هزینه نابرگشتنی چیست؟
هزینه نابرگشتنی پولی است که قبلاً خرج شده است و قابل بازیابی نیست. در حوزه کسبوکار، این اصل که فرد باید «پول خرج کند تا پول درآورد» در پدیده هزینه نابرگشتنی منعکس میشود.
هزینه نابرگشتنی با هزینههای آتی که ممکن است کسب و کاری با آن مواجه شود، مانند تصمیمگیری در مورد هزینههای خرید موجودی یا قیمتگذاری محصول، متفاوت است. هزینههای نابرگشتنی از تصمیمات تجاری آتی مستثنی میشوند زیرا صرفنظر از هزینه تصمیمات، ثابت باقی میمانند.
نکات کلیدی
- هزینههای نابرگشتنی هزینههایی هستند که قبلاً پرداخت شدهاند و غیرقابل جبران هستند.
- در حوزه کسبوکار، هزینههای نابرگشتنی معمولاً هنگام تصمیمگیریهای آتی در نظر گرفته نمیشوند، زیرا بهعنوان هزینههای بی ارتباط با نگرانیهای بودجه جاری و آینده در نظر گرفته میشوند.
- هزینههای نابرگشتنی برخلاف هزینههای مربوط هستند که به هزینههای آتی که هنوز پرداخت نشدهاند اشاره دارد.
- مغالطه هزینه نابرگشتنی نوعی مانع روانشناختی است که افراد را صرفاً به این دلیل که منابع خود را صرف فعالیتی کردهاند، به ادامه تلاشهای ناموفق وادار میسازد.
- نمونههایی از هزینههای نابرگشتنی عبارتند از حقوق، بیمه، اجاره، سپردههای غیرقابل استرداد یا تعمیرات (تا زمانی که هر یک از این موارد قابل بازیابی نباشند).
آشنایی با هزینههای نابرگشتنی
هزینه نابرگشتنی به پولی اطلاق میشود که قبلاً خرج شده و قابل بازیابی نیست. بهعنوان مثال، یک شرکت تولیدی ممکن است هزینههای نابرگشتنی متعددی مانند هزینه ماشینآلات، تجهیزات و هزینه اجاره کارخانه داشته باشد. هزینههای نابرگشتنی از تصمیمات فروش یا پردازش بیشتر مستثنی میشوند، مفهومی که به تصمیمگیری در مورد فروش محصولاتی که میتوان آنها را به همان شکل فروخت یا پردازش بیشتر آنها اشاره دارد.
سازمانها هنگام تصمیمگیری در مورد امور تجاری فقط باید هزینههای مربوط را در نظر بگیرند که شامل هزینههای آتی میشوند که همچنان پرداخت نشدهاند. هزینههای مربوط با درآمد بالقوه هر گزینه نسبت به گزینه دیگر مقایسه میشوند. کسبوکارها برای تصمیم گیری آگاهانه، فقط هزینهها و درآمدهایی را در نظر میگیرد که در نتیجه تصمیمات اتخاذ شده تغییر خواهند کرد. از آنجایی که هزینههای نابرگشتنی تغییر نمیکنند، نباید آنها را در هنگام تصمیمگیری در نظر گرفت.
مهم
کسبوکارهایی که به دلیل زمان یا پولی که قبلاً صرف یک تصمیم پیشین کردهاند، شیوه عمکرد فعلی خود را ادامه میدهند، در خطر افتادن در دام هزینه نابرگشتنی قرار میگیرند.
انواع هزینههای نابرگشتنی
تمام هزینههای نابرگشتنی، هزینههای ثابت هستند، اما تمام هزینههای ثابت، هزینههای نابرگشتنی نیستند. تفاوت آنها در این است که هزینههای نابرگشتنی قابل بازیابی نیستند. بهعنوان مثال، اگر تجهیزات را بتوان به قیمت خرید آنها مجدداً فروخت یا بازپس داد، هزینه نابرگشتنی به حساب نخواهند آمد.
هزینههای نابرگشتنی فقط در مورد مشاغل استفاده نمیشود زیرا مصرفکنندگان فردی نیز ممکن است متحمل هزینههای نابرگشتنی شوند. فرض کنید یک بلیت تئاتر را به قیمت 50 دلار خریداری میکند اما در آخرین لحظه نمیتوانید در آن شرکت کنید. این 50 دلاری که خرج کردهاید هزینهای نابرگشتنی خواهد بود، اما در خرید یا عدم خرید بلیط تئاتر در آینده تاثیری نخواهد داشت. بهطور کلی، کسبوکارها بیشتر از افراد عادی به هزینههای ثابت و نابرگشتنی توجه میکنند، زیرا هر دو نوع این هزینهها بر سود آنها تأثیر میگذارد.
هزینههای نابرگشتنی نیز هزینههای خاصی را شامل میشوند که کسبوکار متعهد به پرداخت آنها شده است اما همچنان آنها را پرداخت نکرده است. شرکتی را تصور کنید که قراردادی برای خرید 1000 پوند مواد اولیه برای شش ماه آینده منعقد کرده است. اگر شرکت به طور قراردادی متعهد باشد تا به تعهدات خود در این معامله عمل کند، مواد اولیه هزینه نابرگشتنی خواهد بود، چه شرکت در حال حاضر هزینه آنها را پرداخت کرده یا نکرده باشد، زیرا شرکت بدون توجه به اینکه چه تصمیماتی در مورد نحوه استفاده از این مواد اولیه گرفته میشود، متحمل هزینه خواهد شد.
مغالطه هزینه نابرگشتنی
مغالطه هزینه نابرگشتنی، طرز فکر نادرستی است که ممکن است در هنگام تصمیمگیری در شرکت یا فردی شکل بگیرد. این مغالطه بر این فرض استوار است که تعهد به طرح فعلی به این دلیل موجه است که منابع قبلا در آنها سرمایهگذاری شدهاند. این اشتباه ممکن است منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست در برنامهریزی استراتژیک بلندمدت شرکت به دلیل هزینههای کوتاهمدتی شود که در گذشته صرف آنها شدهاند.
مثالی غیر مالی را تصور کنید که در آن یک دانشجوی دانشکده قصد تعیین رشته دارد. این دانشجو ممکن است رشته کارشناسی حسابداری را انتخاب کند و فقط پس از گذراندن دو کلاس حسابداری متوجه شود که این مسیر شغلی برای وی مناسب نیست. مغالطه هزینه نابرگشتنی ممکن است این دانشجو را به این باور برساند که ادامه رشته حسابداری به هر صورت ارزش آن را دارد زیرا قبلاً منابع خود را برای این تصمیم هزینه کرده است. اما در واقعیت، این دانشجو فقط باید دروس باقیمانده و دروس مورد نیاز برای رشتههای مختلف را ارزیابی کند.
در حوزه کسبوکار، مغالطه هزینه نابرگشتنی معمولا زمانی روی میدهد که مدیران حتی زمانی که برنامههای اولیه آنها محقق نمیشوند از انحراف از آن برنامهها خودداری میکنند. مغالطه هزینه نابرگشتنی احساساتی را در سرمایهگذار تحریک میکند که باعث تصمیمگیری غیرمنطقی میشوند.
واقعیت سریع
مغالطه هزینه نابرگشتنی عمیقاً ریشه در تمایلات بیولوژیکی ما دارد، زیرا محققان دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو اثر هزینه نابرگشتنی را هم در انسان و همچنین کبوتر مشاهده و تجزیه و تحلیل کردهاند.
مغالطه هزینه نابرگشتنی - عوامل روانی
پنج توضیح متداول در مورد علت وجود مغالطه هزینه نابرگشتنی وجود دارند. در اینجا به دلایل روانشناختی که علت شکست خوردن برخی فرآیندهای تصمیمگیری را توضیح میدهند، اشاره میکنیم.
- بیزاری از ضرر. افراد ممکن است اجتناب از متحمل شدن مقداری مشخص ضرر را به کسب مقدار مشابه سود ترجیح دهند. این افراد به دلیل توان ریسکپذیری پایین خود، تمایلی به پذیرش ضرر تضمینی ندارند (یعنی پایان دادن به پروژهای که هزینه نابرگشتنی دارد). در صورت ثابت بودن سایر شرایط، برخی از افراد ترجیح میدهند که به جای کسب سود از متحمل شدن مقدار مشابهی ضرر و زیان اجتناب کنند.
- سوگیری تعهد. افراد ممکن است به یک طرح پایبند باقی بمانند زیرا این برنامه صرفا اولین طرحی بود که به فکر آنها رسیده بود. هر پروژه بدون هیچ دلیل دیگری و صرفا به این دلیل که اولین طرحی بوده است که بر سر آن توافق شده است، با رفتار ترجیحی مواجه میشود.
- اجتناب از هدر رفت منابع. افراد ممکن است به دنبال جلوگیری از هدر رفت منابع شرکت باشند. متأسفانه، تمام فرصتها بهویژه در زمینه تحقیق و توسعه، به ثمر نمیرسند، زیرا ممکن است هزینههای راستیآزمایی به جایی نرسد.
- تصمیمگیری شخصی. افراد ممکن است از نظر عاطفی نسبت به یک پروژه یا تصمیم خاص وابسته شوند یا نسبت به آن احساس مسئولیت کنند. این وضعیت ممکن است نوعی سوگیری احساسی در افراد ایجاد میکند که ممکن است وضعیت پروژه تغییر کند یا دادهها نادرست باشند.
چگونه از مغالطه هزینه نابرگشتنی جلوگیری کنیم
مغالطه هزینه نابرگشتنی را میتوان به راحتی با تمرکز، وقف زمان و انرژی و برنامهریزی متفکرانه برطرف کرد. در اینجا چند نکته در مورد روش غلبه بر این چالش ذهنی آورده شده است.
- چارچوب مشکل را تعیین کنید. ریشه تصمیمگیری باید در مشکلی کاملا مشخص قرار داشته باشد که بایستی راهکاری برای آن پیدا شود. این مشکل باید نقطه کانونی بحث باشد و باید تمام اقدامات تحلیلگران را هدایت کند. این مرحله به تعیین عواملی که مهم هستند و عواملی باید به عنوان عامل منحرفکننده بیاهمیت شناخته شوند، کمک میکند.
- استقلال خود را حفظ کنید. هنگامی که افراد به لحاظ احساسی درگیر تصمیمات تجاری میشوند، ممکن است قدرت تشخیص آنچه را که واقعاً اتفاق میافتد از دست بدهند. آنها به جای تکیه بر دادهها، چشمانداز غیرواقعی خوشبینانهای نسبت به تصمیم ضعیف خود پیدا میکنند. توجه داشته باشید که پروژههای ناموفق همیشه منعکسکننده تصمیمگیرنده نیستند و در نهایت تصمیمگیری درست مهمترین چیزی است که باید اهمیت داشته باشد.
- به دادهها اعتماد کنید. هنگام مقایسه چندین گزینه مختلف، هزینه نابرگشتنی اغلب نادیده گرفته میشود. ممکن است انجام این کار نامناسب به نظر برسد، اما این فرآیند منطقی است و قابل اطمینانترین مبنای تصمیمگیری را ارائه میدهد.
- اولویتهای ریسک را تغییر دهید. برخی از سرمایهگذاران با جدیت به دنبال پذیرش ریسک هستند زیرا معتقدند این نوع سرمایهگذاریها بیشترین بازده را به همراه دارند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران دیگر همچنان ترجیح میدهند پول نقد را در زیر تشک خود نگهدارند و هر گونه رشد بالقوه را به دلیل حمایت از نقدینگی خود از دست بدهند. سرمایهگذاران با پذیرش ریسک بیشتر و جلوگیری از سلطه ریسکگریزی بر تمام وجود خود، به راحتی میتوانند به این نتیجه برسند که تحمل اندکی هزینههای نابرگشتنی که هرگز قابل بازیافت نیستند نیز چندان بد نخواهد بود.
واقعیت سریع
پس از خرید جوی گالو، بازیکن بیرونی نیویورک یانکیز در 140 بازی 194 گل به ثمر رساند. یانکیها بهجای ادامه تصمیمشان که مطابق انتظار آنها به نتیجه نرسیده بود، گالو را در آگوست 2022 خریداری کردند.
نمونهای از هزینههای نابرگشتنی
فرض کنید که شرکت XYZ Clothing دستکش بیسبال میسازد. این شرکت ماهانه 5000 دلار برای اجاره کارخانه خود میپردازد و ماشینآلات خود را نیز به طور یکجا به قیمت 25000 دلار خریداری کرده است. این شرکت دستکشهایی با مدل ساده تولید میکند که 50 دلار قیمت دارند و 70 دلار به فروش میرسند. این شرکت تولیدکننده دستکش میتواند مدل ساده خود را بفروشد و به ازای هر واحد 20 دلار سود کسب کند. از طرف دیگر، این شرکت میتواند با اضافه کردن 15 دلار هزینه به هزینههای خود، روند تولید را ادامه دهد و دستکشهایی با مدل ممتاز را به قیمت 90 دلار بفروشد.
برای اتخاذ این تصمیم، این شرکت هزینه اضافی 15 دلاری را با درآمد اضافی 20 دلاری مقایسه میکند و تصمیم میگیرد تا دستکش ممتاز را تولید کنند که 5 دلار سود بیشتر برای این شرکت ایجاد میکند. هزینه اجاره کارخانه و ماشین آلات هر دو هزینههای نابرگشتنی هستند و بخشی از فرآیند تصمیمگیری به حساب نمیآیند.
اگر بتوان هزینههای نابرگشتنی را در نقطهای حذف کرد، این هزینهها به هزینه مرتبط تبدیل میشوند و باید در تصمیمات تجاری در مورد رویدادهای آینده در نظر گرفته شوند.
برای مثال، اگر شرکت XYZ Clothing در نظر دارد یکی از مراکز تولید خود را تعطیل کند، هر یک از هزینههای نابرگشتنی که تاریخ پایانی دارند باید در این تصمیمگیری لحاظ شوند. شرکت XYZ Clothing برای تصمیمگیری در مورد تعطیلی تاسیسات تولیدی، درآمدی را که در صورت پایان دادن به خط تولید آن از دست میدهد و همچنین هزینههایی که حذف میشوند، در نظر میگیرد. اگر اجاره کارخانه در طی شش ماه به پایان برسد، هزینه اجاره دیگر یک هزینه نابرگشتنی نیست و باید به عنوان هزینهای که میتوان آن را نیز حذف کرد، لحاظ شود. اگر مجموع هزینهها بیشتر از درآمد باشد، این تاسیسات تولیدی باید بسته شود.
نمونهای از هزینههای نابرگشتنی چیست؟
تصور کنید شرکتی به این نتیجه برسد که نیاز به گسترش انبار خود دارد. این شرکت با معماری که در ازای دریافت کارمزد مختصری برخی طرحهای اولیه را به مشتریان ارائه میدهد تماس میگیرد تا فضای جدیدی را برای این منظور طراحی کند. سپس، اقتصاد وارد دوره رکودی و باعث میشود تا این شرکت در مورد ادامه دادن به ساخت انبار جدید یا خیر دچار تردید شود.
در این مثال، هزینههای معماری نمونهای از هزینههای نابرگشتنی هستند.
آیا حقوق نوعی هزینه نابرگشتنی است؟
بله، هر حقوقی که به کارمندان پرداخت شده است، هزینه نابرگشتنی است. تا زمانی که این دستمزدها قابل بازیافت نباشند، حقوق نشان دهنده هزینهای است که شرکت متحمل شده است و نمیتواند آن را بازپس بگیرد.
هزینه نابرگشتنی چه تفاوتی با هزینه ثابت دارند؟
در حوزه کسبوکار، هزینههای ثابت هزینههایی هستند که شرکتها باید مستقل از هرگونه فعالیتهای کاری خاص خود پرداخت کنند: این هزینهها برای تولید کالا یا خدمات شرکت اعمال نمیشوند و با تغییر تعداد کالاها یا خدمات تولید یا فروخته شده افزایش یا کاهش نمییابند. هزینههای نابرگشتنی زیرمجموعهای از هزینههای ثابت هستند – بهبیان دقیقتر، نوعی هزینه ثابت هستند که قابل بازیافت نیستند.
تفاوت بین هزینه نابرگشتنی و هزینه مربوط چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
هنگام تصمیمگیری در مورد امور تجاری، سازمانها فقط باید هزینههای مربوط را در نظر بگیرند، که شامل هزینههای آتی - مانند تصمیمگیری در مورد هزینههای خرید موجودی یا قیمتگذاری محصول - میشوند که همچنان پرداخت نشدهاند. هزینههای مربوط با درآمد بالقوه هر گزینه نسبت به گزینه دیگر مقایسه میشود. هزینههای نابرگشتنی در فرآیند تصمیمات تجاری آتی نادیده گرفته میشوند زیرا این هزینهها بدون توجه به نتیجه تصمیم ثابت باقی میمانند.
چرا هزینههای نابرگشتنی مهم هستند؟
هزینههای نابرگشتنی به این دلیل اهمیت دارند که ممکن است بهعنوان عوامل انحرافی در فرآیند تصمیمگیری عمل کنند. هنگامی که شرکتی هزینهها و مزایای خود را تجزیه و تحلیل میکند، هزینههای نابرگشتنی نباید هیچ تاثیری بر فرآیند تصمیمگیری داشته باشد زیرا هزینه نابرگشتنی صرف نظر از نتیجه انتخاب بایستی پرداخت شود. توجه به هزینههای نابرگشتنی مهم است زیرا درج نادرست آنها در فرآیند تجزیه و تحلیل ممکن است منجر به انتخاب یک تصمیم نامطلوبتر شود.