تواناییمپنا برایحضوردرپروژهنفتی درتردیدوابهام
اگر بخواهیم پرفراز و نشیبترین فاز پارسجنوبی را انتخاب کنیم «فاز 11» قطعا یکی از مهمترین کاندیداها خواهد بود.
از توتال فرانسه تا سیانپیسی چین و شرکت داخلی پتروپارس هر کدام در این فاز قدمی زدهاند و بعد از 15 سال دستاورد چندانی رقم نخورده است. فاز 11 بعد از روی کار آمدن بیژن زنگنه وزیر نفت در لیست فازهای اولویتدار قرار نگرفت اما تلاشهای گروههای مختلف برای گرفتن طرح توسعه این فاز تاکنون هر روز ابعاد تازهتری پیدا کرده است. یک هفته بعد از اینکه تلاشهای وزارت صنعت برای واگذاری فاز 11 به ایدرو با در بسته مواجه شد؛ شرکتهای دیگری برای گرفتن این ابرپروژه اعلام آمادگی میکنند. «مپنا» تازهترین گزینه است. گزینهیی که با توجه به سوابق کمرنگ خود در پروژههای نفتی با تردیدهایی جدی روبهرو است. یک کارشناس ژئومکانیک نفت در این باره میگوید: «مساله حفاری چاهها در میدانهای مشترک به این دلیل که احتیاج به حفاری انحرافی دارد با حساسیت بالایی روبهروست و در صورتی که سعی بر به نتیجه رسیدن با آزمون و خطا باشد، حتی احتمال بسته شدن چاه نیز میرود» او ادامه میدهد: «همچنین پایداری چاه نیز در صورت با تجربه نبودن شرکت حفار و عدم محاسبه صحیح وزن گل حفاری به مخاطره افتاده و امکان ناپایدار شدن چاه را پیش میآورد؛ در نتیجه گروهی که حفاری چنین میدانهایی را برعهده میگیرند باید تیم حفاری بسیار قوی و تجهیزات متناسب را در اختیار داشته باشند.» طرح توسعه بالادستی فاز 11 پارسجنوبی با هدف تولید گاز از میدان پارسجنوبی به میزان 2000 میلیون فوت مکعب استاندارد در روز، گاز ترش استحصالی جهت خوراک واحد LNG به میزان 1900 میلیون فوت مکعب استاندارد در روز و استحصال میعانات گازی سنگین به میزان 80هزار بشکه در روز در سال 2000 توسط شرکت ملی نفت ایران به توتال فرانسه واگذار شد، اما مساله تردید نسبت به فعالیتهای صلحآمیز هستهیی در ایران این شرکت را نسبت به انجام این پروژه شل کرد و بین سالهای 85 تا 87 عملا فعالیت خاصی در این میادین صورت نگرفت. البته بهانه توتال بالا رفتن قیمت جهانی فولاد و در نتیجه آن بالا رفتن هزینههای پروژه بود. در نهایت شرکت ملی نفت با پیشنهاد هزینهیی جدید توتال موافقت نکرد و این شرکت از این پروژه کنار گذاشته شد. این کنار گذاشته شدن همزمان با موج سرازیر شدن چینیها به پروژههای نفتی و گازی در کشور شد که در نهایت طرح توسعه فاز 11 پارسجنوبی با هزینه 5 میلیارد دلار به شرکت سیانپیسی چین واگذار شد. واگذاریای که بدون نگاه دقیق و کارشناسی انجام شد و بعد از گذشت 3 سال بدون هیچ دستاوردی منجر به کنار گذاشته شدن چینیها در پاییز سال 91 از این طرح شد. بعد از خروج چینیها از این طرح ماجرای پر داستان ورود شرکتهای داخلی به این طرح بر سر زبانها افتاد و در نهایت شرکت پتروپارس که اکنون نیز طرح توسعه فاز 12 پارسجنوبی را در دست دارد به عنوان پیمانکار برگزیده شد. اما این نیز پایان ماجرا نبود. با روی کار آمدن دولت یازدهم و اولویتبندی میدانهای گازی پارسجنوبی این طرح در اولویتها قرار نگرفت و پتروپارس نیز در فروردین 1391 از پروژه کنار گذاشته شد. بعد از این کنار گذاشته شدن و سکوتی کوتاهمدت درباره این فاز، نعمتزاده وزیر صنعت رایزنیها برای واگذاری این فاز به ایدرو را آغاز کرد که با مخالفت شرکت ملی نفت روبهرو شد و حالا این داستان پر پیچ و خم به «اعلام آمادگی شرکت مپنا» برای انجام عملیات حفاری ختم شده است. این در حالی است که تاکنون از این صحبت میشد که فاز 11 جز پروژههایی است که تکلیف آن در رونمایی از قراردادهای جدید نفتی ایران در لندن مشخص خواهد شد که این ظن را تقویت میکرد که قرار بر انتخاب «پیمانکاری خارجی» برای توسعه این میدان است. مساله اعلام آمادگی شرکت مپنا برای توسعه این میدان با توجه به حمایتهای جدی بدنه دولت از این شرکت که همواره شنیده میشود به سادگی قابل گذشت نیست، در واقع نگاهی به شرایط موجود نشان میدهد احتمال واگذاری فاز به این شرکت مانند ایدرو غیرمحتمل نیست. اما سوالی که مطرح میشود این است که آیا «مپنا» توانایی انجام حفاری چنین عملیاتی را در اختیار دارد؟ سهراب صالحین کارشناس ارشد ژنومکانیک نفت در این باره میگوید: «با توجه به اینکه MDP این پروژه قبلا توسط توتال انجام شده است در این زمینه کار سختی پیش رو نیست اما بخش حفاری و خط لوله با سختیها و دشواریهایی به همراه است که به نتیجه رسیدن آن بستگی به این دارد که چه شریکها و پیمانکارهایی برای این عملیات توسط مپنا انتخاب میشوند اما فاکتور تجربه در موفقیت در این پروژه با توجه به مشترک بودن آن با قطر بسیار تاثیرگذار خواهد بود.» همچنین یکی از فعالان در توسعه پارسجنوبی که نمیخواهد نامش فاش شود در این باره میگوید: «تا جایی که مشخص است شرکت مپنا بیش از هر چیز در نیروگاهسازی شهره است و فعالیت آن در پتروشیمی دماوند نیز در واحد یوتیلیتی است. فاز 11 فازی پالایشگاهی است که از A تا Z آن مشخصات یک پروژه نفتی را داراست و باید دید که آیا تاکنون مپنا EPCپروژه نفتی داشته است؟» او معتقد است شاید باید صبر بیشتری به خرج داد و دید که قضاوت شرکت ملی نفت درباره حضور مپنا در این طرح توسعه چه خواهد بود. فاز 11 پارسجنوبی را میتوان فاز زخم خوردهیی نامید که هر روز گامهایی متفاوت بر آن گذاشته میشود، لختی میماند و در برخی موارد پولی بر جیب زده و بدون عملکردی مثبت با این فاز خداحافظی میکند. این در حالی است که قطر هر روز از این فاز برداشت میکند. اما مساله این است که شتاب در انتخاب پیمانکار برای چنین طرحهایی نیز قطعا با نتیجهیی مثبت همراه نخواهد شد و علاوهبر اینکه بر تولید کشور نخواهد افزود منابع مالی را نیز بر باد خواهد داد. قطعا ورود و حضور شرکتهای داخلی به توسعه چنین پروژههایی در ذات اتفاقی مثبت محسوب میشود اما ریسک کردن و سعی در به نتیجه رسیدن با آزمون و خطا نیز چندان منطقی به نظر نمیرسد. البته سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی معتقد است: «ما همواره تاکید کردیم که شرکتهای داخلی که میتوانند هایتک و با تکنولوژیهای بالا کار کنند وارد این پروژهها شوند و حمایت نیز بر حضور آنها به نسبت حضور شرکتهای خارجی است» او در ادامه میگوید: «حضور شرکتهایی مانند مپنا را به حضور شرکتهایی مانند سیانپیسی چین ترجیح میدهیم» ترجیحی که قطعا اگر با دقت و نظارت پیگیری شود نتایج مثبت به همراه خواهد داشت اما خطرات و هزینههایی که در صورت انتخاب نادرست بر بدنه کشور متحمل خواهد شد نیز باید در نظر گرفته شود.