x
۰۶ / خرداد / ۱۴۰۱ ۲۱:۵۰

چرا همیشه عصبانی هستم؟

چرا همیشه عصبانی هستم؟

خشم احساسی است که همیشه نباید به آن واکنش نشان داد. برای نمونه می‌توان عصبانی شد اما آن را به صورت ظاهری ابراز نکرد. برون‌ریزیِ خشونت معمولاً هم‌زمان با خشم اتفاق می‌افتد با این حال هر کسی که عصبانی است پرخاشگری نمی‌کند و هر رفتار پرخاشگرانه‌ای هم ناشی از خشم نیست.

کد خبر: ۶۳۹۰۷۰
آرین موتور

به گزارش اقتصاد آنلاین، فرادید نوشت: «خشم احساسی است که بسیاری از افراد آن را سرکوب می‌کنند، چون نمی‌خواهند آن را ابراز کنند یا شاید نمی‌دانند چگونه به صورت سالم آن را ابراز کنند. همه‌ ما در اوقات مختلف با درجات متفاوت احساس خشم می‌کنیم. خشم بخشی از تجربه‌ی انسانی ماست. احساس خشم می‌تواند در موقعیت‌های متفاوت و اغلب بنا به دلایل نهفته‌ای ایجاد شود که ما هنوز آنها را درک نکرده‌ایم. شاید در حال دفن‌کردن احساسات و تجربیات گذشته‌مان هستیم، به همین دلیل یک محرک کوچک می‌تواند منجر به طغیان خشم ما شود.

تجربه‌ی رفتارهای ناعادلانه، شنیدن انتقادات تند یا صرفاً نرسیدن به خواسته‌ها نمونه‌های اندکی از محرک‌های بالقوه‌ی خشم هستند. تجربه‌ی خشم از رنجش خفیف گرفته تا ناامیدی و اوج آن یعنی خشم بسیار زیاد اما سرکوب‌شده، متغیر است. بی‌حوصلگی را هم معمولاً نسخه‌ی خفیفی از خشم به شکل نارضایتی از اتفاقی که در جریان است، می‌دانند.

خشم و مغز

قشر مغز بخش فعال مغز ماست؛ جایی که سکونتگاهِ منطق و قضاوت است. قشر مغز را می‌توان به عنوان مرکز استراتژی و کنترلِ مغز معرفی کرد. مرکز لیمبیک مرکز احساسی مغز ماست و از نظر تاریخ تکاملی یک ساختار کهن به حساب می‌آید. درون سیستم لیمبیک ساختار کوچکی به نام آمیگدال وجود دارد؛ انباری برای خاطرات احساسی همین‌ طور ناحیه‌ای از مغز که مسئول واکنش‌های «جنگ یا گریز» ملقب به غرایز طبیعی بقاء هم هست. وقتی احساس خشم و آن را ابراز می‌کنیم در حال استفاده از مرکز لیمبیک مغزمان هستیم.

وقتی کسی خشم را تجربه می‌کند، از بخش (قشر) تفکر مغزش استفاده نمی‌کند، بلکه اساساً از مرکز لیمبیک آن استفاده می‌کند. وقتی عصبانی می‌شویم، واکنش «جنگ یا گریز» در مغز ما فعال می‌شود، در این زمان سیلی از هورمون‌ها آزاد می‌شوند که سبب هشدار فیزیکی و احساسی می‌شوند. سپس این خشم به صورت فریادزدن، بی‌حوصلگی، ناامیدی و واژگان آزاردهنده بروز می‌کند.

چرا حس عصبانیت به سراغ ما می‌آید

خشم احساسی است که می‌تواند بنا به دلایل مختلف ایجاد شود. برخی از این دلایل کشمکش‌های حل‌نشده‌ی نهفته و عمیقی هستند که به آنها توجه نشده است. اما دلایل دیگر عبارتند از:

بی‌احترامی و رفتارهای ناعادلانه‌ی دیگران

احساس تهدید یا تجاوز

آسیب‌دیدگی فیزیکی

احساس ناامیدی

احساس ناتوانی

سطوح بالای استرس یا اضطراب

شما باید مشکلاتی از گذشته‌تان را که می‌تواند سبب برانگیخته‌شدن خشم در شما شود، شناسایی کنید. آیا در گذشته از شما سوءاستفاده‌ شده یا به‌شدت تنبیه شده‌اید؟ آیا در کنترل خلق و خو و احساسات‌تان مشکل دارید؟ آیا از حس آرامش درونی محروم هستید؟ سناریوهایی که شما را خشمگین می‌کنند شناسایی کنید، مثلاً سناریوی عدم‌ رضایت شغلی، عدم‌ رضایت زناشویی، عدم‌ رضایت از خودتان یا فرزندتان.

نشانه‌های خشم

فریادزدن

فحاشی و تهدیدکردن

واکنش فیزیکی از قبیل ضربه‌زدن به افراد، حیوانات یا اشیاء

انزواطلبی

خودزنی

دلایل

فرض کنید با یک موقعیت استرس‌زا روبه‌رو هستید یا با یک قلدر سروکله می‌زنید و شرایط منفی دیگری را تجربه می‌کنید. در این صورت، تجربه‌ی خشم و ناامیدی طبیعی است؛ به‌ویژه زمانی که با احساس استرس، انزوا و اضطراب توام باشد. شاید در کودکی یا نوجوانی با روش‌های ناسالم و بی‌ثمری برای بروز خشم تربیت شده‌اید. شاید والدین، مراقبان یا اعضاء مسن خانواده‌ی شما هیچ‌وقت احساسات‌شان را به یک روش سالم ابراز نکرده‌اند و طغیانِ ناشی از عدمِ ابراز درستِ خشم تا بزرگسالی شما کشیده شده باشد. اگر این حقیقت ماجراست، پس باید بپذیرید که روش‌های سالمِ مدیریت خشم را در کودکی یاد نگرفته‌اید. این پذیرش نخستین گام در درکِ چراییِ خشمگین‌شدن شما در بزرگسالی است.

اگر در گذشته رویدادهای آسیب‌زایی را تجربه کرده باشید، تجربه‌ی خشمِ باقیمانده از گذشته طبیعی است، زیرا این خاطرات تلخ می‌تواند اثر ماندگاری بر روان فرد بگذارد. یک درمانگر یا مشاور سلامت روانِ دارای مجوز می‌تواند به بهبودیافتن تروماهای گذشته، موقعیت‌های استرس‌زای کنونی و کشمکش‌های نهفته‌ی دوران کودکی شما کمک کند.

خشم و برون‌ریزی

خشم احساسی است که همیشه نباید به آن واکنش نشان داد. برای نمونه می‌توان عصبانی شد اما آن را به صورت ظاهری ابراز نکرد. برون‌ریزیِ خشونت معمولاً هم‌زمان با خشم اتفاق می‌افتد با این حال هر کسی که عصبانی است پرخاشگری نمی‌کند و هر رفتار پرخاشگرانه‌ای هم ناشی از خشم نیست.

آیا خشم می‌تواند احساس مثبتی باشد

جامعه‌ی ما خشم را یک احساس منفی تلقی می‌کند. بنابراین معمولاً نمی‌خواهیم به این موضع بپردازیم یا از پرداختن به آن احساس گناه می‌کنیم اما اگر به‌درستی به خشم توجه کنیم آیا می‌تواند به یک خروجی سالم تبدیل شود؟ خشم زمانی مضر است که به عنوان سیگنالی برای اصلاح یک مشکل نهفته به آن اعتنا نشود. اگر به خشم خودتان بی‌اعتنایی کنید از احساسات، خودتان و فردی که سبب بروز این احساس در شما شده متنفر می‌شوید.

خشم در صورت نادیده‌گرفته‌شدن به صورت خشونت بروز خواهد کرد. خشمِ نادیده‌گرفته‌شده می‌تواند مشکلات مهم‌تری به وجود آورد از قبیل افسردگی، اضطراب، خشونت و روابط نابسامان. تمام احساسات ما از جمله خشم در خدمت یک هدف مهم هستند.

خشم سالم

خشم سالم شما را وادار می‌کند اولاً مشکل را حل کنید، چون قرار نیست اجازه دهید رفتارتان اصلاح‌نشده باقی بماند و ثانیاً قرار نیست خشم شما به پرخاشگری تبدیل شود. این نوع خشم سالم است. توجه‌کردن به خشم و پرداختن به محرک‌های نهفته‌ی آن نخستین گام‌های مدیریت خشم و برطرف‌کردن هرگونه احساسات و افکار منفیِ مرتبط با خشم است. وقتی از خشم برای حل مشکلات و شناخت تعارضات استفاده کنیم، می‌تواند به صورت بالقوه یک احساس مثبت باشد. پذیرش خشم به عنوان یک احساس طبیعی مهم است. به جای واکنش نشان‌دادن به خشم به روش‌های منفی باید بیاموزیم آن را به روش‌های سالم ابراز کنیم تا مجبور نباشیم بار سنگین آن را به دوش بکشیم.

ابراز خشم به روش سالم به این معناست که ما برای نفس‌کشیدن، مدیریت احساسات و رسیدن به راه‌حل‌های سالم حوصله به خرج می‌دهیم. رسیدن به راه‌ حلِ سالم می‌تواند شامل این موارد شود: نوشتن افکار، تعیین حد و مرز قبل از خشمگین‌شدن، شناخت هرگونه کشمکشِ حل‌نشده یا افکار نهفته، برنامه‌ریزی، صحبت با دوستان یا خانواده درباره‌ی احساسات‌مان و کمک گرفتن از درمانگر.

اندیشیدن قبل از عمل‌کردن

به رغم این باور که ما نیاز داریم خشم خودمان را ابراز کنیم تا خشم ما را از بین نبرد، باید محتاط باشیم خشم خودمان را بر سر دیگران خالی نکنیم؛ چرا که این واکنش سازنده نیست. ابراز خشم در زمان خشم ما را خشمگین‌تر می‌کند و می‌تواند به فرد مقابل آسیب رسانده و او را رنجیده‌خاطر کند و در نهایت هر دو طرف هم‌زمان خشمگین شوند که این به نفع هیچکدام نیست. این وضعیت نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی‌کند بلکه شکاف بین دو نفر را عمیق‌تر می‌کند. بنابراین، راه‌ حل این است که اول سعی کنید آرام بگیرید. سپس قبل از تصمیم‌گیری درباره‌ی نحوه‌ی گفتار و رفتار ناشی از خشم‌ِ، سیگنالی را که بدن به وسیله‌ی خشم به شما ارسال کرده دریافت و درک کنید.»

نوبیتکس
ارسال نظرات
x