باور غلط «مرد که گریه نمی کنه» و آسیب های ناشی از آن
گریه کردن مردان یکی از مسائلی است که حول و حوش آن کلیشه های فرهنگی خشک و متعصبانه ای شکل گرفته است. در واقع از مردان انتظار می رود که گریه نکرده و هیجانات خود را بازداری کنند.
رازهایی پشت گریه مردان و احساسات پیچیده آنها
به گزارش اقتصاد آنلاین، مقابله در برابر گریه کردن در طول رشد کم کم به مردان تحمیل می شود و از آن ها انتظار می رود در اصطلاح مردانه رفتار کنند. این انتظارات و کلیشه های فرهنگی زمینه ساز مشکلات جسمانی و روانی مانند بروز علائم افسردگی و بیماری های قلبی می شوند. والدین با دامن زدن به این کلیشه ها این باور غلط را در فرزندان خود شکل می دهند. پس اگر احساس می کنید همسر شما به عنوان یک مرد مشکلات و ناراحتی خود را از روش درست بیان نمی کند برای حل این موضوع به مشاوره خانواده مراجعه نمایید. در این مقاله جوانب مختلف گریه کردن مردان را بررسی خواهیم کرد.
گریه کردن
غم و اندوه از هیجاناتی است که هر انسانی به شکل طبیعی در شرایط مختلفی با آن مواجه می شود. در شرایطی مثل فقدان ها، ناکامی ها، مرگ همسر، شکست عشقی، دلتنگی و بسیاری موارد دیگر احساس ناراحتی شدید تجربه می شود. یکی از راه های تخلیه این هیجانات گریه کردن می باشد. گریه کردن باعث می شود فرد غم خود را برون ریزی کرده و تا حدی از فشاری که روی خود احساس می کند، بکاهد.
فواید گریه برای سلامتی
گریه به عنوان یک پدیده منحصر به فرد برای انسان، پاسخی طبیعی به طیف وسیعی از احساسات است. از غم و اندوه عمیق گرفته تا شادی و شوق شدید. اما آیا گریه کردن برای سلامتی مفید است؟ به نظر می رسد که پاسخ مثبت است. مزایای پزشکی گریه در دوران کلاسیک شناخته شده است. متفکران و پزشکان یونان و روم باستان بر این باورند که اشک مانند یک ماده تصفیه کننده عمل می کند که احساسات را تخلیه و پاکسازی می کند. افکار روانشناختی امروز نیز تا حد زیادی موافق این یافته ها هستند و بر نقش گریه به عنوان مکانیزمی که به افراد اجازه میدهد استرس و درد عاطفی را رها کند تأکید میکنند.
گریه یک سوپاپ ایمنی مهم است. عمدتاً به این دلیل که حفظ احساسات دشوار در درون، چیزی که روانشناسان مقابله سرکوبگرانه می نامند، می تواند برای سلامتی مضر باشد. مطالعات، مقابله سرکوبگرانه را با سیستم ایمنی کمتر انعطاف پذیر، بیماری های قلبی عروقی و فشار خون بالا و همچنین با شرایط سلامت روان از جمله استرس، اضطراب و افسردگی مرتبط دانسته اند. معضلات سلامتی که به وفور در مردان یافت می شود. همچنین نشان داده شده است که گریه باعث افزایش رفتار دلبستگی، تشویق صمیمیت، همدلی و حمایت دوستان و خانواده می شود.
گریه کردن در طول رشد
گریه کردن به عنوان ابزاری تکاملی از بدو تولد همراه نوزاد انسان می باشد. در واقع گریه کردن باعث بقای انسان می گردد و به عنوان هشداری برای اطرافیان عمل می کند که حاکی از نیاز های برطرف نشده نوزاد می باشد با گریه کردن نوزاد والدین به کمک او می شتابند تا مشکلاتش را برطرف کنند.
گریه در آغاز تولد نشانه نیازهای پایه ای کودک مثل غذا، گرسنگی، ترس و وحشت می باشد. رفته رفته در جریان رشد، کودک به خاطر احساساتی مثل غم و اندوه، دور شدن از مادر، اضطراب جدایی و موارد دیگری هم گریه می کند. بعد از اینکه توانایی های کلامی کودک به حدی رسید که بتواند گرسنگی خود را به مادر بیان کند، دیگر وقتی احساس گشنگی کرد، گریه نمی کند. بلکه گریه راهی برای برون ریزی هیجاناتش می شود.
تفاوت های جنسیتی در گریه کردن
در دوران کودکی تفاوت خاصی میان نوزاد دختر و پسر در گریه کردن وجود ندارد. آن ها به یک میزان برای نیازهایشان گریه می کنند. در واقع گریه کردن کودکان در بدو تولد بدون هیچ گونه بازداری رخ می دهد و از نوزادان پسر توقع نمی رود که کمتر از نوزادان دختر گریه کنند. در جریان رشد، با بزرگ تر شدن پسران، از آن ها توقع می رود گریه نکنند و دائما به آن ها تذکر داده می شود مانند دخترها گریه نکند!! در واقع گریه کردن برای پسران امری زشت بوده و این در حالیست که چنین محدودیتی برای دختران اعمال نمی شود و آن ها آزادند هنگامی که احساس ناراحتی می کنند، به راحتی گریه کرده و در این حین توجه و حمایت دیگران را به دست آورند.
لزوم بازنگری در گریه مردان
محققان خاطرنشان می کنند که به طور متوسط زنان آمریکایی ۳.۵ بار در ماه و مردان آمریکایی حدود ۱.۹ بار در هر ماه گریه می کنند. این ارقام ممکن است برخی را شگفت زده کند. به خصوص که جامعه اغلب به گریه به ویژه توسط مردان، به عنوان نشانه ای از ضعف و عدم استقامت عاطفی نگاه کرده است. این مسئله به قدری شدید و درونی می شود که مردان، از احساس خود خجالت زده و شرمنده می شوند. گریه کردن مردان معمولا به شکل بغض کردن و تر شدن چشم هاست. در حالیکه گریه کردن زن ها معمولا فوران اشک های پی در پی می باشد. انگار که مردان در حالتی هم که گریه میکنند، این کار را با بازداری انجام میدهند.
شعری قدیمی می گوید: «می دانم که قرار نیست مردی گریه کند، اما این اشک ها را نمی توانم نگه دارم.» این کلمات به طور خلاصه مشکلات بسیاری از مردان را در مورد بیان عاطفی خلاصه می کند. از همان ابتدا به پسرها گفته می شود که مردان واقعی گریه نمی کنند. وقتی این پسرها بزرگ می شوند، احساسات خود را در عمیق ترین لایه های درونی خود فرو می برند و از نظر عاطفی از عزیزان خود کناره گیری می کنند. در مقابل یا با الکل یا مواد مخدر خود درمانی کرده یا حتی به خودکشی روی می آورند. بنابراین بسیاری از مردان باید مهارتهای ارتباط مجدد با احساسات خود را بیاموزند.
کلیشه های مرتبط با گریه کردن مردان
همان طور که گفته شد، مردان از همان سنین پایین کم کم یاد می گیرند، قوی هستند و انسان های قوی گریه نمی کنند. در واقع آن ها برای اینکه اثبات کنند قوی هستند، هیجانات خود را بروز نمی دهند و این مورد بیشتر در مورد هیجانات منفی مثل ترس، اضطراب و غم صدق می کند.
به طور کلی جامعه از مردان انتظار دارد از احساسات به دور باشند و در مقابل زن ها به مسائل احساسی بپردازند. انگار که با نوعی تقسیم کار کردن، یک تصویر کلیشه ای قوی از مرد و یک تصویر ضعیف از زن حفظ می شود.
علل عدم گریه کردن مردان
تفاوت های ذاتی که بین زن و مرد وجود دارد می تواند تا حدی دور بودن مردان از احساسات و واقع گرایی بیشتر آنان را توجیه کند. مغز مردان به شکل ساختاری متفاوت از زنان است. در مغز زنان دو نیمکره ارتباط بیشتری با هم برقرار کرده اند و این ممکن است علت این باشد که زنان بیشتر درگیر احساسات بشوند.
بخشی از این تفاوت با زیست شناسی توجیه می شود ولی بخش بزرگ و عمده ای از آن مرتبط با مسائل فرهنگی و اجتماعی است. کودک پسر از ابتدای زندگی الگوی پدری را داشته که گریه نمی کرده است و در صورتی که پسرش گریه می کرد او را سرزنش کرده: ((تو مگر دختری؟)) و یا ((مرد که گریه نمی کند)).
پیامد های منفی عدم گریه کردن مردان
هیجانات دارای کارکرد های مفیدی برای انسان هستند. در واقع تجربه هیجانات به بقا و کیفیت زندگی ما کمک می کند. بنابراین آن ها برای سازگاری و انطباق ما ضروری هستند. حال در صورتی که فرد نتواند هیجاناتش را تجربه کند، مجبور به سرکوبی آن ها می شود. سرکوب کردن هیجانات شاید در مواقع معدودی جزء راهکار های سازگاری باشند ولی دائما سرکوب کردن باعث به خطر افتادن سلامت جسمانی، سلامت روان، از دست رفتن روابط انسانی و پایین آمدن کیفیت زندگی می شود.
شاید یکی از دلایلی که طول عمر مردان کمتر از زنان می باشد و میزان سکته های قلبی در آن ها بیشتر است همین فروخوردن هیجانات، عدم ابراز آن ها و برای مثال هنگام غم و اندوه گریه نکردن و برون ریزی نکردن می باشد. از طرفی باعث می شود مردان برای مقابله با احساسات و ناراحتی های خود بیشتر به سمت روش های ناکارآمد بروند. مصرف سیگار، اعتیاد به الکل و مواد مخدر از جمله روش های مقابله ای هستند که در جمعیت مردان بیشتر استفاده می شود. بهتر است از این پس به کودکان پسر خود آموزش گریه نکردن ندهید.
ارتباط عدم بروز احساسات در ارتباط با خانواده
یکی از پیامدهای گریه نکردن مردان، ایجاد تنش های درونی برای آنان است. در این مواقع می بینیم که اختلافات در خانواده بیشتر شده و دعواهایی بدون سرانجام باهم خواهند داشت. بیشتر مردان در چنین مواقعی به جای انتخاب یک راه حل مناسب به دنبال راه های آسان مثل مصرف مواد می روند.