چرا حمله زمینی اسرائیل به غزه به تعویق افتاده است؟
در این زمینه اختلافاتی میان نتانیاهو و ژنرالهایش وجود دارد.
اقتصادآنلاین - آرش نصیری؛ همه چیز خیلی سریع شروع شد. رگبار بیسابقه راکتها به عنوان پوششی برای یک حمله مرگبار عمل کرد که منجر به تعقیب و گریز دیوانهوار و حملات هوایی وحشیانه شد. نیروهای ذخیره با عجله یونیفرم پوشیده و خود را برای انجام وظیفه معرفی کردند. ژنرالها وعده حمله زمینی گسترده را دادند. آنچه که به عنوان یک آخر هفته خواب آلود پاییزی آغاز شد با آماده شدن اسرائیل برای حمله به غزه به پایان رسید.
با این حال، نزدیک به سه هفته پس از کشتار ۷ اکتبر در اسرائیل، این حمله هنوز آغاز نشده است. بمباران غزه توسط اسرائیل ادامه دارد و هزاران نفر را کشته و حدود ۹ درصد از ساختمانها را در این منطقه ویران کرده است. محاصره تقریباً کامل، غیرنظامیان را با کمبود آب و غذا مواجه کرده است و بیمارستانها قادر به فعالیت نیستند.
جدول پیش رو حجم ویرانی و آوارگی در غزه را نشان میدهد.
با این حال، جدا از چند حمله کوچک، نیروهای زمینی هنوز حرکت نکردهاند. برخی از ۳۶۰۰۰۰ نیروی ذخیره که در بزرگترین بسیج تاریخ اسرائیل فراخوانده شدهاند به خانه فرستاده شدهاند. دهها هزار نفر دیگر هنوز در جنوب اسرائیل هستند و منتظر دستورهایی هستند که مکرراً به تعویق افتاده است.
افسران ناله میکنند که نمیتوانند برای همیشه آمادگی خود را حفظ کنند. یکی از فرماندهان ناامید، که سربازانش را تحت رزمایشهایی آماده جنگ شهری میکند گفته است «عجله کن و صبر کن» یک اصل همیشگی زندگی نظامی است. اما امروز در اسرائیل بسیار شدید شده است.
دلایل زیادی برای تأخیر وجود دارد: ادامه گفتگوها برای آزادی مجموعهای از اسیرانی که نزد حماس هستند، فشار آمریکا به دلیل ترس از جنگ منطقهای؛ شرایط وخیم داخل غزه؛ و سردرگمی مزمن بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل. در ۲۵ اکتبر او تأیید کرد که یک حمله زمینی هنوز در دستور کار است. اما در روزهای پس از کشتار، که در آن شبهنظامیان حماس بیش از ۱۴۰۰ نفر را به قتل رساندند، کمتر و کندتر از آن چیزی بود که انتظار میرفت.
بر اساس آخرین آمار مقامات اسرائیلی، آمار دست کم ۲۲۰ نفر دستگیر شده در جریان این حمله شامل تعداد زیادی کودک و سالمند و شهروندان حداقل دهها کشور خارجی است. اسرا به منبع فشار بر دولت آقای نتانیاهو تبدیل شدهاند. خانوادههای اسیران، کمپین روابط عمومی مؤثری را به راه انداختهاند و رهبران خارجی او را تحت فشار قرار دادهاند تا برای آزادی شهروندان خود تلاش کند.
در سراسر اسرائیل تظاهرات برگزار شده است. بستگان اسرا اغلب با تلویزیون و رادیو مصاحبه میکنند. موضوع عمیقاً سیاسی است. بسیاری از کسانی که از کیبوتسها مورد حمله قرار گرفتند، اسرائیلیهای سکولار و چپگرا هستند که به احتمال زیاد در طول سال به تظاهرات علیه دولت آقای نتانیاهو پیوستهاند. آنها احساس میکنند که دولت او در ۷ اکتبر آنها را ترک کرد و هنوز هم آنها را نادیده میگیرد. فشار خانوادهها دولت را مجبور به تغییر برنامههای خود کرده است. این سازمان که در ابتدا تمایل داشت بدون توجه به امنیت اسیران به غزه هجوم برد، از آن زمان اعلام کرد که نجات آنها «اولویت اصلی» است.
قطر که میزبان برخی از رهبران حماس است و روابط خوبی با این گروه دارد نقش تعیین کنندهای را در این جریان بازی میکند و مایل است به شرکای غربی خود، به ویژه آمریکا، نشان دهد که میتواند به عنوان یک واسطه عمل کند.
در ۲۵ اکتبر، تزاچی هانگبی، رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل، پیامی نامشخص در X (توئیتر سابق) منتشر کرد: «خوشحالم که بگویم قطر در حال تبدیل شدن به یک طرف اساسی و ذینفع در تسهیل راهحلهای بشردوستانه است.» مقامات اسرائیلی در هفتههای اخیر از قطر انتقاد کرده بودند. اینکه آقای هانگبی آن را ستایش کرد (به جای عبری به زبان انگلیسی) حاکی از پیشرفت به سوی توافقی برای آزادی حداقل برخی از اسیران حماس است.
حماس در حال حاضر تعداد انگشتشماری را رها کرده است. در ۲۰ اکتبر یک مادر و دختر را که دارای تابعیت دوگانه آمریکایی و اسرائیلی بودند، و سه روز بعد دو زن مسن اسرائیلی را آزاد کرد و در ازای آن چیزی دریافت نکرد، نشانهای از اینکه میانجیگریهای قطر تأثیر میگذارد.
یکی از زنان، یوچوید لیفشیتز، ۸۵ ساله، روز بعد در یک کنفرانس مطبوعاتی از تجربه خود صحبت کرد. خانم لیفشیتز گفت که هرچند در لحظه دستگیری برخورد بسیار بدی با او صورت گرفته اما در روزهای اسارت با آنها رفتار شایستهای شده است: پزشکان از مجروحان مراقبت میکردند و اسیران همان وعدههای غذایی سادهای از نان، پنیر و سبزیجات را میخوردند که وعده غذایی اسیرکنندگانشان بود. وقتی او را به صلیب سرخ در مرز غزه با مصر تحویل دادند، با یکی از اسیرکنندگانش دست داد. او گفت که این به این دلیل است که با گروگانها با «حساسیت» رفتار شده است.
اما با توجه به کلیپهایی که به صورت گسترده از نحوه برخورد با اسرا نزد مردم اسرائیل دست به دست میشود، حمایت گستردهای از کارزار نظامی برای سرنگونی حماس در غزه وجود دارد، که از زمان سرنگونی تشکیلات خودگردان فلسطین در سال ۲۰۰۷ کنترل آن را در دست دارد. اما صداهای قدرتمندی نیز وجود دارند که احتیاط را ترغیب میکنند - بیشتر از همه صدای جو بایدن.
ترس او از اینکه اسرائیل در حال ورود به جنگی است که پایان بازی مشخصی ندارد، موجه است. تشکیلات امنیتی اسرائیل مایل است که منطقهای که بخشهایی از کرانه باختری اشغالی را اداره میکند، دوباره کنترل غزه را به دست گیرد. اما یکی از مقامات ارشد اعتراف میکند که هیچ برنامهریزی جدی انجام نشده است. آقای نتانیاهو حتی وجود چنین طرحی را رد کرد.
آقای بایدن همچنین نگران است که جنگ محدود به غزه باقی نماند. در مرز شمالی اسرائیل با لبنان، تبادل آتش هر روز صورت گرفته است. حزب الله، با موشکهای ضد تانک به شهرها و پستهای ارتش اسرائیل حمله کرده است و اسرائیل جنوب لبنان را بمباران کرده است. حزب الله اعلام کرده که حدود ۴۰ جنگجوی آن کشته شدهاند. این پایدارترین درگیری از زمان جنگی است که آنها در سال ۲۰۰۶ انجام دادند، اگرچه هنوز فراتر از بمبارانهای تک به تک افزایش نیافته است.
شبهنظامیان در سوریه و عراق از هواپیماهای بدون سرنشین برای حمله به پایگاههای آمریکایی استفاده کردهاند که در آن ۲۲ سرباز به طور جزئی مجروح شدند. در ۱۹ اکتبر، پنتاگون اعلام کرد که یک ناوشکن آمریکایی به نام کارنی، موشکها و پهپادهای پرتاب شده از یمن را بر فراز دریای سرخ سرنگون کرده است. آمریکا معتقد است که هدف آنها جنوب اسرائیل بود، و این نشان دهنده ورود قابل توجه حوثیها به جنگ است.
همه این تنشها کوچک هستند، نشانههایی حاکی از اینکه این گروهها خواهان نشان دادن قدرت خود هستند و نه به راه انداختن یک جنگ منطقهای. اما آنها خطرناک هستند. حملهای که باعث کشته شدن افراد زیادی در اسرائیل یا لبنان شود برای برهم زدن تعادل کافی است. برای اینکه این احتمال کمتر شود، اسرائیل حدود دهها خانواده را در شمال از جمله کریات شمونا، شهری با بیش از ۲۰۰۰۰ نفر در نزدیکی مرز لبنان، تخلیه کرده است. روستاها در سمت لبنان نیز با فرار ساکنان به سمت شمال خالی شدهاند.
هر جنگ اسرائیل با لحظهشماری برای اتمام آن آغاز میشود، زیرا محکومیت بینالمللی افزایش مییابد و در نهایت آمریکا حمایت خود را مشروط میکند. در سال ۱۹۷۳، آمریکا خواستار آتشبس شد تا به جنگ یوم کیپور خاتمه دهد، اگرچه نیروهای اسرائیلی در حال پیشروی بودند. در سال ۲۰۰۶، قبل از اینکه اسرائیل بتواند به اهداف خود در لبنان دست یابد، آتشبس برقرار کرد. همانطور که یکی از مقامات اسرائیلی میگوید: «دریچه مشروعیت بین المللی ما محدود است.»
صحنههای وحشتناک در غزه به این معنی است که پنجره در حال بسته شدن است. سازمان ملل میگوید ۱.۴ میلیون نفر در این قلمرو آواره شدهاند. سرپناههای آن دو و نیم برابر ظرفیت آنها است.
اسرائیل تا زمانی که حماس همه کسانی را که در اسارت دارد آزاد نکند، اجازه نمیدهد هرگونه تدارکاتی از مرز خود عبور کند. خانوادهها یک وعده غذایی در روز را کاهش داده اند. مردم به نوشیدن آب شور چاه روی آوردهاند. امدادگران میگویند که وضعیت نامناسب بهداشتی منجر به مواردی از گال و اسهال و ترس از شیوع بیماریهای جدیتر شده است.
کشورهای عربی خواهان آتشبس فوری هستند. اتحادیه اروپا دوپاره شده است، اما جوزپ بورل، دیپلمات ارشد این اتحادیه، خواستار «وقفه بشردوستانه» برای اجازه ورود تدارکات بیشتر شده است. آمریکا همچنان از اسرائیل قاطعانه حمایت میکند، اما این کار را به طور نامحدود انجام نخواهد داد.
با این حال، آقای نتانیاهو با فشار فزایندهای از سوی پایگاه راستگرای تندرو خود برای اثبات اینکه دارد حماس را نابود میکند، مواجه است و نمیپذیرد که بایدن یا خانوادههای گروگانها باعث شدهاند که او دست نگه دارد. در عوض، با استفاده از نیروهای نیابتی، او شروع به اطلاع رسانی کرده است که ارتش برای عملیات زمینی آماده نیست. استدلال میشود که اسرائیل بهجای به خطر انداختن جان سربازان، حملات هوایی ویرانگرتری از جمله استفاده از بمبهای انهدام سنگر را برای نابودی شبکه تونلهای حماس انجام دهد.
ارتش عقبنشینی کرده و گفته است که «کاملاً آماده» برای تهاجم است. هر روز در رسانههای اسرائیلی تیترهای دقیقی درباره اختلاف بین آقای نتانیاهو و وزیر دفاعش یوآو گالانت منتشر شده است. آقای نتانیاهو در ماه مارس پس از ابراز انتقاد گالانت از طرح دولت برای تضعیف دادگاه عالی، تلاش کرد آقای گالانت را برکنار کند. او پس از اعتراضات گسترده مردمی مجبور به عقبنشینی شد. از آن زمان بیاعتمادی بین این دو افزایش یافته است و اکنون تلاشهای برنامهریزی جنگ اسرائیل را با مشکل مواجه کرده است.
در ۱۱ اکتبر، رهبران یکی از احزاب مخالف، بنی گانتز و گادی آیزنکوت، هر دو از روسای سابق ارتش، به کابینه جنگ پیوستند. اما آنها نتوانستند وحدت را بازگردانند. یک مقام دفاعی میگوید: «[ارتش] و جامعه اطلاعاتی به دلیل ناتوانی در شناسایی و جلوگیری از حمله حماس به شدت ضربه خوردند. اما آنها دوباره روی پاهای خود ایستادهاند و اکنون فقط منتظر یک ایده روشن از سوی دولت هستند که چه باید بکنند.
سردرگمی عمومی
دستورات ارتش برای نابودی قابلیتهای نظامی حماس و پایان دادن به کنترل غزه باقی مانده است. برخی در داخل ارتش و تشکیلات دفاعی گستردهتر بر این باورند که یک عملیات زمینی تدریجیتر بهتر است. اما به ژنرالها گفته شد که برای یک حمله گسترده آماده شوند. آنها نمیتوانند آن برنامه را تغییر دهند مگر اینکه کابینه جدول زمانی متفاوت یا هدف دیگری به آنها بدهد و کابینه در حال آشفتگی است.
ژنرال هرزی هالوی، فرمانده ارتش، به شکست ارتش در جلوگیری از کشتار اذعان کرده است. همینطور رونن بار، مدیر شین بت، سرویس امنیت داخلی اسرائیل، و ژنرال آهارون هالیوا، رئیس اطلاعات نظامی. انتظار میرود هر سه بعد از جنگ استعفا دهند. اکثر اسرائیلیها میخواهند که نخستوزیرشان مسئولیت مشابهی را بپذیرد، اما او قبول نکرده است.
در عوض، آقای نتانیاهو بیشتر وقت خود را با مشاوران سیاسی و اطلاعرسانی به خبرنگاران میگذراند. او کابینه سایه خود را متشکل از ژنرالهای سابق و مقامات امنیتی تشکیل داده است تا آقای گالانت و ارتش را بهخوبی تحت نظر داشته باشد. یکی از اعضای کنست از ائتلاف آقای نتانیاهو میگوید: «بسیاری هستند که با این تصور که حماس جرات انجام چنین کاری را ندارد، سرزنش میشوند. بدیهی است که نتانیاهو بیشتر از بقیه مقصر است، اما منتظر نمانید تا او چنین چیزی را بگوید.»
حتی یک دولت منسجم هم برای جابهجایی بین بسیاری از اولویتهای متفاوت تلاش میکند، و اسرائیل، این روزها، اصلاً دولتی ندارد.