درآمد چیست و معیارهای آن کدام اند؟

درآمد شاید مهم ترین و دقیق ترین عدد در صورت های مالی شرکتها باشد. این رقم سودآوری واقعی یک شرکت را در مقایسه با برآوردهای تحلیلگران، عملکرد گذشته خود آن و درآمد رقبا و همتایان آن در صنعت نشان میدهد.
درآمد عامل تعیین کننده اصلی قیمت سهام یک شرکت سهامی عام است زیرا تنها به دو صورت می توان از آنها استفاده کرد: می توان آنها را در کسبوکار سرمایه گذاری کرد تا درآمد آن را در آینده افزایش داد، یا می توان از آن به عنوان سود سهام و برای پاداش دادن به سهامداران استفاده کرد.
نکات کلیدی
درآمد به سود یک شرکت در یک بازه سه ماهه یا سال مالی معین اشاره دارد.
درآمد یکی از ارقام کلیدی است که برای تعیین ارزش سهام استفاده می شود.
درآمد یک شرکت در بسیاری از نسبت های رایج استفاده می شود.
درآمد تاثیر زیادی بر قیمت سهام دارد و در نتیجه احتمال دستکاری این ارقام بسیار بالا است.
درک درآمد
درآمد سودی است که شرکت در یک دوره خاص معمولا سه ماهه یا یک ساله تولید می کند. پس از پایان هر بازه سه ماهه، تحلیلگران منتظر میمانند تا آمار مربوط به درآمد شرکت هایی که دنبال می کنند منتشر شود. درآمد شرکتها به این دلیل بررسی میشود رابطه مستقیمی با عملکرد شرکت دارد.
انحراف نتایج اعلام شده برای درآمدهای شرکت با آنچه که تحلیلگران سهام شرکت انتظار دارند، حداقل در کوتاه مدت ممکن است تأثیر زیادی بر قیمت سهام داشته باشد. به عنوان مثال، اگر تحلیلگران به طور متوسط برآورد کنند که درآمد شرکت به ازای هر سهم 1 دلار خواهد بود و درآمد شرکت 0.80 دلار به ازای هر سهم اعلام شود، احتمالاً قیمت سهام شرکت در اثر این «کمبود درآمد» کاهش خواهد یافت.
شرکتی که ارقام درآمد آن بالاتر از برآوردهای تحلیلگران از درآمد شرکت باشد، توجه سرمایه گذاران را به خود معطوف میکند. شرکتی که به طور مداوم نتواند برآوردهای تحلیلگران از درآمد شرکت را برآورده سازد ممکن است سرمایه گذاری غیرجذاب و پرخطر در نظر گرفته شود، یا باید توانایی های پیش بینی مالی خود را برای ارائه برآوردهای بهتر از درآمد شرکت بهبود ببخشد، اما قیمت سهام آن در این فرآیند آسیب خواهد دید.
بسته به شرایط شرکت ممکن است استثناهایی برای این نتایج وجود داشته باشد. به عنوان مثال، آمازون (AMZN) در اوایل دهه 2000، زمانی که در حال ایجاد واحدهای تجاری مختلف خود بود برای چندین فصل نتوانست برآوردهای تحلیلگران را برآورده سازد. برخی از سرمایه گذاران قادر به درک ظرفیت بلندمدت این شرکت بودند و به همین دلیل این شرکت توانست به جذب سرمایه گذاران ادامه دهد.
نمونه عکس آن شرکت گوگل است که به عنوان شرکتی که وعدههای کمتر از اندازه میدهد و سود بیشتر از حد انتظار ارائه میکند شناخته شده است. از این رو، گوگل بارها از انتظارات درآمد خود پیشی گرفته است. با این حال، جامعه تحلیلگران با درک این مسئله به تدریج استراتژی محافظه کارانه گوگل را در انتظارات خود از درآمد به ازای هر سهم این شرکت لحاظ کردند.
به طور کلی، شرکت جدید و کارآفرینی که ظرفیت بالایی داشته باشد، ممکن است در چند فصل ناامیدکننده دوام بیاورد، اگرچه به طور کلی بایستی بتواند توضیح خوبی برای درآمد کمتر از انتظار شرکت ارائه دهد. همانطور که در مورد آمازون این مسئله صادق بود، و این شرکت علت درآمد کمتر از انتظار خود را سرمایهگذاری سنگین در درآمدهای آتی خود عنوان کرد.
معیارهای درآمد
معیارهای اندازهگیری و کاربردهای زیادی برای درآمد وجود دارد. برخی از تحلیلگران دوست دارند درآمد قبل از کسر مالیات (EBT) را محاسبه کنند که به عنوان درآمد قبل از مالیات نیز شناخته می شود. برخی از تحلیلگران ترجیح می دهند درآمد شرکت را قبل از کسر هزینههای بهره و مالیات (EBIT) مشاهده کنند. با این حال، تحلیلگران دیگری که عمدتاً بر صنایعی با سطح دارایی ثابت بالا تمرکز دارند ترجیح میدهند درآمد شرکت را قبل از کسر هزینههای بهره، مالیات، استهلاک و انقضا مشاهده کنند که به عنوان EBITDA نیز شناخته میشود.
هر سه شکل اعلام درآمد کارایی متفاوتی در اندازهگیری سودآوری شرکت دارند.
درآمد به ازای هر سهم
درآمد به ازای هر سهم (EPS) نسبتی است که معمولاً برای نشان دادن سودآوری شرکت بر اساس هر سهم استفاده می شود. این معیار با تقسیم کل درآمد شرکت بر تعداد سهام موجود محاسبه می شود.
نسبت قیمت به درآمد
درآمد شرکت همچنین برای تعیین یک شاخص کلیدی به نام نسبت قیمت به درآمد (P/E) نیز استفاده می شود.
سرمایهگذاران و تحلیلگران برای مقایسه ارزشهای نسبی شرکتهای فعال در صنعت یا بخش یکسان از نسبت قیمت به درآمد استفاده میکنند که با تقسیم قیمت سهم بر درآمد به ازای هر سهم محاسبه میشود.
ارزشگذاری سهام شرکتی که در مقایسه با همتایان خود در صنعت یکسان نسبت P/E بالاتری دارد ممکن است بیش از اندازه در نظر گرفته شود. همچنین ارزشگذاری سهام شرکتی که قیمت سهام آن نسبت به درآمد آن پایین به نظر میرسد ممکن است کمتر از اندازه ارزیابی شود.
بازدهی درآمد
بازده درآمد یا درآمد به ازای هر سهم در آخرین دوره 12 ماهه تقسیم بر قیمت بازاری فعلی هر سهم، روش دیگری برای اندازهگیری درآمد شرکت است. این معیار در واقع صرفا معکوس نسبت P/E است.
انتقاد از درآمد
از آنجا که درآمد شرکتی معیار مهمی است و تأثیر مستقیمی بر قیمت سهام آن دارد، ممکن است مدیران شرکت وسوسه شوند تا ارقام درآمد شرکت را دستکاری کنند. انجام این کار هم غیرقانونی و هم غیراخلاقی است.
برخی از شرکتها تلاش میکنند با نمایش برجسته درآمدهای خود در صورتهای مالی کاستیهای گزارش شدهای را که ممکن است نقاط ضعفی مانند شیوههای حسابداری مشکوک یا سقوط بیسابقه میزان فروش را نشان دهند پنهان کنند و به این طریق سرمایهگذاران را تحت تأثیر قرار دهند. گفته می شود که این شرکت ها کیفیت درآمد ضعیف یا نامطلوبی دارند.
همچنین ممکن است رقم درآمد به ازای هر سهم با بازخرید سهام یا سایر روشهای تغییر تعداد سهام موجود افزایش یابد. شرکتها میتوانند این کار را با بازخرید سهام به کمک سود انباشته یا اخذ بدهی انجام دهند تا به نظر برسد که درآمد بیشتری به ازای هر سهم باقیمانده ایجاد میکنند.
شرکتهای دیگر میتوانند شرکت کوچکتری با نسبت P/E بالاتر را خریداری کنند تا ارقام درآمد خود را به مناطق مطلوب ارتقا دهند.
پس از آشکار شدن دستکاری درآمد، بحران حسابداری که به دنبال آن اتفاق می افتد اغلب سهامی که قیمت آن به سرعت در حال سقوط است در دست سهامداران باقی میگذارد.