ناگفته هایی از دنیای متاورس
علوم و آموزش پسادیجیتال مجلهای است که لزوماً به فکر آینده نگری است، در واقع، شمارههای اولیه مجله بهطور جدی به تحقیقات پسا دیجیتالی به عنوان یک رویکرد دقیقتر برای تفکر در مورد روابط ما با تغییرات تکنولوژیکی پرداخته است. هدف جرمی نوکس در این سرمقاله این است که کمی «نگاه به آینده» داشته باشد.
اقتصاد آنلاین – زهرا محراببیگی؛ آیا با اینکه از یک سو تحت تاثیر تغییرات جهانی (همهگیری کرونا) قرار گرفتهایم؛ زمانش نرسیده است که نوید یک «دنیای عادی جدید» به ما داده شود؟ در حالی که انواع سویههای ویروس کرونا، تحرک، سلامت و رفاه جهانی را ویران میکردند، شرکتهای فناوری بی سر و صدا دنیا را از نو تصور میکنند.
بنابراین، این سرمقاله، با احتیاط نسبت به ماندگاری ادعاها در مورد ورود به جهانهای جدید (فناوری آموزشی)، حدس و گمانهایی درباره نوع فضاهایی ارائه میکند که ممکن است «یک جهان عادی جدید» به روی ما باز شود. یکی از نمونههای بارز چنین تلاشهایی، به اصطلاح متاورس است. جای تعجب نیست که برای ترویج فناوریهای «پیشگام و جدید»، متاورس ایده نسبتاً قدیمی است. این اصطلاح از رمان علمی تخیلی Snow Crash نوشته نیل استفنسون در سال ۱۹۹۲ گرفته شده است، کتابی که اغلب به پیش بینی بسیاری از فناوریهای امروزی اعتبار میدهد.
متعاقباً اصطلاح «متاورس» تا حدودی برای توصیف طیف وسیعی از فنآوریهای دنیای مجازی و بازیهای آنلاین چندنفره استفاده شد و در واقع از توجه محققان فناوری آموزشی دور نمانده است. متاورس را به عنوان یک محیط مجازی ترکیبی فیزیکی و دیجیتالی در نظر میگیریم که با همگرایی بین اینترنت و فناوریهای وب و واقعیت توسعه یافته (XR) تسهیل میشود.
یعنی ادغام واقعیت افزوده (AR)، واقعیت ترکیبی (MR) و واقعیت مجازی .(VR) به طور مشابه، صحنه متاورس در Snow Crash دوگانگی دنیای واقعی و یک کپی از محیطهای دیجیتال را نشان میدهد. در متاورس، همه کاربران آواتارهای مربوطه خود را که نزدیک به خود فیزیکیشان است را دارند، تا زندگی جایگزینی را در مجازی تجربه کنند که استعاره ای از دنیای واقعیشان است.
جرمی نوکس یادآورد میشود که در سرمقالهای توسط کالینز ۲۰۰۸ با عنوان «نگاه به آینده: آموزش عالی در متاورس» آورده شده که فناوری واقعیت مجازی «بیش از بیست و پنج سال است» شروع شده است. هدف از این نشان دادن این موضوع است که «استفادههای آموزشی مشروع از جهانهای مجازی در حال حاضر در حال کشف و مستندسازی است و تحقیق آکادمیک در جهانهای مجازی در واقع ماهیت بسیار جدی دارد».
زندگی دوم Second Life بهعنوان مرز جدید آموزش آنلاین، یا بهعنوان منطقهای آماده برای گسترش املاک و مستغلات دانشگاهی در نظر گرفته میشود. همچنین در این سرمقاله پیشبینی شده است که تا سه الی پنج سال آینده، یک موسسه آموزش عالی غیرحضوری در فضای مجازی شکل خواهد گرفت. با تایید مارک زاکربرگ از ایده متاورس در کنفرانس سالانه فیس بوک در اکتبر ۲۰۲۱، اصطلاح «متاورس» در معیارهای جستجوی گوگل امتیاز بسیار بالایی کسب کرد. همچنین شرکت او در همان سال به طور رسمی نام خود را به متا تغییر داد، و گفته میشود که ۱۰ میلیارد دلار برای توسعه متاورس اختصاص داده است.
البته هر فناوری جدیدی که از راه میرسد، انتقاداتی هم به آن وارد خواهد شد، از جمله جنوی بل (۲۰۲۲) خاطر نشان میکند «هر آینده متاورسی ممکن است نمایانگر جهانبینی سازندگان آن باشد و دیدگاههای دیگران را شامل نمیشود». همچنین تا زمانیکه شبکههای الگوریتمی قبلی متا (مثل فیسبوک) قابل استفاده باشند، «جهانسازی» متاورس بعید به نظر میرسد که تنوع ایدئولوژیکی را ارتقا دهد.
دیوید بیر (۲۰۲۲) عملی بودن و مطلوبیت یک شبکه اجتماعی ارائه شده در فضای مجازی را زیر سوال میبرد و استدلال میکند که «بُعد اضافی در فضای رسانههای اجتماعی، چیزی غیر از بی مصرف بودن و دشوار کردن تعاملات واقعی نیست». زیرا تحرک مجازی در فضایی از نوع بازی به عنوان بعدی از رقابت یا سرگرمی معنا پیدا میکند و در فضاهای رسانههای اجتماعی که عمدتاً از طریق ارتباطات تحقق مییابند، تا حدودی بیمعنا میشود. ری لند (۲۰۰۴) به این نکته اشاره میکند که یادگیری آنلاین ممکن است بیجسم و بدون خطر باشد اما نامعتبر است.
به نظر میرسد درک نادرست از تجسم آنلاین فرض میکند که شبکههای اجتماعی کاملا بیجسم هستند. و بنابراین نیاز به «تجسم مجدد» از طریق متاورس که توسط آواتارهای اولیه شکل گرفته، دارد.
شاید یکی از دلایلی که ایده متاورس جذاب به نظر می رسد این است که ایدئولوژی های قدیمی ضد دولت گرایی را دوباره نمایان می کند. در بسیاری از توصیفهای متاورس، یک حس ملموسی از تمایل به بازسازی اینترنت وجود دارد و آن دسته از افراد درگیر در این قضیه، رهبرانی هستند که قلمرو و فضای جدیدی مانند اجداد سایبری خود به وجود میآورند. بنابراین، در ظاهر، می توان شباهتی با به اصطلاح آزادی خواهان سایبری مانند جان پری بارلو، نویسنده «اعلامیه استقلال فضای مجازی» (۱۹۹۶)، که اینترنت خودگردان و آزاد از اقتدار دولت را پیشنهاد کرد. اینجاست که ایده متاورس قدرت می گیرد. متاورس صرفاً یک پلتفرم توسعه یافته توسط یک شرکت نیست، که بر محدودیتهای معمول انحصار دلالت دارد، بلکه یک سطح جدید از وجود است، نه تنها بدون کنترل هیچ شرکتی، بلکه عاری از تهاجم توسط هر نهاد دولتی است. از این نظر، متاورس به عنوان یک پروژه سیاسی و طرحی که به دنبال تداوم آرمانهای استقلال و مرزگرایی است که قهرمانان اولیه فضای مجازی را هیجان زده کرده است.
ظهور فنآوریهای شبکه در «سیلیکونولی» در دهه ۱۹۹۰ به نئولیبرالیسم آمریکا و جبرگرایی تکنولوژیک پیوند داده شده است. احتمالاً، شکل بی تابعیتی که توسط شرکتهای «فناوری بزرگ» امروزی و سرمایهگذاران آنها پیشبینی شده است، به جای نشأت گرفتن و دنبال کردن آرمانهای لیبرالیسم، تمایل به جلوگیری از مقررات مربوط به حریم خصوصی دادهها دارند. بیر (۲۰۲۲) زیرکانه اشاره میکند، ابزارهای فانتزی متاورس از جمله هدست واقعیت مجازی (VR)، عینک واقعیت افزوده (AR) و ... همگی به حالتهای گستردهای از جمعآوری دادهها دلالت دارند.
شرکتهای فناوری نه تنها به دنبال رفتارهای آنلاین ما در پلتفرمهای نرمافزاری هستند، بلکه بدنها و احساسات مرتبط ما را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. نکته اینجاست که، برای شروع ارزیابی متاورس و نقش آن در آموزش، لازم نیست منتظر بمانیم تا سالنهای سخنرانی و کلاسهای درس با هدستهای واقعیت مجازی تجهیز شوند و دانشجویان در هنگام پذیرش لباسهای لمسی دریافت کنند. بلکه می توان به آنچه در حال حاضر به نام متاورس توجیه میشود، نگاه کرد.