x
۲۱ / بهمن / ۱۳۹۳ ۱۶:۱۷
در مسیر دیپلماسی با ایران؛

چرا کاخ سفید روزبه‌روز تنهاتر می‌شود؟

یک نشریه معتبر امریکایی با انتقاد از رویکرد اوباما درقبال ایران بر این باور است که کاخ سفید مسیر خود را گم کرده و تلاش می‌کند تا در مسیری پیچیده و پرخطر گام بردارد که همان روابط ایالات‌متحده و ایران است.

کد خبر: ۷۵۱۶۳
آرین موتور

تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که امیدوار باشیم که نوعی طرح و برنامه فوق سری و هوشمندانه در میان باشد که اوباما با عموم در میان نمی‌گذارد. مجله‌ امریکن اینترست که توسط فرانسیس فوکویاما و زبیگنیو برژینسکی مدیریت و منتشر می‌شود، در گزارشی به قلم والتر راسلمید به انتقاد از سیاست اوباما درخصوص ایران پرداخت و نوشت: دولت امریکا همچنان مصرانه از پرداختن به جدی‌ترین انتقادهایش درمورد سیاست خود درقبال ایران پرهیز می‌کند، ولی ناگهان به‌نظر می‌رسد که سرانجام گفت‌وگویی که دولت نمی‌خواست به آن بپردازد، پیش کشیده شده است؛ گفت‌وگویی درمورد اینکه رویکرد رییس‌جمهور اوباما راجع به ایران، ما را به کجا می‌برد. یکی از سرمقاله‌های واشنگتن‌پست به‌گونه‌یی به این مساله پرداخته است که گویا دیگر برای توجیه‌گران [رفتار] ایران آسان نخواهد بود که وقت‌کشی کنند و نشانه‌هایی دیده می‌شود که نگرانی‌های دوحزبی در حال افزایش یافتن است. روزنامه [واشنگتن] پست، در یکی از مهم‌ترین سرمقاله‌های خود، سه نگرانی مهم درمورد رویکرد رییس‌جمهور [اوباما] درقبال ایران را بررسی می‌کند: ■ سه انتقاد اصلی مطرح ‌شده از رویکرد اوباما درمورد ایران■ نخست، روندی که با هدف از میان بردن توانایی ایران در تولید سلاح هسته‌یی آغاز شد، به برنامه‌یی تبدیل شد که هدف آن مدارا [با ایران] و محدودسازی توانایی ایران [در تولید سلاح هسته‌یی] بوده است. دوم، در روند گفت‌وگوها [ی هسته‌یی]، دولت اوباما از مقابله با تلاش‌های ستیزه‌جویانه ایران برای گسترش نفوذش در خاورمیانه (که روزبه‌روز بر شدت آنها افزوده می‌شود) پرهیز کرده است و گویا آماده است تا به تهران جایگاهی به‌عنوان یک قدرت منطقه‌یی واگذار کند، آن هم به بهای [دلخوری] رژیم‌صهیونیستی و دیگر متحدان ایالات‌متحده. سرانجام، دولت اوباما این پیام را منتقل می‌کند که بدون نظرخواهی از مجلس نمایندگان، به‌دنبال اجرای هرگونه توافقی است که به ایران مربوط می‌شود - ازجمله تعلیق تحریم‌ها که در اصل توسط کنگره مطرح شد. در عوض، باید شاهد آن باشیم که رییس‌جمهوری که کمتر از دو سال تا پایان دوران [ریاست‌جمهوری] خود فرصت دارد، به‌صورت یک‌سویه توافق‌هایی را به اجرا می‌رساند که تاثیرات گسترده و چشمگیری روی منع گسترش سلاح‌های هسته‌یی و امنیت ملی ایالات‌متحده خواهد داشت. ■ دولت اوباما، متهم به سهل‌انگاری در برابر ایران■ همان‌گونه که واشنگتن پست اشاره می‌کند، صداهای شماری از کارشناسان سرشناس سیاست خارجی امریکا، ازجمله هنری کیسینجر و جورج شولتز، هشدار داده‌اند که گویا کاخ سفید مسیر خود را گم کرده است و تلاش می‌کند در مسیری پیچیده و پرخطر گام بردارد که همان روابط ایالات‌متحده و ایران است. همان‌گونه که همکار من، مایکل دوران همین اواخر در مقاله‌یی درمورد افزایش ناآرامی‌ها بابت استراتژی دولت اوباما درمورد ایران اشاره کرد، رویکرد فعلی اوباما درمورد ایران، محور استراتژی خاورمیانه‌یی دولت [وی] از سال۲۰۰۹ تا به امروز بوده است. و جالب این است که افزایش ناآرامی‌ها درمورد سیاست ما درقبال ایران، بر سر تصمیم برای گفت‌وگو با ایران نیست. هرچند که کاخ سفید طبق معمول تلاش می‌کند تا مخالفان خود را به‌عنوان تندروهایی زودخشم به تصویر کشد که بیزاری بی‌دلیل‌شان از ایران با علاقه‌مندی به راه‌اندازی جنگ ترکیب یافته است- و از این طریق مخالفتی کورکورانه با تصمیم عقلانی و منطقی رییس‌جمهور [اوباما] و سیاست خارجی وی انجام می‌دهند- ولی باید گفت که بحث [مخالفان دولت] به هیچ‌وجه بر سر گفت‌وگو با ایران نیست، بلکه بر سر این است که چگونه می‌توان اطمینان یافت که این گفت‌وگوها در جهت پیشبرد منافع مهم امریکایی حرکت می‌کند. ■ تمایل دولت اوباما برای جایگزینی ایران به‌جای دولت‌های عرب عقب‌مانده ■ بحث بر سر گفت‌وگو با ایران، درواقع بحث بر سر استراتژی [امریکا درقبال] خاورمیانه در کل است. توجیه‌گران رفتار ایران در داخل و خارج از دولت [اوباما] به نکته‌یی اشاره می‌کنند که در اصل اینچنین است: ایران بهترین شریک احتمالی بلندمدت برای ایالات‌متحده در منطقه است و منافع امریکا و ایران به لحاظ استراتژیکی (راهبردی) همسو با یکدیگر است. سعودی‌ها که خودشان را متحد ما می‌نامند، پیوسته در حال صادر کردن تندرویان مذهبی بوده و از پایه و اساس به یک شکل عقب‌گرا از نهاد سیاسی پایبند هستند. کشور پادشاهی سعودی درواقع یک بمب ساعت‌دار است که یک روز هنگامی که جمعیت [آن کشور] از حرص، فساد و بی‌کفایتی دودمان سلطنتی خسته شود، منفجر می‌شود. ولی ایران برخلاف سعودی دارای یک طبقه متوسط بزرگ و تحصیلکرده است؛ نیروهایی در حال حاضر در کار هستند که ایران را به‌زودی به کشوری بسیار پیشرفته‌تر و دموکراتیک‌تر (مردم‌سالارانه‌تر) از تمامی دولت‌های عرب عقب‌مانده- که ایالات‌متحده اکنون با آنها متحد شده است- تبدیل خواهند کرد و پیامدهای پایان دادن به دشمنی ایالات‌متحده و ایران بر سر مسایل هسته‌یی، بسیار فراتر از بازگردانی صلح و امنیت خواهد بود. پایان دادن به این دشمنی درواقع درها را برای ایجاد روابط بسیار گسترده‌تر و سودمندتر [میان ایالات‌متحده و ایران] باز خواهد کرد. ■ داشتن روابط بهتر، به‌نفع ایالات‌متحده و ایران ■ بنابراین، هدف سیاست [خارجی] امریکا باید این باشد تا رابطه‌یی مبتنی بر اعتماد میان دو کشور و بر پایه منافع دو پایتخت پدید آورد. هنگامی که رژیم خطر و تهدید کمتری ازسوی ایالات‌متحده احساس کند و هنگامی که دریابد ایالات‌متحده می‌خواهد با ایران در جهت برقراری نظم در منطقه که برای هر دو کشور سودمند است حرکت کند، ایران خواهد پذیرفت که «در قالب نظام [جهانی]» کار کند و به یک شریک متعهد و مسوول تبدیل شود. به‌علاوه، پایان یافتن تحریم‌ها و داشتن روابط بهتر با ایالات‌متحده می‌تواند در مردم‌سالاری (دموکراتیک) شدن جامعه ایران سهم داشته باشد. بنابراین، با پیشنهاد دادن یک توافق آبرومندانه بر سر مساله هسته‌یی، پایان دادن به تحریم‌ها و باز کردن درها برای ایفای نقش گسترده‌تر ایران در منطقه، دولت اوباما می‌تواند ثبات و پایداری را به منطقه بازگرداند و [حکومت] ایران را دموکراتیک (مردم‌سالار) کند. آن هم درحالی که نقش امریکا- و وابستگی و تکیه ما روی متحدان ناپایدار و مشکل‌آفرین مانند دولت‌های خلیج‌فارس- می‌تواند کمتر شود. ■دلایل اوباما در دفاع از سیاست (به‌زعم منتقدان) مهربانانه خود در برابر ایران ■ این دیدگاهی خوشحال‌کننده است که شماری از افراد را خرسند کرده، ولی این تنها دلیلی نیست که رییس‌جمهور [اوباما] می‌تواند در دفاع از رویکرد سیاست خود ارایه دهد. در کنار امید، ترس نیز وجود دارد و رییس‌جمهور اوباما از منتقدان خود می‌پرسد که کاخ سفید چه گزینه دیگری پیش رو دارد؟ حمله به تسهیلات هسته‌یی ایران؟ آیا این کار سبب نخواهد شد که برنامه هسته‌یی حداکثر برای چند سال به تعویق افتد و ازسوی دیگر موجب تقویت قدرت رژیمی شود که از امریکا بیش از پیش متنفر خواهد شد؟ جنگ با ایران آن هم در زمانی که منطقه همین حالا هم در آتش جنگ می‌سوزد و مردم امریکا در عمق وجودشان خسته از جنگ هستند، در این صورت اگر ببینند که امریکا از برنامه‌های در چارچوب گفت‌وگو تخطی کرده است، چه بر سر ائتلاف بین‌المللی (که در گفت‌وگوهای هسته‌یی از ایالات‌متحده پشتیبانی کرده‌اند) خواهد آمد؟ این نکته‌ها بسیار ارزشمند هستند، ارزشمندتر از آن چیزی که بسیاری از منتقدان تند رییس‌جمهور [اوباما] به آن اشاره می‌کنند. [برای آنها] انتقاد از سیاست فعلی دولت درقبال ایران بسیار آسان‌تر از پیشنهاد دادن (و اجرای) یک چیز متفاوت است. ■ واکنش کنگره و مردم امریکا در صورت واکنش نشان ندادن کاخ سفید به انتقادها ■ اما این هم‌صدایی فزاینده منتقدان هوشیار و آگاه رویکرد کاخ سفید در قبال ایران در بیشتر موارد به ایده انجام گفت‌وگوها بر سر مساله هسته‌یی یا حتی عادی‌سازی احتمالی روابط با ایران در آینده انتقاد نمی‌کنند. این انتقادها حتی در وهله نخست در این مورد نیست که در پایان این گفت‌وگوهای هسته‌یی به ایران اجازه داده خواهد شد تا دقیقا چند سانتریفیوژ داشته باشد - و حتی در مورد جزییات فنی دیگر در مورد توافق هسته‌یی پیشنهادی نیز نیست بلکه انتقادهای این [منتقدان] بدگمان بیشتر به یک نگرش نامربوط و ناموجه در مورد رابطه با ایران شباهت دارد- که به نظر آنها می‌تواند تهدیدی باشد برای ایجاد ناپایداری بیشتر در خاورمیانه. این احتمال وجود دارد که دولت [اوباما] پاسخ مناسبی برای آنها داشته باشد ولی تا این لحظه کاخ سفید ترجیح داده تا به انتقادهای جدی در مورد رویکردش در قبال ایران واکنشی نشان ندهد. تا زمانی که رییس‌جمهور [اوباما] و دستیاران ارشد وی وانمود کنند که انتقادهای منتقدان آنقدر ارزش ندارد که جدی گرفته شود، بیشتر به این گفته دامن می‌زنند که کاخ سفید در رابطه با ایران به دردسر افتاده است - و در مسیر عجولانه و نسنجیده‌اش برای دستیابی به یک توافق [هسته‌یی با ایران] برخی ملاحظات مهم را نادیده گرفته است. می‌توان با اطمینان گفت که این برداشت درصورتی که رد نشود (نه اینکه [از سوی دولت اوباما] به سخره گرفته شود، مورد انتقاد قرار گیرد، یا نادیده گرفته شود) نه کنگره و نه کشور [امریکا] این اجازه را به کاخ سفید نخواهد داد تا سیاستی را در قبال ایران دنبال کند که نه وجهی همگانی دارد و نه موافقت عمومی. حال، کاخ سفید باید به چه مواردی بپردازد تا بتواند پشتیبانی از دست‌رفته‌اش در مورد سیاست خود در قبال ایران را به‌دست آورد؟ ■ طرح ایالات‌متحده برای کنترل توازن قدرت در خاورمیانه از آن سوی آب‌ها ■ - معضلِ توازن قدرت یکی از قوی‌ترین بحث‌ها از این رویکرد در قبال ایران از سوی آنهایی مطرح می‌شود که این را به‌عنوان فرصتی برای ایالات‌متحده می‌بینند که حضور خود در خاورمیانه را به پایین‌ترین میزان برساند، آن هم بدون آنکه منافع اصلی‌اش به‌خطر افتد - برای نمونه با اتخاذ رویکرد «توازن قدرت‌ها [در خاورمیانه] از آن سوی آب‌ها.» ایالات‌متحده به‌جای دخالت در تمامی مسایل ریز و درشت مربوط به خاورمیانه می‌تواند به حضور دریایی و هوایی از آن سوی آب‌ها اتکا کند تا مطمئن شود که هیچ قدرتی درخاورمیانه به‌طور کامل و مطلق قدرت را در دست نمی‌گیرد. در برخی موارد، توازن قدرت از آن سوی آب‌ها به‌عنوان عاملی عمل می‌کند که می‌تواند کمک کند تا اتحاد ایالات‌متحده و رژیم صهیونیستی نیروهای کمتری را در منطقه به‌‌کار بگیرند؛ که این دقیقا نقطه مقابل استراتژی به‌کار برده شده توسط جورج دبلیو. بوش است. حامیان این طرح جزو مهم‌ترین پشتیبانان استراتژی اتخاذشده توسط دولت [اوباما] در مورد ایران هستند. ■ دولت اوباما در پی نزدیکی به ایران برای نبرد موثرتر با داعش ■ و دشوار است که بتوان گفت حامیان طرح کنترل توازن قدرت از آن سوی آب‌ها به چه دلیل باید در این مورد از کاخ سفید پشتیبانی کنند. امروز بزرگ‌ترین خطر برای توازن قدرت در خاورمیانه نه عربستان سعودی است، نه رژیم صهیونیستی و نه ترکیه بلکه بزرگ‌ترین خطر ایران است که تمایل دارد نفوذ و سلطه خود را از سرزمین‌های عراق تا سوریه و لبنان گسترش دهد. اگر ایالات‌متحده بخواهد طرح کنترل توازن قدرت [درخاورمیانه] را به اجرا درآورد برای ایران به منزله این است که بلندپروازی‌های منطقه‌ای‌اش به بن‌بست رسیده است. در عوض گویا دولت اوباما می‌خواهد به ایران نزدیک شود و از آن به‌عنوان شریکی خوب برای نبرد با داعش و گروه‌های اینچنینی دعوت کند. ■ راه‌های پیش‌رو اوباما برای کنترل توازن قدرت در خاورمیانه ■ [دستیابی به] یک توافق هسته‌یی که تحت این شرایط بتواند تحریم‌ها را [از روی ایران] بردارد - آن هم بدون اینکه به مساله بلندپروازی‌های منطقه‌یی ایران بپردازد - موجب خواهد شد تا جای پای ایران در منطقه بسیار مستحکم شود. بنابراین، این منتقدان بدگمان می‌خواهند بدانند که دولت [اوباما] در مورد نفوذ فزاینده ایران در منطقه چه فکر می‌کند. آیا استراتژی ما کنترل توازن قدرت [در خاورمیانه] از آن سوی آب‌ها خواهد بود یا باید مانند گذشته به یک استراتژی شبیه به طرح نیکسون مبنی بر اتکا بر شاه ایران به‌عنوان عامل مناسب خود در منطقه پناه بریم؟ اگر مورد نخست را پیاده کنیم، دولت [اوباما] چه اقدامی می‌خواهد در مورد عدم‌توازنی که روزبه‌روز به نفع ایران است، انجام دهد؟ و اگر در پی اجرای طرح دوم باشیم، دولت [اوباما] چه تضمینی می‌دهد که یک ایران مسلط به ‌لحاظ منطقه‌ای دوست ما خواهد بود؟ ■ نگرانی منتقدان رویکرد اوباما از نفوذ بیشتر ایران در منطقه ■ - معضلِ توازن استراتژیک به گزارش اشراف، پرسش نحوه توازن قدرت از آن سوی آب‌ها به مساله بعدی می‌انجامد که موجب نگرانی این منتقدان بدگمان در مورد گفت‌وگوهای فعلی با ایران شده است. آنهایی که از ایجاد رابطه جدید [با ایران] پشتیبانی می‌کنند، می‌گویند که ایالات‌متحده و ایران می‌توانند برای درازمدت با هم کار کنند چراکه منافع آنها به‌طور گسترده‌یی در یک راستا قرار دارد. این ممکن است درست باشد - و ممکن است درست نباشد. برای نمونه به نظر می‌رسد که ایران، رهبری بسیار جنگ‌طلب‌تر برای اوپک خواهد بود که عربستان سعودی بوده است. ایران با داشتن جمعیتی بیشتر و سیاست‌های منطقه‌یی بلندپروازانه‌تر [در صورت رسیدن به ریاست اوپک] به احتمال فراوان از تاثیر خود برای بالاتر بردن قیمت‌ها استفاده خواهد کرد. ■ تلاش ایران برای تبدیل شدن به قدرت نخست در منطقه ■ در واقع ایران برای آنکه بتواند جایگاه خود را به‌عنوان یک بازیگر قدرتمند در منطقه مستحکم کند، نخست باید بر تعصب‌های ریشه‌دار عرب‌های سنی که با باورهای شیعی و فرهنگ پارسی ایران مشکل دارند، غلبه کند. اینکه ایران به‌عنوان نزدیک‌ترین متحد منطقه‌یی ایالات‌متحده و بازوی آن شناخته شود دقیقا به این معنا نخواهد بود که قدرت ایران در خاورمیانه افزایش خواهد یافت. تا به امروز ایران پیوسته از تلاش خود برای دستیابی به قدرت منطقه‌ای به‌عنوان حرکتی مبتنی بر «پایداری اسلامی» و برای مقابله با ایالات‌متحده و همدستش [ (اسراییل) ] در اورشلیم استفاده کرده است. ایران همواره متحدان ایالات‌متحده مانند عربستان سعودی را به‌عنوان بازیچه‌ و دست‌نشانده‌های اتحاد ضداسلامی «رژیم اشغالگر صهیونیست» می‌داند. ایران و متحدانش (سوریه، حزب‌ا…، و متحد پیشین آن در گذشته و شاید دوباره در آینده نزدیک حماس) خود را به‌عنوان جبهه پایداری (مقاومت) معرفی کرده، و شدیدترین خط‌مشی ممکن را علیه ایالات‌متحده و رژیم ضهیونیستی برگزیده‌اند. ■ آیا یک ایران قدرتمندتر در منطقه به نفع ایالات‌متحده است؟■ شاید دولت [اوباما] دلایل محکمی دارد اینگونه فکر کند که یک ایران قدرتمندتر می‌تواند قدرتی دوستانه‌تر [برای ایالات‌متحده] باشد. اما برای یک چشم غیرمسلح اینگونه به نظر می‌آید که هرچه ایران بیشتر در منطقه سر برآورد، بیشتر به نمادهای ضدامریکایی و ضدصهیونیستی نیاز خواهد داشت تا جایگاه خود را مشروع و قانونی کند. دولت اوباما تا زمانی که نتواند نشان دهد به چه دلیل فکر می‌کند که یک ایران قدرتمندتر با ایالات‌متحده همسو خواهد شد - آن هم درحالی که منافع سیاسی‌اش از اتخاذ یک موضع ضدامریکایی‌تر سود می‌برد - نخواهد توانست پاسخ مناسبی به بدگمانی‌های موجود در مورد سیاست دولت در قبال ایران (که روزبه‌روز بیشتر نیز می‌شود) بدهد. ■ ناتوانی امریکایی‌ها از پیش‌بینی مسیر انقلاب‌ها در کشورهای خارجی ■ و دوباره باید به این نکته اشاره کرد که این بحث می‌تواند درست باشد، یا درست نباشد. اگر معیار ما برای دستیابی به موفقیت، تنها نابودی یک حکومت و جایگزین‌کردن آن توسط یک رژیم پایدار و مردم‌سالار (دموکراتیک) باشد، باید گفت که بیشتر انقلاب‌ها شکست می‌خورند. تبعیدی‌ها و آزاداندیشان (لیبرال‌ها) طبقه متوسطِ‌بالا، متاسفانه هیچ‌گونه آگاهی از تحولات سیاسی در کشور خود ندارند. کافی است نگاهی بیندازیم به آزاداندیشان مصری که با شور و شوق بر این باور بودند که سرنگونی مبارک به یک مردم‌سالاری آزاد (دموکراسی لیبرال) خواهد انجامید که آنها از عمق وجود و بسیار صادقانه آرزومندِ آن بودند. یکی از مسایلی که منتقدین رویکرد دولت اوباما در قبال ایران را نگران می‌سازد، ترسِ از این است که هنگامی که تحریم‌ها از میان برداشته شوند و بن‌بست هسته‌یی پایان یابد، کاخ‌سفید تمامی داشته‌های خود را روی احتمال روی‌دادن دگرگونی دموکراتیک در ایران شرط‌بندی می‌کند. به‌طور حتم، روی‌دادن یک تحول دموکراتیک در ایران مساله‌یی خوشایند خواهد بود، ولی دولت اوباما پیشینه بسیار بدی در پیش‌بینی [صحیح] پیامدهای [ناشی از روی‌دادن] هرج‌ومرج سیاسی در خاورمیانه دارد. در کل می‌توان گفت هنگامی که انقلاب‌ها در کشورهای خارجی روی می‌دهند، امریکایی‌ها در پیش‌بینی [پیامدهای این انقلاب‌ها] دقیق عمل نمی‌کنند، و ما در پیش‌بینی مسیری که این انقلاب‌ها طی می‌کنند، ناتوان هستیم. ■انتقاد از اوباما به‌دلیل تلاش وی برای نزدیکی به ایران ■ آنهایی که هم‌اینک مخالف استراتژی رییس‌جمهور [اوباما] در مورد کاپیتول هیل و جاهای دیگر هستند، می‌خواهند مطمئن شوند که رییس‌جمهور [اوباما] در پی طرحی که متکی بر یک امداد غیبی و ناگهانی و شکل‌گیری یک انقلاب مردم‌سالارانه بهنگام، صلح‌آمیز و موفق باشد، نیست - مساله‌یی که می‌تواند باعث شود ما همگی [با همتایان ایرانی خود] کنار آییم، انگار که از اول هم هیچ‌گونه درگیری میان ما وجود نداشته است. این مخالفان [سیاست دولت] می‌خواهند مطمئن شوند که رییس‌جمهور [اوباما] و حلقه نزدیک و به‌نسبت ناپخته‌یی که وی روی آنها اتکا کرده است، همان کاری را انجام نمی‌دهند که ایرانیان تبعیدشده از وی می‌خواهند- که جالب است که این درخواست از بسیاری موارد شبیه همان درخواست‌هایی است که عراقی‌های تبعیدشده و مهاجر از اعضای دولت بوش داشتند. اگر فرض کنیم هنگامی که تحریم‌ها از روی ایران برداشته شد، همان حکومت در ایران بماند، در آن صورت استراتژی رییس‌جمهور [اوباما] چگونه عملی خواهد شد؟ ■ نارضایتی سعودی و رژیم‌صهیونیستی از تلاش اوباما برای نزدیکی به ایران ■ - معضل اتحاد سرانجام، مساله متحدان فعلی ناراحت ما [بابت تلاش دولت اوباما به نزدیک‌شدن به ایران] مطرح است. کاخ‌سفید به‌دنبال دستیابی به یک توافق جدید با ایران، فشار شدیدی بر روابط فعلی ما با کشورهایی مانند عربستان سعودی و رژیم‌صهیونیستی وارد کرده است. درنتیجه، ایران شاهد این بوده است که جایگاه منطقه‌یی امریکا، و شبکه اتحاد آن تضعیف شده است -آن‌هم بدون اینکه ایران مجبور شده باشد کوچک‌ترین حرکتی انجام دهد یا زمانی [برای این کار] صرف کند. تهران از اینکه می‌بیند میان ریاض و واشنگتن، و نیز اورشلیم و واشنگتن، اختلاف و مشاجره روی داده است، احساس خوشحالی می‌کند. می‌توان شرایطی را تصور کرد که ایالات‌متحده از برخی متحدانش فاصله گرفته و به متحدان دیگری نزدیک شود. چیزی بسیار شبیه به این وضعیت در آسیای‌جنوبی روی داد، هنگامی که ایالات‌متحده و پاکستان به‌تدریج از یکدیگر دور شدند؛ در‌حالی‌که از سوی دیگر، ایالات‌متحده و هند به یکدیگر نزدیک شدند. اما مورد اتحاد ایالات‌متحده و هند برای دهلی‌نو بسیار خوش‌بینانه‌تر از مورد اتحاد ایالات‌متحده و ایران برای تهران بود. دولت [اوباما] هرگز به قاطعیت اعلام نکرده است که ایالات‌متحده و ایران در خاورمیانه امروز متحدان طبیعی هستند. تهران نیز از سوی دیگر، به چیزی در این مورد اشاره نکرده است. ■ گفت‌وگوهای هسته‌ای، پلی برای بهبود روابط ایالات‌متحده و ایران؟ ■ با این شرایط، به‌نظر بسیاری این‌گونه می‌آید که ایالات‌متحده دارد متحدان قدیمی خود را بدون آنکه جایگزینی [100درصدی] برای آنها یافته باشد، رها می‌کند. ممکن است مسایل بیشتری از آنچه به بیرون درز پیدا کرده، پشت درهای بسته [میان ایالات‌متحده و ایران] ردوبدل شده‌باشد. ولی به‌نظر نمی‌رسد حتی آنهایی که در سطوح بالای تصمیم‌گیری نقش دارند، زیاد از این بابت مطمئن باشند که گفت‌وگوهای هسته‌یی صرفا پیش‌درآمدی باشد برای پیشبرد یک شراکت گسترده‌تر و جدی‌تر میان ایالات‌متحده و ایران. اگر دولت [اوباما] با این پرسش جدی روبه‌روست که رویکردش در قبال ایران چگونه موجب خواهد شد که ایالات‌متحده به متحدان منطقه‌یی قوی‌تر و سودمندتری در مقایسه با متحدان فعلی‌اش [ (عربستان سعودی و رژیم‌صهیونیستی) ] دست پیدا کند، هنوز به این پرسش نه در سطح همگانی، و نه حتی در سطح رهبران کنگره‌یی و وزیران پیشین امور خارجه که -این انتظار می‌رفت که [دولت اوباما] حداقل آنها را متقاعد کند- پاسخ داده نشده است. ■ عدم ارایه پاسخ شفاف از سوی اوباما در مورد سیاست وی در قبال ایران ■ و سرانجام باید گفت که همین مساله [ (ندادن پاسخ شفاف از سوی دولت اوباما در مورد رابطه با ایران) ] موجب شده که نگرانی‌های بسیاری در مورد سیاست رییس‌جمهور [اوباما] در قبال ایران پدید‌ آید، و صدای آنها در زمستان۲۰۱۵ بلندتر از پیش هم شود. جزییات طرحی که ما از آن آگاه هستیم زیاد منطقی به‌نظر نمی‌آید، و به‌نظر نمی‌رسد که رییس‌جمهور [اوباما] و تیمش درک کنند که این تصمیمی که به‌دنبال تحقق آن هستند چقدر درواقع بی‌محتوا و بی‌معنی است. تنها کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم این است که امیدوار باشیم که نوعی طرح و برنامه فوق‌سری و هوشمندانه در میان باشد که [اوباما و تیم او] با عموم در میان نمی‌گذارند. هرچند که پیشینه بسیار پرفرازونشیب رییس‌جمهور [اوباما] به‌عنوان یک استراتژیست جهانی، این تصور را بسیار بعید جلوه می‌سازد. اگر رییس‌جمهور [اوباما] نتواند دلیلی بسیار محکم‌تر از آن دلایلی که تا‌به‌امروز برای اتخاذ چنین رویکردی در قبال ایران مطرح کرده، ارایه کند، باید منتظر افزایش این بدگمانی‌ها و مخالفت‌ها نیز باشد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x