شما هم اشکتتون دم مشکتونه؟
چرا زود گریه می کنیم؟ چرا گاهی بی دلیل گریه میکنیم؟ شما هم از آن دسته افرادی هستید که در تعاملات کوچک و بزرگ سریع گریه میافتند؟ مثلا زمانی که کسی یک انتقاد کوچک به شما میکند یا زمانی که میخواهید در مورد موضوعی با مدیر خودتان صحبت کنید؟ یا حتی وقتی که یک اشتباه خیلی کوچک از شما سر میزند… قبول دارم که واقعا این شرایط احساس بدی در انسان به وجود میآورد.
به گزارش اقتصاد آنلاین؛ در اغلب مواقع زمانی که ناخوداگاه گریه میکنیم؛ مورد ترحم قرار میگیریم یا از این واکنش غیرعمدی ما، سوء برداشت میشود. حتی گاها به خاطر گریه کردن مورد بیتوجهی واقع میشویم. اینها واقعا آزاردهندهترین واکنشهایی است که از طرف دیگران با آنها روبرو شده و به خاطرشان غمگین هستیم.
چرا ناگهان گریه میکنیم؟
طبق چیزی که در کتاب تئوری انتخاب میخوانیم، گریه کردن یک رفتار است. در واقع هر چیزی که ما از دیگران میبینیم یک رفتار است! حتی راه رفتن و حرف زدن و… . در این کتاب معروف اینطور گفته میشود که هر رفتاری ۴ مولفه یا همان ویژگی دارد:
فکر،
عمل،
احساس،
فیزیولوژی.
مثلا دویدن یک رفتار است، اما این صرفا دویدن نیست. من در حال "عمل" دویدن یا تند راه رفتن هستم، در این شرایط من "احساس" شادابی دارم، با خودم "فکر میکنم" دارم کاری میکنم برای افزایش سلامتی خودم و همینطور بدن من در حال "حرکت" کردن (فیزیولوژی) است. همانطور که مشاهده کردید، رفتار دویدن من دارای ۴ ویژگی فکر، عمل، احساس و فیزیولوژی بود.
در این زمینه بخوانید؛
دلیل اصلی زود به گریه افتادن + رازهای مهم
در کتاب تئوری انتخاب گفته میشود که این مولفهها مثل ۴ چرخ ماشین، ۲ تا در جلو و ۲ تا در عقب هستند.
دوتای جلویی: یکی از آنها عملی که انجام میدهم و بقیه میبینند، یکی فکری که آن موقع در سر دارم.
دوتای عقبی: یکی احساس و هیجانی که تجربه میکنم و یکی دیگر هم وضعیت فیزیولوژی است که دارم.
یک مثال دیگر: در حال حاضر رفتار شما خواندن این مقاله است. در ادامه:
در حال انجام یک عمل هستید. مثلا نگاه کردن به صفحه رایانه یا تلفن همراه،
احتمالا فکری در مورد این موضوعات یا حتی کاری که انجام میدهید، دارید،
احساسی در مورد این موضوع دارید،
و در نهایت فیزیولوژی و استایل بدنی حین انجام این کار را به خود گرفتهاید.
خب؟ تا اینجا متوجه وجود این ۴ مولفه و ویژگی به طور همزمان شدیم. حالا بیایید به سراغ گریه کردن برویم:
دلیل زود گریه کردن چیست؟
مثل دویدن، گریه کردن هم یک رفتار است و ۴ مولفه یا همان ویژگی دارد:
زمانی که کسی گریه میکند، در واقع در عمل او گریه کردن و اشک ریختن است، اما آنچه که از ذهن من و شما پنهان است، این است که حین گریه کردن، فکری در ذهن دارد و همینطور احساسی که ممکن است ترس و… باشد. در نهایت هم فیزیولوژی که احتمالا تپش قلب، داغ شدن بدن و… هستند.
اما برای چه با این ۴ مولفه آشنا شدیم؟ در واقع چون اگر ما بتوانیم در یکی از چرخهای این ماشین (۴ ویژگی) تغییری ایجاد کنیم، بقیه چرخهای ماشین هم تغییر میکنند!
اما نکته مهمتر: دو چرخ جلویی یعنی عمل و فکر، راحتتر تغییر میکنند! این یعنی اگر در لحظه فکر من تغییر کند، مابقی چرخها هم تغییر میکنند! دقیقا مثل زمانی که فرمان ماشین واقعی را به جهتی بچرخانید.
پس تا اینجا چه شد؟ آدمی که گریه میکند، ۴ ویژگی رفتاری دارد. در ادامه اگر یکی از چرخها را تغییر بدهید، مابقی آنها هم تغییر میکنند و در آخر اینکه تغییر در چرخ فکر و عمل راحتتر است.
تمرینی که قرار است برای درمان مشکل زود گریه کردن به شما توضیح بدهم، نیاز به شناخت کامل دو تا از ۴ چرخ گفته شده در بالا دارد: فکر و احساساست. این یعنی اگر نتوانید به خوبی فکرتان و احساستان حین گریه کردن را شناسایی کنید، نمیتوانید از طریق این تمرین مشکل را از بین ببرید. اول به سراغ فکرها برویم:
فکر
در ادامه میخواهم به چند نمونه از این افکاری که ممکن است در سر شما حین گریه کردن اتفاق میافتد، اشاره کنم. دقت کنید ممکن است به این فکر آگاهی نداشته و خودتان هم آن را نشناسید.
مثلا میخواهید به سراغ رئیستان رفته و از او درخواست اضافه حقوق کنید. فکرهایی که ممکن است در سر شما باشد اینها هستند:
نکند قبول نکند،
نکند فکر کند من پر رو هستم،
نکند که اصلا حق من نیست،
و…
خب تا اینجا به شکلی مبتدی ولی کار راهانداز با مبحث فکر آشنا شدیم. حالا بیایید به سراغ آشنایی بهتر با احساسات برویم:
احساسات
با توجه به اینکه شاید نتوانید به درستی احساس خودتان را درک کنید؛ باید کمی بیشتر توضیح بدهم. اول ماتریس هیجانات پلاچیک را ببینید:
اینها مهمترین احساساتی هستند که ما در هر لحظه میتوانیم تجربه کنیم. اما باز هم با توجه به اینکه شاید کمی شناخت و تشخیص آنها سخت باشد، همین که بتوانید در لحظهِ گریه کردن یا قبل از آن "احساس اصلیتان" را تشخیص بدهید، کافی است. احساسات اصلی اینها هستند:
احساس خشم،
ترس،
شادی،
غم
و در آینده میتوانید به سراغ بقیه احساسات مثل:
امید،
نگرانی،
تعجب،
شعف،
و…
بروید. حالا که فکر و احساسات را شناختیم، میتوانیم به سراغ تمرین اصلی برای درمان مشکل برویم:
چکار کنم زود گریه نکنم؟ راه کنترل گریه
در ویدیو، دکتر نادری از تمرینی به اسم "ثبت وقایع روزانه" به عنوان قدم اول در جهت جلوگیری از مشکل زود گریه کردن پردهبرداری کرد. این چه تمرینی است؟
در این تمرین باید هر روز تمام شرایطی که در آن گریه کردید را یادداشت کنید. این یادداشت باید شامل این چیزها باشد:
چه کاری کردید؟ گریه کردن، اشک ریختن، هِق زدن و… (عمل)
قبل یا حین گریه کردن چه فکری در سر شما بود؟ (فکر)
چه احساسی داشتید؟ (احساس)
بدن شما چه در چه شرایطی بود؟ (فیزیولوژی)
حالا بیایید برای درک بهتر، یک مثال بخوانیم:
شما خانمی هستید که به اشتباه امروز حین پختن ناهار، نمک اضافهای به غذا زدید. بعد از اینکه شوهرتان به منزل آمد و سر سفره نشست و اولین قاشق را در دهان گذاشت، غذا را به بیرون تف کرد و از شور بودن آن گله کرد. در این شرایط شما کمی به او نگاه کردید و ناگهان گریهتان گرفت.
در همان حالت ابتدا میتوانید احساسی که دارید را بنویسید؛ چند ساعت بعد که آرام شدید، تمرین را شروع کنید:
عمل: گریهام گرفت،
فکر: با خودم فکر میکردم که چرا باید به من برای غذا توهین کند / با خودم فکر میکردم که چرا در پختن غذا بیدقتی کردم،
احساسات: خشم،
فیزیولوژی: بدنم گرم شده بود، با صدای بلند گریه میکردم و…
پس تا اینجا تمرین را خوب پیش رفتیم. حالا بیایید چند نکته مهم را در مورد همین بخش از تمرین بخوانیم:
نکته اول: احساس باید در یک کلمه نوشته شود و فکر باید یک یا چند جمله باشد. مثلا اینکه به عنوان افکار بنویسید دلخور شدم، در واقع اشتباه کردهاید چون این احساس است. فکر این است:
با خودم فکر کردم که همسرم با من بد رفتاری کرده!
همانطور که دیدید فکر یک جمله و احساس یک کلمه (دلخوری) است.
نکته دوم: به هیچ عنوان از نوشتن احساس خودداری نکنید. شاید در نگاه اول تصور کنید این کاری بیارزش است، اما اینطور نیست. طبق صحبتهای آقای بهرامپور در ویدیو که در واقع در حال تحصیل در زمینه عصب شناسی در دانشگاه کینگز لندن هستند:
زمانی که احساس خودتان را مینویسید و روی آن اسم میگذارید، شدت هیجانات کم شده و میتوانید اندازه آن را کم کنید!
در ادامه این بحث، دکتر نادری اینطور گفتند:
زمانی که نام احساس خودتان را ندانید، مثل این است که بخواهید قابلمهای داغ و بدون دسته را از روی گاز بردارید. اما به محض اینکه روی آن اسم میگذارید، انگار این قابلمه دستهدار شده است! پس متوجه شدیم که چرا باید روی احساسات خودمان اسم بگذاریم.
چرا زود گریه می کنیم؟ شدت هیجانات
یک یادآوری کوچک
بگذارید یک بار دیگر همه چیز را تا اینجا یادآوری کنیم: هر لحظه ما انسانها در حال رفتار کردن هستیم. رفتار ما ۴ ویژگی یا مولفه با نامهای:
عمل،
فکر،
احساس،
فیزیک بدنی
دارد. در صورتی که بخواهید، میتوانید حین هر رفتار، یکی از این چرخها را تغییر بدهید تا کل رفتارتان دچار تغییر شود. اما به طور کلی تغییر عمل و فکر راحتتر است. با توجه به این، حین گریه کردن ما یک رفتار داریم با ۴ ویژگی. در این بین اگر بتوانیم ویژگی فکر کردن را تغییر بدهیم، میتوانیم در ۳ ویژگی دیگر هم تغییر ایجاد کنیم.
تمرینی که میتوانیم برای بهبود این شرایط و در واقع تغییر فکر استفاده کنیم، تمرین ثبت وقایع روزانه است. در آن، ۴ ویژگی رفتاری خودمان حین گریه کردن را ثبت میکنیم. مهمترین قسمت هم ثبت فکر و همینطور احساسی است که در آن لحظه داریم.
نکته مهم: نقطه حساس این تمرین همین پیدا کردن فکر است! با توجه به اینکه ما آدمها به طور کلی بدون توجه به افکار و احساسات زندگی میکنیم، شاید گاهی باید به مدت چند روز برای پیدا کردن فکرمان زمان بگذاریم. حتی ممکن است احساس را به راحتی پیدا کنیم اما فکر را نه! چرا؟ چون همانطور که گفتم اصولا ما در زندگیمان، به افکارمان آگاهی کامل نداریم.
نکته مهم دوم: هیچ وقت وسط شرایط بد و اوج هیجانات به راحتی نمیتوان فکر را پیدا کرد. بنابراین اجازه بدهید از لحظه مورد نظر کمی بگذرد؛ بعد از آرام شدن فکر مورد نظر را بررسی کنید و بنویسیدش. چرا؟ به قول آقای نادری:
اینکه بخواهید در شرایط هیجانی فکرتان را بررسی کنید، دقیقا این مثل این است که در حین حرکت با دوچرخه، زنجیر آن بیوفتد اما بخواهید بدون پیاده شدن، زنجیر را جا بیاندازید!
چرا زود گریه می کنیم؟ رابطه ای مثل دوچرخه!
بخش تکمیلی تمرین درمان زود گریه کردن
بیایید به سراغ ادامه تمرین مورد نظرمان برویم. تصور کردیم که به دلیل پختن غذای بدمزه، با شوهرتان به مشکل خوردید و سریعا گریهتان افتاد. در ادامه: معمولا در این شرایط یکی از فکرهای رایجی که باعث گریه میشود، این است که:
نکند طرف مقابل فکر کند من انسان ناسپاسی هستم،
نکند طرف مقابل فکر کند…
در واقع فکرهایی که به تصور طرف مقابل در مورد ما ختم میشوند، اغلب مهمترین دلایل گریه کردنمان هستند. در هر حال، حالا فکر مورد نظر را نوشتیم. تا اینجا که تمام ۴ ویژگی را ثبت کردیم، در واقع گام اول رفع این مشکل طی شد. حالا به سراغ گام دوم برویم:
پیدا کردن باور
خیلی وقتها زمانی که فکری به سراغ ذهنمان میآید، یک باور زیر آن داریم که با "باید و نباید" شروع میشود. زمانی که این فکر با آن باید و نباید همخوانی نداشته باشد، به مشکل میخوریم. بنابراین بعد از پیدا کردن فکر، باید به سراغ باور زیر آن برویم و پیدایش کنیم.
در ادامه همان مثال، فکر این است که: نکند طرف مقابل فکر کند من او را دوست ندارم، یا نکند او فکر کند من بیدقتم، نکند تصور کند دستپخت من بد است، نکند فکر کند من به او بیتوجهم و…
اما باور یا باورهای زیر فکرها، اینها هستند:
هیچکس نباید در مورد من، منفی فکر کند،
هیچکس نباید تصور کند من بیدقتم،
من نباید هیچ موقع بیدقتی کنم،
من نباید اصلا اشتباه کنم،
و…
دقت کنید که اغلب این باورها با قیدهای مطلق مشخص میشوند:
هیچکس،
باید،
نباید،
همه،
و…
اما در ادامه تمرین: حالا که باور را پیدا کردید، آن را با واقعیت مقایسه کنید! ببینید این باوری که انتهای ذهن شماست، با واقعیت تطابق دارد؟
به صلابه کشیدن باور!
مثلا باور شما این است: هیچکس نباید از من ناراحت باشد. حالا باید این باور را در دنیای واقعی بررسی کنید و ببینید که آیا چنین چیزی ممکن است؟ در دنیای واقعی آیا چنین چیزی ممکن است که هیچکس از شما ناراحت نباشد؟ قطعا نه!
یا مثلا یک باور دیگر: من هیچ وقت نباید اشتباه کنم.
آیا چنین چیزی در دنیای واقعی ممکن است؟ ممکن است در دنیای واقعی هیچ وقت اشتباه نکنید؟ قطعا نه! پس با بررسی بیشتر این موضوع، با آوردن دلایل منطقی و واقعی بیشتری که این باور را نقض کند، میتوانید آن را در ذهنتان از بین ببرید و دیگر به خاطر افکاری که به آن مرتبط است، به گریه نیوفتید.
برای نقض کردن آن باید نمونههای واقعی را بررسی کنید. مثلا بررسی کنید و ببینید در دنیا، افراد محبوبی مثل گاندی، آبراهام لینکلن و… هم تعداد زیادی دشمن دارند! این یک نمونه نقض آوردن برای این باور است که هیچکس نباید در مورد من فکر بدی کند.
سوال: آیا این راهکار برای همه جواب میدهد؟ نه! ممکن است بعضی مواقع پیدا کردن افکار و همینطور پیدا کردن آن باورهای زیرین، برای بعضیها خیلی سختتر از این باشد. بنابراین در چنین شرایطی باید به سراغ روانشناسها و مشاورها رفته و به کمک آنها، افکار، احساسات و باورهای مورد نظر را پیدا کنید.
رابطه اعتماد به نفس و زود گریه کردن
توضیح تمرین و راهکار اصلی تمام شد. اما در ادامه میخواهم یک سری توضیحات که در مورد رابطه اعتماد به نفس و زود گریه کردن در این ویدیو گفته شده را برایتان بنویسم.
همینطور که این فکرهای درون ذهن هنگام گریه کردن را بررسی میکنید، میبینید که اغلب آنها به افراد دیگر در زندگیمان بستگی دارند. مثلا اینکه فلانی در مورد من چنین فکری نکند، فلانی تصور نکند من انسان بیتوجهی هستم و…
در واقع این نشان میدهد احتمالا شما با اعتماد به نفس و عزت نفس کم روبرواید که اینقدر سریع به خاطر فکری که بقیه در مورد شما میکنند، ناراحت میشوید.
این اعتماد به نفس پایین حتی گاهی باعث میشود شما یا یک فرد دیگر، در خیلی از شرایط به جای روبرو شدن با موضوع، از آن فرار کنید. یعنی به جای اینکه به اتاق رئیس رفته و درخواست افزایش حقوق بدهد، ترجیح میدهید اصلا دم درب اتاق هم نروید.
چنین فردی حتی در تنهایی خودش هم احساس خیلی بدتری از کسی پیدا میکند که بعد از درخواست دادن و جواب رد شنیدن، ناخواسته گریه کرده. خب راهکار اصلی برای بهبود و افزایش اعتماد به نفس، مطالعه یا شرکت در دورههای مرتبط است. اما در ادامه یک تکنیک خوب دیگر را هم به شما معرفی میکنم:
در واقع اعتماد به نفس پایین و عزت نفس پایین، یک احساس هستند. حالا شما اگر میخواهید آنها را تغییر بدهید، باید به سراغ یکی از ۳ چرخ دیگر بروید. پیشنهاد من چرخ عمل است!
شما باید لیستی از اعمال و کارهایی که باعث میشود تصور کنید انسان ارزشمندتری هستید را نوشته و به آنها عمل کنید. این لیست برای هر کسی متفاوت است. ولی میتواند چنین چیزهایی باشد:
یک هدیه برای خودتان بخرید،
کاری که دوست دارید را انجام بدهید،
تنهایی خوش بگذرانید،
کارهایی را بکنید که تا الان از انجامشان میترسیدید.
رابطههایی ایجاد کنید که از داشتنشان ترس داشتهاید،
و…
سوال: آیا میتوانیم برای افزایش اعتماد به نفس روی چرخهای دیگر، مثلا چرخ فکر کار کنیم؟ بله قطعا. ولی مسیر سادهتر و بهتر، تغییر چرخ عمل است.
آیا فقط برای درمان گریه از این تکنیک استفاده کنیم؟
در اواخر ویدیو، استاد بهرامپور حرف جالبی زدند. ایشان گفتند: ابتدا تصور میکردم قرار است در این ویدیو نحوه درمان سریع گریه افتادن را یاد بگیریم. اما الان چیزی را یاد گرفتیم که بسیار زیرساختیتر است و میتوانیم به کمکش تغییرات بنیادی و بزرگی در زندگی به وجود بیاوریم.
در واقع میتوانید به کمک این تکنیک، ریشه تمامی رفتارهای اشتباه مثل کنترل کردن دیگران، فداکاری بیجا و… را فهمید.
نکته مهم: یادتان باشد تمامی باورهایی که در لایه زیرین ذهن انسان وجود دارد، از ارتباط او در کودکی با والدین و بزرگترها به وجود آمده. این را نمیگویم که از فردا تقصیر همه مشکلاتتان را به گردن والدینتان بیندازید. در واقع آنها طبق دانش و تجربهای که داشتهاند، بهترین رفتار را از خود نشان دادهاند.
این را میگویم که یادآوری کنم: اگر فرزندی دارید، سنین قبل از ۲۰ سال مهمترین زمان شکلگیری باورهای آنهاست. پس با مطالعه و یادگیری، سعی کنید باورهایی را در ذهن آنها به وجود بیاورید که به کمکشان در آینده به عنوان یک انسان بالغ در جامعه زندگی کنند؛ نه به عنوان کسی که تازه باید بعد از گذراندن یک مسیر اشتباه و طولانی، به فکر بررسی افکار، باورها و… خود افتاده و با این چالش روبرو شود.
سخن پایانی
به عنوان کلام آخر یادتان باشد: هیچ تغییری یک شبه نیست و نیاز به صرف زمان و صبر دارد. این یعنی ممکن است با تمرین اول ۳ درجه بهتر بشوید، دفعه بعد ۱۰ درجه و… . نه صرفا در مورد درمان گریه کردن بلکه به طور کلی در مورد گرفتن هر نتیجهای و با هر تمرینی..