x
۰۷ / اسفند / ۱۴۰۰ ۱۰:۰۳

فرار دختر ۱۲ ساله از خانه برای ازدواج با کارگر افغان

فرار دختر ۱۲ ساله از خانه برای ازدواج با کارگر افغان

دختر ۱۲ ساله برای ازدواج با کارگر افغان از خانه فرار کرد و همراه او به ترکیه رفت. راز ازدواج او پس از شش سال و در حالی که صاحب سه بچه شده بود، فاش شد.

کد خبر: ۶۱۵۲۷۶
آرین موتور

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از جام‌جم، ‌روزهای پایانی هفته‌گذشته زن میانسالی به شعبه هفتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران و با طرح شکایتی گفت: سالها قبل شوهرم  فوت کرد و تنها دخترم را بزرگ کردم. او ۲۵مهر۹۴ زمانی که ۱۲ساله بود از خانه رفت و ناپدید شد.

آن زمان شکایتی مطرح کردم و پلیس در جست‌و‌جویش بود تا اینکه فهمیدند او همراه مردی افغان  فرارکرده است. در این شش سال از زنده یا مرده وی بی‌اطلاع بودم تا اینکه چند روز پیش فرد ناشناسی به من زنگ زد و تلفنی اطلاع داد دخترم ربوده‌شده و برای آزادی او دو میلیارد تومان باید بپردازم.

شماره حساب داد و ۲۰۰‌هزارتومان به این حساب واریز کردم و قرار شد چند روز دیگر محل تحویل دو میلیارد تومان را بدهد اما من پولی برای آزادی دخترم ندارم.

پس از این شکایت پرونده برای رسیدگی به اداره آگاهی تهران ارسال شد و در تحقیقات مقدماتی مشخص شد، دختر او شش سال قبل ناپدید شده و پرونده اش همچنان مفتوح است.

تحقیقات ادامه داشت تا اینکه شماره تماس گیرنده را یافتند و با تحقیق از وی معلوم شد گوشی‌اش چند ساعتی در اختیار کارگر افغانش و همسر او بوده و از ماجرای آدم‌ربایی  بی‌اطلاع است که مخفیگاه کارگرش به نام محب در محله مرتضی‌گرد شناسایی و معلوم شد او با دختر شاکی  ازدواج‌کرده و سه فرزند دارد.

این زوج به پلیس آگاهی منتقل شدند. مرد افغان در تحقیقات گفت: همسرم برای خلاصی از بدرفتاری‌های خانواده‌اش با من فرار و ازدواج کرد. او دلتنگ مادرش شده بود که تلفن کارفرمایم را گرفتم و هردو با او حرف زدیم‌ اما نمی‌دانم چرا از ما شکایت کرده است.

همچنین همسر ۱۸‌ساله وی نیز گفت: سالها قبل مادرم گفت پدرم در تصادف فوت کرده اما هیچ‌وقت مزارش را نشانم نداد. همیشه با من بدرفتاری می‌کرد و کتکم می‌زد.

بدرفتاری‌های دایی‌هایم با من نیز مثل مادرم بود. حتی به زور می‌خواستندکه من با پسردایی‌ام ازدواج کنم اما من دلباخته کارگر افغانی شدم که در محله‌مان کار می‌کرد. او وقتی متوجه اذیت‌های خانواده‌ام شد مرا با خود به ترکیه برد و آنجا ازدواج کردیم.

مدتی آنجا بودیم و بعد به ایران بازگشتیم. دو پسر و یک دختر داریم. وضعیت  مالی‌مان به‌هم ریخته بود به همین دلیل با مادرم تلفنی حرف زدم و کمک خواستم که ۲۰۰هزارتومان به حسابم واریز کرد. گفت اگر از شوهر و بچه‌هایم جدا شوم مرا به خانه راه می‌دهد که حاضر به این کار نشدم. آدم‌ربایی و اخاذی در کار نیست و با این شکایت می‌خواهد ‌ما را به دردسر بیندازد.

پس از تحقیق از این زوج‌، تحقیقات پلیسی ادامه پیدا کرد و مشخص شد، والدینش با هم اختلاف داشته و زمانی که مادر خانواده باردار بوده به شوهرش نگفته و از او جدا شده و به دروغ به دخترش گفته پدرش فوت کرده است. ماموران پدر او را یافتند و بعد از سالها او با پدرش ملاقات کرد. مادرش هم پذیرفت که اشتباه کرده است.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x