حضور اسپانسر و تزریق سرمایه چه تاثیری می تواند در برنامه های هنری داشته باشد؟
نظامهای اقتصادی در زمینههای فرهنگی شکل میگیرند، نظامهای فرهنگی هم دارای زمینههای اقتصادی هستند. به همین جهت میتوان گفت همچنان که فرهنگ در توسعه اقتصادی نقش دارد، اقتصاد نیز در توسعه فرهنگی موثر است. با این تفاوت که فرهنگ شالودهای است که بنای اقتصاد بر روی آن ساخته میشود.
اقتصاد فرهنگی یا فرهنگ اقتصادی
اقتصاد فرهنگی و هنری، زیرمجموعهای از اقتصاد است که به تولید، توزیع و مصرف تولیدات فرهنگی و هنری میپردازد و باعث میشود دولتها شناخت دقیقتری از ظرفیتهای فرهنگ و هنر داشته باشند و این ظرفیتها را در برنامههای توسعه به کارگیرند، ولی این موضوع در ایران آنچنان مورد توجه نیست. اختصاص بودجه و حمایت از پروژههای فرهنگی و هنری، معمولا طیف گستردهای را شامل نمیشود و معمولا اکثر گروههای فرهنگی و هنری، به دلیل محدودیتهای مالی، یا به درآمد کم اکتفا میکنند و یا از انجام پروژههای خود در زمینههای مختلف موسیقی، تئاتر، سینما و کتاب و ... منصرف میشوند.
همین کمبود منابع مالی در شرایطی که منتج به فشار مالی برای گروههای فعال شود، طبیعی است که امکان فعالیت را برای گروهها در دراز مدت ممکن نمیسازد و این روند میتواند اثر مخربی در فرهنگ و هنر کشور داشته باشد، کشوری که در حوزههای مختلف فرهنگ و هنر، تاریخ و پیشینه دارد. گروههایی هم که دلسرد میشوند و یا توان ادامهدادن ندارند، مانند منابعی هستند که خشک میشوند. این رویه ها، در واقع ضرری پنهان برای اقتصاد کشور نیز خواهد بود. این درحالی است که در کشورهای دیگر بحث اقتصاد هنری و بازار هنری یکی از منابع جدی تولیدات مالی محسوب میشود.
تزریق سرمایه از طریق بخش خصوصی، راهکاری برای حیات فعالیتهای فرهنگی و هنری
معمولاً در جامعه ما شرایط عمومی به گونهای نیست که سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ و هنر با نگرش اقتصادی و به منظور کسب درآمد و سود، مقبول جلوه کند. همین شرایط موجب شده است که جست و جو برای یافتن سازوکارهای فعالیت اقتصادی در بخش فرهنگ و هنر یا اصلا انجام نشود یا ناقص و گاهی توام با انحراف باشد.
این درحالی است که در برخی از کشورها به علت وجود نداشتن باورها و نگاههای متضاد، تجربه سرمایهگذاری اقتصادی در بخش فرهنگ و هنر موجب کسب تجارب ارزشمندی شده است که متناسب با ماهیت اینگونه فعالیتها سازماندهی و مدیریت اقتصادی، اشتغالزا، پررونق و سودآوری را پدید آوردهاست. آن چنان که در بسیاری موارد اقتصاد کسب و کار در حوزه فرهنگ و هنر با دیگر زمینههای اقتصادی و تجاری رقابت میکند.
با در نظرگرفتن این شرایط، میتوان گفت اکثر پروژههای فرهنگی و هنری، برای ادامه فعالیت و حیات خود، حمایت مالی مورد نیازشان را ندارند و بخش خصوصی و به اصطلاح حامیان یا اسپانسرها بودهاند که در کنارشان قرار گرفتهاند تا این پروژهها در حوزههای مختلف فیلم و موسیقی و تئاتر و ... بتوانند عرضه شوند و با کیفیت خوب در اختیار مخاطب یا همان متقاضی قرار بگیرند و در واقع این افراد مولد اقتصادی باشند
اسپانسر با سرمایهگذار چه تفاوتی دارد؟
همکاری میان شرکتها (برندها) و گروه های هنری، معمولا به دو صورت انجام میشود. در بعضی موارد این شرکتها در نقش تهیهکننده یا سرمایهگذار حاضر میشوند و علاوه بر اینکه تامین مالی گروه را برعهده دارند، در سود پروژه هم سهیم هستند، ولی در بعضی از این فعالیتهای مشترک، برند به عنوان حامی یا اسپانسر در کنار گروه هنری قرار میگیرد و با مشارکت در تامین هزینهها و در اختیار قراردادن امکانات مورد نیاز گروه، بدون داشتن سود مالی، با رویکرد مسئولیت اجتماعی، این امکان را برای گروهها مهیا میکند که بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. از جنبه دیگر، در شرایطی که مخاطب برند با مخاطب این نوع پروژهها مشترک باشد، این نوع حمایتها میتواند در ذهن مخاطب تاثیر مثبتی نسبت به برند حامی داشته باشد و در نهایت از این منظر برای برند هم حائز اهمیت است.
انتخاب درست اسپانسری توسط داریا همراه برای کنسرت نمایش سیصد
طی چندسال گذشته، برندها در حوزههای مختلف همکاریهایی با گروههای مختلف داشتهاند و از آخرین مواردی که میتوان نام برد، پروژه «کنسرت نمایش سیصد»، کاری از سهراب پورناظری با کارگردانی امیرجدیدی است که با حمایت شرکت «داریا همراه» تا پایان تیرماه روی صحنه است.
این کنسرت نمایش در ابعاد بزرگ و متفاوتی طراحی شده است که بدون داشتن اسپانسر، به اجرا رفتن آن ممکن نبود. حضور هنرمندان مطرح حوزه تئاتر و موسیقی، همراهی تیم حرفهای نوازنده و گروه نمایش، فعالیتهایی که در راستای مجهزسازی فضای باز کاخ سعدآباد و ساخت صندلیها انجام شدهاست، استفاده از تکنولوژیهای روز مانند ویدیو مپینگ که از گرانترین تکنولوژیها است، تبلیغات گسترده و متفاوت و موارد دیگر، تنها بخشی از فعالیتهایی است که قطعا بدون حضور اسپانسر، اجرایی نبود. این نوع حمایتها امکان اینکه چنین پروژههایی بالفعل شوند و بتوانند در سطح بالا و هماهنگ با استانداردهای جهانی اجرا شون را فراهم میکند. بدیهی است که تنها با فروش بلیت که درآمدش بعد از اجرا به دست گروه میرسد، امکان پیش تولید و آماده سازی چنین پروژه ای مقدور نیست. این نوع حمایتها، در واقع پل ارتباطی میان اقتصاد و فرهنگ است که نه تنها موجب تبادل اندیشه ها و تعامل بین فرهنگها میشود، بلکه به چرخه اقتصاد هم کمک میکند.