کابوس عقل را از بین می برد؟
هرچند رویاهای بد و کابوس اصطلاحاتی هستند که اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند، دکتر اوتایکو بین آنها تمایز قائل است. او میگوید: «در حوزه خواب شناسی معیاری تحت عنوان معیار بیداری وجود دارد. رویای منفی که شما را میترساند، اما شما همچنان در خواب میمانید، یک رویای بد است. اما خواب منفی که شما را میترساند و به تبع شما را از خواب بیدار میکند، یک کابوس است.»
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تابناک با تو، چند روز پیش بود که جشن هالووین در سرتاسر جهان برگزار شد؛ روزی که به تعبیر برخی از افراد رویاها به کابوس تبدیل می شوند.
اما تنها در روز هالووین نیست که افراد حس ترس و حتی کابوس های شبانه را تجربه می کنند. تماشای فیلم های ترسناک نیز می تواند چنین تجارب ترسناکی را برای هر فردی، چه کودک و چه بزرگسال ایجاد کنند.
اما تحقیقات جدید ارتباط نگران کننده ای بین کابوس ها و زوال عقل زودرس پیدا کرده است. یورونیوز فرهنگی در طی مصاحبه ای با یک محقق در زمینه خواب و کابوس و همچنین با یک روانشناس صحبتی داشت.
آیا کابوس باعث زوال عقل می شود؟
دکتر ابیدمی اوتایکو یک محقق بالینی در رشته علوم اعصاب در دانشگاه بیرمنگام است. آخرین مطالعه او تحت عنوان "رویاهای ناراحت کننده، زوال شناختی و خطر زوال عقل" به ارتباط بین کابوسهای مکرر و زوال عقل زودرس میپردازد.
برای این مطالعه، دکتر اوتایکو مجموعه دادههای بیش از ۳۰۰۰ نفر که تا ۹ سال از زندگی آنها تجزیه و تحلیل شده بود، مورد بررسی قرار داد.
در ابتدای مطالعه هیچ یک از افراد مورد مطالعه نشانههای زوال عقل نداشتند، اما برخی از آنها کابوس میدیدند. اوتایکو دریافت که افرادی که هر هفته کابوس میدیدند، چهار برابر بیشتر از سایر افراد ممکن است زوال شناختی- بیماری که میتواند منجر به زوال عقل شود - را تجربه کنند. این مطالعه همچنین نشان داد که احتمال ابتلا به زوال شناختی در مردان مسنتر پنج برابر بیشتر از زنان است.
با این حال، اگر اخیراً خواب بدی دیدهاید و اکنون نگران هستید، بهتر است تا نگاهی به تفاوت بین یک رویای بد و یک کابوس بیندازیم.
اگرچه رویاهای بد و کابوس اصطلاحاتی هستند که اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند، اما دکتر اوتایکو بین آنها تمایز قائل است. او میگوید: «در حوزه خواب شناسی معیاری تحت عنوان معیار بیداری وجود دارد. رویای منفی که شما را میترساند، اما شما همچنان در خواب میمانید، یک رویای بد است. اما خواب منفی که شما را میترساند و به تبع شما را از خواب بیدار میکند، یک کابوس است.»
ذکر این نکته مهم است که مطالعه دکتر اتایکو در مورد اینکه آیا دیدن کابوس باعث بیماری زوال عقل میشود یا اینکه کابوسها فقط یک علامت هشدار اولیه برای این بیماری هستند، به نتیجهای قطعی دست نیافته است.
با این حال، آنچه تحقیقات نشان میدهد این است که ممکن است بین ساختار و عملکرد مغز ما و رویاهایی که میبینیم ارتباط وجود داشته باشد.
یک فرضیه آن است که افرادی که به طور مکرر کابوس میبینند، صرف نظر از خلق و خوی خود در روز، ممکن است با کاهش عملکرد لوب پیشانی راست مواجه شوند؛ بخشی از مغز که به شما کمک میکند تا احساسات منفی خود را هنگام بیداری و همچنین در زمان خواب کنترل کنید. پس اگر شما فردی هستید که مرتباً کابوس میبینید، ممکن است این موضوع درباره شما کمی نگران کننده باشد.
افراد مبتلا به PTSD و سایر اشکال تروما به احتمال زیاد کابوسهای نگران کنندهای خواهند دید. اوتایکو به کراس اوور اشاره میکند. او میگوید: «شاید تروما باعث کابوس و همچنین باعث زوال عقل میشود، بنابراین ممکن است این ارتباط واقعی باشد.»
محتوای رویاهای ما اغلب با محتوای زندگی روزانه ما پیوسته است. اوتایکو میگوید: «اگر ما استرس داریم، اگر مضطرب هستیم، یا خلق و خوی بدی داریم، باید توجه داشته باشیم که تمام این احساسات در روز میتوانند به شبها سرازیر شوند و کابوسهایی برای شما ایجاد کند.»
تعبیر کابوس
درک نحوه تعامل زندگی روزانه ما با خواب هایمان، نقطه کانونی حرفه ایان والاس، روانشناس رویا است. والاس از رویاها به عنوان نقطه شروع یک عمل درمانی برای درک حالات ذهنی پیچیده که تصاویر و احساسات رویاها نشان میدهند، استفاده میکند.
زیگموند فروید یکی از اولین روانشناسانی بود که سعی در تعبیر خواب داشت. او معتقد بود رویاها برآورده شدن آرزوها هستند. اخیراً، آلن هابسون معتقد بود که مغز به طور مداوم در حال کار است و رویاها فقط راه ما برای درک هجوم دادهها هستند. اکنون، مطالعات نشان داده اند که مناطق مشابهی از مغز ما هنگام خواب در حالت بیداری فعال هستند و این تجربیات را واقعی میسازد. دکتر والاس بیان داشت وقتی او رویاها را تعبیر میکند، تصاویر بصری را به استعاره زبانی ترجمه میکند.
او خاطرنشان میکند که نحوه صحبت مردم مملو از استعاره برای انتقال احساسات است. رویاها فرقی با هم ندارند، فقط اغلب یک رسانه تصویری هستند.
والاس بیان داشت: «ممکن است یک نفر بگوید "من کمی احساس افسردگی میکنم یا کمی افسرده هستم". سپس شروع به پرسیدن در مورد رویاهایشان میکنم. برخی از آنها بیان میدارند که در رویای خود در یک محیط متروکه یا زیر یک ابر تاریک بوده اند.»
والاس میگوید: «من برای درمان این بیماران به دنبال چیزهایی هستم که دارای اهمیت نمادین هستند، که بتوانم آنها را به برخی از حالتهای احساسی آنها مرتبط کنم.»
تحقیقاتی که توسط Stanislas Dehaene و Benjamin Levy متخصصان مغز و اعصاب انجام شده است به این نکته اشاره میکنند که اکثریت قریب به اتفاق کار مغز ما ناخودآگاه است و یک درصد بسیار کمی احتمالاً در فعالیت آگاهانه نقش داشته باشد. رویاهای بد به احتمال زیاد نشان دهنده استرسهای زندگی واقعی در بیداری ما هستند که به بخشی از بازنمایی ناخودآگاه ما در هنگام خواب تبدیل میشوند.
والاس میگوید: «معمولاً آنچه در کابوس رخ میدهد آن است که شدت رویا نشاندهنده اهمیت عاطفی چیزی است که در زندگی بیداری شما اتفاق میافتد.»، اما جالب آن است که والاس به رویاهای بد اعتقادی ندارد. او میگوید: «بسیاری از مردم هنوز بر این باورند که ممکن است این رویاهای بد برای آنها اتفاق بیافتد، غافل از آنکه شما صرفا فقط در آن رویا نمود پیدا کردید و رویا برای شما در زندگی واقعی نمود نمییابد»
منظور او از این جمله آن است که ما نویسندگان رویاهای خود هستیم، به این معنی که آنقدرها هم که فکر میکنیم برای دیدن کابوس هایمان درمانده نیستیم. والاس برای بیمارانش که از کابوسهای شبانه رنج میبرند، روشی از رویای شفاف را آموزش میدهد.
رویای شفاف زمانی است که بیننده خواب متوجه میشود که در حال خواب دیدن است. بیدار شدن از یک کابوس نوعی رؤیای شفاف است، زیرا روش ذهن ما برای گفتن "من از این کار لذت نمیبرم، مرا بیرون بیاور" است. والاس توصیه میکند به جای تلاش برای بیدار کردن خود، سعی کنید در کابوس باقی بمانید.
او بیان داشت: «اگر در کابوس خود توسط یک هیولای وحشتناک تعقیب میشوید و سعی میکنید خود را از آن بیدار کنید. تصمیم بگیرید تا به جای بیرون آمدن از کابوس، با هر چیزی که شما را تعقیب میکند روبرو شوید و آن را بزرگتر، کوچکتر، روشنتر، تاریکتر، نزدیکتر، دورتر کنید. در آن مرحله، متوجه میشوید که بر این موقعیت عاطفی تأثیر دارید و میتوانید کاری برای آن انجام دهید.»
اهمیت مقابله با کابوسهای خود از این طریق فقط برای دلپذیرتر کردن کابوسها نیست، بلکه تغییر زندگی بیداری شما نیز هست. وقتی بتوانید رویای خود را در خواب کنترل کنید، میتوانید احساسات خود را در فعالیتهای روزانه نیز کنترل کنید. والاس میگوید: «معمولاً مردم نمیدانند که چرا احساس خوبی ندارند، یا نمیخواهند آن را اعتراف کنند. این چیزی است که ما تلاش میکنیم به آن برسیم و شناسایی کنیم.»