمایت از رژیم بردارند. همچنین فشار بر رژیم صهیونیستی برای توقف جنگ بیاوردند. در چند روز گذشته شاهد بودیم که نیروهای آمریکایی به چند قایق یمنی وابسته به ارتش یمن حمله کردند و ده نفر از نیروهای نظامی یمن هم به شهادت رسیدند.
به نظر میرسد که کنترل بحران در منطقه باب المندب و منطقه استراتژیک دریای سرخ، فقط یک راه دارد و آن هم توقف جنگ علیه غزه و توقف کشتار غیرنظامیان در نوار غزه است. امیدواریم طرفهای غربی این موضوع را بفهمند که تنها گزینه اعمال فشار بر رژیم برای توقف حملات علیه غزه است.
نقدی به دیپلماسی ایران میشود که در خصوص آتشبس و مذاکرات برای آزادسازی اسرا قطر و ترکیه، مخصوصاً قطر، نقش بسیار پررنگی دارند. در حالی که ایران نقش مهمتری در محور مقاومت دارد، اصلاً دایهدار محور مقاومت است و چرا نقش ایران در این موضوع خیلی کمرنگتر است؟ این انتخاب ایران بوده یا روند به این شکل اتفاق افتاده است؟
به دو موضوع من لازم است که اشاره بکنم. در سه ماه گذشته به ارزیابی و اظهارات بسیاری در منطقه از جمله گروههای مقاومت، گروههای مردمی، دولتها و مجموعههای مرتبط یا غیر مرتبط با ایران این را اذعان دارند که شاید بیشترین تحرک دیپلماتیک در منطقه، ازسوی دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. سفرهای متعدد آقای امیر عبداللهیان به کشور های منطقه نشان از این موضوع دارد. از جمله قطر که ایشان سفرها و تماسهای متعدد با وزرای خارجه این کشور داشتند. همچنین رئیس جمهور سفر هایی که داشتند. همچنین در طول این سه ماه گذشته تشکیل اجلاس اضطراری سازمان همکاری اسلامی که با پیشنهاد رسمی جمهوری اسلامی ایران انجام شد یا پیشنهاد اجلاس سران همکاری اسلامی هم با پیشنهاد اولیه جمهوری اسلامی ایران بود. البته با هماهنگی که با برخی از کشورهای دوست و همسایه همسو پیگیری شد و نهایتاً در ریاض تشکیل شد یا اجلاس مجازی سران بریکس برای فلسطین و همایش اخیر فلسطین که در تهران با حضور قابل توجهی از مقامات و شخصیتهای سیاسی، دینی و اندیشکدهای برگزار شد. در این همایش نزدیک به ۷۰ کشور دنیا و بیش از ۴۰ هیات رسمی از کشورها که در یک فاصله زمانی بسیار کوتاهی برنامه ریزی و انجام شد، حضور پیدا کردند. همچنین ایران حضور فعال در نشستهای بین المللی از جمله در مجمع عمومی سازمان ملل یا نشستهایی که در ژنو برگزار شد، داشته است. مجموع این تحرکات باعث شد بسیاری اذعان کنند که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در راستای حمایت از مقاومت و مردم فلسطین و رایزنی برای اعمال فشار بر رژیم برای توقف جنایات، بحث امدادرسانی برای غزه یا بحث مخالفت با کوچ اجباری، تحرکات بسیار گ بالایی داشته باشد و شکر خدا به دستاوردهای خوبی هم رسیدهایم. نکته دوم، ما به عنوان جمهوری سالامی ایران در مذاکرات معتقدیم که حماس و گروههای مقاومت فلسطینی به عنوان صاحبان اصلی موضوع باید مذاکره بکنند و تصمیم بگیرند. هر تصمیمی که از طرف فلسطینیها و گروههای مقاومت فلسطینی گرفته شود، مورد استقبال جمهوری اسلامی ایران است. گروه های مقاومت فلسطینی خودشان به سطحی از توانمندی، هوشمندی و مدیریت سیاسی دست پیدا کردهاند که بتوانند تحقق اهداف ملی فلسطینی از جمله آزادی اسرای فلسطینی از زندانهای رژیم و اهداف دیگری را دنبال کنند. جمهوری اسلامی ایران همواره تصمیمنهایی را برعهده خود گروههای مقاومت فلسطین میگذارد.
اگر گروه مقاومت فلسطینی با تشکیل دو دولتی موافق باشند، جمهوری اسلامی ایران حمایت میکند؟
گروههای مقاومت فلسطینی به صراحت موضع خودشان را در این خصوص اعلام کردند. از این موضوع تفسیر یا پیشبینی نداریم. گروههای مقاومت فلسطینی اعم از حماس، جهاد اسلامی و سایر گروههای مقاومت فلسطینی رسماً اعلام کردند که موجودیتی به نام رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسند. برای تشکیل دولت فلسطینی و اداره ی مناطق فلسطینی باید گفتوگوهای فلسطینی-فلسطینی انجام شود. گروههای مقاومت فلسطینی و مردم فلسطین صاحب رای، اختیار و اراده هستند که آن چیزی را که اجماع گروههای فلسطینی میخواهند، دنبال کنند. از این دیدگاه هم بین ما و برخی کشورها تفاوت جوهری وجود دارد؛ ما معتقدیم که مردم فلسطین و گروههای فلسطینی صاحبان اول و آخر برای تعیین سرنوشت خودشان هستند و هیچ طرح سیاسی، چه درمورد آینده فلسطین
و چه در مورد آینده غزه خارج از فلسطین نمیتواند بر مردم فلسطین تحمیل شود و مورد پذیرش گروهها و مردم فلسطین نیست. این را باید بسپاریم به مردم فلسطین که تصمیم بگیرند. طرح دمکراتیک جمهوری اسلامی ایران که از سالها قبل توسط مقام معظم رهبری مطرح شد، در دبیرخانه سازمان ملل ثبت شده است و نقطه محوریاش حق انتخاب سرنوشت توسط مردم فلسطین به عنوان یک حق بنیادین بر اساس حقوق بینالملل است. مردم فلسطین ساکنان اصلی سرزمین تاریخی فلسطین در یک همه پرسی عمومی آزاد مشارکت بکنند، اعم از ساکنان مسلمان ، یهودی و مسیحی و بتوانند در مورد سرنوشت مردم، سرزمین و دولت آتی فلسطین تصمیم بگیرند.
بر اساس اصول شناخته شده دموکراتیک است که بسیاری از کشورها دایه دموکراسی را در دنیا دارند و اما در مقابل این طرح ما شاهد این هستیم که مجددا بر همان مسیر خودشان حرکت میکنند که طرحهای تحمیلی را از بیرون بر مردم فلسطین تحمیل بکنند.
ارزیابیتان از این جنگ چیست؟ به نظرتان این جنگ به کجا میرسد؟
ترور، کشتار، آواره کردن مردم، اشغال و تجاوز جز ذات و ماهیت رژیم است. تصور نکنید که اگر این جنگ اتفاق نمیافتاد ما شاهد این بودیم که مردم فلسطین در آسایش بودند. درسال ۲۰۲۰ بیش از ۳۰۰ فلسطینی در کرانه باختری و غزه به شهادت رسیدند. بسیاری از آنها زنان و کودکان بودند. اگر توقع داشته باشیم تا زمانی که این رژیم هست کشتار ها متوقف شود، خارج از قاعده است. رژیم به این اعمال ادامه میده ، بنا یه شرایط فراز و نشیب دارد. اما اصل وجودش این است و ادامه پیدا خواهد کرد. تجربه ۷ دهه در مقابل این رژیم نشان داده که این رژیم به هیچکدام از اصول صلح، آرامش، قراداد، توافق و قطعنامه بینالمللی پایبند نیست. این را مردم فلسطین و منطقه بارها تجربه کردهاند. بیش از ۳ دهه از قراردادهای صلح مادرید و اسلو میگذرد، طرف فلسطینی به تعهدات خودش عمل کرده، اما طرف اسرائیلی به هیچکدام از تعهدات خود عمل نکرده است. تجربه نشان داده که تنها راه مقابله دفاع و مقاومت است.
وزیر خارجه آمریکا قرار است این هفته به تلاویو سفر کند. برخی تحلیل میکنند آمریکاییها هم از شرایطی که نتانیاهو در منطقه دارد نگراناند و نمیخواهند بیش از این پیش بروند. تحلیل شما چیست؟
دولت آقای بایدن با تمام نهادها و موسسات خودش از روز اول جنگ و بعد از عملیات طوفان الاقصی کاملاً و صد در صد در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفت. سفرهای مکرری که مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکا به رژیم صهیونیستی داشتند در این سه ماه گذشته گویای این موضوع است. تقریباً هفتهای در این سه ماه نبوده که شاهد یک یا بیش از یک سفر مقامات آمریکایی به رژیم نباشیم. همچنین کمکهای نظامی گستردهای که آمریکا به رژیم صهیونیستی داشته در جنگ علیه غزه گویای این موضوع است. آمریکا بمبهای مختلفی که بعضاً بمبهای پیشرفته به رژیم داده که در کشتار غیرنظامیان و تخریب زیرساختها استفاده شده است. در برخی اخباری که منتشر شده، مشخص است که بسیاری از این بمبها و تجهیزات پیشرفته را آمریکاییها در اختیار اسرائیلی ها قرار دادند. در تمام سفرهایی که مقامات آمریکایی به فلسطین اشغالی داشتند در اتاق جنگ، عملیات و تصمیمگیری رژیم شرکت میکنند. ما بارها اعلام کردیم که آمریکا شریک اصلی و به یک معنا عامل و طرف اصلی جنگ علیه غزه است. این با چیزی که رژیم آمریکا میگوید که ما بارها به اسرائیل گفتهایم که از کشتار غیرنظامیان دست بکشد و... در تعارض است.