منظور از قانون یک سوم در اقتصاد چیست؟

قانون یک سوم یک قاعده کلی است که تغییر بهره وری نیروی کار را بر اساس تغییرات سرمایه به ازای هر ساعت کار تخمین می زند.
این قانون برای تعیین تأثیرات تغییرات فناوری یا سرمایه بر تولید استفاده می شود.
نکات کلیدی
این قانون برای تعیین تأثیر تغییرات فناوری یا سرمایه بر تولید استفاده می شود.
هر چه کارگران بتواند کالاها و خدمات بیشتری را در یک ساعت کار تولید کنند، استاندارد زندگی در آن اقتصاد بالاتر خواهد بود.
دستیابی به سرمایه انسانی بیشتر بهویژه در کشورهایی که نرخ مشارکت کمتری دارند یا درصد کمتری از جمعیت آنها در نیروی کار مشارکت میکنند، ممکن است دشوار باشد.
آشنایی با قانون یک سوم
بهره وری نیروی کار یک اصطلاح اقتصادی است که هزینه تولید ساعتی یک کارگر را بر اساس میزان تولید ناخالص داخلی (GDP) که برای تولید آن ساعت کار صرف می شود، توصیف می کند. به بیان دقیقتر، قانون یک سوم بیان میکند که به ازای 1٪ افزایش هزینه های سرمایه ای نیروی کار، بهره وری نیروی کار 0.33٪ افزایش مییابد. در قانون یک سوم همچنین فرض میشود که همه متغیرهای دیگر ثابت باقی می مانند. بنابراین، هیچ تغییری در فناوری یا سرمایه انسانی رخ نمی دهد. سرمایه انسانی دانش و تجربه ای است که یک کارگر به دست آورده است.
اقتصادها یا کسب و کارها با استفاده از قانون یک سوم میتوانند سهم فناوری یا نیروی کار در بهره وری کلی را تخمین بزنند. به عنوان مثال، فرض کنید شرکتی در یک دوره معین به ازای یک ساعت کار 6 درصد افزایش سرمایه را تجربه می کند. به عبارت دیگر، به کارگیری کارگران برای این شرکت هزینه بیشتری دارد. در عین حال، موجودی سرمایه فیزیکی شرکت نیز 6 درصد افزایش مییابد.
با استفاده از معادله % افزایش بهره وری = 3/1 (% افزایش سرمایه فیزیکی ساعت کار) + % ارتقا فناوری، می توان استنباط کرد که 4 درصد از افزایش بهره وری ناشی از پیشرفت فناوری بوده است.
مهم
زمانی که کشوری با کمبود سرمایه انسانی مواجه است، باید یا بر افزایش سرمایه انسانی از طریق مهاجرت و ایجاد مشوق هایی برای افزایش نرخ زاد و ولد تمرکز کند یا بر افزایش سرمایه گذاری در داراییهای سرمایه ای و توسعه پیشرفت های فناوری جدید متمرکز شود.
عوامل موثر بر بهره وری نیروی کار
محاسبه دقیق بهره وری نیروی کار دشوار است. برای مثال، در حالی که به سادگی میتوان بین تعداد کالاهای تولید شده توسط نیروی کار یک کارخانه و هر ساعت کار رابطه برقرار کرد، اما ارزش گذاری خدمات دشوارتر است. هر ساعت وقت یک پیشخدمت چقدر ارزش دارد؟ یک ساعت وقت حسابدار چطور؟ پرستار چطور؟ آماردانان می توانند ارزش دلاری نیروی کار این مشاغل را تخمین بزنند، اما بدون کالاهای ملموس برای ارزشگذاری آنها، ارزیابی دقیق غیرممکن است.
افزایش بهره وری نیروی کار یک کشور به نوبه خود باعث رشد تولید ناخالص داخلی واقعی به ازای هر نفر خواهد شد. از آنجایی که بهره وری تعداد کالاهایی را که هر کارگر عادی می تواند در هر ساعت کار تولید کند نشان میدهد، ارزیابی آن ممکن است سرنخ هایی از سطح استاندارد زندگی در یک کشور را ارائه دهد.
به عنوان مثال، پیشرفت های سریع فناوری صنعتی در طول انقلاب صنعتی اروپا و ایالات متحده، به کارگران اجازه داد تا نرخ بهره وری ساعتی خود را به شدت افزایش دهند. این افزایش تولید منجر به استانداردهای بالاتر زندگی در اروپا و ایالات متحده شد. به طور کلی، علت این رابطه را میتوان چنین توضیح داد که وقتی کارگران می توانند کالاها و خدمات بیشتری تولید کنند، دستمزد آنها نیز افزایش می یابد.