برجام؛ برگ برنده بورس یا ریسک بزرگ بازار؟
توییت معاون سیاستگذاری وزارت امور اقتصاد، از آن توییت هایی بود که در آخر هفته ای که گذشت صدای برخی از کاربران توییتر را درآورد.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیایاقتصاد، سیدمحمدهادی سبحانیان، در صفحه خود نوشته بود که «وزارت اقتصاد عزم راسخ در تسهیل حداکثری صدور مجوزهای کسبوکار و برداشتن موانع بیمورد از سر راه جوانان جویای کار دارد. به حول و قوهالهی در این مسیر جلوی زیادهخواهیها، تعارض منافع و امضاهای طلایی را خواهیم گرفت.»
یکی از کاربران با بازنشر این توییت، خطاب به سبحانیان نوشته بود: «تصور کنید همه ۸۵میلیون نفر مجوز کسبوکار داشتند، خب آخرش چه؟ همه چی درست میشود؟ برادر بزرگوار پیشنهاد میدهم وزارت اقتصاد بر نظام مالیاتی، سیستم بانکی، نظام گمرکی، نظام توزیع پول و ارز، رگلاتوری، جلوگیری از سوداگری و رانت، افزایش شفافیت و... ابتدائا متمرکز شود.»
و کاربر دیگری هم نوشته بود: «آقای گرامی بدونشک جنابعالی اقتصاد خواندهاید. بفرمایید ایجاد تسهیل در اخذ مجوزها اولویت است یا تسهیل در فضای کسبوکار شخصی؟ طرف میخواهد لباسفروشی بازکند، شما راحت به ایشان جواز میدهید اما بعد مدعی مالیاتش میشوید. وقتی قدرت خرید مردم خیلی کم است، فایدهای دارد؟ باگوشت کیلویی ۲۳۰ هزار تومن میشه قصابی باز کرد؟»
و در نهایت خیلی دیگر از کاربران هم در قسمت نظرات به این مساله میپرداختند که مشکلات صنعت کشور مسائل دیگری است و این دست اقداماتی که انجام میشود، صرفا برای پرکردن رزومه فعالیتهای مسوولان است و نقش خیلی کمی در بهبود وضعیت اقتصادی کشور در فضای کنونی دارد.
صحبت از توافق و تاثیر آن در بازارهای سرمایه بهخصوص بورس، از آن موضوعاتی است که چند وقتی میشود مشتریهای پروپاقرصی در شبکههای اجتماعی پیدا کرده است. دیروز یکی از توییتهایی که در همین رابطه موردتوجه قرار گرفت، نوشته امین امیری، فعال حوزه بورس بود.
او در صفحه توییتر خود نوشت که «در صورت توافق و ثبات ارزی برای مدت حداقل یکسال: قیمت مسکن حتما کاهش پیدا میکند. قیمت خودرو حتما با مغز میخورد زمین، مخصوصا ماشین خارجی با آزادسازی واردات.شاخص بورس بسته به قیمتهای جهانی جایی بین یک تا ۵/ ۱میلیون نوسان میکند.»
او در ادامه در توییت خود درباره وضعیت بورس اینطور توضیح داده بود: «شرکتهای کوچک که پتانسیل افتتاح طرحهای توسعه یا بهبود نرخ فروش یا آزادسازی ۴۲۰۰ و ... را دارند رشد خوبی خواهند داشت (حتی بیش از دوبرابر).
سایر رشدها در شرکتهای بزرگ منوط به رشد قیمتهای جهانی است (نفت یکی از معدود پتانسیلهای بنیادی قیمتهای جهانی است) و بهطور کلی بورس با ثبات دلار رشد دستهجمعی نخواهد داشت و در شرایط قیمتی فعلی جای ریزش دستهجمعی هم نخواهد داشت.
صرفا بهدنبال سهام پر پتانسیل مخصوصا کوچکها باشید چون لذتبخشترین سود بورس، سود غیرتورمی ناشی از طرحهای توسعهای یا تغییرات بنیادی در زمانی است که دلار هم رشدی ندارد.»
در ادامه این بحثها در جمع توییتری بورسیها و اقتصادیها، حمید اسدی، مشاور حقوقی بازار سرمایه هم در توییتر خود نوشت: «لطفا درخصوص متن نهایی توافق به تبعات و آثار حقوقی آن روی قراردادهای آینده شرکتهای ایرانی و خارجی توجه کنید. اینکه مجبور بشیم برای تنظیم یک قرارداد صادرات یا واردات انواع اختیار فسخ، شرط انفساخ و...، به طرف خارجی بدهیم یعنی اضافهشدن یک ریسک جدید به معادلات شرکتها.»
در ادامه نوشتن از توافق و تاثیرات آن بر اقتصاد کشور، علی چشمی، استادیار گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد در صفحه خود نوشت: «تضمین توافق روی کاغذ معنی ندارد، تضمین عملی فقط تعریف منافع مشترک است. توافق کنید و اجازه دهید صنعتگر، پیمانکار، تاجر، هتلدار و بانکدار ایرانی همه منطقه را تسخیر کنند. راهبرد ایجاد «هزینه متقابل برای دشمنان» را کنار بگذارید و راهبرد تعریف «منافع مشترک با دوستان» را شروع کنید.»
این فضا بیش از اینها که اینجا نوشته شده است در فضای توییتر فارسی در جریان است و کاربران زیادی بهخصوص در جمع اقتصادیها و بورسیها درباره بد و خوب توافق برجام و اما و اگرهای این توافق در حال نوشتن هستند و با یکدیگر بحث میکنند، اما در این فضا همه چشمها به اخبار مذاکرات بینالمللی برجام است و یک شایعه باعث میشود که سمت و سوی سوژه کاربران توییتر تحتتاثیر قرار بگیرد.
سوال علی سعدوندی، از وزیر اقتصاد نیز در زمره توییتهای پرمخاطب قرار داشت. وی از خاندوزی پرسید «اگر به فرض نزدیک به محال کسی از شما درباره رونق بورس نظر بخواهد، چه پیشنهادی میدهید؟» وی ادامه داد «توجه شود که بازارگردانی و سهام خزانه و دامنهنوسان نامتقارن و دستبرد به صندوق توسعه ملی و توسعه صندوق تثبیت (تخریب) بازار و صندوق توسعه بازار قبلا توصیه و اجرا شده و شکست مفتضحانه به توان دو بهبار آورده است.»
در واکنش به این توییت سعدوندی، برخی راهکار کاهش نرخ سود بانکی را مطرح کردند و برخی نیز تعویض کلیه مدیران، ناظران و پرسنل سازمان بورس را پیشنهاد دادند و در کنار آن سخن از کاهش مالیات، دوطرفه شدن بازار، افزایش دامنهنوسان، حذف حجم مبنا، حذف قیمتگذاری دستوری و تشکیل مجامع در تهران نیز بهمیان آمد.
رضا کاشف اما نوشت: «همین که بورس را محل تامینمالی شرکتها بدانند نه تامینمالی کسریبودجه فزاینده دولت؛ بهترین کمک به بازار سرمایه است.» سعدوندی اما پاسخ داد: «چه اشکالی دارد بازار بورس به تامین کسریبودجه دولت یاری برساند؟ باور کنید اگر توصیهها اجرا شود، حجم معاملات به بیش از ۲۰ همت خواهد رسید و در اینصورت دولت میتواند روزی بهطور متوسط یک همت اوراق و یک همت سهام دولتی در بورس بهفروش برساند.»