رفاه از دست رفته چیست و نحوه ایجاد آن چگونه است؟
وقتی عرضه و تقاضا از تعادل خارج و به ناکارآمدی بازار منجر میشوند، رفاه از دست رفته ایجاد می شود.
سقفهای قیمتی، مانند کنترل حداکثر قیمت و کنترل اجاره؛ کفهای قیمتی مانند حداقل دستمزد و قوانین حقوق امرار معاشی و مالیات همگی ممکن است به طور بالقوه به رفاه از دست رفته منجر شوند. با کاهش سطح معاملات، تخصیص منابع در جامعه نیز ممکن است ناکارآمد شود.
نکات کلیدی
رفاه از دست رفته عمدتاً از تخصیص ناکارآمد منابع ناشی میشود که دلیل آن مداخلات مختلفی مانند تعیین سقف و کف قیمت، انحصار و مالیات است.
این عوامل باعث می شوند که قیمت محصولات به طور دقیق منعکس نشوند، به این معنی که کالاها یا بیشتر از اندازه و یا کمتر از اندازه ارزشگذاری خواهند شد.
اگر قیمت یک محصول به طور دقیق منعکس نشود تغییراتی در رفتار مصرفکننده و تولیدکننده ایجاد میکند که معمولاً تأثیر منفی بر اقتصاد دارند.
درک رفاه از دست رفته
رفاه از دست رفته زمانی روی میدهد که عرضه و تقاضا از تعادل خارج شوند که منجر به ناکارآمدی بازار می شود. ناکارآمدی بازار زمانی رخ می دهد که کالاهای موجود در بازار ارزشگذاری بیشتر از اندازه یا کمتر از اندازه داشته باشند. در حالی که برخی از اعضای جامعه ممکن است از این عدم تعادل سود ببرند، اما برخی دیگر تحت تأثیر منفی این تغییر تعادل قرار خواهند گرفت.
مهم
هنگامی که مصرف کنندگان احساس می کنند که قیمت یک کالا یا خدمات در مقایسه با مطلوبیت درک شده آنها قابل توجیه نیست، به احتمال کمتری ممکن است این کالاها را خریداری کنند.
به عنوان مثال، قیمت های بیش از اندازه بالا ممکن است منجر به حاشیه سود بالاتر برای شرکتی شوند، اما بر مصرف کنندگان این محصول تأثیر منفی داشته باشند. افزایش هزینه کالاهای بیکشش – یعنی کالاها و خدماتی که افزایش و کاهش قیمت آنها میزان تقاضا را تغییر نمیدهد- ممکن است مانع از خرید مصرفکنندگان در سایر بخشهای بازار شود. علاوه بر این، برخی از مصرف کنندگان ممکن است در صورت امکان مقادیر کمتری از این کالاها را خریداری کنند.
افزایش قیمت کالاهای کشسان – یعنی کالاهایی که در صورت تغییر قیمت آنها فروشندگان و خریداران به سرعت تقاضای خود را با آن تطبیق میدهند- ممکن است مصرف کنندگان این کالاها را برای جبران این افزایش قیمت به کاهش هزینه های خود در این بخش یا خروج کامل از این بازار وادار کند.
محصولاتی که کمتر از اندازه ارزشگذاری شوند ممکن است برای مصرف کنندگان مطلوب باشند، اما ممکن است تولید کنندگان را برای جبران هزینه های تولید خود از تولید این کالاها باز دارند. اگر محصولی برای مدت قابل توجهی ارزشگذاری کمتر از اندازه داشته باشد، تولیدکنندگان این محصول یا ترجیح خواهند داد که دیگر آن محصول را نفروشند یا قیمت را تا حد تعادلی بالا میبرند یا ممکن است به طور کامل از بازار خارج شوند.
نحوه ایجاد رفاه از دست رفته
قوانین حداقل دستمزد و دستمزد امرار معاشی می توانند با وادار کردن کارفرمایان به پرداخت حقوق بیش از اندازه به کارمندان خود و جلوگیری از پیدا کردن شغل کارگران کممهارتتر به رفاه از دست رفته منجر شوند. سقفهای قیمتی و کنترل اجارهبها نیز ممکن است با جلوگیری از تولید و کاهش عرضه کالا، خدمات یا مسکن به سطوح کمتر از تقاضای واقعی مصرفکنندگان رفاه از دست رفته ایجاد کنند. مصرف کنندگان با کمبود کالاها و خدمات مورد نیاز خود مواجه خواهند شد و درآمد تولیدکنندگان نیز کمتر از حالت عادی خواهد شد.
مالیاتها نیز به رفاه از دست رفته منجر میشوند، زیرا آنها افراد را از خریدی که در غیر این صورت انجام میدادند باز میدارد چرا که قیمت نهایی محصول بالاتر از قیمت تعادلی بازار است. اگر مالیات کالا افزایش یابد، این بار مالیاتی اغلب بین تولید کننده و مصرف کننده تقسیم می شود که منجر به دریافت سود کمتری توسط تولید کننده و پرداخت قیمت بالاتر از سوی مشتری می شود. این وضعیت منجر به مصرف کمتر کالا نسبت به قبل می شود که به نوبهی خود مزایای کلی این محصول را برای بازار مصرف کننده کاهش میدهد و در عین حال به کاهش سودی که شرکت احتمالا میتوانست شاهد آن باشد منجر میشود.
انحصارها و انحصارهای چند جانبه نیز منجر به رفاه از دست رفته می شوند زیرا برخی از جنبه های یک بازار ایدهآل را حذف می کنند که در آن رقابت منصفانه به طور دقیق قیمت کالاها را تعیین می کند. انحصارها و انحصارهای گروهی می توانند عرضه یک کالا یا خدمات خاص را کنترل کنند و در نتیجه قیمت آن را به طور کاذب افزایش دهند. این مسئله در نهایت به کاهش میزان فروش کالا و خدمات منجر می شود.
مثالی از رفاه از دست رفته
یک ساندویچ فروشی جدید در محله شما افتتاح می شود که ساندویچهای خود را به قیمت 10 دلار می فروشد. شما ارزش این ساندویچ را 12 دلار تصور میکنید و از این رو از پرداخت 10 دلار برای آن خوشحال هستید. حال، فرض کنید دولت مالیات بر فروش جدیدی را بر مواد غذایی وضع کند که هزینه ساندویچ را به 15 دلار افزایش می دهد. در قیمت 15 دلار، احساس می کنید که ساندویچ ارزشگذاری بیش از اندازهای دارد و معتقد میشود که قیمت جدید قیمت عادلانه ای نیست و بنابراین، حاضر به خرید ساندویچ با قیمت 15 دلار نیستید.
بسیاری از مصرفکنندگان، اما نه همه آنها، چنین احساسی نسبت به این ساندویچ پیدا میکنند و ساندویچفروشی کاهش تقاضا برای ساندویچ و کاهش درآمد خود را مشاهده میکند. رفاه از دست رفته در این مثال ساندویچ های فروخته نشدهای هستند که از قیمت جدید 15 دلاری آن ناشی میشوند. اگر کاهش تقاضا به اندازه کافی شدید باشد، ممکن است ساندویچفروشی کسبوکار خود را تعطیل و اثرات اقتصادی منفی مالیات جدید را بیشتر کند.