چگونه در یک مصاحبه شغلی به سوال «بزرگترین ضعف شما چیست؟» پاسخ دهید؟
در یک مصاحبه شغلی، ضروری است که در دام گفتن چیزی که میتواند شانس شما را برای رفتن به مرحله بعدی از بین ببرد، نیفتید.
اقتصادآنلاین – حسین عسکری؛ هنگام ملاقات با یک مدیر استخدام یا منابع انسانی، باید از ارائه هر چیزی که در مورد خودتان تحقیرآمیز است و شما را ضعیف جلوه میدهد، خودداری کنید.
حال چگونه در یک مصاحبه شغلی به سوال (بزرگترین ضعف شما چیست؟) پاسخ دهید؟
هنگام مصاحبه برای فرصتهای جدید، در طول حرفه خود بارها با این سوال روبرو خواهید شد.
شما باید بدانید که چگونه با موفقیت به آن پاسخ دهید بدون اینکه شانس خود را کاهش دهید.
هنگام ساختن پاسخ خود، مطمئن شوید که پاسخ شما به کار مربوط میشود و چرخشی مثبت ارائه میدهد.
شما باید در واقع نقطه ضعفی را پیدا کنید که واقعاً یک نقطه ضعف نیست، اگر کمبودهایی دارید، راهی پیدا کنید تا نشان دهید چگونه بر آنها غلبه کرده اید و موفق شدهاید. هرگز در موضوعی که برای شغل مورد نظر اهمیت حیاتی دارد، نقطه ضعفی ارائه ندهید.
در پاسخ چه بگوییم؟
برای پایان دادن به سوال، نقطه ضعفی را انتخاب کنید که به شغلی که میخواهید به دست آورید بیربط است.
برای مثال، اگر شما یک توسعهدهنده نرمافزار هستید، بد نیست اعتراف کنید که در زمینه مهارتهای اجتماعی و ارتباطی مشکل دارید، از آنجایی که اکثر مدیران فناوری تشخیص میدهند که مهندسان برتر تمام عمر خود را صرف برنامهنویسی میکنند به قیمت اینکه تعاملات بین فردی زیادی نداشته باشند، این یک پذیرش قابل قبول است.
علاوه بر این در زمانی که از شما پرسیده میشود به چه نوع آموزشهایی برای ارتقا مهارت خود نیاز دارید تا با ضعفهای خود مقابله کنید، مثلا بگویید که میخواهید مهارت رهبری خود را بهبود بخشید.
اینها نشان میدهد که شما به اندازه کافی خودآگاه و باهوش هستید که میتوانید ضعف به ظاهر بیضرر را بپذیرید و به مصاحبهکننده نشان دهید که علاقهمند به بالا رفتن از نردبان شرکت هستید و علاقهای به ترک این شرکت ندارید.
اگر ضعفی در رابطه با شغل دارید، در مورد آن با صراحت صحبت کنید
در مورد اینکه چه مهارت ها، ویژگی ها، اعتبار یا پیشینه تحصیلی ندارید صادق باشید و با اطمینان بگویید که برای چالش یادگیری و رشد در نقش خود آماده هستید.
وقتی برای ارائه نقطه ضعف خود تحت فشار قرار میگیرید، چیزهایی را بیابید که واقعاً ایراد ندارند، اما میتوانید به اندازه کافی به این سؤال پاسخ دهید بدون اینکه متوجه شوید که در حال طفره رفتن هستید.
چند مثال برای جواب دادن و طفره رفتن به این سوال
- گاهی اوقات، با اشتیاق به کمک، پروژههای زیادی را به طور همزمان انجام میدهم. هر از گاهی متوجه میشوم که آنقدر در کارم غرق میشوم که زمان را از دست میدهم و باید کارها را در عصر انجام دهم.
- اگر مدیر سادهای هستید، در پاسخ به این سوال بگویید: من حس میکنم وقتی که بازخورد و انتقاد سازندهای را با کارمندانم به اشتراک میگذارم، ممکن است آنها راه اشتباهی را اتخاذ کنند، من سعی میکنم با ارائه امنیت روانی و تحسین منظم دستاوردهای آنها، این موضوع را متعادل کنم.
- خانواده من میگویند که من زمان زیادی برای کار گذاشتهام و باید این زمان را کم کنم، سعی میکنم تعادل خوبی بین کار و زندگی داشته باشم، این یکی از دلایل اصلی جذب من به شرکت شماست، زیرا تعادل بین کار و زندگی یکی از ابتکارات اصلی فرهنگ شرکتی شماست.
- من همیشه در مدرسه، ورزش و کار موفق بودهام. من متوجه میشوم که صرف تمام وقت و تلاش، توجه به جزئیات و تلاش برای انجام کارهای بیشتر میتواند باعث شود همکارانم احساس کنند که این کارها را نمتوانند انجام دهند، من با توجه به همدلی، همیشه به آنها بابت محصول کاریشان تبریک میگویم و به آنها میگویم که ما یک تیم هستیم، در واقع من فقط کاری را که انجام میدهم که دوست دارم و به کارم علاقه دارم.