کالاهای چینی را به اسم اروپا میفروشند
تعارف را کنار بگذاریم. اسم کالای چینی که می آید در ذهن اکثریت شهروندان کالایی بی کیفیت جلوه می کند که داوم چندانی ندارد. «بی کیفیت» نخستین ویژگی است که برچسب آن از سوی ایرانی ها به کالا های چینی چسبانده می شود اما با تمام این بی میلی به کالای چینی مشاهده می شود که حجم زیادی از انواع کالاهای چینی در واحد های مسکونی شهروندان وجود دارد.
این در حالی است که کالا های چینی نه تنها در ایران که در بسیاری از نقاط جهان به شکل گسترده پراکنده شده اند و گویی از آن گریزی نیست. فردی که در شرکت شناخته شده اپل مشغول است روایت می کند درست در مقابل درب اصلی کارخانه اپل فروشگاهی قرار دارد که مدل چینی همین محصول را به فروش می رساند. این روایت نشان می دهد که سیل حضور کالا های چینی در بازار فقط به ایران ارتباط پیدا نمی کند. اینکه چینی ها چه کرده اند چنین جایگاهی در اقتصاد دنیا دارند و بررسی روند تجارت آنان با ایران سبب شد تا به سراغ نایب رییس اتاق بازرگانی ایران و چین برویم. هر چند مجید رضا حریری، نایب رئیس اتاق ایران و چین اعتقاد دارد کالاهای با کیفیت چینی هم وجود دارد که فروشندگان آنها را در لباس اروپایی به مشتریان خود معرفی می کنند. همانطور که اشاره شد برای بررسی جزییات تجارت ایران و چین از مجید رضا حریری، نایب رئیس اتاق ایران و چین دعوت کردیم تا ما را از روند تجارت ایران و چین آگاه سازد و برای ما بگوید چین چه کرده است که در اقتصاد دنیا حرفی برای گفتن دارد. آنچه در ادامه خواهید خواند متن این گفت و گو است: پیوند «بی کیفیت» با کالاهای چینی از کجا نشات گرفته است؟ مفهوم کالای بی کیفیت چینی یک مفهوم بین المللی شده است و یک مفهوم بومی نیست که ما خیلی روی آن تکیه کنیم و بگوییم فقط در این مملکت راجع به آن صحبت می شود. این موضوع هم ناشی از یک واقعیت تاریخی است که در چین خیلی از کالا ها ساخته می شود. به مرور زمان دارد این موضوع تغییر پیدا می کند. ابتدا باید توضیح بدهم که اتاق های بازرگانی مشترک و یا به طور کلی اتاق های بازرگانی مرکز مانیتورینگ ورود کالا نیستند. یعنی ما یک چیزی حدود 5900 نفر عضو در اتاق ایران و چین داریم که یا کالا صادر می کنند و یا وارد می کنند. اما کسی به ما اطلاعات می دهد که چه چیزی وارد و صادر می کند و نه ما به دنبال این قضیه هستیم. یعنی سیاست تان نیست؟ اصلا قرار نیست چنین اتفاقی بیافتد. حوزه تجارت هر کسی، حوزه خصوصی خودش است و ما نمی توانیم خیلی دخالت کنیم. ما فقط می توانیم توصیه کنیم. ما می توانیم به دنبال مقرراتی برای ورود کالا های با کیفیت تر برویم. یا اینکه به سمتی حرکت کنیم تا مقررات زدایی صورت بگیرد از این مورد که افرادی که می خواهند کالای با کیفیت بیاورند دست و بالشان باز تر باشد. اینکه مشخصا بگوییم چه فردی چه کالایی از چین می آورد و با چه کیفتی آن را وارد می کند در میان شرح وظایف ما در اتاق ایران و چین نیست. شاید در میان مسئولیت های اجتماعی ما باشد اما جزء وظایف قانونی مان نیست. آنچه که از چین تحت عنوان کالا از مبادی رسمی وارد شود ناظر دارد و تا استاندارد های رسمی را نگذراند اجازه واراد شدن آن نیست. علاوه بر آن اداره استاندارد به دلیل همین حساسیت هایی که در افکار عمومی است به وارد کننده کالای چینی بسیار سخت تر می گیرد. یعنی شما اگر کالایی با کیفیت برابر از چین بخواهید بیاورید و یا از جای دیگر آن را بخواهید وارد کنید قطعا فردی که از جایی به غیر از چین آن کالا را آورده باشد کم تر روی آن حساسیت است. دوم اینکه بر اساس قراردادی که از اسفند سال 90 جاری شده است اصلا کسی که می خواهد ثبت سفارش کند و کالایی را به صورت رسمی بیاورد در مبداء چین بین موسسه استاندارد ایران و موسسه استاندارد چین قرار دادی نوشته شده است که بر اساس آن آنجا باید گواهی های لازم را برای بارگیری داشته باشد. آن اتفاقی که من در سطح بازار می بینیم این است که هر نوع کالای بی کیفیتی را مردم روی آن شناسنامه چینی می گذرانند. اصلا نگاه نمی کنند از کجا آمده است. بخشی هم خود مردم به شکل چمدانی وارد می کنند؟ غیر از آن بخشی که مردم می روند، می آورند و یا سوغاتی می آورند بخش عمده ای قاچاق وارد می شود. سالی 15 میلیارد دلار طبق آمار ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز ما قاچاق داریم. 15 میلیارد دلار که کسی نمی رود ماشین آلات و مواد اولیه قاچاق کند و قطعا کالای ساخته شده است. این کالای ساخته شده بخشی از آن می تواند از چین باشد. البته باید به این نکته اشاره کنم که بخش عمده واردات مان از چین نیست. به طور نمونه سال گذشته از 62 میلیارد دلار وارداتی که انجام دادیم حدود 6 یا 7 میلیارد دلار آن را از چین آوردیم. یعنی 10 تا 12 درصد واردات مان از چین بوده است که عمده آن فولاد، ماشین آلات و کالا هایی از این دست است. آنچه که کالای مصرفی می آید می توانیم بگوییم بالای 30 درصد آن می تواند کالای چینی باشد. قطعا روی این کالا کنترل و نظارتی نیست. تردید نیست که می تواند بی کیفیت باشد. به چه دلیلی می آید؟ دلایل اقتصادی دارد. همه جای اقتصاد ما به جز محل عرضه کالا کنترل می شود. من وقتی در نمایشگاه های معتبر چین که می روم به طور عینی خودم مشاهده کردم کالا های بسیار درجه یک در آن جا وجود دارد. تاجرای ایرانی هم در آن نمایشگاه ها حضور دارند . وقتی آنها را می بینیم سوال می پرسم چرا این کالا های خوب را نمی آورید؟ در جواب می شنوم که این کالا ها را به ایران می آورند اما آن مغازه داری که دارد آن را عرضه می کند دیگر نمی گوید این کالای چینی است و آن را به جای کالای اروپایی جا می زند. به طور مثال به یک مغازه فروش کامپیوتر مراجعه می کنید تا یک لپ تاپ بخرید که مدل اصلی آن چینی است. فروشنده دیگر خیلی بخواهد نزدیک بگوید آن را چینی معرفی می کند. دلیل اینکه بسیاری از کالا ها در چین تولید می شود همان ارزان بودن هزینه های تولید است؟ دلیل سابق آن همین بوده است. در حال حاضر در پوشاک دارند به سمت هند، بنگلادش، پاکستان و ویتنام حرکت می کنند. یعنی کمپانی های بزرگ دارند به این کشور ها می روند. زمانیکه اصلاحات در چین راه افتاد و فضای اقتصادی تغییر پیدا کرد که همزمان با انقلاب ما بود آمدند و زیر ساخت های بسیار خوبی در مناطق آزاد شان ایجاد کردند. کمپانی ها را دعوت کردند که در آن مناطق آزاد حضور پیدا کنند. منهای آن زیر ساخت های بسیار خوب یک نیروی کار بسیار ارزانی هم در اختیارشان گذاشتند. یکی از بزرگ ترین مهاجرت های تاریخی که در دنیا اتفاق افتاده است مهاجرتی است که از مرکز و غرب چین به نوار شرقی چین اتفاق افتاد. یعنی جمعیت بالای 500 میلیون نفر از مناطق دیگر چین به یک نواری در حاشیه شرق چین آمدند که کنار دریا است. اینجا محلی است که چین آباد شده است. یعنی شما در حال حاضر هم یک تفاوت فاحشی بین شرق و غرب چین مشاهده می کنید. آنجا کارگرهایی که از روستا های چین می آمدند مثال همین مهاجرانی که به کشور های دیگر می روند بسیار ارزان بودند. چون مهاجرت کرده بودند در همان محل کار می خوابیدند. کارگر تقریبا تحت اراده کارفرما کار می کرد و این قصه تا هشت سال پیش ادامه داشت. از هشت سال پیش که اقتصاد چین تکان خورد و وضعیت آنها بهتر شد یواش یواش این بحث های اجتماعی و حقوق کارگران پیش آمد. در حال حاضر آن مهاجرت هایی که من راجع به آن با شما صحبت کردم دارد بر عکس می شود. اینها هیچ کدام اتفاقی نیست و بر اساس خود سیاست هایی است که دولت چین دارد. یعنی خودش دارد نواحی غربی و مرکزی خودش را آباد می کند. چه می شود بزرگ ترین شرکت های تولیدی می آیند و خودشان را در چین تعریف می کنند؟ یکی بحث زیر ساخت هایی است که دولت چین فراهم کرد تا اقتصادش را تغییر دهد. یک جمعیت 1 میلیارد و 400 میلیون نفری را شما باید برای آن کار ایجاد کنی و سیاستمدران چین به این نتیجه رسیدند این اتفاق بدون سرمایه خارجی نمی افتد. به همین دلیل هم تمام فضا برای ورود سرمایه خارجی آماده شد. البته نیروی کار ارزان هم آنجا وجود داشت. یک زمانی کمپانی معروفی تعریفش از چین بنگاهی تولیدی بود؛ در حال حاضر تعریف بازار مصرف است. یعنی آدم هایی که درآمد سرانه شان 100 دلار بوده است در حال حاضر به 4000 دلار رسیده است. اگر در المپیک دیده باشید با وجود اینکه کمپانی های بزرگ پوشاک در چین هستند خود چینی ها با یک مارک دیگری در مسابقات حاضر می شوند. برخی گمانه زنی ها حکایت از این دارد که در روابط تجاری ایران و چین انحصار موج می زند و فرمان تجارت ایران با چین فقط در دست چند نفر است؟ انحصار که در واردات وجود ندارد. من نمی گویم انحصار در اقتصاد ما نیست اما در اجناسی که از چین می آید و مردم مصرف می کنند که نمی تواند انحصار باشد. اگر انحصار باشد در ماشین آلات، فولاد و مواد اولیه است. دوم اینکه اگر انحصار باشد چه ارتباطی به اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین دارد؟ اتاق بازرگانی که اصلا جای انحصار نیست. انحصار ها طرف قدرت هستند. اتاق بازرگانی که قدرت نیست تا بتواند انحصار ایجاد کند. بزرگ ترین تجار ایرانی که در حال حاضر با چین داد و ستد می کنند به غیر از خود شما و آقای عسگراولادی چه افرادی هستند؟ من و آقای عسگراولادی تجارت مان با چین حداقل ممکن است. یعنی در کل دستگاه تجارتی من و همینطور آقای عسگراولادی سهم بازار چین، حداقل سهم است. من خودم نمایندگی کمپانی اروپایی را در ایران دارم و با اروپایی ها بیشتر کار می کنم. آقای عسگراولادی هم تاجر پسته است و ما اصلا مستقیما به چین پسته صادر نمی کنیم. یعنی پسته به هنگ کنگ صادر می شود و از آنجا به چین می رود. چرا؟ به دلیل اینکه در چین سود عوارض گمرکی بسیار بالایی برای پسته وجود دارد. حداقل برای ما اینطور است چرا که عضو سازمان تجارت جهانی نیستیم. رقیب ما که آمریکاست عضو سازمان تجارت جهانی است و به راحتی می تواند به چین برود و با حداقل تعرفه ها در بازار چین حضور پیدا کند اما اگر ما بخواهیم پسته مان را به چین صادر کنیم باید 37 درصد تعرفه بدهیم. به همین دلیل پسته ایرانی به هنگ کنگ که منطقه آزاد است ارسال می شود. تجاری که در هنگ کنگ هستند به قواعد خودشان می توانند کالا ببرند. تجار بزرگی با چین کار می کنند چه افرادی هستند؟ تجار بزرگی که با چین کار می کنند؟ تجارت ایران با چین به نفت، گاز و پتروشیمی ارتباط پیدا می کند که حجم عمده مبادلات ایران و چین است. از 45 میلیارد دلار مبادله ای که در سال 2011 بین ایران و چین وجود داشته است حدود 30 میلیارد دلار آن صادرات ما به چین است و کم تر از 15 میلیارد دلار واردات ما از چین است. گنده ترین تاجرایی که با چین کار می کنند اتومبیل سازان ما هستند. به خصوص دیزلی ها. دیگری شهرداری تهران است که مترو و بی آر تی می خرد. این رقم ها اصلا قابل مقایسه با رقم های بخش خصوصی نیست. مردم دنبال رقم هایی نگردند که نیست. اگر بخش خصوصی ما اینقدر قدرتمند بود بسیار خوب بود و من با قاطعیت اعلام می کردم این بخش خصوصی ماست که از چین این حجم کالا می آورد یا صادر می کند. واقعا این اتفاق نیست. اگر هم اسمش خصوصی است رسم آن خصوصی نیست و وابسته به شبه دولتی هاست. ولی یک ذهنیتی وجود دارد که برخی تجار در این رابطه انحصار دارند و سود خوبی هم کسب می کنند؟ این ذهنیت به طور کلی درباره اتاق بازرگانی وجود دارد. فکر می کنند همه بازرگانی ایران در اتاق بازرگانی ریخته شده است در صورتیکه اتاق محلی برای فعالیت های اجتماعی و صنفی است. چه کنیم تا تاجری موفق در چین باشیم؟ راز موفقیت یک تاجر در چین چیست؟ مقصد تجارت کردن چندان مهم نیست. من خودم چون خیلی تاجر موفقی نیستم اجازه بدهید توصیه هایم را مطرح نکنم. من بیشتر آدمی هستم که به اخلاق اجتماعی و به مسئولیت اجتماعی اعتقاد دارم. فقط به این نکته اشاره کنم که برای پایداری هر کاری تخصص لازم است؛ همچنین تداوم، به روز شدن و وجدان و صداقت را نمی توان نادیده گرفت. یک سوالی از سوی کاربران خبرآنلاین از شما مطرح شده و آنهم اینکه چگونه است که برخی بادلاردولتی 1226 تومانی می روند از چین جنس می آورند و سپس به دلارآزاد2500تومانی به مردم می فروشند؟ به این شکل هر فردی نمی تواند عضو اتاق بازرگانی شود؟ اگر تاجری می خواهد دلار 1226 تومانی بگیرد ابتدا باید عضو اتاق بازرگانی شود. یعنی ابتدا فرد باید کارت بازرگانی داشته باشد. پس نمی توان اول دلار 1226 گرفت و سپس عضو اتاق بازرگانی شد. دوم اینکه در اتاق بازرگانی آمدن واقعا کاری ندارد. یعنی هر کسی می تواند برود و یک دفتر بازرگانی شخصی با زیر 100 هزار تومان به ثبت برساند و تاجر شود. هر کسی هم با 100 هزار دلار می تواند برود جنس وارد کند و بفروشد. تاجر شدن خیلی کار سختی نیست اما تاجر ماندن مقداری سخت است. دلار 1226 یک اسمی است که دولت درست کرده است که اصلا وجود ندارد. ارز 1226 به طور عموم به تاجری داده نشده است که جنسی را وارد کرده باشد. من به صراحت می گویم هیچ تاجر مستقلی برای هیچ کالایی از خرداد به این طرف ارز 1226 دریافت نکرده است. آن فردی هم که ارز 1226 به آن داده شده است مواد اولیه، دارو و یا مواد غذایی بوده است. البته اینکه تاجری یا مغازه داری در انبار خود جنسی دارد که با دلار ارزان تر از آن چیزی که در بازار مطرح است وارد شده حقیقت است. اما سوال من این است که اگر من به عنوان تاجر 100 عدد قندان وارد کردم و در انبارم گذاشتم و آنها را با دلار 1400 تومانی فروختم سپس بخواهم با همان پولی که از دست مردم بگیرم بروم و قندان بیاورم توان وارد کردن 60 قندان دارم. یعنی سرمایه من تاجر به باد رفته است. چرا این اتفاق بیافتد؟ سوال دیگری که کاربران خبرآنلاین از شما مطرح کرده اند اینگونه است که فردی عضو اتاق ایران و چین گل مطرح کرده که اتاق ایران و چین چه خدماتی به اعضا می دهد؟ گلایه ای هم که مطرخ شده این است که برای ویزای چین مراجعه کرده اند اما همکاران شما گفتند به ما مربوط نیست. گلایه دیگری هم مطرح شده و آنهم اینکه حدود یک سال پیش یک شکوایه در رابطه یک شرکت طرف قرارداد در چین فرستاده شده باز هم جوابی گرفته نشده است. بفرمایید که اتاق چه خدماتی به اعضا می دهد؟ ما یکی از خدماتی که می دادیم ویزا بوده است و امروز نمی توانیم بدهیم. دلیل آن هم مشکلاتی است که سفارت چین برای تجار ایرانی فراهم کرده است. تا ابتدای سال 2012 نامه ای که اتاق بازرگانی برای سفارت چین می نوشت به جای دعوتنامه شرکت چینی پذیرفته می شد و ویزا راحت گرفته می شد. سفیر جدید چین نتوانسته است موضوع را دقیق بررسی کند و ما به مشکل بر خورده ایم. فعلا این موضوع مختل است و ما اعتقاد داریم با حسن نیتی که در سفارت چین است مشکل اخذ ویزا حل خواهد شد. از سوی دیگر اتاق بازرگانی که کارش فقط اخذ ویزا برای اعضا نیست. در رابطه با مشکلی هم که این عضو اتاق بازرگانی با طرف شرکت چینی داشته است باید بگویم که ما در هفته حداقل 4 یا 5 پرونده اختلاف تجاری داریم. پرونده های اختلافی که میان اعضا اتاق ایران و چین و طرف چینی است و آنها را رسیدگی می کنیم. به طور معمول 50 درصد این رسیدگی ها نتیجه می دهد و ما می توانیم رفع اختلاف کنیم. حدود 50 درصد هم نتیجه ندارد. دلیل آن هم که به نتیجه نمی رسد این است که اصلا اصول تجاری را رعایت نکرده اند. متاسفانه طی دو سال گذشته که معاملات به صورت نقدی شده است تعداد کلاهبردار هایی که با ایران معامله می کنند بیشتر شده است. معامله، پر ریسک تر شده است. چرا که ما پول را به طرف معامله کننده می دهیم و او هر اندازه خواست برای ما بار می کند. به دلیل عدم آشنایی شاکله تجار ایرانی با قواعد حقوقی بین المللی و نداشتن یک قرارداد مطمئن تجار ایرانی گیر کلاهبردار می افتند. بنابراین برخی از پرونده های اختلاف تجاری اصلا طرف معامله کننده تاجر نیست که ما بتوانیم مشکل را حل کنیم. اتفاق دیگری که اخیرا زیاد شده است که هکر هایی می آیند و ایمیل یکی از دو طرف معامله را هم می کنند. بعد شما به طور مثال از من کالایی را خریداری کرده ای اما هکری می آید از جانب من به شما ایمیل می زند سپس به جای من با شما صحبت می کند. در چنین موردی فرد هکر می گوید تا الان مقداری پول را به حساب من ریخته ای اما مابقی آن را به این شماره حسابی که می گویم واریز کن. بعد شما 100 هزار دلار به طور مثال به حساب یک هکر واریز کرده ای و به فروشنده کالا مراجعه می کنی و می پرسی جنس خریداری شما کجاست و آن فرد می گوید پولی به حساب من نیامده است. این اختلاف تجاری نیست که ما در اتاق بازرگانی ایران و چین بتوانیم آن را مورد بررسی قرار دهیم. راز موفقیت چینی ها در تجارت چیست؟ اتفاقا من به شما بگویم چینی ها تاجران خیلی موفقی نیستند و بیشتر تولید کنندگان موفقی هستند. اگر سوال این بود که راز موفقیت اقتصاد چین چیست شاید می توانستم جواب درست تری بدهم. چینی ها اصولا خیلی ملت پیچیده ای هستند. خودشان را خیلی ساده نشان می دهند. شما وقتی با یک فرد چینی صحبت می کنید احساس دارید که با چه فرد صاف و ساده ای گفت و گو می کنید اما بسیار پیچیده تر از آن چیزی هستند که نشان می دهند. یک خصلت اصلی دارند و آن هم مدیریت متمرکز است. شما در چین نمی بینید فردی که از ما فوق اش اطلاعت نکند. من یک روز در هتلی در چین بودم. وقتی به اتاق برگشتم صندوق ایمنی که در اتاق وجود دارد دچار مشکل شده بود و باز نمی شد. با بخش خدمات هتل تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم که صندوق ایمنی اتاق من باز نمی شود. یک نفر آمد در مدت زمان دو دقیقه یک کار هایی انجام داد و گفت: « از دست من کاری ساخته نیست و نفر بعدی باید بیاید. » نفر بعدی آمد و پیشرفته تر با صندوق ایمنی کار کرد اما در نهایت نتوانست کاری کند و نفر سوم آمد. چهار نفر آمدند و رفتند تا درب صندوق ایمنی باز شد. منتها هر کسی یک حدی داشت. یک سلسه مراتبی وجود دارد. یک دلیل این رفتار هم می توان آموزه های مارکسیستی عنوان کرد و دلیل دیگر آن هم فرهنگ کُنفُسیوس است. بگذارید یک مثال دیگر هم برای شما مطرح کنم. ما همه مان به دلیل یک اعتقاد مذهبی که داریم و ریشه آن هم صحیح است و استفاده ناصیح از آن می کنیم می گوییم روزی را خدا می دهد و بنده خدا واسطه است. آن بنده خدا که واسطه است هم اهمیت دارد. بر همین اساس من امروز برای شما کار می کنم و گمان می کنم چه لزومی دارد احترامی برای شما ثائل باشم. اگر شما هم کارفرمای من نباشی خداوند فرد دیگری را واسطه قرار می دهد و من روزی ام را به دست می آورم. رابطه کارگری و کارفرمایی در ایران همیشه اینگونه است که شما از یک مغازه لبنیاتی تا یک کارخانه اتومبیل سازی به طور معمول شاکله زیر دست ها از مدیریت ناراحت هستند و می گویند ما کار می کنیم و سودش به مدیر می رسد. کُنفُسیوس یک جمله دارد که چینی ها به آن اعتقاد دارند. مفهوم آن خیلی شبیه این حمله است که خداوند روزی می دهد اما مفهوم اش دقیقا تفاوت دارد. او می گوید خدای من کسی است که امروز به من روزی می دهد. در نتیجه در چین اطلاعت محض از کارفرما وجود دارد. این سبب شده در چین دستورالعملی که از بالا صادر می شود همه موظف به انجام آن هستند. فرد دیگری از شما سوال کرده ما که اجناس و کالاهای وارداتی مان چینی هستند چرا نوع خوب آن وارد نمی شود و آنهایی که بی کفیت هستند وارد می شود؟ این سوال را ابتدا پاسخ دادم اما از یک زاویه دیگر پاسخ می دهم. شما بسیاری از کالاهای خوبی که دارید به عنوان کالای فرانسوی، آلمانی و به طور کلی اروپایی خریداری می کنید چینی است و فروشنده دارد اطلاعات غلط می دهد. دوم اینکه شما فکر می کنید بازار مصرف ما کشش چه اندازه کالای درجه یک دارد؟ مشتری آن نیست. فرض کنید اگر به شما یک پیراهن مردانه چینی بدهند و بگویند قیمت آن 150 هزار تومان است شما نمی خرید. در صورتیکه جنس درجه یک چینی قیمت آن در این اندازه است. ولی اگر به شما بگویند همین پیراهن چینی 12 هزار تومان است آن را می خرید. این موضوعی است که مردم می خواهند. نمی توان سطح بازار را نادیده گرفت. آیا به طور صریح در تجارت ایران و چین رانت وجود دارد؟ صراحتا در تجارت ایران و چین رانتی خارج از رانت اقتصادی که در ایران وجود دارد نمی تواند وجود داشته باشد. اگر رانتی هست منشاء آن چین نیست و حتما باید آن را در جای دیگر اقتصاد جست و جو کرد. کاربری از شما پرسیده است که با توجه به اینکه چین در حال حاضر در اکثر بازارهای فعال دنیا حضور دارد و اصولاً فقط و فقط به منافع خودشان توجه می کنند روابط تجاری ما با چین چطور تنظیم میشود؟ روابط تجاری ما با چین مانند روابط دیگری که با دنیا داریم همانگونه تعریف می شود. اگر در جا های دیگر خیلی منظم هستیم حتما در اینجا هم منظم هستیم و اگر بی نظم هستیم به طور حتم اینجا هم بی نظم هستیم. عقیده شخصی من این است که در رابطه با چین می توانیم بهتر از این عمل کنیم. شخصا اعتقاد دارم آنقدر که چینی ها با برنامه با ما رابطه اقتصادی داشته اند ما آنقدر هدفمند با آنان برخورد نکردیم. مسئولیت تنظیم روابط تجاری بین ایران و چین چه نهادی است؟ قطعا مسئولیت تنظیم کلیه روابط ما با دنیا اعم از سیاسی، تجاری، فرهنکی و ... دولت است. در حوزه اقتصاد هم حتما دولت نقش دارد. از سوی دیگر ما به عنوان فعال اقتصادی در حوزه چین مشاوره های لازم در زمان های لازم به سیاست گذاران مان می دهیم اما هیچ مدیری موظف به این نیست که مشاوره ها را اجرا کند. ما مشاوره هایمان را می دهیم و خیلی از موارد هم بی انصافی نکنم گوش می کنند. ارزی که کالاهای چینی با آن وارد می شوند از چه طریقی تهیه می شود؟ مانند تمام ارزهایی که از هر جای دنیا می گیریم. بخشی از آن مربوط به صادرات پتروشیمی و کالاهای غیر نفتی ما به چین است. بخشی هم مربوط به فروش نفت است. به نظر شما روابط تجاری بین ایران وچین یک رابطه یک سویه(صرفا به سود چین)هست یا یک رابطه دو سویه؟اگر دوسویه هست کدام طرف دارد سود بیشتر می کند؟ اگر واقعا چین می خواهد لطف کند چرا تکنولوژی خودش را در تولید کالاها به ایران انتقال نمی دهد تا خودمان تولید کننده باشیم؟ فردی روایت می کرد که یکی از بستگان نزدیک او تاجر هست وبه چین رفت وآمد دارد و می گوید بعضی از کالاها را به ایرانی ها نمی فروشند .یا اگر بفروشند کلی می فروشند خرابهایش را جدا نمی کنند. از سوی دیگر با کلی فروشی مانع از این می شوند که اگر ایرانی ها به تکنولوژیش دست پیدا کردند اجناس خودشان فروخته نشود.این قضیه صحت دارد؟ این تعریف ها خیلی اقتصادی نیست. این که چین می خواهد به ما لطف کند باید بگویم اصلا اینطور نیست. کسی در اقتصاد به کشوری لطف نمی کند. اینکه چین به دنبال منافع خودش است قطعا اینطور است. قرار است هر کسی به منافع ملی اش توجه کند.