نحوه محاسبه شمش بلوم و مقاطع طولی تغییر کرد/ تلاش برای جلوگیری از ریزش قیمت ها
بورس کالای ایران در حالی از انتقال معاملات کالای تختال به تالار حراج باز از روز دوشنبه (۱۸ بهمن ماه) خبر داده که خرید این محصول، تا اطلاع ثانوی به صورت غیر بهین یاب برای تمام مشتریان دارای کد بورسی، امکان پذیر است. همچنین بنابر ابلاغیه این شرکت، نحوه محاسبه شمش بلوم و مقاطع طولی به بازه صفر تا مثبت ۳درصد قیمت کشفشده هفته قبل تغییر کرده است.
اقتصادآنلاین – سارا محسنی؛ بورس کالای ایران، با انتشار اطلاعیههایی برخی از قوانین مرتبط با عرضه تختال (اسلب) را تغییر داده است. معاملات این محصول، پیش از این در تالار محصولات صنعتی و معدنی بورس کالا انجام میشد. اما دلیل اعمال این تغییرات چیست و چه تبعاتی دارد؟
امیر صباغ، مدیر اقتصادی و توسعه سرمایهگذاری سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی (ایمیدرو)، در گفتوگو با اقتصادآنلاین به تشریح برخی از جزئیات این موضوع پرداخت.
ماجرای عدم عرضه تختال و ورق در بورس کالا چیست؟ آیا برخی از موضوعات مانند خرید تختال به صورت غیر بهینیاب و برای تمام مشتریان دارای کد بورسی، سیاست جدید وزارت صمت است؟ چرا با وجود تمام زحماتی که طی سالهای اخیر برای ورود شرکتها و عرضه محصولات آنها در بورس کالا انجام شده، قرار بر خرید اسلب و شمش و عدم عرضه آنها است؟
فرض کنید که مازاد محصول وجود دارد. در حالت عادی، چین اقدام به خرید این محصولات میکند و از کشور خارج میشود. در این صورت و با خالی شدن انبارها، چگونه بازار را در حالت بحران مدیریت کنیم؟ تابستان را به یاد ندارید که با قطعی برق، محصولی عرضه نشد؟ اگر قرار بر خرید محصولات توسط چینیها و خروج آن از کشور است، بهتر نیست شرکتهای ایرانی اقدام به خرید محصولات و نگهداری آن در داخل کنند؟
این موضوع در صورتی مفید واقع میشود که شرکت ایرانی، صلاحیت خرید را احراز کند. خرید توسط شرکتهای ایرانی، بالا بردن قیمتها و ایجاد بازار سیاه بهتر از خرید توسط چین است؟
شما به شرطی میتوانید محصولی را خریداری کنید که در حالت عادی، مازاد باشد. اگر تابلو بورس را در چهار هفته اخیر مشاهده کنید، ۳۰درصد میلگرد و ۴۰درصد شمش فولاد معامله شد. یعنی ۶۰درصد مازاد بود. این میزان یا باید توسط چینیها از کشور خارج شود یا شرکتی ایرانی، اقدام به خرید و نگهداری آن در انبار کند. گزینه دوم، بهتر از خرید توسط چینیها و صادر کردن آن است. زیرا ماههای دیگر که قطعی برق شروع شود و به این کالا احتیاج دارید، باید از ترکیه وارد کنید.
سه ماه دیگر، بازار با کسری مواجه میشود. شما کالا را از چرخه اقتصادی کشور خارج کردهاید، یا باید اقدام به واردات کنید یا رقابت ایجاد شود و قیمت داخلی بالا برود. در این صورت، چه اتفاقی رخ میدهد؟ محصول را از شما خریداری میکنند و دیگر نیازی به واردات نیست.
کالای مازاد، یعنی عدم نیاز تولید کننده. فرق یک ایرانی با یک چینی چیست؟ هر دو به شرطی میتوانند اقدام به خرید کنند که تولیدکننده، خرید نکند و محصول به صورت مازاد در بورس کالا وجود داشته باشد. در حال حاضر، اولویت با خرید ایرانی است. زیرا در صورت صادرات محصول و کسری در بازار، باید آن را از چین و با دو برابر قیمت و با دلار خریداری کرد.
این امکان نیز وجود دارد که خریدار ایرانی با قیمت چینیها، محصول را به فروش برساند. در این مورد، چه توضیحی وجود دارد؟
اقدام درستی است. تولید، مازاد داشته است. درستترین حالت، خرید تولیدکنندگان و انبار محصولات است، اما زمانی که تولیدکننده اقدام به خرید نمیکند، دیگر نباید ادعایی مطرح شود. برای مثال، در حال حاضر گندلهای در بورس به فروش نمیرسد. اگر اجازه صادرات آن داده شود، کار اشتباهی است؟ اگر اجازه صادرات بدهیم و دو ماه دیگر گاز آهن اسفنجی وصل شود، با کسری گندله مواجه میشویم و محصولی را که از کشور خارج شده است، باید با پرداخت دو برابری پول بازگردانیم. به نظر شما ذخیره در داخل به نفع ماست یا صادر کردن به خارج از کشور؟
تاکید میکنم که کالای مازاد یا کالایی را که چندین هفته بر تابلو بورس کالا نشان داده میشود و خریداری ندارد، باید از بورس کالا آزاد کرد و ایرادی برای خرید آن وجود ندارد. کل زنجیره فولاد و نسبت معامله به عرضه در بورس کالای ایران را در چهار یا پنج هفتهی اخیر مشاهده کنید. واحدهای عرضهکننده شمش در صورتی که نتوانند شمش را به فروش برسانند، با مشکل مواجه خواهند شد. اگر واحدهای تولیدی خرید نمیکنند، بورس کالا این اجازه را دارد که امکان خرید را برای دیگران فراهم کند تا نقدینگی به این صنعت تزریق شود.
حتی ذوب آهن نیز، در صورت به فروش نرساندن اجناس خود، دچار مشکل میشود. پس مهم است که شما تصمیم بگیرید و اطمینان حاصل کنید که کالا به فروش برسد. زمانی که کالا مازاد شد، میتوان به الگوی بهینیاب بازگشت تا تنها تولیدکنندگان اقدام به خرید کنند. یعنی بورس کالا در مواقعی که مشتری برای محصولی وجود ندارد، پس از یک هفته یا هفته خرید را آزاد میکند تا تولیدکننده، آسیب نبیند. در مواقعی هم که مشتری زیادی برای کالا وجود دارد، تنها به تولیدکنندگان اجازه خرید میدهد و به زودی بورس کالا، این اقدام را انجام خواهد داد.
انتقال معاملات تختال به تالار حراج باز نیز، به همین دلیل است یا علت دیگری دارد؟
حراج باز، نوعی الگوی فروش در بورس کالا است و تفاوتی ایجاد نمیکند. اگر تولیدکنندگان بتوانند به میزان کافی خرید کنند و همچنان مازاد کالا وجود داشته باشد، پس از چند هفته هر شخصی میتواند اقدام به خرید کند. اما در صورت متعادل شدن بازار و تا زمانی که مازاد تولید ایجاد نشده است، تنها تولیدکنندگان میتوانند خرید کنند. حتی در ابتدای یک روز معاملاتی، بورس کالا میتواند از طریق سامانهها و زیرساختهای موجود و با ارسال ابلاغیه، اجازه خرید را تنها به تولیدکنندگان بدهد.
ضمن اینکه هفته جاری، خریدی صورت نمیگیرد. زیرا دلار رو به کاهش است و تا رسیدن دلار به کف، عجلهای برای خرید وجود ندارد. حال که دلار رو به کاهش است، تولیدکننده نباید فروش انجام دهد، حقوق پرداخت کرده یا مواد اولیه خریداری کند؟ اگر پایین دست تولیدکننده نمیخرد، باید به یک فرد حقیقی اجازه معامله داد. اگر فروشی طی یک یا دو هفته صورت نگرفت، بورس کالا خرید را آزاد میکند و زمانی که کسری ایجاد شد، تنها تولیدکنندگان اجازه خرید دارند.
ماجرای ابلاغیه بورس کالا در مورد نحوه محاسبه شمش بلوم و مقاطع طولی (بازه صفر تا مثبت ۳درصد قیمت کشفشده هفته قبل) چیست؟
بورس، چندین ماه است الگویی را مبنی بر بازارسازی عرضهکنندگان جلو میبرد. برای مثال، اگر عرضهای با قیمت نامناسب صورت گیرد و در بازار به فروش نرسد، باید سه درصد تخفیف برای هفتهی بعد، درنظر بگیرد. همچنین اگر عرضهای با قیمت پایه درست انجام دهد و کالا به فروش برسد، اجازه بالا بردن قیمت تا سه درصد برای هفته بعد را دارد.
این موضوع، منجر به فروش خوب برخی از شرکتها و رشد قیمتها شده است. برخی از قیمتها، پایین آمده و به تعادل رسیدهاند. برآیند این موضوع، کاهش قیمت در بورس کالا بوده است. بورس کالا با توجه به اینکه قیمتها از نرخهای منصفانه فاصله گرفته است، در حال حاضر سه درصد منفی را اعمال نمیکند. یعنی اگر قیمت پایه این هفته به فروش نرفت، قیمت پایه هفته آینده، همان صفر بدون افزایش است. در گذشته، سه درصد کاهش مییافت، اما اکنون صفر است و قیمت پایه، همان قیمت پایه هفته قبل میشود. اگر همه محصول به فروش رسید، رقابت ایجاد شد و عرضه و تقاضا خوب بود، تولیدکننده میتواند سه درصد قیمت را بالا ببرد و موضوع جدیدی نیست.
این سیستم موجب بالا رفتن قیمت نمیشود؟
قیمت، لازم است که بالا برود. دلیل این موضوع، زیان برخی از واحدهای تولیدی در محدوده قیمتهای فعلی است. برای مثال، ذوب آهن اصفهان در سه ماه گذشته، زیان تولید کرده است. واحدهای تولیدی هم، تحت فشار هستند و قیمت گاز و برق آنها، ۶ و دو برابر شده است. این هزینههای تورم، به صورتهای مالی فولادسازان فشار میآورد. در حال حاضر، قیمتها خوب و مناسب هستند، اما هدف بورس کالا، افزایش قیمتها نبوده است. هدف، جلوگیری از ریزش بیش از حد قیمتها بوده است. زیرا ریزش بیش از حد قیمت میتواند ضد تولید عمل کند، موجب افت تولید شود و قیمتها را بالا ببرد. سیاست باید به نحوی اعمال شود که هم از تولید، حمایت صورت گیرد و هم قیمتها مدیریت شوند. تشخیص بورس کالا، مناسب بودن تعادل در این محدوده قیمتی است. با تشخیص بورس کالا، امکان بازگشت این موضوع وجود دارد. اگر احساس شد که قیمتها بیش از حد بالا رفته و به محدوده جهانی نزدیک شده است، با یک ابلاغیه ساده میتوان الگوی قبلی را بازگرداند. به نحوی که اطمینان حاصل شود که قیمت همواره برای مصرفکننده داخلی، ارزانتر از قیمتهای جهانی است.