x
۱۴ / فروردين / ۱۴۰۲ ۱۲:۲۵

رییس دفتر رهبر معظم انقلاب: غم و غصه برای مردم، آقا را پیر کرده است

رییس دفتر رهبر معظم انقلاب: غم و غصه برای مردم، آقا را پیر کرده است

رییس دفتر رهبر معظم انقلاب می‌گوید: غصه و اندوه حضرت آقا برای مردم، آقا را پیر کرده است. چه در دولت‌های قبل و چه حالا مسؤولان درجه ۱ که می‌آیند خدمت ایشان سراغ ندارم در جلسه‌ای سفارش مردم و معیشت مردم را نکرده باشند. مهم‌ترین دغدغه ایشان رسیدگی به مردم، بالاخص نیازمندان و افراد آسیب‌پذیر است.

کد خبر: ۷۰۹۴۰۵
آرین موتور

به گزارش اقتصاد آنلاین، مجله پاسدار اسلام  در گفت‌وگویی با آیت‌الله محمدی گلپایگانی که از زمان آغاز زعامت حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، مسئولیت دفتر ایشان را بر عهده داشته‌‌اند و طبعاً در طول این سال‌ها به‌عنوان یکی از نزدیک‌ترین افراد به رهبر معظم انقلاب، دریافت‌ها و مشاهدات عینی بسیاری از سیره و منش حضرت آقا را از ایشان پرسیده‌‌اند. آیت‌الله محمدی گلپایگانی البته خیلی اهل مصاحبه نیستند و همانند مراد خود در بیان برخی امور احتیاط می‌کنند و با اشارتی می‌گذرند.

با این وجود و علیرغم نامساعد بودن حالشان، به خاطر عنایت دیرینی که به این مجله داشتند، دعوت ما را پذیرفتند تا گوشه‌هایی هرچند اندک و گذرا از ویژگی‌های رهبر و مقتدایمان را از زبانشان بشنویم.

ضمن تشکر صمیمانه از حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی، حاصل این گفتگو تقدیم همراهان گرامی «پاسدار اسلام» می‌شود:

* از اینکه فرصتی را در اختیار مجله پاسدار اسلام گذاشتید از جنابعالی تشکر می‌کنیم. با سپری شدن سی و سه سال از رهبری حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای«دام ظله» و با توجه به اینکه در طول همه‌ی این سال‌ها شما مسئولیت ریاست دفتر معظم‌له را بر عهده داشته‌اید، طبعاً خاطرات و نکات فراوانی درباره سیره و منش ایشان دارید. فرصت مغتنمی است تا در این خصوص همه مشتاقان و ارادتمندان رهبر معظم انقلاب را بهره‌مند نمائید.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. بنده به نوبه خودم تشکر می‌کنم از این محبتی که شما فرمودید. من حقیقتاً خود را برای بیان این موضوع شایسته نمی‌دانم و کوچک‌تر از آنم که بخواهم ابعاد زندگی و شخصیت ایشان را توصیف کنم.

یک مقدمه‌ای دارم که باید به آن توجه شود و آن اصل مسئله رهبری حضرت آقاست. واقعاً این انتخاب مجلس خبرگان از الطاف الهی بود. می‌دانید خود ایشان مخالف بودند و رأی مخالف هم به خودشان دادند و گفتند من مخالفم و از جا بلند شدند، ولی آقایان اصرار کردند و الان بیش از سه دهه است که ایشان عهده‌دار این مسئولیت هستند.

ابتدا باید ببینیم کجا بودیم و الان در همه جهات و زمینه‌ها کجا هستیم. کشور ما در شرایط عادی نیست. ما از همان اول دچار دشمنی‌ها و شدیدترین تحریم‌ها بوده‌ایم. دشمنان هرچه توانستند انجام دادند تا این انقلاب و نظام را به زمین بزنند، حالا هم دارند همین کار را انجام می‌دهند، لیکن این انقلاب و این نظام بر قرار مانده است و ان‌شاالله که به دست صاحب‌الزمان «عج» خواهد رسید. ما در زمان جنگ تحمیلی حتی برای تهیه سیم خاردار مشکل داشتیم به ما سیم‌خاردار نمی‌دادند. اما الان چه؟ الان خودمان انواع تجهیزات صنعتی و نظامی را تولید و حتی صادر می‌کنیم. این چیز کمی‌است؟ به کشورهای مختلف حتی به کشورهای پیشرفته انواع کالاهای صنعتی، پزشکی تا واکسن کرونا و...، را صادر می‌کنیم. این پیشرفت‌ها و اقتدار با هدایت و رهنمودهای چه کسی حاصل شده است؟ صعود ایران در زمینه‌های مختلف جز با تاکیدات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب میسر نشد. با وجود این، بسیاری از کارهای حضرت‌آقا به جهت برخی ملاحظات و  اینکه نباید دشمن از آن اطلاع پیدا کند، از عموم پوشیده مانده است.

ویژگی بارز دیگر سعه‌صدر حضرت آقاست. در موار متعدد دیده‌ام که جفاها و بی‌مهری‌های افراد را با سعه صدر و گذشت، مهربانانه پاسخ گفته‌اند. ایشان وقتی به رهبری انتخاب شدند من خودم از ایشان شنیدم که گفتند: من از هرآنچه از گذشته‌ها بود، گذشتم؛ هر کسی هر جفایی در حق من کرده، از او گذشتم

* نقطه شروع آشنایی جنابعالی با رهبر معظم انقلاب از چه زمانی و چگونه رقم خورد؟

آشنائی نزدیک بنده با حضرت ایشان به پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی دوران امامت جمعه ایشان باز می‌گردد. بنده در پایگاه هشتم شکاری اصفهان (پایگاه شهید بابائی) مسئولیتی داشتم. در آنجا مشکلات و مسائل زیادی وجود داشت. من از آنجا گهگاهی خدمت ایشان در منزل خیابان ایران می‌آمدم و چون ایشان در وزارت دفاع هم بودند، رهنمودهای بسیار مفیدی را به بنده ارائه می‌فرمودند. گاهی هم برای دیدار با ایشان، به وزارت دفاع می‌رفتم.

پس از یک سال از اصفهان به تهران منتقل شدم. در آن دوره ریاست عقیدتی سیاسی ارتش با جناب آقای صفائی «حفظه‌الله» بود. مدتی که با ایشان کار کردم، دیدم مشی ایشان به‌گونه‌ای نیست که بتوانم به همکاری ادامه دهم؛ لذا زندگی خود را جمع کردم و به قم بازگشتم و با خود گفتم بهتر است طلبگی را دنبال کنم.

دو سه شب که گذشت، از دفتر حضرت امام به من زنگ زدند و گفتند که باید به تهران بروم. آمدم و دیدم جلسه‌ای تشکیل شده است. در جلسه، حضرت آقا، مرحوم حاج احمد آقا و مرحوم آقای موسوی اردبیلی حضور داشتند. سخنشان هم این بود که : «چه کسی به شما گفت محل خدمت را ترک کنید؟» عرض کردم: «بنده بارها گفته بودم که نمی‌توانم در آنجا کار کنم، ولی کسی به  حرفم گوش نداد. دیدم کار به این شکل پیش نمی‌رود، این بود که به‌ناگزیر به قم برگشتم.» خدا رحمت کند حاج احمد آقا را. با تحکم گفت: «امام گفته‌اند به محل خدمتتان برگردید.» گفتم: «حالا که امام فرموده‌اند به روی چشم، اما دست‌کم مسئولیت مرا عوض کنید و کار دیگری را به من بسپارید.»

در اینجا حضرت آقا به کمک من آمدند. آقا نماینده حضرت امام در شورای‌عالی دفاع بودند و به همین دلیل در ستاد مشترک ارتش که مرحوم سرلشگر سلیمی مسئول آن بود، دفتر نمایندگی داشتند. ایشان مسئولیت دفتر نمایندگی حضرت امام در نیروی هوائی ارتش را به عهده‌ام گذاشتند. بنده هم قبول کردم و به آنجا رفتم.

*حال که سخن از مسئولیت شما در دفتر نمایندگی حضرت امام خمینی در نیروی هوایی به میان آمد، همین‌جا این پرسش را مطرح می‌کنیم که از چه مقطعی و چگونه با رهبر کبیر انقلاب اسلامی آشنا شدید؟

سابقه آشنایی خاندان ما با حضرت امام «رضوان‌الله تعالی علیه» طولانی است. پدرم نقل می‌کردند که جدّ ما، یعنی مرحوم آیت‌الله میرزا محمدمهدی محمدی با امام صمیمی بودند. موقعی هم که ایشان فوت کردند، حضرت امام به هنگام تدفین ایشان در قبرستان مرحوم حاج شیخ در قم حضور داشتند. خود امام هم تلقینات میّت را خوانده بودند. پدرم می‌گفتند ایشان آمدند و مرا از روی قبر بلند کردند و چند بار فرمودند: «عاشَ سَعیداً ماتَ سَعیداً» و به من تسلیت ‌گفتند و دلداری ‌دادند. حضرت امام به مرحوم والد بنده هم خیلی لطف داشتند. خود حضرت آقا برای من نقل کردند که یک وقتی من پیش امام از نقش شما در نیروی هوائی تعریف کردم. امام فرمودند: «شما پدرش را ندیده بودید.»

* فرمودید که ارتباطتان با حضرت آقا پس از پیروزی انقلاب شکل گرفت. چه شد که رهبر معظم انقلاب از میان انبوه یاران و دوستان قبل و بعد از انقلاب، شما را برای مسئولیت دفترشان برگزیدند؟

واقعیت این است که هنوز خودم هم نمی‌دانم چرا ایشان بنده را انتخاب کردند، چون من کوچک‌ترین قدمی برای به عهده گرفتن این مسئولیت برنداشتم. اعتقادم همواره این بوده و هنوز هم هست که باید مسئولیت به سراغ آدم بیاید، نه اینکه آدم به سراغ مسئولیت برود. علاوه بر این، این اعتقاد را داشته‌ام که خدمت به ایشان، خدمت به امام زمان «عج» است. عملاً هم می‌بینم که ایشان مؤید به تأییدات الهی هستند.

این لطف و اعتماد حضرت آقا، به خودی خود توسعه پیدا کرد و نهایتاً منجر به این شد که پسر من داماد ایشان شود.

کانال‌های اطلاعاتی ایشان یکی دو تا نیست. کانال‌های مختلفی دارند که خیلی مواقع ورای اطلاعات و گزارش‌هایی است که از طریق دفتر تقدیم می‌شود...در واقع این پختگی مواضع و سخنان ایشان که واقعاً همه را شگفت‌زده می‌کند اگر مبتنی بر اطلاعات جامع نسبت به مسائل جامعه نباشد، امکانپذیر نیست

*ممنون می‌شویم اگر از جنبه‌ها و جهات آموزنده این پیوند هم به نکاتی اشاره بفرمایید.

من نامه کوتاهی خدمت ایشان نوشتم که پسر من چنین خصوصیاتی دارد. اگر افتخار بدهید این پیوند انجام بشود. ایشان قبول کردند. البته برای قبول، مراحلی طی شد. من عرض کردم که تحقیق کنید. تا بالاخره توسط آقازاده‌شان، حاج آقا مصطفی«حفظه‌الله»، آقا به من پیغام دادند که قبول کرده‌اند. بعد صحبت مهریه شد که این نکته درس مهمی است. خدمت ایشان عرض کردم: «آقا! این قلم و این کاغذ. هرچه مرقوم بفرمائید، پذیرا هستم.» ایشان فرمودند: «یعنی می‌گوئید آنچه را که به دیگران توصیه می‌کنم، خودم رعایت نکنم؟ هرگز! همان بیشتر نبودن مهریه از ۱۴ سکه‌ که به بقیه توصیه می‌کنم، برای ایشان هم همان است.» این درس مهمی از صداقت ایشان بود. برنامه‌هایمان را هم خیلی ساده برگزار کردیم.

*درباره برنامه‌های حضرت آقا در خصوص خواندن عقد ازدواج جوانان و سفارشاتشان به زوجین هم اگر نکته‌ای هست بفرمایید.

زمانی بعضاً ۱۰-۱۵ عروس و داماد می‌آمدند، عروس‌ها یک طرف می‌نشستند دامادها یک‌ طرف، آقا از طرف عروس وکیل بودند و بنده از طرف داماد قبلتُ می‌گفتم. ایشان عقد را بسیار مختصر می‌خواندند. مِهر را هم می‌گفتند من بیشتر از ۱۴ سکه عقد نمی‌کنم. این ماجرا مربوط به زمانی بود که خطبه‌های عقد را حضوری می‌خواندند.

*سفارش آقا به عروس و دامادها معمولاً چیست؟

ایشان اولاً اشاره می‌کردند به فرمایش امام «رضوان‌الله علیه»‌. حضرت امام، وقتی خطبه عقد را می‌خواندند، آخرین حرفشان این بود: «بروید با هم بسازید.» آقا می‌فرمودند اولین و مهم‌ترین چیز این است که نسبت به همدیگر گذشت داشته باشید. می‌فرمودند احترام همدیگر را داشته باشید. با کلمات و الفاظ سبک و سرد همدیگر را صدا نزنید.

*از نظر شما بارزترین ویژگی شخصیتی مقام معظم رهبری چیست؟ ایشان را بیشتر با چه خصلتی به خاطر می‌آورید؟

دنیاگریزی از مهم‌ترین خصوصیات ایشان است. دنیا با همه جاذبه‌هایش که می‌بینیم بعضی‌ها دارند برایش چه می‌کنند،  دراختیار آقاست، اما ایشان مطلقاً و ابداً و به هیچ‌وجه به دنیا دلبستگی ندارند. من این را شهادت می‌دهم. شما آن منظره را دیدید که وقتی خانواده شهیدی آمدند و آقا این شعر را خواندند: «ما مدعیان صف اول بودیم/ از آخر مجلس شهدا را چیدند» بغض آقا شکست و زدند زیر گریه و دیگر نتوانستند حال عادی خود را حفظ کنند. چیزی که من دیده‌ام، ایشان دنیا را پس می‌زنند!

گاهی هدایای بسیار ذی‌قیمتی هم برایشان می‌آورند که یا قبول نمی‌کنند و یا اصلاً نگه نمی‌دارند و سریعاً به جایی واگذار می‌کنند. اگر این را بخواهم بگویم، شاید درست نباشد. فرزندان ایشان هم همگی مستاجرند و اجاره می‌پردازند. کدام آقازاده‌ای این‌طور زندگی می‌کند؟ همه ساده‌زیست و بی‌آلایش هستند. فرزندانشان را اینطوری تربیت و بزرگ کرده‌اند.

دنیاگریزی از مهم‌ترین خصوصیات ایشان است. دنیا با همه جاذبه‌هایش که می‌بینیم بعضی‌ها دارند برایش چه می‌کنند،  در اختیار آقاست، اما ایشان مطلقاً و ابداً و به هیچوجه به دنیا دلبستگی ندارند

ویژگی بارز دیگر ایشان این است که بسیار مهربان و رئوف هستند. وقتی یادم می‌آید بغض گلویم را می‌گیرد؛ حتی تحمل دیدن گریه یک بچه را هم ندارند. وقتی می‌بینند بچه شیرخواری در آغوش مادرش گریه می‌کند، ناراحت می‌شوند. این قد آدم رحیم؟! این قدر مهربان؟!

این مهربانی و لطافت حتی شامل سایر موجودات هم می‌شود. فصل بهار که می‌شود گنجشک‌ها بچه می‌گذارند و گاهی این بچه‌ها از لانه  پایین می‌افتند. یک وقت ایشان با دیدن این صحنه بلافاصله ‌گفتند بروید ببینید جوجه گنجشک چیزیش نشده و بگذاریدش سر جایش.

ویژگی بارز دیگر، سعه صدر حضرت‌ آقاست. در موارد متعدد دیده‌ام که جفاها و بی‌مهری‌های افراد را با سعه‌صدر و گذشت، مهربانانه پاسخ گفتند. اما نکته‌ مهم‌تر و جالب‌تر اینکه ایشان وقتی به رهبری انتخاب شدند من خودم از ایشان شنیدم که گفتند: من از هرآنچه از گذشته‌ها بود گذشتم؛ همه را از ذهن خود پاک کردم. هر کسی هر جفایی در حق من کرده، از او گذشتم. ایشان حتی بعضاً به دیدن کسانی رفتند که خیلی در حق ایشان جفا کرده‌ بودند و حتی بعضی از آنها را دعوت به کار و مسئولیت هم کردند.

*در حال حاضر، دارایی شخص اول کشور چقدر است؟

تنها دارایی ایشان یک خانه در پایین شهر است که پس از اینکه از مشهد به تهران آمدند، آن را تهیه کردند. این خانه هنوز هست. منزل پدری‌شان در مشهد را هم حسینیه کرده اند. مرحوم آقای شمقدری آنجا را اداره می‌کرد که در اثر کرونا از دنیا رفت. حالا آقازاده‌اش در ماه‌های محرم، صفر و رمضان در آنجا مراسم برگزار می‌کند. آقا از مال دنیا چیز دیگری ندارند، چون تعلق خاطری به مال دنیا ندارد. 

*  حضرت آقا در تصرف اموالی که در اختیارشان هست (اعم از وجوهات شرعی و اموال نهادهای زیر نظر ولی فقیه) چگونه عمل می‌کنند؟ آیا در ارتباط با زندگی شخصی‌شان هیچ‌گونه تصرفی در این اموال دارند؟

ابداً ابداً ! ایشان از این امکاناتی که ذکر کردید، وجوه شرعی و امکانات نهادهایی مثل بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی مطلقاً در زندگی خود‌ و خانواده‌شان استفاده نمی‌کنند.

*پس هزینه زندگی‌شان چگونه تامین می‌شود؟

از محل هدایا و نذوراتی که مقلدین و علاقه‌مندان به شخص ایشان تقدیم می‌کنند. ایشان با صرفه‌جویی، حداقل مخارج خانواده را تامین می‌کنند و مازاد آن‌را در کمترین زمان ممکن بین نیازمندان، به‌خصوص مردم مناطق محروم انفاق می‌کنند.

یک بار یادم هست یکی از سران کشورها آمد اینجا و می‌خواست از پله‌ها بالا برود. تعجب کرده بود که این چه زندگی‌ و خانه‌ای‌است؟! هدایای گران‌قیمتی از طلا و جواهرات هم برای آقا آورده بود. آقا بدون اینکه توجهی به آن هدایا بکنند،  آنها را فرستادند چندجا قیمت کردند و فروختند و از پول آن هدایا در مناطق محروم تعدادی منزل برای فقرا تهیه کردند.

ایشان حتی پولی که به عنوان هدیه به‌دستشان می‌آید، با وجود اینکه به فتوای خودشان هدیه خمس ندارد، همان ‌وقت خمسش را می‌دهند و صبر نمی‌کنند تا سر سال برسد. 

*اقلام نفیس از مقوله کتاب یا اشیاء تاریخی را که به آقا اهدا می‌شود، چـه می‌کنند؟

آنها را به آستان قدس واگذار می‌کنند. از مجموعه آثار اهدایی که عمدتاً مربوط به دوران رهبری ایشان است، موزه‌ای تشکیل شده است.

*حضرت آقا با خانواده شهدا و ایثارگران ارتباط خاصی دارند. در این زمینه هم اگر خاطره‌ و نکته‌ای دارید، بفرمائید؟ 

ایشان علاوه بر اینکه خودشان تعلق خاطر فوق‌العاده‌ای به خانواده معظم شهدا دارند، تکریم خانواده شهدا را لازم می‌دانند. آقا با این رفتارشان می‌خواهند بگویند ما هرچه داریم از فداکاری اینها داریم. دارند درس می‌دهند به مردم و به مسئولین که باید خانواده شهدا مورد احترام و تکریم باشند. شاید هیچ مسئولی در کشور، به اندازه آقا در منزل خانواده شهدا حضور پیدا نکرده است. حتی در سفرهایشان به مشهد که بعضاً من هم همراهشان بودم، با خانواده شهدا دیدار داشتند. البته خانواده‌هایی که دو یا سه شهید داده‌اند، حق تقدم دارند. بعضاً از حرم که برمی‌گشتند با اینکه خسته بودند، به دیدار خانواده شهدا می‌رفتند و تا دیر وقت با آنها دیدار داشتند.

زمانی که حالم مستعد بود، من هم بعضاً در خدمت ایشان به دیدن خانواده شهدا می‌رفتم. معمولاً هم به خانواده‌ها نمی‌گفتند که آقا می‌خواهند بیایند. می‌گفتند یکی از مسئولان یا فرماندهان سپاه یا ارتش می‌خواهد بیاید. در را که می‌زدیم، مثلاً پدر شهید که می‌آمد در را باز می‌کرد و آقا را می‌دید، جا می‌خورد. آقا معمولاً پس از ورود و نشستن در اتاق پذیرایی می‌گفتند: «پدر شهید این طرف من بنشیند، مادر شهید آن طرف.» در دیدارهایی که فرزندان شهید هم حضور داشتند، بچه‌های شهید را روی زانو می‌گذاشتند و به سر و صورت آنها دست نوازش می‌کشیدند.

غصه و اندوه حضرت آقا برای مردم فراتر از اینهاست و همین غصه آقا را پیر کرده است. چه در دولت‌های قبلی و چه حالا مسئولین درجه یک که می‌آیند خدمت ایشان سراغ ندارم که در جلسه‌ای سفارش مردم و معیشت مردم را نکرده باشند. مهمترین دغدغه ایشان رسیدگی به مردم، بالاخص نیازمندان و افراد آسیب‌پذیر است

*بیش از ۱۰ سال است که رهبر معظم انقلاب،  شعار سال را مسائل اقتصادی اعلام کرده‌اند، که نشانه دغدغه ایشان در مورد اقتصاد و معیشت مردم است. در این مورد هم توضیح مختصری بفرمائید.   

علاوه بر بیانات آشکار و رسمی ایشان، فقط به دو نکته اشاره می‌کنم. اولاً بیشترین سفارش ایشان به مسئولین در بخش‌های مختلف نظام و نهادهای ذیربط در زمینه رسیدگی به مردم و رفع گرفتاری‌ها و معیشت و اشتغال مردم است. در کمتر جلسه‌ای هست که ایشان راجع به گرانی‌ها حرفی نزنند و سفارش وضعیت مردم را نکنند.

ثانیاً همان‌طور که قبلاً در مورد هدایا و نذوراتی که مقلدین و علاقه‌مندان به حضرت‌آقا تقدیم می‌کنند اشاره کردم، از حداقل آن در زندگی شخصی خود استفاده می‌کنند و بقیه را از طریق افراد و مجاری مورد اعتماد، به حاشیه شهرها و مناطق محروم به در خانه افراد می‌فرستند و بعضاً گره‌های بزرگی از زندگی آنها را باز می‌کنند؛ اما دریافت‌کنندگان اصلاً نمی‌دانند از طرف چه کسی و از کجا به آنها کمک شده است.

 اما غصه و اندوه حضرت آقا برای مردم فراتر از اینهاست و همین غصه آقا را پیر کرده است. چه در دولت‌های قبلی و چه حالا مسئولین درجه یک که می‌آیند خدمت ایشان سراغ ندارم که سفارش مردم و معیشت مردم را نکرده باشند. مهم‌ترین دغدغه ایشان رسیدگی به مردم، بالاخص نیازمندان و افراد آسیب‌پذیر است.

*ممنون می‌شویم اگر قدری هم درباره برنامه عبادی رهبر معظم انقلاب، از قبیل نماز و نوافل و زیارات، برای ما بفرمایید.

آقا یک برنامه ثابت دارند. خیلی زود شام می‌خورند که معمولاً هم حاضری است. ساعت ۱۰ هم استراحت می‌کنند. از آن طرف دو ساعت به اذان صبح مانده، بیدار و مشغول تهجد می‌شوند. درباره تهجدهایشان، آن چیزهائی را که می‌دانم، نمی‌خواهم بگویم...، قرآن زیاد می‌خوانند. با قرآن بسیار اُنس دارند. خودشان هستند و خدای خودشان. اذان صبح که می‌شود، نماز می‌خوانند. ایشان احتیاط می‌کنند و معمولاً ۱۰ دقیقه بعد از اذان، نماز صبحشان را می‌خوانند.

*با کدام ادعیه مأنوس‌ترند و آنها را بیشتر می‌خوانند؟

زیارت آل‌یاسین را که مرتب می‌خوانند. به دعای کمیل هم خیلی اعتقاد دارند. یک وقتی از ایشان سئوال کردم: کدام دعا را بیشتر دوست دارید؟ فرمودند: «دعای کمیل را.» البته با دعای ابوحمزه ثمالی هم خیلی مأنوسند. نماز اول وقت را با هیـچ ‌چیزی عوض نمی‌کنند و معمولاً تمام نمازهای یومیـه‌شان را حتی در خانه‌ به جماعت برگزار می‌کنند و خانواده و بستگانی که در منزلشان هستند، به ایشان اقتدا می‌کنند.

* یک بُعد دیگر از بندگی و ارتباط ایشان با خدا، اُنس با قرآن است. در صحبت‌های آقا استناد به آیات قرآن موج می‌زند. ایشان در بسیاری از مسائل، نکته‌های بسیار ظریفی از قرآن را حتی در سخنرانی‌های عمومی‌شان مطرح می‌کنند که حاکی از این است که روحشان و قلبشان آمیخته با قرآن است. اُنس ایشان را با قرآن و تلاوت روزانه‌شان چگونه یافتید؟

ایشان در ترویج قرآن به انحای گوناگون نقش اساسی دارند. اختصاص به ایران هم ندارد. من یادم هست قبل از انقلاب طلبه‌ای به‌نام آقای کاردان در حوزه علمیه قم حافظ کل قرآن شد. چه سر و صدایی به پا کرد که یک ‌نفر حافظ کل قرآن شده! حالا مقایسه می‌کنیم ۱۰ هزار بیشتر حافظ کل قرآن داریم.

ایشان به‌قدری با قرآن مانوس‌ هستند که می‌شود گفت به معنای واقعی عاشق قرآن هستند. از همان ابتدا هرساله اولین روز ماه مبارک رمضان را به جلسه قرآن اختصاص داده‌اند. «شَهرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآن» و قُراء معروف جمع می‌شوند. حتی گاهی از کشورهای دیگر شرکت می‌کنند و آن ‌روز ایشان چندین ساعت قبل از افطار وقت می‌گذارند و قاریان می‌خوانند. ایشان حتی در نحوه‌ قرائت متناسب با جلسه و مخاطب و محتوای آیات دقیق‌ترین نظرات را دارند.

ایشان علاوه بر اینکه خودشان تعلق خاطر فوق‌العاده‌ای به خانواده معظم شهدا دارند، تکریم خانواده شهدا را لازم می‌دانند. آقا با این رفتارشان می‌خواهند بگویند ما هرچه داریم از فداکاری اینها داریم...شاید هیچ مسئولی به اندازه آقا در منزل خانواده شهدا حضور پیدا نکرده است

*می‌بینیم حضرت‌آقا همان پیوندی را که با قرآن دارند، با اهل‌بیت«علیهم‌السلام» هم دارند. یک نمونه از تسلطی که ایشان در سیره‌ی ائمه اطهار«ع» دارند، تحلیل جالبی است در باره‌ی حیات چهارده معصوم«ع» که تحت عنوان «انسان ۲۵۰ ساله» چاپ شده است. یک نمونه دیگر از این پیوند را در زمان ریاست جمهوری ایشان شاهد بودیم که بیش از ۱۰ جلسه خدمت ایشان رسیدیم و بدون هیچ مراجعه به یادداشتی، سیره‌ امام سجاد«ع» را برای ما بیان فرمودند که در همان دهه ۶۰ در مجله پاسدار اسلام منتشر شد. از عشق و شیفتگی ایشان نسبت به ائمه و اهل‌بیت«ع» برایمان بگوئید.

قرآن و اهل‌بیت«ع» دو روی یک حقیقت هستند. تسلط ایشان هم نسبت به سیره اهل‌بیت«ع» و تاریخ فوق‌العاده است. همان‌طور که شما اشاره کردید بدون یادداشت، مثل اینکه جلوی ایشان یک کتاب باز است و می‌خوانند. این قدر مسلط‌اند.

اهتمام ایشان به مراسم محرم و فاطمیه که برای همه روشن است. علاوه بر آن در مناسبت‌های خاص در داخل منزلشان، هم و در جمع خانواده، مراسم توسل و حدیث کسا دارند. همچنین به مناسبت‌ شهادت ائمه«ع» در دفتر، روضه‌خوانی و عزاداری دارند و هر بار یکی از طلاب در ارتباط با همان مناسبت، سخنرانی می‌کنند و معمولاً در پایان هم، حضرت آقا نکات تکمیلی و احیاناً اصلاحی مرتبط را بیان می‌کنند. در واقع هم جلسه‌ی ذکر مصیبت است و هم یک کلاس و مجلس علمی و تاریخی.

* در خصوص پیوند قلبی آقا با حضرت امام رضا«ع» مطلب خاصی دارید؟

اگر بخواهم در یک کلمه بگویم، ایشان نسبت به امام رضا«ع» از خود بی‌خود می‌شوند. عشق به حضرت رضا «ع» در ابعاد گوناگون زندگی ایشان، همواره جاری و ساری بوده است. به هرحال دلبسته و دلباخته امام رضا«ع» هستند. گاهی اوقات دیده‌ام که در آنجا نماز جعفر طیار می‌خوانند. می‌دانید که نماز جعفر طیار در حرم حضرت رضا «ع» هم وارد شده است.

وقتی هم که مشرف می‌شوند، چون نمی‌خواهند مزاحم مردمی بشوند که درحال زیارت هستند. یک محلی هست که می‌روند و می‌نشینند و زیارت می‌خوانند. حالا با امام رضا «ع» چه می‌گویند؟ ما نمی‌دانیم. هیچ وقت هم سئوال نکرده‌ایم.

*اشراف و جامعیت اطلاعات حضرت‌آقا در مورد مسائل داخلی و خارجی و مسائل جاری کشور به چه صورت است؟

کانال‌های اطلاعاتی‌ ایشان یکی دو تا نیست. کانال‌های مختلفی دارند که خیلی مواقع ورای اطلاعات و گزارش‌هایی است که از طریق دفتر تقدیم می‌شود. خیلی از چیزها برای ما تازگی دارند و برای اولین بار مطلبی را از ایشان می‌شنویم که نه ما و نه دیگری نمی‌دانیم از کجا به ایشان رسیده است.

در واقع این پختگی مواضع و سخنان ایشان که واقعاً همه را شگفت‌زده می‌کند، اگر مبتنی بر اطلاعات جامع نسبت به مسائل جامعه نباشد، امکان‌پذیر نیست. بارها درباره مسائل مختلف مشاهده کرده‌ایم که حضرت‌آقا با یک نگاه و با یک کلمه، نفیاً و اثباتاً نظری داده‌اند که بر خلاف آنچه ما فکر می‌کردیم بوده و باعث حیرت ما. اما بعد از مدت کوتاهی متوجه شدیم حق با ایشان بوده و ما اشتباه میکردیم.

*چگونگی ارتباط ایشان به عنوان رهبرانقلاب اسلامی و یکی از مراجع تقلید با دیگر مراجع تقلید، یکی از مدخل‌ها، برای بررسی سیره ایشان است. شما قطعاً در این‌باره خاطرات فراوانی دارید که شنیدن بخش‌هایی از آنها در این گفت و شنود برای ما مغتنم است.

من در دوره رهبری حضرت آقا، یکی از مسئولیت‌هایم که متاسفانه به علت کرونا تقریباً تعطیل شد و ان‌شاءالله مجددا به آن بپردازم، ارتباط با مراجع محترم تقلید است. در میان این مراجع، به عنوان نمونه خاطره‌ای از مرحوم آیت‌الله گلپایگانی«رضوان‌الله علیه» عرض می‌کنم. یک‌ بار خدمت ایشان رسیدم و ضمن ابلاغ سلام آقا به ایشان عرض کردم: «آقا فرموده‌اند اگر فرمایشی دارید، بفرمائید که عملی شود.» آقای گلپایگانی فرمودند: «من اگر خلاف شرعی را مشاهده کنم، اگر ببینم گفتن علنی من باعث تضعیف جمهوری اسلامی می‌شود، آن را نمی‌گویم، چون من تضعیف جمهوری اسلامی را حرام می‌دانم.» این عین عبارت ایشان است.

آیت‌الله گلپایگانی فرمودند: من اگر خلاف شرعی را مشاهده کنم، اگر ببینم گفتن علنی من باعث تضعیف جمهوری اسلامی می‌شود، آن را نمی‌گویم، چون من تضعیف جمهوری اسلامی را حرام می‌دانم

مرحوم آقای گلپایگانی بر خلاف آنکه خیلی‌ها فکر می‌کنند، بسیار مَزّاح بودند. یک ‌‌بار خدمتشان رفتم. گفتند: «قبل‌ترها بعد از اذان صبح که به رادیو گوش می‌دادیم، دعائی می‌خواند، مناجاتی می‌خواند. حالا چند وقت است که موسیقی زورخانه‌ای می‌گذارد. معلوم می‌شود که زور زورخانه بیش از این حرف‌هاست!» منظورشان ضرب زورخانه‌ای آقای شیرخدا بود. نه اینکه با برنامه‌های ورزشی مخالف باشند، می‌گفتند که بعد از اذان باید دعا پخش شود. آن‌روزها آقای لاریجانی مسئول صدا و سیما بود. به آقا که گفتم، به شوخی فرمودند: «برو به آقای لاریجانی زنگ بزن و بگو افتخار کن که آقای گلپایگانی به رادیوی شما گوش می‌دهند، چرا این کار را می‌کنی؟» بعد هم درست شد و مجدداً دعا پخش کردند.

یک ‌وقتی هم با آیت‌الله حاج آقا علی صافی گلپایگانی، برادر بزرگ آیت‌الله حاج‌آقا لطف‌الله صافی گلپایگانی «رضوان‌الله علیهما» که او هم مرد بسیار ملا و زاهدی بود، دیداری داشتیم. گفتند: «یک حرفی دارم، این را به آقا برسان. می‌دانی که من نه احتیاجی به ایشان دارم، نه کارم به ایشان می‌افتد، اما از قول من به ایشان بگو شبی نیست که شما را دعا نکنم.» آقای حاج آقا علی صافی، بسیار نترس و شجاع بود. می‌شود گفت که ایشان بود که مرجعیت آیت‌الله گلپایگانی را جا انداخت.

یک وقتی داستانی را برای من نقل کرد که شاید از جنبه ثبت در تاریخ، مهم و جالب باشد. گفت: «یک‌بار آقای گلپایگانی مرا پیش شاه فرستاد که پیغامی را به او برسانم. بعد از انقلاب سفید و اوج قدرتش بود. من وقت گرفتم و رفتم. دیدم هویدا هم در نوبت است که پیش شاه برود. رفتم و سلام کردم و گفتم: «آیت‌الله گلپایگانی چنین پیغام داده‌اند که به شما بگویم فلان کار صلاح نیست.» شاه با یک تفرعن و تبختری گفت: «به آقای گلپایگانی بگو درس‌ات را بده و مشغول کارهایت باش. چرا در این مسائل دخالت می‌کنی؟ بنشین و کار خودت را انجام بده.» این حرف را که شنیدم، گفتم: «در قانون اساسی آمده که هر مصوبه و قانونی که بخواهد اجرا شود، باید پنج مجتهد جامع‌الشرایط آن را تائید کنند. حالا یک مرجع دارد این حرف را به شما می‌زند.» بعد دستم را تکان دادم و گفتم: «اعلیحضرت را ببین!» می‌گفت این را گفتم و بلند شدم و بدون خداحافظی بیرون آمدم.

آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی هم خیلی به آقا علاقه و ارادت داشتند. یکی از ترجیع‌بندهای دائمی سخنان ایشان با بنده این بود که: «من همیشه ایشان را دعا می‌کنم.» من با مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی«رضوان‌الله علیه» هم ارتباط نزدیکی داشتم و نزد ایشان می‌رفتم. ایشان می‌گفتند: «من از همین‌جا در شهر قم، شب‌ها «چهار‌قُل» را برای حفاظت ایشان، می‌خوانم.»

*هرچند هنوز سئوالات بسیاری باقی مانده‌اند، ولی در این چند دقیقه باقیمانده درباره قانون‌گرایی رهبر معظم انقلاب هم بفرمایید.

بسیار مقیّدند که قانون باید در همه‌ی شئون اجرا شود. آقایی از دوستان ایشان بود که پسرش تخلفی کرد و به زندان محکوم شد. آنها توقع داشتند که حضرت آقا دخالتی کنند که آن شخص زندان نرود. خودشان هم خدمت آقا آمدند ولی حضرت آقا ضمن تفقدی بر اجرای حکم دادگاه تاکید کردند.

نمونه‌های قانونگرایی ایشان فراوان است. حتی گاهی از اوقات که با ایشان جایی میرفتیم چراغ قرمز میشد اجازه نمی‌دادند ماشین رد بشود تا زمانی که چراغ سبز شود. و قس علیهذا...

یعنی ولی‌ فقیه به همان اندازه که نسبت به فتاوی‌اش، اول خودش ملتزم به عمل است، در ارتباط با قانون هم ملتزم‌ترین فرد به قانون است.

در مصرف آب و برق و گاز و در زنگی شخصی‌شان هم دقت کامل دارند تا اسراف نشود و قبوض و هزینه آن را هم به‌وقت پرداخت می‌کنند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x