طالبان حقابه سیستان را به شوره زار ریخت؛ دولت می دانست اما چشم بست
از چند روز پیش، این خبر که افغانستان حقابه ایران را نپرداخته و آن را راهی شورزار کرده، خشم مردم را شدیدا برانگیخته است. بدتر اما آنجاست که به گفته ملازهی، تحلیلگر مسائل افغانستان، دولت ایران خبر داشته که طالبان به زودی حقابه سیستان را به گودزره سرازیر میکند اما هیچ اقدامی نکرد و به بومیها گفته است: «آش را چندان شور نکنند».
اقتصادآنلاین-مهفام سلیمانبیگی؛ «آب هیرمند به ایران رسید» این برداشتی بود که ایرانیها ۲۹ دی ماه از حرفهای معاون سفارت ایران در کابل داشتند. زمانی که یک خبرگزاری افغان به نقل از سید حسن مرتضوی اعلام کرد که طالبان دریچههای سد کمال خان را به سمت ایران باز کرده است و آب هیرمند سرانجام به سوی هامون سرازیر میشود.
خبرگزاری افغان ایرکا به نقل از این مقام نوشته بود که در پی رایزنیهای ایران با افغانستان در سفر سرپرست وزارت خارجه طالبان به تهران، روسای این گروه دستور بازگشایی دریچههای بند کمالخان را صادر کردند.
اما خیلی طول نکشید که همه مردم ایران متوجه کلاه گشادی شدند که بر سرشان رفته است. ساعتی بعد از انتشار خبرمذکور، هرات نیوز، رسانه افغانستانی با انتشار ویدیویی از سخنگوی وزارت آب و برق طالبان صراحتا این موضوع را تکذیب کرد.
مردم شمال سیستان و بلوچستان هم تاب نیاوردند و تجمعی اعتراض آمیز مقابل پایانه مرزی میلک برگزار کردند.
در میان همین هیاهوی اعتراضی به عدم دریافت حقابه هیرمند، یک خبر، حسابی نمک بر زخم اهالی سیستان پاشید:« افغانستان حقابه هامون را با سد کمال خان منحرف کرده و به شورهزارهای گود زره ریخته است».
دولت میدانست و اقدامی نکرد
«مردم بومی فهمیده بودند که آب سر از گودزره در میآورد، هشدارش را هم داده بودند اما کسی به اعتراضشان توجه نکرد»
این جمله را پیرمحمد ملازهی، تحلیلگر ارشد مسائل افغانستان، درباره اقدام اخیر طالبان میگوید. آنطور که او برای اقتصاد آنلاین توضیح میدهد پیش از طالبان و در دوره زمامداری اشرف غنی، زمانی که سد کمالخوان در دست ساخت بوده، حکومت افغانستان از زیر سد شروع به کندن کانالی کرده تا آب اضافی سیلابهایی که سابقا به سمت دشت سیستان حرکت میکرد را به سمت گودزره سرازیر کنند.
ملازهی میگوید: همان زمان بسیاری از افراد متوجه شدند و به این حرکت اعتراض کردند اما متاسفانه دولت اقدامی در این باره نکرد. مردم محلی هشدارهای جدی زیادی میدادند که با این وضعیت در آینده آبی به سمت سیستان نمیآید و آبی که تاکنون به شکل سیلاب به سیستان میآمد از یکسو در سدهای مثل کمالخان و چند سد دیگر ذخیره میشود و از سوی دیگر به سمت گودزره هدایت میشود. آن زمان کسی توجه نکرد و با بومیان طوری رفتار می شد که مثلا مسئله را شور نکنید. اما حالا دیدند که با تکمیل سد و کانال همین اتفاق افتاد.
این تحلیلگر ادامه میدهد: چند روز پیش وقتی سیلابهای زیادی در بالادست آمد و سد کمالخوان مالامال شد، دو دریچه را باز کردند. ایرانیان هم خوشخیال شدند که این دریچهها آب را به سمت سیستان راهی میکند غافل از اینکه آب به سمت کانال میرود و از کانال هم به گودزره هدایت میشود. تازه آن زمان ایرانیها همه تازه فهمیدند که چه کلاهی سرشان رفته است.
قانون بودجه روی کاغذ ماند
آنطور که از اظهارات ملازهی برمیآید مسئولان کشور از ریزش قریبالوقوع حق آبه ایران به شورهزار خبر داشته ولی سکوت کردند، آن هم در حالی که طبق قانون بودجه ۱۴۰۰ملزم به تلاش برای به زنده کردن حق کشور از هیرمند بودهاند.
براساس بند «ن» تبصره ۲۰ قانون بودجه سال جاری دولت مکلف شده بود در سال ١٤٠٠ جهت تثبیت، استمرار و افزایش حقابه ایران از رودخانه هیرمند، تمامی اقدامات سیاسی، اقتصادی و عمرانی لازم را انجام دهد.
حتی وزارت امور خارجه نیز موظف شده بود گزارش عملکرد در خصوص این موضوع را هر سه ماه یکبار به مجلس شورای اسلامی (کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی و انرژی) ارائه دهد.
با این حال این قانون هم روی کاغذ مانده و درحالی که مجلسیها نسبت به اجرای آن اظهار بیاطلاعی میکنند، محمد سرگزی، نماینده سیستان و بلوچستان، نیز اخیرا گفته: «افغانستان سال گذشته کمتر از ۵ درصد آب را به سمت ایران روانه کرده و امسال با وجود بارندگیهایی هم که بوده هنوز هیچ آبی تامین نشده است».
این نماینده همچنین اظهار کرده بود که در حال حاضر شرایط آب در شمال استان سیستان و بلوچستان به شدت بحرانی است و مردم هیچگونه منابع آبی جز ذخیره چاه نیمهها ندارند.
بحران سیستان برای حاکمیت مرکزی روشن نیست
ملازهی، تحلیلگر مسائل افغانستان، در این باره نیز عنوان میکند: واقعیت این است که مسئولان ما ضعیف عمل کردند؛ چون بحران سیستان برای حاکمیت روشن نیست. موضوع برای سیستانیها مرگ و زندگی است و برای مرکزنشینان تنها یک مسئله فرعی است که نباید موجب تخریب مناسبات ایران و افغانستان شود.
او میافزاید: سیستان در حال از بین رفتن است و تمام روستاها به دلیل نرسیدن آب هامون در حال فرو رفتن زیر شن هستند، منطقه دچار بحران شده و عده زیادی به سمت خراسان شمالی و اطراف مشهد یا گرگان و گلستان مهاجرت کردهاند. جمعیت اصلی سیستان اکنون در گرگان است نه سیستان .
این کارشناس ادامه میدهد: اهمیت موضوع برای حکومت در مرکز درک نمیشود و اولویت را رابطه با افغانستان در نظر گرفتهاند. تا زمانی که این ذهنیت در مرکز وجود داشته باشد اراده جدی هم برای حل مشکل هیرمند و هامون شکل نخواهد گرفت.
جای خالی اهرم فشار بر طالبان
به گفته ملازهی ریشه مشکل فعلی با حاکمان طالب به یک ذهنیت قدیم در افغانستان بازمی گردد. او توضیح میدهد: سال ۵۱ قراردادی بین ایران و افغانستان منعقد و حقابه سیستان روشن شده است. بر اساس این قرار داد ۲۶ مترمکعب در ثانیه از آب هیرمند به ایران تخصیص پیدا میکند اما ذهینت مردم و دولتهای افغانستان این است که آبهایی که از افغانستان سرچشمه میگیرد حق طبیعی آنهاست. در پی همین ذهنیت توجهی هم به مقررات بین المللی رودهای مرزی ندارند.
از نظر این کارشناس طالبان با توجه به ایدئولوژیک پشت پردهشان، آب را به این سادگی به ایران نمیدهند مگر این که ایران قاطعانه عمل کند.
ملازهی میگوید: ایران ابزارها زیادی در اختیار دارد اما متاسفانه از آن استفاده نمیکند. مسئله چابهار و ترانزیت کالا، ظرفیتهای محلی و شناسایی طالبان به عنوان اهرم فشار از جمله ابزارهای ایران است، اما از این ابزارها استفاده نمیکند. حتی هربار زمینهای برای باز شدن آب به سمت ایران باز شده، مسئولان رفتاری کردند که افغانها بلافاصله آب را بستهاند. حالا راه حل اصلی این است که یک وجه مشترکی بین ایران و افغانستان ایجاد شود، مثلا از ظرفیت مشترکی برای تولید برق استفاده شود و سپس آن برق در ازای حقابه به افغانستان داده شود. در غیر این صورت با خشک شدن هامون، تمام منطقه تا نزدیک ایالت زابل و خراسان جنوبی ایران تحت تاثیر قرار میگیرد.
علیرضا رجایی، سرکنسول سابق ایران در افغانستان نیز نگاهی کم و بیش شبیه ملازهی دارد.
او در گفتوگو با اقتصادآنلاین عنوان میکند که «طالب بدعهد است و حالا هم مردم را سپر خود کرده است. با همچنین افرادی هر توافقی هم که بشود فردا روز بدعهدی میکنند»
رجایی ادامه میدهد: ما باید مابه ازای حقابهمان امتیازاتشان را گروگان بگیریم. گلوگاههای اقتصادی و ترانزیتشان در دست ماست. این اقدامات هیچ خطری هم برای کشور ما ندارد. ولی ما چه کردهایم؟ شش ماه ترانزیت کالا را برایشان آزاد کردهایم، سوخت به آنها میدهیم، دائم هیات میفرستیم و سعی داریم همکاری اقتصادی کنیم و...؛ در حالی زیرساخت آنها زیر ساخت ناهنجاری است. ایران برای زنده کرده حقابهاش تلاش زیادی کرده اما هرگز نباید تن به رسمیت شناختن طالبان برویم.