چرا برخی از کارمندان همیشه وقت تلف می کنند؟
برخی از کارمندان در محیط کار بیش از آنکه به فعالیت های مرتبط با شغل خود بپردازند در حال صحبت با تلفن یا سیر در فضای مجازی هستند که برای برخورد با آنها راه های مناسبی وجود دارد.
دلیل تمایل به اتلاف وقت در محل کار چیست ؟ +بهترین راه حل
به گزارش اقتصاد آنلاین، در دنیا ۲ گروه از کارکنان وجود دارند:
گروه اول گروهی هستند که:
میگویند اتلاف وقت برایشان مهم نیست و در محیط کار زمانشان را هدر میدهند.
و گروه دوم با احتمال خیلی زیاد دروغگو هستند!
مطابق با نظرسنجی salary.com:
از هر ۱۰ نفر ۹ نفر از آنها قبول کردهاند که بخشی از زمان کاریشان را به بطالت میگذرانند.
بیش از ۲۵% از آنها اعتراف کردهاند که بیش از دو ساعت از زمان کار خود را در طی هر روز هدر میدهند و به کارهای غیر مرتبط باکارشان میپردازند.
اتلاف وقت کارکنان
بسیاری از مدیران وجود دارند که کارکنان خود را شماتت میکنند که درست کار نمیکنند و دلشان برای شرکت نمیسوزد و … از نظر این مدیران، کارمندان، افرادی تنبل هستند که فقط برای لقمهای نان به سر کار آمدهاند. اما ما خبر بدی برای این دسته از مدیران داریم!
مدیران محترم!!! متأسفیم. اگر کارکنان شما مدام وقتشان را هدر میدهند، قطعاً ایراد از شماست. اما چرا؟
۴ دلیل برای اتلاف وقت کارکنان وجود دارد:
۱) شما برای حضور در محیط کار اولویت بیشتری قائلید تا مفید بودن در محیط کار:
هیچ دقت کردهاید که وقتی یک کارمند تاخیر در ورود به محل کار دارد هزار مکانیزم برای تنبیه او طراحی شده است و مدیر نیز این عبارت را تکرار میکند که فلانی هر روز دیر میآید! و حسابی این موضوع روی اعصابش است!
اما اگر همین کارمند صبح علیالطلوع به شرکت بیاید و در طول روز هم وقت خود را همه جوره تلف کند و بازدهی مناسبی نداشته باشد، باز به عنوان یک فرد منظم و تابع مقررات و شیک! در نظر گرفته میشود و مدیران هم او را دوست دارند!
افرادی را میشناسم که افتخار میکنند که در تمام طول خدمت خود حتی یک دقیقه هم تاخیر نداشتهاند. اما به یقین در مورد اتلاف وقت خود نمیتوانند چنین افتخاری داشته باشند. این که به موقع آمدن یک ویژگی مثبت است در آن شکی وجود ندارد.
اما به موقع آمدن یک کارمند عاطل و باطل واقعن چه ارزشی دارد؟
ارزشگذاری بر مبنای حضور در محیط کار به این معنی است که کارکنان صرفاً با میزان زمانی که بهطور فیزیکی در محیط کار هستند ارزشگذاری میشوند. اینیک پدیده گسترده در بین شرکتهاست. بهاینترتیب بسیاری از کارکنان در هفته حدود ۷ ساعت هم اضافهکاری (اضافه بیکاری) میکنند در صورتی که این کار اضافه بدتر از کار نکردن است.
نه ذهن انسان و نه جسم انسان قادر به تحمل مداوم ۸-۱۰ ساعت کار در طی یک روز نیست و نمیتواند خروجی با کیفیت بالا داشته باشد، این واقعیتی است که مدتهاست توسط دانشمندان شناخته شده و مدتهاست که توسط کارکنان مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
بنابراین مدیرانی که فقط به ساعات حضور در محیط کار توجه میکنند، کارکنانشان را ترغیب میکنند که وقت بیشتری در محیط کار باشند هرچند آن را به بطالت بگذرانند.
مدیران باید نگرش خود را تغییر دهند و مبنای ارزشگذاری را از «کار کردن» به «خوب کار کردن» تغییر دهند.
۲) کارهای نامناسبی را به افراد میسپارید:
بسیاری از کارمندان اعتراض میکنند که به فعالیتهایی که به آنها سپرده میشود علاقه ندارند و یا نمیتوانند آنها را بهخوبی انجام دهند. بنابراین این افراد ترجیح میدهند که بین هدر رفتن زمان و انجام کارهایی که دوست ندارند، هدر رفتن زمانشان را انتخاب کنند و بدین ترتیب بهرهوری آنها و کل سازمان کاهش مییابد. لازم است مدیر بتواند تشخیص دهد که هریک از کارکنان برای انجام کدام نوع فعالیتها راغبتر است و انجام چه فعالیتهایی را دوست ندارد و آنها را به تعویق میاندازد؟ باور کنید که شخصی هم که به او کار را میسپارید مانند شما احساس و علاقهمندی دارد. چطور نمیتوان هر کاری را برای یک مدیر تعریف کرد اما میتوان آن را برای هر کارمندی متصور شد؟!
۳) انتظاراتتان را از اعضای تیم مشخص نمیکنید:
باید مشخص کنید که از هریک از کارکنان چه چیزی میخواهید و چطور و طی چه مدتزمانی باید آن کارها را انجام دهند. هنگامیکه افراد بدانند:
میخواهند برای چه هدفی تلاش کنند
و باید چهکارهایی را انجام دهند
حواسشان را متمرکز میکنند و تمایلی به اینکه زمانشان را هدر دهند نخواهند داشت.
اگر مدیر انتظاراتش را از نیروهای کاری مشخص نکند و از آنها نخواهد که به آن انتظارات برسند:
اعضای تیم خواستههای خودشان را هدف قرار میدهند،
کارهایی که میخواهند را انجام میدهند
و زمان بسیار زیادی را هدر میدهند.
امروزه با وجود شبکههای اجتماعی، کارکنان بسیار بیشتر از پیش برای هدر دادن زمانشان وسوسه میشوند.
۴) برای استخدام نیرو چشمانداز واضحی ندارید:
بسیاری از مدیران دید واضحی نسبت به اینکه برای کدام قسمت از سازمان نیاز به نیرو دارد، ندارند. بنابراین نمیدانند شخص ایده آل باید چگونه باشد و چه مهارتهایی داشته باشد و ممکن است نیروی جذبشده مناسب آن کار نباشد و همین موضوع باعث هدر رفتن زمان شود. همین که میبینند کارها دیر انجام میشود و یا یک کارمندی چند روز پشت سر هم با شیوههای خاص خود غر و غر میکند که حجم کار زیاد است و نمیرسم و … دست به کار میشوید و اطلاعیه جذب نیرو میزنید. غافل از این که جذب نیروی جدید بسیار بیشتر وقت شما را با آموزش و هماهنگ ساختن او با محیط کار تلف میکند. این زمان و هزینه را صرف اصلاح فرآیندها، افزایش رضایت کارکنان، و صد البته به کارگیری یک سیستم تایم شیت و مدیریت پروژه کنید. سود بیشتری خواهد برد.
راهحل چیست؟
شما باید بتوانید زمان سازمانتان را در اختیار بگیرید، به کارکنان فعالیت تخصیص دهید و مشخص کنید که چه انتظاراتی از آنها دارید. با محول کردن کارهای مختلف به افراد و پیگیری زمانی که برای انجام آن کارها صرف میکنند متوجه میشوید کدام کارها مناسب کدامیک از کارمندان است و با تخصیص کار بهتر تمایل کارکنان را به اتلاف وقت کاهش میدهید.