رفتن یا برگشتن، مساله این نیست!
حدود یک سال و نیم پیش که به ایران برگشتم، واکنش قریب به اتفاق اطرافیان و آشنایان و افرادی که حتی مرا نمیشناختند یکسان بود. همه میگفتند «چرا؟» گویی که رفتن از ایران یک اصل است و برگشتن گناه.
گویی ایران جهنم است و خارج بهشت. البته این برخورد سطحی با دنیای خارج خاص زمان حال نیست. از گذشته روشنفکران فرنگرفته ارج و قربی داشتهاند و متاع خود را گرانتر میفروختهاند. به هر حال جنگ ماندن و رفتن دغدغه بسیاری از جوانان تحصیلکرده کشور است. واژه «اپلای» کمکم مثل واژههای «مدرن» و «پیتزا» جزیی از فرهنگ لغات فارسی شده است! جوی که برای رفتن به خارج از کشور از سال 84 به بعد ایجاد شد، هنوز آرام نشده و فضای دانشگاههای کشور را گرفته است. رفتن یا ماندن یک تصمیم شخصی است و طبیعتا کسی نمیتواند دیگری را مجبور به رفتن یا ماندن کند. بسته به تابع مطلوبیت هر فرد و شرایط اقتصادی، اجتماعی و ذهنییی که دارد، رفتن یا ماندن معنی پیدا میکند. در نتیجه امر به رفتن یا برگشتن بیهوده است. اما ایجاد «جو» در هر موضوعی باعث میشود تا معمولا بدون در نظر گرفتن هزینهها و منافع یک موضوع و تنها به این دلیل که «جو» میطلبد تصمیمهایی گرفته شود که آینده افراد را عوض میکند. بنابراین انجام یک نظرسنجی همچون نظرسنجییی که گروهی از دوستان در دانشگاههای مختلف خارج از کشور انجام دادهاند بسیار ذیقیمت است. چراکه اطلاعاتی را از آن طرف میدهد که باعث میشود تا نقصان اطلاعاتی که در داخل کشور از آن سو وجود دارد، کاهش یابد و از سوی دیگر باعث میشود تا سیاستگذاران در کشور مشکلات و موانع اصلی برگشت فارغالتحصیلان را مشاهده کرده و سعی در بهبود آن مسائل بکنند. اما تجربه شخصی خود من و این نظرسنجی هر دو نشان میدهد که حدود 60 درصد از دانشجویان خارج از کشور به صورت جدی به برگشت به ایران فکر میکنند یا برای آن برنامه دارند اما مشکلات فرهنگی و اجتماعی با 36درصد پراکنش مهمترین موانع عدم برگشت بودهاند و مشکلات اقتصادی با 30درصد بعد از مانع فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته است. در مشکلات اقتصادی، تهیه مسکن مهمترین مانع است. چراکه پیدا کردن مسکن مناسب در بدو ورود یکی از مشکلاتی است که 72درصد مخاطبان این نظرسنجی از آن اظهار نارضایتی کردهاند. همچنین 63درصد نیز گفتهاند که اگر شغل مناسبی برای 4_3 سال اول پس از ورود داشتند حتما به ایران باز میگشتند. اینها در کنار مهمترین انگیزه بازگشت که جبران زحمات پدر و مادر است که دغدغه اصلی 85درصد از جامعه مخاطبان بوده است، نشان از این دارد که همچنان مطلوبیت زندگی در ایران برای دانشجویان خارج از کشور بسیار بالاست اما برخی ناملایمات اجتماعی و فرهنگی این تمایل را کمرنگ میکند. در بعضی موارد میشود کاری کرد. مثلا در مورد مسکن میتوان صندوقی تشکیل داد که با هزینه بنیادهای خیریه ایرانی نسبت به تهیه مسکن موقت 6ماهه برای دانشجویانی که از خارج از کشور بازمیگردند اقدام کرد تا در این مدت بتوانند شغل و خانهیی دست و پا کنند. در مورد سربازی نیز که دغدغه پسران است، باید حتما راهکاری برای خرید یا امریه با حقوق مکفی در نظر گرفته شود که سربازی به مانعی برای بازگشت تبدیل نشود. اما در مورد مسایل اجتماعی و اقتصادی کلان باید قبول کنیم که به هر حال ایران یک جامعه جهانسوم است. هرچند فرصت پیشرفت برای تحصیلکردههای خارج از کشور در ایران شاید بسیار بیشتر از کشوری باشد که در آن تحصیل کردهاند اما ترجیحات شخصی افراد در امور اجتماعی و نیز زندگی اقتصادی کوتاهمدتشان نیز مهم است ولی مهم این است که افراد بر اساس جوی که وجود دارد ترجیحات خود را کنار نگذارند و با چشمان باز تصمیم بگیرند.