هدف روسیه به وجود آوردن یک نظم جدید در اروپا است
شروع جنگ در اوکراین همه را حیرت زده کرد. بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند احتمال کمی وجود دارد پوتین به اوکراین حمله کند و فقط سعی دارد با تهدید نظامی شرایط را به سمت منافع خود حرکت دهد. اما جنگ آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد. برای بررسی شروع این جنگ و خواستههای پوتین اقتصاد آنلاین با حسن بهشتیپور مصاحبه کرده است.
اقتصاد آنلاین ـ پرستو بهرامیراد: جنگ اوکراین شرق اروپا را وارد مرحله جدیدی کرده است. غرب در حالی که بارها از قصد شروع جنگ ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه صحبت کرده بود، اما با شروع جنگ در شوک بزرگی فرو رفت.
تا به امروز اوکراین مقاومت کرده است و هنوز کییف، پایتخت اوکراین در دستان مسکو نیافتاده است ولی بسیاری از مردم اوکراین آواره شده اند و شرایط جنگی بر این کشور حاکم است.
پیش از شروع جنگ حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل بین الملل که شناخت دقیقی بر مسائل روسیه دارد در گفتگو با اقتصاد آنلاین گفته بود که جنگی شروع نمیشود. برهمین اساس اقتصاد آنلاین به سراغ این کارشناش رفته است تا بار دیگر تحلیل امروز او را در خصوص شرایط بپرسد.
حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل بینالملل در خصوص تحلیلها مبنی بر عدم شروع جنگ میگوید: «وقتی شما رفتار یک سیاستمدار یا مسئول یک کشور را براساس یک مدل رفتاری تحلیل می کنید، ممکن است پیشبینی شما صحیحی یا غلط باشد. این مهم است که بدانیم چرا پیشبینی ما اشتباه بوده است. من هیچ ترس و واهمهای ندارم از اینکه بگویم در تحلیلم اشتباه کردهام.
ممکن است اشکال کار برگردد به اینکه ما همه دلایلی که برای شروع یک جنگ لازم است را در نظر نگرفتیم. براساس مدل همیشگی کشورها براساس منافعشان عمل میکنند؛ یعنی کاری انجام میدهند که منافعشان تامین شود. بنابراین چون جنگ به زیان روسیه و اوکراین بود که دو بازیگر اصلی این عرصه بودند، من نتیجه گرفتم روسیه اگر جنگ کند در واقع باید قید منافع خودش را بزند. چون این جنگ از هر جهت که در نظر بگیریم به ضرر روسیه و اوکراین بود.»
او در ادامه بیان میکند: «سوال بعدی این بود که پس این همه لشکرکشی و هزینه کردن برای چه بود اگر روسیه نمیخواست بجنگد؟ در تحلیل این موضوع نیز من باز به دنبال منافع روسیه بودم که گفتم احتمالاً روسیه این لشکر کشی را به واسطه تجدیدنظر اوکراین انجام داده است. یعنی میخواست اوکراین بداند که در موضوع مخالفتش با عضویت اوکراین در ناتو بسیار جدی است تا حدی که آماده لشکرکشی است و انتظار دارد طرف مقابل (اوکراین) تجدیدنظر بکند.
این لشکرکشی به معنای بلند کردن چوب است، ولی به معنای زدن آن چوب نیست. صرفا برای ترساندن و وادار کردن اوکراین به تجدیدنظر در مورد تصمیمش بود. حال چرا این تحلیل اشتباه بود؟ گاهی اشتباه ما از اینجا ناشی میشود که منافع را درست تشخیص ندادیم. ولی در اصل تحلیل من درست بود، چون روسیه منافعش در جنگ نیست و این یک واقعیت است. اشکال محاسباتی من آنجا بود که من سایر مؤلفه ها را در نظر نگرفتم.»
بهشتیپور در مورد مواردی که مدنظر نگرفته است، میگوید: «نکتهای که باید توجه میشد این بود که تا کجا مخالفت روسیه میتوانست ادامه یابد، یعنی لشکرکشی تا چه زمانی ادامه می یافت. اگر تاثیر نمیگذاشت روسیه نیروهای خود را به خانه برمیگرداند و قید عضویت اوکراین در ناتو را میزد. من باید اینجا محاسبه میکردم که فقط پوتین نیست تصمیم میگیرد. اینجا زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین هم فقط نیست که تصمیم میگیرد بلکه سایر بازیگران در این جریان اعم از آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه هم تاثیر گذار هستند و منافع آنها هم در کنار منافع روسیه و اوکراین باید در نظر گرفت.»
این کارشناس مسائل بینالملل میگوید: «آیا پوتین در اینجا ریسک کرد و اقدام پرخطری را پذیرفت تا بتواند جایگاه روسیه تزاری را بدست بیاورد یا اینکه مسئله بر میگردد به اینکه ما درست نتوانستیم رفتار پوتین را محاسبه بکنیم. خلاصه چندین وجه را باید در نظر گرفت و باید در پیشبینیها مولفههای ساختار سیاسی و رفتار رهبران سیاسی آن کشور را باید مد نظر داشت تا فهمید منافعشان در چیست.
من این اعتراف را باید بکنم که مجموعه این دیدگاهها را دیده بودم، حداقل در موضوع اینکه روسیه تا چقدر حاضر است بابت عضو نشدن اوکراین در ناتو هزینه بدهد، تحلیل داشتم؛ اما محاسباتم غلط بود. فکر میکردم هرگز آقای پوتین این جنگ را راه نمیاندازد.»
حسن بهشتیپور از اهداف پوتین برای شروع جنگ اوکراین میگوید: «جنگ نشان میدهد که پوتین حاضر است هزینه بسیار بزرگی به روسیه تحمیل کند، ولی اوکراین عضو ناتو نشود. بعضی میگویند مگر عضو بشود چه میشود؟ برای مثلاً لیتوانی و لتونی و استونی عضو ناتو هستند و هم مرز با روسیه هستند و فاصله آنها با روسیه کم است، چرا پس روسیه از عضویت این سه جمهوری وحشت ندارد و در سال ۲۰۰۴ که آنها عضو شدند اعتراضی نکرد؟ حال چرا انقدر در عضویت اوکراین و گرجستان حساس است.
واقعیت این است اوکراین اصولاً یک جایگاه ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک برای روسیه دارد. اوکراین خیلی تفاوت دارد با سه کشور کوچک که روی هم ۶ الی ۷ میلیون جمعیت دارد و وسعت زیادی ندارند. اوکراین با ۸۰۰ هزار کیلومتر وسعت، ۴۳ میلیون جمعیت هزار و ۵۷۸ کیلومتر مرز مشترک با روسیه برای مسکو اهمیت ویژه دارد.»
این کارشناس در ادامه بیان میکند: «اوکراین خط حائل بین غرب و روسیه در سالهای متمادی بوده است و اگر اوکراین با این اهمیت عضو ناتو شود به این معناست که تمام برنامهریزی نظامی و امنیتی روسیه در غرب کشورش باید به روز یا کاملاً بازسازی شود. زیرا مرزهای اوکراین تا پایتخت روسیه مسکو ۶۰۰ کیلومتر زمینی فاصلهاش است و میتواند یک تهدید جدی برای روسیه باشد.
پس الان پوتین در واقع به دنبال این است که حداقل اگر توانست دولت را در کییف تغییر دهد و یک دولت طرفدار روسیه در اوکراین به قدرت برساند. دوم اینکه لوهانسک و دونتسک که دو استان شرق اوکراین هستند را دو کشوری مستقل بکند و آن کاری که اوکراین سالها به عنوان خط حائل بین روسیه و غرب را انجام میداد، این دو کشور انجام دهند.»
او در ادامه اظهار میکند: «اگر روسیه یک دولت مرکزی را با تهاجم نظامی بخواهد عوض بکند، مداخله آشکار در امور کشوری مستقل محسوب می شود. اما اگر دو استان را تبدیل به دو کشور بکند و دو متحد درست بکند؛ بعدها مثل کریمه ممکن است به روسیه بپیوندند یا به عنوان دو کشور مستقل بمانند. در هر صورت خیلی راحت آقای پوتین به خودش اجازه داده است برای اینکه با عضویت اوکراین با ناتو مخالفت کند، یک نظم جدیدی در شرق اروپا شکل بدهد.
اگر این جنگ بخواهد ادامه پیدا کند یک شکل جدیدی را شاهد خواهیم بود که یک نوع بازگشت جمهوریهای دوران قبل از شوروی یعنی دوران تزاری است. آقای پوتین در این زمینه تعارفی هم نکرده و خیلی راحت اعلام کرد که اوکراین به هر حال جزیی از تاریخ روسیه بوده است. این در حالی است که چنین سخنانی را در حالی مطرح میکند که جهان، هویت اوکراین را به رسمیت شناخته و حتی در دوره شوروی، اوکراین در سازمان ملل کرسی داشت و با اینکه عضو شوروی شناخته میشد، در سازمان ملل عضو بود.
در هر صورت ما شاهد یک شکلبندی و شکلگیری نوین در شرق اروپا خواهیم بود. به نظر میرسد غرب با تحریمهای اقتصادی میخواهد روسیه را به زانو درآورد و مهار روسیه را به تحریمهای اقتصادی سپرده است. تصور آنها این است که پیوستگی اقتصاد روسیه به غرب آن قدر زیاد است که این تحریمها میتواند بحران در روسیه به وجود بیاورد و روسیه سرانجام مجبور به تجدیدنظر خواهد شد.»