مشکل نمایندگی (کارگزاری) چیست؟
مشکل نمایندگی، تضاد منافع ذاتی در هر رابطهای است که در آن از یک طرف انتظار میرود به نفع دیگری عمل کند. در امور مالی شرکت، مشکل نمایندگی معمولاً به تضاد منافع بین مدیریت شرکت و سهامداران آن اشاره دارد.
به گزارش اقتصاد آنلاین، مدیر که به عنوان کارگزار سهامداران یا کارفرمایان عمل میکند، قرار است تصمیماتی بگیرد که ثروت سهامداران را به حداکثر برساند، حتی اگر حداکثر کردن ثروت خودش به نفع مدیر و با منافع سهامداران در تضاد باشد.
نکات کلیدی
مشکل نمایندگی، تضاد منافع ذاتی در هر رابطهای است که در آن از یک طرف انتظار میرود که به نفع دیگری عمل کند.
مشکلات نمایندگی زمانی به وجود میآیند که انگیزهها یا انگیزههایی پیش روی یک نماینده یا کارگزار قرار میگیرد که به نفع کارفرما نکند.
از طریق مقررات یا با تشویق یک نماینده یا کارگزار برای اقدام مطابق با منافع کارفرما، میتوان مشکلات نمایندگی را کم کرد.
درک مشکلات نمایندگی (کارگزاری)
مشکل نمایندگی بدون رابطه بین کارگزار و کارفرما وجود ندارد. در این شرایط، نماینده یا کارگزار یک وظیفه را از طرف کارفرما انجام میدهد. کارگزاران معمولاً به دلیل سطوح مختلف مهارت، موقعیتهای شغلی متفاوت یا محدودیتهای زمانی و دسترسی، توسط کارفرمایان استخدام میشوند.
برای مثال، کارفرما یک لولهکش – کارگزار – را برای رفع مشکلات لولهکشی استخدام میکند. اگرچه بهترین نفع لولهکش این است که تا حد ممکن درآمد کسب کند، اما مسئولیتش این است که در هر موقعیتی بیشترین سود را برای کارفرما در نظر بگیرد.
مشکل نمایندگی (کارگزاری) به دلیل مشکل در مشوقها و وجود صلاحدید در تکمیل کار به وجود میآید. درصورتیکه کارگزار انگیزهای برای عمل به یک طریق خاص داشته باشد ممکن است به نحوی عمل کند که برای کارفرما مطلوب نباشد. برای مثال، در مورد لولهکشی، لولهکش ممکن است با توصیه سرویسی که کارفرما به آن نیاز ندارد، سه برابر بیشتر درآمد کسب کند. یک مشوق (سه برابردستمزد) وجود دارد که باعث ایجاد مشکل نمایندگی یا کارگزاری میشود.
مشکلات نمایندگی در روابط امانتداری، مثلاً بین متولیان و ذینفعان، اعضای هیئتمدیره و سهامداران و وکلا و مشتریان رایج است. امانتدار، نمایندهای است که به نفع کارفرما یا مشتری عمل میکند. این روابط میتواند از نظر حقوقی سختگیرانه باشد، همانطور که در رابطه بین وکلا و موکلان آنها به دلیل ادعای دیوان عالی ایالات متحده مبنی بر اینکه وکیل باید باانصاف و وفاداری کامل با موکلان عمل کند، صدق میکند.
بهحداقلرساندن خطرات مرتبط با مشکل نمایندگی
هزینههای نمایندگی نوعی هزینه داخلی است که ممکن است در نتیجه مشکل نمایندگی تحمیل شود که شامل هزینههای ناکارآمدیهایی است که ممکن است از بهکارگیری یک کارگزار برای انجام یک کار ناشی شود. درحالیکه رفع مشکل نمایندگی امکانپذیر نیست، مدیران میتوانند اقداماتی را برای بهحداقلرساندن ریسک هزینههای نمایندگی انجام دهند.
مقررات
روابط کارفرما و کارگزار را میتوان با قراردادها یا قوانینی در مورد امانتداری تنظیم کرد و غالباً تنظیم هم میشود. قانون امانتداری نمونهای از تلاش برای تنظیم مشکل نمایندگی در روابط بین مشاوران مالی و مشتریان آنها است. اصطلاح امانتداری در دنیای مشاوره سرمایهگذاری به این معناست که مشاوران مالی و بازنشستگی باید در راستای منافع مشتریان خود عمل کنند. به عبارت دیگر، مشاوران باید منافع مشتریان خود را بالاتر از منافع خود قرار دهند. هدف، محافظت از سرمایهگذاران در برابر مشاورانی است که هرگونه تضاد منافع احتمالی را پنهان میکنند.
برای مثال، یک مشاور ممکن است چندین صندوق سرمایهگذاری داشته باشد که برای ارائه به مشتری دردسترس باشد، اما در عوض فقط صندوقهایی را پیشنهاد دهد که برای فروش به مشاور کمیسیون میپردازند. تضاد منافع یک مشکل نمایندگی است که به موجب آن انگیزه مالی ارائه شده توسط صندوق سرمایهگذاری مانع از کار مشاور به نمایندگی در راستای بهترین منافع مشتری میشود.
مشوقها
مشکل نمایندگی همچنین ممکن است با تشویق یک کارگزار برای عمل بهتر مطابق با بهترین منافع کارفرما به حداقل برسد. برای مثال، یک مدیر میتواند از طریق انگیزههایی مانند غرامت مبتنیبر عملکرد، نفوذ مستقیم سهامداران، تهدید به اخراج یا تهدید به تملیک، انگیزه داشته باشد تا در جهت منافع سهامداران عمل کند.
کارفرمایانی که سهامدارند نیز میتوانند غرامت مدیرعامل را مستقیماً به عملکرد قیمت سهام گره بزنند. اگر مدیرعاملی نگران این باشد که تملیک احتمالی منجر به اخراجش شود، مدیرعامل ممکن است سعی کند از تملیک جلوگیری کند که این یک مشکل نمایندگی است. بااینحال، اگر مدیرعامل بر اساس عملکرد قیمت سهام مشمول غرامت شود، مدیرعامل تشویق میشود تا تملیک را تکمیل کند. قیمت سهام شرکتهای هدف معمولاً در نتیجه خرید افزایش مییابد. از طریق مشوقهای مناسب، هم منافع سهامداران و هم منافع مدیرعامل همسو میشود و هر دو از افزایش قیمت سهام منتفع میشوند.
کارفرمایان همچنین میتوانند ساختار غرامت نماینده یا کارگزار را تغییر دهند. برای مثال، اگر به کارگزار نه بهصورت ساعتی، بلکه با تکمیل یک پروژه، دستمزد بدهند، انگیزه کمتری برای عملنکردن به نفع کارفرما دارد. علاوه بر این، بازخورد عملکرد و ارزیابیهای مستقل، کارگزار را مسئول تصمیماتش میداند.
مثالی واقعی از یک مشکل نمایندگی
در سال 2001، غول انرژی Enron اعلام ورشکستگی کرد. گزارشهای حسابداری ساخته شده بود تا به نظر برسد که شرکت پول بیشتری نسبت به آنچه واقعاً به دست آورده دارد. مدیران این شرکت از روشهای حسابداری متقلبانه برای پنهان کردن بدهی در شرکتهای تابعه انرون و افزایش بیش از حد درآمد استفاده کردند. این جعلها باعث شد قیمت سهام شرکت در زمانی که مدیران بخشهایی از سهام خود را میفروختند، افزایش یابد.
در چهار سال منتهی به تشکیل پرونده ورشکستگی انرون، سهامداران حدود 74 میلیارد دلار از ارزش دارایی خود را از دست دادند.
انرون با 63 میلیارد دلار دارایی خود به بزرگترین ورشکستگی ایالات متحده در آن زمان بدل شد. اگرچه مدیریت انرون مسئولیت مراقبت از بیشترین منافع سهامداران را بر عهده داشت، مشکل نمایندگی منجر به این شد که مدیریت به نفع خود عمل کند.
چه چیزی باعث مشکل نمایندگی یا کارگزاری میشود؟
مشکلات نمایندگی در طول رابطه بین یک کارفرما و یک کارگزار ایجاد میشود. کارگزاران معمولاً به دلیل سطوح مختلف مهارت، موقعیتهای شغلی متفاوت یا محدودیتهای زمانی و دسترسی، توسط کارفرمایان استخدام میشوند. مشکل نمایندگی به دلیل مشکل در مشوقها و وجود صلاحدید در تکمیل کار به وجود میآید. درصورتیکه کارفرما انگیزهای برای عمل به این طریق به کارگزار بدهد، ممکن است کارگزار انگیزهای برای عمل به نحوی داشته باشد که برای کارفرما مطلوب نباشد.