قاتل: مسخرم کرد، با چاقو کشتمش! + عکس
سیدخلیل سجادپور- جوان ۴۲ ساله ای که در پاتوق معتادان متجاهر جنایت هولناکی را مرتکب شده بود، روز گذشته در بیمارستان طالقانی مشهد درحالی دستگیر شد که مدعی است به خاطر تلفن همراه، مورد تمسخر معتادان قرار گرفته بود.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خراسان، ماجرای این جنایت وحشتناک فقط برای مسخره کردن قاتل عصر بیست و ششم آبان لابه لای شمشادهای ابتدای منطقه قاسم آباد مشهد هنگامی لو رفت که شهروندان در تماس با پلیس ۱۱۰، از وجود جسدی در فضای سبز وسط بزرگراه خبر دادند.
در این جنایت وحشتناک که فقط به خاطر مسخره کردن گوشی قاتل بود خیلی زود خودروهای پلیس آژیرکشان به سمت پلیس راه امام هادی (ع) حرکت کردند و با تایید درستی خبر، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند. طولی نکشید که قاضی محمود عارفی راد به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم منطقه مذکور شد و به تحقیق در این باره پرداخت.
جسد مربوط به جوانی حدود ۳۰ ساله بود که آثار ضربه چاقو در قفسه سینه اش خودنمایی می کرد. در همین حال دختر ۲۲ ساله ای که در کنار جسد مشغول استعمال مواد مخدر بود با دستور مقام قضایی بازداشت شد و به مرکز ترک اعتیاد انتقال یافت چرا که با طرح چند سوال تخصصی از وی، مشخص شد که او از راز این جنایت خبر دارد.
با انتقال جسد جوان ۳۰ ساله به پزشکی قانونی و اثربرداری در صحنه جنایت، هویت مقتول برای کارآگاهان آشکار و مشخص شد که وی «محمد جواد – ش» نام داشته و از مکان دیگری به پاتوق معتادان شمشادنشین آمده است.
بدین ترتیب گروهی از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی) تحقیقات گسترده ای را برای شناسایی و دستگیری قاتل فراری آغاز کردند اما همه سرنخ ها به بن بست رسید تا این که کارآگاهان با راهنمایی های قاضی ویژه قتل عمد به سراغ دختری رفتند که در مرکز ترک اعتیاد، دوران بهبودی را سپری می کرد. این دختر جوان کارتن خواب که در روز دستگیری هویت واقعی خود را پنهان کرده بود، بعد از افشای نام واقعی اش، به کارآگاهان گفت: روز حادثه فردی به نام «اسماعیل – خ» که به اسماعیل غربت معروف است با آن جوان (محمدجواد) درگیر شد و او را با ضربه کارد به قتل رساند اما من چون خمار بودم در همان مکان ایستادم تا مواد مخدر را در کنار دیگر معتادان شمشاد نشین مصرف کنم!
با شناسایی هویت متهم به قتل، سوابق وی زیر ذره بین تحقیقات قرار گرفت و مشخص شد که او قبلا به اتهام مواد مخدر سال ها در زندان بوده و اکنون نیز به کارتن خوابی روی آورده است بنابراین شیوه ردزنی های پلیسی تغییر کرد و کارآگاهان به پاتوق های زیادی در مناطق مختلف شهری سر زدند ولی خبری از اسماعیل غربت نبود!
تا این که منابع و مخبران به کارآگاهان اطلاع دادند که وی به جنوب کشور گریخته است. در حالی که بررسی های تخصصی با هدایت سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) برای شناسایی مخفیگاه وی با همکاری دیگر مراکز انتظامی ادامه داشت، ناگهان اسنادی به دست آمد که نشان می داد متهم تحت تعقیب دوباره به مشهد بازگشته است اما باز هم او به مکان هایی که تحت نظر نامحسوس پلیس بود مراجعه نکرد.
در حالی که رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان در مکان های تردد معتادان متجاهر ادامه داشت، اخباری به پلیس رسید که بیانگر حضور متهم به قتل در یکی از محله های اطراف چناران بود. به همین دلیل بلافاصله کارآگاهان به تکاپو افتادند و دامنه عملیات پلیسی خود را با دستورات قاضی عارفی راد به محل اختفای متهم فراری کشاندند اما دقایقی بعد مشخص شد که او شبانه به منزل خواهرش رفته و با خواهرزاده اش نیز درگیر شده است. با توجه به این که احتمال حضور متهم در مراکز درمانی وجود داشت، مشخصات قاتل فراری به همه یگان های انتظامی ونیروهای مستقر در مراکز درمانی اعلام شد.
هنوز چندین ساعت از این ماجرا نگذشته بود که کارکنان بیمارستان طالقانی مشهد از انجام اقدامات درمانی برای مردی خبر دادند که با ضربات چاقو مجروح شده بود! دقایقی بعد گروه تخصصی کارآگاهان با دریافت این خبر، عازم بیمارستان شدند و حلقه های قانون را درحالی بر دستان مرد مجروح گره زدند که بررسی ها نشان داد او همان «اسماعیل غربت» (متهم تحت تعقیب) است.
با انتقال متهم به پلیس آگاهی، بازجویی های تخصصی از وی در حضور قاضی ویژه قتل عمد آغاز شد و متهم که با مشاهده اسناد و مدارک موجود چاره ای جز بیان حقیقت نداشت، به قتل جوان ۳۰ ساله اعتراف کرد. او گفت: من حدود ۱۵ سال از عمرم را به خاطر مواد مخدر پشت میله های زندان گذراندم و زمانی که آزاد شدم ،از سوی خانواده ام طرد شده بودم به همین دلیل در پاتوق های معتادان روزگار می گذراندم و جا و مکانی نداشتم.
ولی چند روز قبل از قتل، آن جوان (محمد جواد) گوشی معمولی مرا برداشت و با برخی از معتادان داخل شمشادها مرا مسخره می کردند. آن ها با گوشی آهنگ می گذاشتند و می خندیدند! من هم نمی توانستم گوشی را از آن ها بگیرم،یک روز او را با دختری دیدم که کنار هم نشسته و در حال مصرف مواد مخدر بودند و در یک لحظه کارد را از کمرم بیرون کشیدم و با آن به طور ناگهانی ضربه ای به شانه اش زدم.
او قوی هیکل تر از من بود به همین دلیل مرا گرفت و روی زمین انداخت، سپس فریاد زد به پلیس ۱۱۰ زنگ بزنید! من هم که اوضاع را این گونه دیدم ضربه دیگری با همان کارد به قفسه سینه اش زدم که خون فواره زد و هر دو نفرمان خون آلود شدیم. هنگامی که خودم را از زیر پیکر او بیرون کشیدم، در حال خرناس کشیدن بود. خیلی ترسیدم و از محل فرار کردم. گوشی تلفن و کارد را در بیابان انداختم و خودم به بندرعباس رفتم. وقتی فکر کردم آب ها از آسیاب افتاده است به منزل خواهرم در چناران رفتم ولی خواهرزاده ام با بیان این که تو آدمکش هستی، با من درگیر شد تا مرا از خانه بیرون کند. او به شدت کتکم زد و با چاقو مرا مجروح کرد.روز بعد به اصرار خواهرم به مرکز درمانی رفتم تا زخم هایم را پانسمان کنند که ناگهان کارآگاهان پلیس آگاهی رسیدند و مرا دستگیر کردند.
در پی اعترافات صریح متهم، وی با صدور قرار قانونی از سوی قاضی محمود عارفی راد در اختیار کارآگاهان اداره جنایی قرار گرفت و بدین ترتیب بررسی های پلیس برای کشف زوایا وابعاد دیگر این جنایت و همچنین ادعاهای متهم به قتل توسط سرهنگ مرادی (افسر پرونده) ادامه یافت.