آینده نامعلوم قیمت نفت
پیش بینی و تشخیص مسیر قیمت نفت طی یک سال اخیر به چیزی شبیه به یک صنعت خانگی تبدیل شده است. اما باوجود حجم قابل توجه عرضه نفت، شاخصهای مهم دیگری نیز در بازار وجود دارند که سروصدای زیادی به راه میاندازند و این مسئله هرگونه برآورد دقیق را تقریبا غیرممکن میکند.
به گزارش فیسکال تایمز، در گام نخست خود نفت مسئله است. افت قیمت آن طی فصل تابستان آغاز شد و در ماه نوامبر به اوج خود رسید. از آن زمان تاکنون، پیش بینیها در مورد قیمت نفت برای سال ۲۰۱۵ از سوی بسیاری کارشناسان و نهادها اعلام شده؛ از نفت ۲۰ دلاری سیتی گروپ تا پیش بینی شرکت تی بون پیکنز در مورد بازگشت نفت ۱۰۰ دلار در هر بشکه. حتی دبیرکل اوپک گفت ممکن است قیمتها طی سالهای آتی به دلیل افت سرمایه گذاری در تولیدات جدید به ۲۰۰ دلار هم برسد. چنین پیش بینیهای افراطی وجود دارد اما اکثر کارشناسان معتقدند قیمتها تا پایان سال ۲۰۱۵ همچنان در محدوده ۴۰ تا ۷۰ دلار در هر بشکه نوسان خواهد داشت. با این حال چنین دامنه قیمتی نیز بسیار گسترده است و نشان میدهد که این کارشناسان نیز تنها بر اساس حدس و گمان صحبت میکنند. در کنار قیمت نفت، برآورد هفتگی تعداد دکلهای حفاری نفت که هنوز فعال هستند نیز به یکی از قابل توجهترین شاخصهای موجود در بازار تبدیل شده است. در هفته منتهی به ششم مارس فعالیت تعداد ۷۵ دکل نفت و گاز متوقف شد تا مجموع این دکلهای غیرفعال شده به یک هزار و ۱۹۲ برسد. این رقم پائینترین حد طی سالها است و ۴۳ درصد پائینتر از اوج آن در سال ۲۰۱۴ به شمار میرود. در حالیکه شمارش دکلهای فعال نفتی به عنوان یکی از شاخصهای مهم محاسبه میزان افت تولیدات توجهات بسیاری را جلب کرده، از این جهت که شاخص کاملا دقیقی برای به تصویر کشیدن میزان بازده نفتی نیست، مورد انتقاد قرار میگیرد. حفاریها به صورت بهینه تری درآمده و از دکلهای کمتری برای تولید همان میزان نفت قبلی استفاده میشود. بنابراین این ایده که افت تعداد دکلهای حفاری لزوما منجر به افت تولیدات شود، کمی پیچیدهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. یکی دیگر از رقمهایی که باید به خاطر سپرد، تعداد چاههای حفر شده اما ناتمام است. در حالیکه تولیدکنندگان در انتظار بازگشت دوباره قیمت نفت هستند، حدود سه هزار چاه حفر شده و ناتمام وجود دارد. در واقع آنها با ناتمام گذاشتن کارحفاری این چاهها، به جای ذخیره نفت در تانکرها، آن را در دل زمین ذخیره کردهاند. با این حال هروقت که کار حفاری آنها به انتها برسد، فعالیت چاهها قیمت نفت را کاهش خواهد داد. مهمترین شاخص برای تشخیص مسیر قیمت نفت، سطح واقعی تولیدات نفت است. در پایان ماه فوریه آمریکا روزانه ۹ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت تولید میکرد که این رقم ۱۰ درصد بالاتر از ژوئن ۲۰۱۴ است که روند افت قیمتها آغاز شد و حتی نسبت به آغاز سال ۲۰۱۵ نیز دو درصد بالاتر است. یکی از بزرگترین ناشناختههای بازار نفت این است که تقاضا برای این طلای سیاه چه واکنشی به قیمتهای پائین خواهد داشت. قیمت پائین باید مصرف را افزایش دهد اما سرعت این افزایش چقدر خواهد بود. ضمن اینکه بهبود روند رشد اقتصادی نیز در مورد تقاضای کلی اهمیت دارد. با توجه به عدم آگاهی نسبت به میزان رشد اقتصادی در سراسر جهان، پیش بینیهایی که در مورد تقاضا صورت میگیرد، قابل درک هستند. آژانس بین المللی انرژی، اوپک و اداره اطلاعات انرژی آمریکا سناریوهای خود در مورد تقاضای نفت را سرهم بندی میکنند اما هنوز شواهد لازم برای پیش بینی افزایش تقاضا را در دست ندارند. نهایتا، آنچه بر کل این تصویر سایه میاندازد، نوسانات بازار ارز است. نوسانات ارز اثرگذار هستند و قیمت نفت را بالا و پائین میکنند. مهمترین ارز، دلار آمریکا است چراکه قیمت نفت بر اساس دلار ارزش گذاری میشود. شاخصهایی که مورد اشاره قرار گرفت بخش کوچکی از مواردی هستند که پیش بینی کنندگان انرژی در زمان ارزیابی قیمت نفت باید مورد توجه قرار دهند. زمانیکه مسائل ژئوپلتیک، پیشرفتهای فن آوری و برای مثال تغییرات سیاستهای مالیاتی نیز اضافه شوند، میتوان دریافت که چرا پیش بینی مسیر قیمت نفت آسان نیست.