امنیتغذایی باید دغدغه کل دولتایران باشد
ایران مشکل بیآبی را جدی نگرفته است؛ این مهمترین مشکل کشاورزی و امنیت غذایی ایران از نظر یکی از بزرگترین تحلیلگران امنیت غذایی و محیط زیست در جهان است.
لستر براون در گفتوگوی اختصاصی آینده روشنی برای «هلال حاصلخیز» نمیبیند ولی به نظر موسس و رییس موسسه ورد واچ و earth policy میتوان با جامعنگری دولتها به ویژه ایران، امنیت غذایی را مطمئنتر کرد.
لستر بروان کتابهای زیادی نوشته که بیشتر آنها به فارسی هم ترجمه شده است. شاید راهکارهایی که او در این گفتوگو برای دولت ایران ارایه کرده، بتواند از شدت بحران آب و غذا در این کشور بکاهد. *شما در کتاب خود «full planet, empty plates» گفتهاید که در دنیای امروز غذا، نفت جدید است و زمین، طلای جدید. بر این اساس میتوانیم بگوییم که خاورمیانه یکی از ثروتمندترین مناطق جهان است. اما چرا بیشتر کشورهای این منطقه واردکننده غذا هستند؟ کشورهای این منطقه از نظر نفت و انرژی ثروتمند هستند اما از نظر آب فقیرند و برای تولید غذا باید آب داشته باشند. برای نمونه کشورهای عربی را به عنوان یک گروه امروز میبینیم که تولید دانههایشان سالهاست ثابت مانده و بیشتر به جهان بیرون وابسته شدهاند. براساس آنچه از برنامهها و سیاستهای کشاورزی عربستان سعودی فاش شده، این کشور تا سال 2016 از کشاورزی خارج شود چراکه دیگر آبی برای آبیاری بخش کشاورزی خود ندارد. *وضعیت کشورهای غیرعربی مانند ایران و اسراییل چگونه است؟ وضعیت کشورهای منطقه خاورمیانه تقریبا شبیه هم است و ایران هم در شرایطی مشابه سایر کشورهاست؛ میزان استحصال آب بیشتر از دوباره پرشدن ذخیرههای سفرههای زیرزمینی است درنتیجه آبهای زیرزمینی درحال کاهش هستند. این اتفاقی است که در نیمی از کشورهای جهان میافتد. برای مثال در بخشهای کوچکی از امریکا و بخشهای نسبتا کمی از چین درحال وقوع است اما در هند سطح آبهای زیرزمینی در همه ایالتها درحال کاهش است و این کشور یک میلیارد و 300میلیون نفر جمعیت دارد. در ایران هم آبیاری بیش از حد مدتی است که به معضلی تبدیل شده و با جمعیتی حدود 80 میلیون نفر تولید میزان کافی از دانهها برای تغذیه چنین جمعیتی دشوارتر میشود. ممکن است سرزمین گستردهیی برای تولید غذا داشته باشد اما زمین مشکل اصلی نیست بلکه آب مشکل اصلی است. استحصال بیش از اندازه آب چالش مهمی برای ایران است. *این کشورها برای اینکه از عهده تامین امنیت غذایی خود بر آیند باید چه تغییری در رویههای خود دهند؟ این کشورها چندین گزینه دارند. یکی اینکه از فناوریهای کاراتر آبیاری استفاده کنند. بیشتر فناوریهای آبیاری مورد استفاده در جهان امروز ناکارآمد هستند چراکه آب به مردم داده میشود و مردم لزومی نمیبینند که نگرانی بابت تامین آب خود داشته باشند و در نتیجه کشاورزان بسیاری بیشتر از نیاز خود آب برای آبیاری مزارع خود استفاده میکنند. امروز بسیاری از کشاورزان واقعا فرهیخته و پیشرو نیازهای گیاهان خود را میسنجند تا ببینند که به آب برای محصولات خود نیاز دارند یا خیر. در واقع آنها آبیاری به گیاهان خود را زمانبندی میکنند تا ببینند که چه زمانی محصولشان به آب نیاز دارد و آن موقع آبیاری کنند. مثل این میماند که شما رستورانی داشته باشید و از مردم بپرسید اگر گرسنه هستید غذایتان را بیاورم و اگر نه، نیاوریم. بنابراین آب به یکی از اضطرارهای اساسی ما تبدیل شده است. هیچ جایگزینی برای آب وجود ندارد اگر درباره نفت صحبت کنیم، کار راحتتر است چون جایگزینهای بسیاری برای نفت در بخش انرژی وجود دارد و ما حتی این جایگزینها را روزبهروز با انرژیهایی مانند خورشیدی و بادی گستردهتر هم میکنیم. اما آب چالش بسیار بسیار سختتر برای مواجه است و در نهایت کمبود رو به رشد آب در جهان به قیمت مواد غذایی میرسد. *این چالش سالهاست که در ایران شناسایی شده اما تاکنون موفقیتی برای رفع آن حاصل نشده. به نظر شما دلیل این مساله چیست؟ یکی از سختیهای کار در ایران این است که هیچ کس بروز کمبود آب را جدی نگرفته و به همین دلیل هم نه برنامهریزی چندانی دیده میشود و نه سیاستگذاری چندانی. کشاورزان آب رایگان دریافت میکنند و حتی در بعضی موارد برق رایگان برای پمپ کردن آب دریافت میکنند. وقتی منابع نامحدود دارید میتوانید این کار را بکنید اما وقتی منابع شما محدود و نایاب است شما نمیخواهید که برای این منابع یارانه بدهید بلکه میخواهید از آن مالیات بگیرید و اگر من بخواهم تنها یک کار در دنیا انجام دهم تا کارایی آبیاری را افزایش دهم، این است که روی مصرف آب مالیات وضع کنم. *در این میان کدام کشورهای خاورمیانه وضعیت بهتری خواهند داشت و کدام با بحران روبهرو خواهند شد؟ نکته جالب در مورد کشورهای این منطقه این است که اینجا جایی است که از نظر تاریخی کشاورزی شروع شده و در عین حال الان جایی است که آب روزبهروز نایابتر میشود و این فشار بیشتری روی رقابت برای آب و غذا ایجاد میکند؛ رقابتی که آغاز شده و ما حتی درون کشورهایی مانند امریکا این رقابت را میبینیم بهطوری که فشار روی ذخایر زیرمینی رود کلورادو باعث شده که بین امریکا و مکزیک تنش ایجاد شود. چراکه این رود مرز دو کشور است و هر دو کشور به آب بیشتری نیاز دارند و این مساله بر روابط امریکا و مکزیک فشار وارد میکند. اما کشورهای خاورمیانه نیز چند مشکل جدی دارند؛ یکی اینکه میزان آب در دسترس آنها درحال کاهش است و دیگری اینکه این منطقه یکی از سریعترین نرخهای رشد جمعیت را دارد. فکر میکنم یمن یکی از بارورترین کشورهای جهان باشد. در واقع هیچ تلاشی برای تطبیق سیاستهای جمعیتی و سیاستهای آبی کشورها در این منطقه دیده نمیشود. اگر شما در راس مدیریت و سیاستگذاری کشوری هستید باید این دو را در کنار هم و با هم ببینید. اما جالب اینجاست که امروز از آنجا که آب برای امنیت غذایی و تغییرات اقلیمی مهم است، باید هر تلاشی برای تامین امنیت غذایی فراتر از وزارت کشاورزی برود. وقتی من در دپارتمان کشاورزی امریکا در دهه60میلادی کار میکردم، یکی از دغدغههای ما این بود که چقدر به کشاورزان پول بپردازیم تا دیگر روی مزارع خود کشت نکنند تا ما تولید مازاد نداشته باشیم. این راهکار ما در آن زمان بود ولی مساله ما این است که چگونه دو یا سه چالش را در معادله غذا مدیریت کنیم. یکی از این چالشها این است که در برخی کشورها دارای کشاورزی پیشرفته، برای کشت برخی محصولات هیچ زمین مسطحی وجود ندارد. برای مثال در مورد ژاپن که یکی از نخستین کشورهایی است که افزایش محصول در هکتار مستمری داشت، میزان تولیدش در 17سال گذشته به سقف خود رسید و هیچ افزایشی از آن موقع نداشته است. جالب اینجاست که چین هم شرایط مشابهی از نظر کشت با ژاپن دارد و این کشور هم مشکلات جدیتری در اینده برای افزایش زمینهای برنج خود خواهد داشت. من نام این مشکل را ندیدن پنجره میگذارم؛ انگار پنجرهیی آنجاست اما آن را نمیتوانیم ببینیم. کشورهای بسیاری در فلات و دشت کشت دارند مانند زمینهای برنج در ژاپن و چین و گندم در فرانسه و آلمان. در واقع این کشورها نمیتوانند زمینهای کشاورزی خود را توسعه دهند چون زمین جدیدی برای تولید بیشتر ندارند و تاکنون تولید مناسب با زمینهای موجود را به حداکثر خود رساندهاند. پس مشکل رشد تولید را وقتی در کنار کمبود آب و تغییرات اقلیمی قرار میدهید تولید کشاورزان روی زمین هماکنون مساله اصلی است که باید در مواجه با تغییرات اقلیمی مورد توجه قرار دهیم. وقتی من در دهه50 و60میلادی کشاورزی میکردم و سالی کاهش بارش داشتیم میگفتیم مسالهیی نیست چون میدانستیم که سال آینده وضعیت نرمال میشود اما الان هیچ هنجار و نرمی وجود ندارد که به آن برگردیم. چراکه شرایط اقلیمی کنونی در شرایط نامعلومی است و این مساله، برنامهریزی را برای کشاورزان سخت میکند. چون نمیدانند برای چه باید برنامهریزی کنند. این تنها مشکل کشاورزان نیست بلکه مشکل دانشمندان هم هست که دیگر نمیتوانند به درستی یا مطمئنا تغییرات آب و هوایی را پیشبینی کنند. این مساله شرایط کنونی را پیچیدهتر میکند. *این شرایط باید در منطقه خاورمیانه پیچیدهتر نیز باشد؛ باتوجه به جنگهای داخلی و بحرانهای کنونی که کشورهایی مانند سوریه و عراق درگیر آن هستند. میخواهم بپرسم باتوجه به این شرایط چه پیشروی «هلال حاصلخیز» قرار دارد؟ خب هلال حاصلخیز در خاورمیانه محصول دجله و فرات است که برای چندین هزارسال آب فراهم میکرده است اما درحال حاضر در شرایطی که این رودخانهها در ترکیه قرار دارد و این کشور شروع به سدسازی روی آنها کرده، مصرفکنندههای بالادستی این آب تلاش میکنند تا جایی که ممکن است از آن بهره ببرند. یعنی این رودخانهها چیز زیادی برای این مصرفکنندهها ندارند و زمینهای همسایگان ترکیه شروع به خشک شدن کرده است. بنابراین شکل «هلال حاصلخیز» بهوسیله مدیریت منابع آبی در منطقه بهویژه توسط کشورهای بالادستی درحال تغییر است. آنچه بر سر سوریه و عراق میآید نیز کمتر از چیزی است که قرار بوده. نشانه این ادعا هم این است که استفاده از آبهای زیرزمینی در این کشورها بیشتر شده است و این منجر به خالی شدن دجله و فرات میشود و این خطرناک است چون وقتی اینها خشک شوند برای این کشورها و سایر کشورهای منطقه خطرآفرین میشود. برای مثال در ایران به گفته برخی مسوولان نزدیک به 12 استان درمعرض نابودی قرار دارند؛ مردم این استانها بهدلیل بیآبی شهرها را ترک میکنند و به شهرهای دیگر مهاجرت میکنند. فارغ از اینکه این ماجرا به کجا کشیده میشود، تامین آب در ایران درحال حاضر هم سخت و دشوار است. ما بهشدت نیاز داریم که درباره نحوه سیاستگذاری و برنامههای منابع آبی کشور بازبینی کنیم تا بتوانیم با این شرایط مقابله کنیم در غیر این صورت، این روند به افزایش قیمت مواد غذایی و افزایش فشار بر کشورها برای رقابتی بر سر آب قابل استفاده و قابل شرب تبدیل میشود. *باتوجه به این شرایط و اینکه کشوری مانند ایران 80درصد دانههای خود را وارد میکند و در واقع وابسته به کشورهای دیگر در تامین امنیت غذایی خود است، پیشنهاد شما برای این کشور چیست؟ فکر میکنم این کشور نیاز دارد که درباره غذا و اقتصاد خود با نگاه به تغییرات آب و هوایی بازنگری کند. تامین امنیت غذایی امروز سختتر از قبل شده است. برای همین هم امروز همه از وزیر کشاورزی انتظار دارند که به مساله غذا و امنیت غذایی بپردازد اما دیگر این کافی نیست؛ وزیر کشاورزی تنها نمیتواند این کار را بکند باید واحد سلامت و برنامهریزی خانواده هم باید در این فرآیند درگیر شود. ما همهچیز را برعهده وزیر کشاورزی میگذاریم اما این تنها او نیست که سیاستهای جمعیتی و سیاستهای آبی را تعیین میکند. نکته کلیدی و نهایی این است که کل دولت باید درگیر این مساله شود تا سیاستهای کشاورزی، سیاستهای آبی، سیاستهای اراضی و غیره را در یک بسته جامع و واحد درنظر بگیرند تا به حداکثر رساندن امنیت غذایی خود دست یابند. *در پایان اجازه بدهید به جوانب امنیت غذایی در خاورمیانه هم بپردازیم؛ شما شرایط محیطزیست را باتوجه به همه شرایط موجود چطور میبینید؟ یکی از خطرات زیستمحیطی خاورمیانه رشد روند بیابانزایی است که بهدلیل استفادههای بشری و استفاده بیش از حد از منابع آبی رخ داده است. فکر میکنم در این منطقه در 20سال گذشته نیم میلیون درخت از بین رفته است. درختانی که ثبات خاک و ذخیره بارشهایی که هدر میروند را برعهده دارند. درحالی که قطع انها حتی توجه زیادی را نیز جلب نکرد اما مساله بسیار مهمی است. مساله مهم دیگر در ایران دامداری است؛ میزان دامهای این کشور دو برابر مراتع موردنیاز برای تغذیه آن است. بنابراین باید یا تعداد دامها در ایران کاهش یابد و به میزان مراتع برسد یا این روند ادامه یابد و مراتع به بیابان تبدیل شوند. این تنها در ایران رخ نمیدهد یا در خاورمیانه بلکه جهان را درگیر کرده است. در غرب چین همچنین مشکلی وجود دارد. حتی در امریکا هم این مشکل بوده که به فشار سیاسی بدل شد اما تحت کنترل درآمده است. این مشکلات در همه کشورها هست اما مساله مهم این است که مشکل کرهزمین را همه میخواهند حل کنند.